آنچه که لازم است در ابتدای مباحث طرح شده مورد بررسی سقط جنین می باشد
چگونه می اوان حرمت سقط جنین را ثابت کرد و از چه راهی امکان اثبات وجود دارد؟ چرا که ثابت شدن یا نشدن این مسئله اثراتی مستقیم بر روی جواز یا عدم جواز آن در موارد مختلف خواهد گذاشت، مثلاً در صورت اثبات عدم حرمت سقط سنگینی حکم در موارد دیگر ( مثلاً در خطر بودن جان مادر ) نیز کمتر خواهد شد و شاید بتوان حکم ساده تری را در این گونه موارد صادر کرد و بالعکس در صورت اثبات حرمت سقط جنین هنگامیکه در موارد مختلف اصل حرمت سقط باشد برای رد این اصل شرایط ایجاد شده حکم جدیدی را صادر نمود، البته انجام تمام این مراحل وصدور حکمهای مختلف در حیطه کار مراجع تقلید و فقها می باشد و از محدوده کار ما خارج می باشد لذا فقط به بررسی آنها و تحلیل مراتب مختلف آن می پردازیم و به هیچ وجه در صدد صدور حکم با رد احکام صادر شده نمی باشیم و بیان مطلبی در ذیل سخنان بزرگان و فقها صرفاً به منظور ایجاد سؤال جهت یافتن جواب می باشد و هرگز به معنای رد سخنان آنان نمی باشد.
طبق تحقیقات در کتب مختلف روایی و فقهی بزرگان هیچکدام از این کتب که تعداد آنها نیز کم نبوده روایتی که به طور مستقیم ولالت بر جرمت سقط کند یافت نمی شد. در تأیید این گفته سخن چندی از بزرگان را نیز می توان اضافه نمود مانند این بیان که می فرماید: « در کتب فقهیه در باب جنایت بر حمل مطلبی که دلالت بر حرمت اسقاط جنین کند نیامده است و یا من نیافته ام »،[1] آیا نویسنده این مقاله فرد شناخته شده ای است؟ نویسنده مهم است.
اما به دلیل انکه مسئله دارای اهمیت بسیاری می باشد لذ پس از بررسیهای مختلف تنها روایتی که جهت حرمت سقط به آن استناد کرده اند روایت ذیل می باشد که به روایت اسحق بن عمار معروف است:
قال: قلت لابی الحسن (ع ) : المرأه تخاف الحبل فقشرب الدواء فتلقی ما فی بطنها ؟ قال : لا فقلت : انما هو نطفه ، فقال : إن اول مایخلق نطفه. [2]
اسحق بن عمار می گوید : به حضرت موسی بن جعفر ( ع ) عرض کردم: زن از آبستن شدن می ترسد ، دوایی می آشامد و آنچه را که در شکمش دارد بیرون می اندازد
« حکم آن چیست؟ و یا یان کار صحیح است؟ » فرمود: نه ، عمار می گوید : عرض کردم : انچه که زن از شکمش بیرون می اندازد نطفه است، فرمود : اغاز خلقت انسانی نطفه است.
آنچه که بیشتر علما و بزرگان بدان استناد کرده اند و آن را دلیلی برای حرمت گرفته اند. همین روایت می باشد. [3] اما چند نکته قابل ذکر می باشد اولاً : در این روایت قید تخاف آورده شده است که شاید بتوان این روایت را محدود به همان کرد یعنی پاسخی که معصوم در این رابطه داده است با در نظر گرفتن شرایط خاصی که در روایت مقید به آن شده است باشد، بنابراین با در نظر داشتن این مطلب شاید بتوان اثبات حرمت را ازطریق این روایت کمی سبک تر انکاشت.
ثانیاً : انچه که مورد توجه قرار می گیرد این است که اصل عدم حرمت مگر این که دلیلی وجود داشته باشد که بتوان حرمت را ثابت کرد در مورد این روایت نیز چنین است که با توجه به اینکه اصل عدم حرمت سقط می باشد پس چگونه می توان در نظر گرفتن دلیل دیگری صرفاً با اتکا به این روایت حرمت را قابت کرد ، چرا که در اکثر موارد بزرگان و فقها این روایت را دلیلی بر اثبات حرمت سقط آورده اند در حالیکه این روایت به تنهایی اثبات کننده حرمت نمی باشد، مگر اینکه در کنار سایر ادله باشد. چرا به تنهایی دلیل نیست ؟ آیا دلایلی متعارض به این دلیل وجود دارد؟
در ادامه جهت اثبات حرمت می توان به روایات دیگر نیز اشاره کرد که در این روایات مستقیماً حکمی برای سقط وجود ندارد اما به کار بردن لفظ قتل در این روایات جای تأمل دارد:
روایت صحیحه الوعبیده از حضرت باقر (ع ):
فی امراه شربت دوائ و هی حامل لنظرح ولدها فالقت ولدها فقال إن کان عظمأ قدنبت علیه الحم و موسی له السمیع و البصر فان علیها دبته تسلیمها ألی ابیه و ان کان علقه او مضغه فان علیها اربعین دنیا رأاو غده تسلیمها الی البیه قلت قهی لاثرت من ولدها دتیه؟ قال: لا، لا نها قتله.[4]
زنی درحالیکه آبستن است دوائی می آشامد که فرزندش را سقط کند « حکم آن چیست؟» فرمود : اگر استخوانی باشد که گوشت بر او روئیده و گوش و چشم برای او ایجاد شده است باید دیه او را به پدرش تسلیم کندو اگر عقله یا مضغه بوده باشد باید چهل دنیا ریا برده ای به پدرش تسلیم نماید. گفتم : آیا این زن از دیه فرزندش ارث نمی برد؟
فرمود: نه ، زیرا او قاتل فرزندش است.
و روایت صحیحه رفاعه بن موسی نخاس :
قلت لابی عبد البه ( ع ) اشتری جرایه فربها احتبس طمثها من فاد اودم اوریع فی رحم فتقی دواء لذاک فتطمث من یوحیها، أنیجورلی ذلک و أنا لاادری من حبل هوا و غیره؟ فقال ( طی ) : لاتفعل ذلک فقلتله: إنه انما ارتفع طمثها منها شهرأ و لو کان ذلک من حبل انما کان نطفه کنطفه الرجل الذی یعزل ، فقال لی: إن النطفه اذا وقعت فی الرحم تصیر الی عقله ، ثم الی مضغه ، ثم الی ها ثاء اله ، وان النطفه اذا وقعت فی غیر ارحم یخلق منها شیء فلاتسقها دواء اذا ارتفع طمثها شهرأ و جاز وقته الذی کانت تطمث فیه .[5]
دفاعه می گوید به امام صادق ( ع ) گفتم کنیزی دارم که گاهی حیض نمی بیند و این قطع خون یا به سبب فاسد شدن خون یا وجود نوعی باد در رحم است او دارویی می خورد و همان روز حائض می شود ایا تهیه این دارو بر من جایز است؟ در حالیکه نمیدانم این قطع خون از بارداری اوست یا چیز دیگر؟
اما علیه السلام فرمود: این کرا را نکن.
گفتم : مدت یک ماه است که او حائض نشده است، اگر از بارداری باشد با او نطفه ای خواهد بود همانند نطفه ای که مرد در حین جماع آن را بیرون می ریزد امام ( ع ) فرمود: هر گاه نطفه را در رحم بریزد مراحلی راطی می کند که و به عقله و مضغه تبدیل می شود و آنگاه به هر چیزی که خدا بخواهد می رسد و اما اگر به غیر رحم بریزد از آن چیزی به وجود نمی آید پس اگر کنیز یک ماه حیض نبیند براو داروئی که موجب سقط جنین شود نخوران.
در روایت اول آنچه که به عنوان دلیل به آن استناد کرده اند کلمه قتله می باشد یعنی بدین صورت بیان شده است که از بین بردن جنین در هر یک از حالات بیان شده قتل می باشد که این خود دلیلی بر حرمت سقط می باشد چرا که قتل حرام است و انجام دادن ان موجب قصاص یا دیه می شود.
اما در این جا این سؤال می شود که اگر قتل است پس چرا دیه آن قبل از دمیده شدن روح کامل نیست و به صورت مرحله به مرحله افزایش می یابد. مگر نه اینکه قتل در هر موردی حرام استو موجب قصاص یا دیه می شود مگر در موارد خاص که از بحث ما خارج است) پس چرا در صورت سطق عمدی جنین در روایات . مطلبی که دلالت بر قصاص کند وجود ندارد یعنی فردی که سقط را به صورت عمدی انجام دهد نه تنها قصاص ندارد بلکه قبل از دمیده شدن روح دیه ان نیز کامل نمی باشد.
« اینکه امام ( ع ) فرمودند: « چون خودش اورا کشته » بر 2 وجه قابل حمل است، یا بر اینکه جنین در آن احوال و مراحل گرچه حسی است و جاندارد ولی انسان نیست، یا اینکه اسقاط جنین را در آن احوال به منزله قتل دانسته و هر قتل هم یکی از موانع ارث بردنقاتل است.و چنانکه در حدیثی ، عزل ، زنده به گور کردن نامیده شده است، به هر حال در هیچیک از این2 حدیث دلالتی بر این امر یافت نمی شود که آن امام بزرگوار اسقاط جنین ( یا عقله یا مضغه ) را در آن مراحل قتل انسان دانسته باشند ، زیرا قتل نفس اعم است از قتلی که به جهت عمومات کتاب و سنت موجب قصاص شود یا دیه کامل را واجب گرداند.[6]
نهی در روایت دوم نیز قابل بررسی است به این شکل که این نیز دلیلی بر حرمت می تواند باشد اما مطالبی که در رابطه با نهی در روایت پیش از آن گفته شد در این مورد نیز جاری می باشد و جای تأمل دارد. دلیل دیگری که پس از این دلایل قابل بررسی است و جوب دیه می باشد که در مراحل مختلف باید پرداخته شود ، که این مطلب در روایات متعدد بسیار اورده شده است که به ذکر چندی از آن روایات می پردازیم.
محمد بن یعقوب بذسانیده الی کتاب ظریف ، عن امیر المومنین ( ع ) قال : جعل دیه الجنین مأته دینار ، و جعل منی الرجل الی ان یکون جنینا خمسه اجزاء فاذا کان جنینأ قبل أن تلجه الروح مئه دینار، و ذلک ان اله عزو جل خلق الانسان من سلاله و هی النطفه فهذا جزئ ، ثم علقه فهو جز آن ، ثم مضغه فهو ثلاثه اجزاء ، ثم عظمأ فهواربعه اجزاء ، ثم یکسا لحمأ فحینئذ تم جنینأ فکلمت لخمسه اجزاء و مائه دینارأ، وللمضغه ثلاثه اخماس الماله ستین دینارأ. للعظم اربعه أخماس الماله ثمانین دینارأ، فاذلک اللحم کانت له مله کامله ، فاذا نشافیه خلق آخر و هو الروح فهو حینئذ نفس بألف دینار کامله إن کان ذکرأ و إن کان انثی مخمسمائه دینار.[7]
عن عبدالله ابن سنان عن ابی جعفر (ع ) قال: قلت له: الرجل نصرب المراه فتطرح النطفه؟ قال: علیه عشرون دنیارأ ، فان علقه فعلیه أربعون دینارأ ، فان کان مضغه فعلیه ستون دینارأ ، فان کان عظمأ فعلیه الدیه.[8]
عن سلیمان بن صالح ، عن ابی عبدالله ( ع ) : فی انطفه عشرون دینارأ ، و فی العقله اربعون دینارأ، وفی المضغه ستون دینارذ، و فی العظم ثمانیون دینارأ، فذ کسی اللحم فماله دینار، ثم هی دیته حتی تسهیل ، فذا التسهل فالدیه کامله.[9]
امادر رابطه با این دلیل نیز مطلبی وجود دارد و آن این که طبق روایات ذکر شده و در روایات دیگر هر کس اسقاط جنین کند. جنین در هر مرحله ای که باشد باید دیه آن را بپردازد، اما آیا می توان دیه را مجازات به حساب آورد و به وسیله آن حرمت سقط را ثابت کرد؟ خیر ، زیرا دیه را نمی توان جزء کیفر ها و مجازات ها به شمار آورد چرا که گاهی ممکن است دیه واجب شود ، اگر چه کار جزم و حرام نباشد مانند فردیکه قتل خطای محض مرتکب شده باشد، گاهی هم شخص مرتکب جنایت می شود ، ولی دیه بر او واجب نمی شود. مانند کسیکه کافر معاهد را می کشد هر چند کار او حرام است اما دیه بر و واجب نیست. آیا خطاهایی که از روی عمد نباشد جرم به حساب نمی آید؟
اگر بتوان ثابت کر که اسقاط جنین قبل از پیدایش روح موجب کفاره است و نیز کفاره در صورتی واجب می شود که جرمی در کار باشد، پس از اثبات این دو امر حرمت اسقاط حتمی خواهد بود.
آمده است که «حکم به حرمت اسقاط جنین قبل از روح عقل به آن ( یعنی قبل از آنکه در رحم به انسان تبدیل شود) و همچنین جهت اثبات این حرمت به عمومات تحریم قتل محرمه در کتاب و سنت استناد کردن یا به آنچه در تحریم قتل فرزندان وارد شدهتمسک جستن مانند آیه 31 اسرا لاتقتلوا اولادکم خشیه املاق ، نحن نزرقکم و ایاکم إن قتلهم کان خطا کبیرأ . هیچ یک درست نیست. »[10]
در نهایت آنچه که از جمع بندی مطالب گفته شده می توان به دست آورد اینکه سقط جنین را با هیچکدام از این دلایل به تنهایی نمی توان ثابت کرد که حرام است اما قرار دادن این دلایل در کنار هم و همچنین دلیل دیگر از جمله اجماع فقهای متأخر و معاصر بر حرام بودن آن ، و همچنین لحن کلام معصوم در برخی روایات که ذکر خواهد شد همگی در کنار یکدیگر می توانند مجموع ادله ای را تشکیل دهند که جهت حرمت سقط بتوان به آنها استناد نمود در اینجا به چند روایت اشاره می کنیم:
روایات شامل : 1- عن داود بن فرقد عن ابی عبدالله (ع ) قال: جائت امرأه فاستعدت علی اعرابی قد افزعها فألقت جنینأ . فقال الاعرابی: لم یهل ولم ومثله یطل ، فقال النبی: اسکت سبحاعه ، علیک غره وصیف عبداوامه .[11]
2- عن سلیمان بن خالد عن ابی عبدالله (ع ) أن رجلأ جائ الی النبی (ص) و قد امرأه جبلی فاسقطت سقطأ فأنی زوج المرأه الی النبی(ص) فاستعدی علیه : فقال لاضارب: یا رسول الله ما اکل ولاشرب و لااستهیل ، لاصاح و لااستشبر فقال النبی(ص) : انک سحاعه ، فقهی فیه رقبه.[12]
از دلایل دیگر که شاید بتوان برای اثبات حرمت به آن استناد کرد « شهادت متخصصان تشریح و پزشکان به ورود ضرر به مادر می تواند حرمت سقط را تاکید کند، چرا که پزشکان و دیگر متخصصان با بیانات گوناگون در یک معنی اتفاق نظر دارند، و آن عبارات ایت از تحول عارض برزن از هنگام آبستن شدن ، که این تحول در تمم اعضامربوطه مشاهده می شود لذا در حقیقت سقط جنین ، مختل ساختن وضع جسمانی خاص زن است که به جهت بارداری به وجود آمده و ضررهای جسمانی را نتیجه می دهد.
دیگر اینکه از نظر روانپزشکان صاحب نظر هم می تواند این قضیه مورد تأیید باشد که زن از نظر ورانی طبیعی نه روانی، تصنعی و تحمیلی، نطفه وارده در رحم را تا وضع حمل مانند جزئی از شخصیت خود می داند، به هیمنجهت است که می گویند زن دردوران حاملگی با دو شخصیت که یکی تأثیر دیگری است ( شخصیت جنین تحت تأثیر شخصیت مادر)، زندگی می کند. »[13]
البته دلایل اخیر نیز باز هم به تنهایی دلیل بر حرمت نیست امادر کنار سایر ادله شاید بتوان به آنها استناد کرد و یا مؤیدی بر آنها ذکر کرد.چرا یکباره از دلایل حرمت به لزوم رسیده اید؟ بهتر نیست بعد از آن دلایل عدم حرمت را اگر دارید بیاورید؟
موارد لزوم سقط جنین
اما پس ازاثبات حرمت سقط لازم است به بررسی موارد مختلف سقط بپردازیم، یعنی اینکه چه چیزهایی ممکن است موجب بشود که نیاز به سقط وجود داشته باشد . و آیا این موارد و نیازها می تواند دلیلی برای سقط باشد و آیا می تواند بر سنگینی حرمت سقط غلبه کند چرا که باید دلیل بسیار محکم و مستدلی وجود داشته باشد تا توانایی کنار زدن حرمت را داشته باشد، بدین جهت موارد سقط را دسته بندی کرده و هر کدام را مورد بررسی قرار می دهیم.
در اکثر موارد تقسیمی که برای سقط انجام داده اند به شکل زیر می باشد.
سقط خود به خودی یا مرضی
سقط درمانی
سقط ضربه ای
سقط جنایی
سقط جنین خود به خودی یا مرضی :
بسیاری از بانوان به علل ارثی و تشریحی و مرضی و علل نشناخته دیگر زمینه خاص سقط جنین دارند و با پیشامد کوچکی در زندگی و استرس های شدید مانند هیجانات غم آور یا شادی بخش و یا منازعه و حادثه ای بدون آنکه رابطی به آنان داشته باشد یا اینکه مورد ضرب و شتم یا حمله مستقیم قرار گرفته باشند سقط جنین می نمایند. و در چنین مواردی فرد گاهی نادانسته آنرا به شخصی که موجب حادثه یا منازعه شده، نسبت می دهد، در این موارد با معاینه بیمار و رد علائم ناشی از ضربه، اظهار نظر می کنند که سقط ارتباطی با ضرب و جرح ندارد .
سقط درمانی :
در این موارد معمولاً فرد با مراجعه به مقام قضائی و ارائه مدارک طبی دال بر یک بیماری پیشرفته : که جان مارد را به مخاطره می اندازد، تقاضای ختم حاملگی را می نماید.
مقام قضائی با توجه به جهات قانونی و کافی بودن مدارک، متقاضی را به پزشک قانونی معرفی می نماید. اگر شرایط زیر وجود داشته باشد ، مراتب با توجه به مدارک پزشکی و اظهار نظر مستدل ، به مقام قانونی اعلام می گردد. که سقط طبی قضائی برای چشمگیریی از وخامت حال مادر لازم است یا خیر؟ اگر پزشکی قانونی با ختم حاملگی موافقت می گردد اجازه ختم حاملگی را می دهد و با مراجعه به بیمارستانهای دولتی یا خصوصی سقط جنین انجام می گیرد. روش پزشکی با مراجعه فرد حامله با نامه قضائی برای اخذ گواهی قانوین بدین شرح است:
معاینه زن و تشخیص سن حاملگی .
معاینه وی از نظر نوع بیماری و شدت آن با توجه به مدارک طبی ارائه شده.
در صورتیکه بیماری مادر مسلم شد وی را جهت معاینه و مطالعه و احیاناً بستری شدن و بررسی طبی و تخصصی، به بخش مجهز دانشگاهی نزد پزشکان دانشمند، کهمعمولاً اعضای هیأت علمی هستند ، می فرستند ، در آنجا پس از مطالعه وضع بیماری و آزمایشات لازم، اعلام می کنند که مادر مبتلا به چه مرضی است ادامه بارداری چه خطری برای وی دربردارد.
امکان این مسئله نیز وجود دارد که فردیکه تازه باردار شده است در هفته های اول بارداری دچار وخامت حال عمومی نباشد، اما هنر پزشکان بررسی وضعیت وی و پیش بینی حال وی در آینده است. و گرنه ممکن است فرد معاینه اولیه هیچگونه علائم ظاهری نداشته باشد ولی در ادامه بارداری و بالا رفتن سن حاملگی دچار نارسائی گردد.
طبق دستور العمل قضاییبرای کور تاژ طبی و قانونی نیز شرایط لازم زیر لازم است:
مستنداین بیماریها چیست؟
ادامه بارداری برای جان مادر خطر جدی در برداشته باشد.
کوتاژ قبل از ولوج لروح صورت گیرد ( قبل از 4 ماه اول بارداری )
در سقط درمانی ، رضایت شوهر و زوجه و موافقت قضایی و اظهار نظر پزشکی قانونی مبنی بر لزوم قطع حاملگی لازم است، اما اگر شوهر به دلایلی راضی به قطع بارداری نباشد و خاتمه حاملگی برای جان مادر مضر باشد، در این صورت رضایت یا عدم رضایت شوهر مطرح نخواهد بود.
البته این نکته نیز قابل توجه است که خود عمل کورتاژ برای مادر خطر بیشتری در پی نداشته باشد.
سقط درمانی بایستی در یک بیمارستان دولتی یا بیمارستانی که برای منظور دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی تعیین شده است انجام گیرد و این بیمارستانها جهت انجام سقط ، گواهی پزشکی را طلب می کنند و از طریق پزشک متعهد و مجرب متخصص زنان ، حاملگی خاتمه یابد:
ارماضی که معمولاً از نظر پزشکی قانونی موجب صدور گواهی ختم حاملگی می شود عبارتنداز :
بیماریهای قلبی پایدار که موجب نارسائی قلبی شده باشد.
بیماریهای عروقی و فشار خون بالا و درماان ناپذیر.
بیماریهای پیشرفته ریوی توأم با نارسائی تنفس و سیانوز.
بیماریهای کلیوی که ایجاد نارسائی نماید.
سرطان که نیاز به شیمی درمانی دارد بخصوص سرطانهای رحم و منضمات آن.
عوارض مغزی که با پیشرفت حاملگی تشدید می شود.
بیماریهای خونی و عدم کفایت آن برای رساندن اکسیژن.
بیماریهای روانی با احتمال قریب به یقین خود کشی.
موارد دیگری که در بندهای فوق نیامده ولی به علت بیماری مادر ادامه حاملگی موجب خطر مرگ برای مادر می گردد مانند عوارض ستون فقرات.
سقط ضربه ای :
اگر در ضرب و جرح عمدی یا شبه عمدی یا خطائی زنی سقط کند. جانی بر حسب مورد ، طبق مواد قانون از قانون تعزیرات محکوم به تعزیر و دیه خواهد شد.
ماده 622 : هر کس عالماً یا عامداً به واسطه ضرب و شتم و یا آزار زن حامله، موجب سقط جنین وی شود ، علاوه بر پرداخت دیه یا قصاص حسب مورد به حبس از 1 تا 3 سال محکوم خواهد شد.
ماده 715 : هرگاه یکی از جهات مذکور در ماده (714 ) موجب مرض جسمی یا دماغی که غیر قابل علاج باشد و یا از بین رفتن یکی از حواس یا از کار افتادن عضوی از اعضاء بدن، که یکی از وظایف ضروری زندگی انسان را انجام می دهد، یا تغییر شکل دائمی عضو یا صورت شخص یا سقط جنین شود، مرتکب به حبس ز دو ماه تا 1 سال و به پرداخت دیه در صورت مطالبه از ناحیه مصدوم محکوم می شود. [14]
در بعضی موارد . ایراد ضرب، ممکن است باعث ایجاد خونریزی و سقط گردد. معمولاً صربه هایی در سقط مؤثر است که مستقیماً بر رحم اثر بگذارد. گاهی دیه می شود که ضربه ای شدید که موجب پارگی رحم شده موجب سقط نشده است.
با توجه به این نکات باید در مورد رابطه سقط جنین با ضربه وارده یا حوادث دیگر وقت کافی به کرا برد. به طور کلی از نظر پزشکی قانونی اگر رحم سالم و جنین و جفت طبیعی و مارد مبتلا به کم خونی و کمبود ویتامین و اختلالات هورمونی و بیماریهای عفونی نباشد و لگن او عادی باشد ضربه، حتی اگر مستقیماً بر روی شکم حامله وارد آید، موجب سقط نخواهد شد. در صورتیکه مادر از هر نظر سالم باشد و آثار ضربه، که منجر به سقط جنین شود در بدن او ملاحظه گردد، می توان ضربه را عامل سقط دانست که چنین چیزی به ندرت مشاهده می شود. اثر ضربه های روانی به صورت عوارض ناشی از اضطراب و هیجان نیز بر روی زنان حامله، گاهی موجب سقط جنین خواهد شد.
سقط جنین جنایی
اگر یکی از حالات زیر در سقط جنین به اثبات برسد، جنائی محسوب می شود.
اول : اخراج بارحمل قبل از موعد طبیعی ، توسط مادر با دستکاری رحم با خوردن دارو یا ضربه به عمدی به رحم ( خود زنی )
دوم: دستکاری رحم یا تجویز داروی ساقط کننده جنین توسط کهان دیگر.
سوم: به کار بردن وسایل مخصوص توسط طبیب یا ماما یا افراد غیر مجاز به منظور ایجاد خونریزی و سقط جنین و قطع حاملگی بدون مجوز قانونی.
ساقط کننده جنین یا فردی که راه سقط جنین را به مادر می آموزد و یا او را تشویق به اینکار می نماید و افرادی که به نحوی در تهیه وسایل یا دارو و برای سقط، یا کمک به این اقدام غیر قانونی، دخالت نمایند، مجرم محسوب می گردند.
تشخیص سقط جنین جنایی نیز با معاینه دهانه رحم زن صورت می گیرد که در صورت داشتن علائم مخصوص به آن سقط جنین جنائی اطلاق می شود.
گاهی اوقات عوارض سقط جنائی موجب مرگ مادر می گردد.
انگیزه های سقط جنین عمدی
اصولاً تصمیم گیری به داشتن یا نداشتن فرزند برای زوجین با بستی قبل از انعقاد نطقه و حاملگی صورت پذیرد و زوجین باید با انتخاب روش نامناسب و یا مشورت و نظر پزشک متخصص ، راه جلوگیری از بچه دار شدن را انتخاب نمایند، مع هذا، گاهی به این امر توجهی نکرده و زوجین به جای انتخاب روش مناسب برای جلوگیری از بچه دار شدن، بعد از انعقاد نطفه مبادرت به سقط جنین یا حمل خود می نمایند که این امر جرم محسوب و قابل مجازات است.
غیر از این مورد سقط جنین به دلایلی چون تنظیم خانواده و محدود نگه داشتن تعداد افراد خانواده، محقی نمودن روابط جنسی ممنوع یا نامشروع قبل از ازدواج رسمی و قانونی، گریز از بارداری ناخواسته ، زنا و هتک ناموس به عنف ، فقر اقتصادی برای پرورش کودک و نداشتن هزینه زایمان ، بی بند و باری پدر و مادر و عدم مسئولیت پذیری آنان و در مواردی در اثر تصادفات ناشی از رانندگی واقع می شود.
این مسائل مهم و مورد ابتلای تمام کشورهای جهان بوده و هر یک به نحوی در مورد آن به بحث پرداخته اند و مقررات خاصی را رد قوانین مصوبه خود قید نموده اند. در کشورهای غربی اصولاً از سه نقطه نظر با مسئله سقط جنین برخورد می نمایند:
دسته ای از کشورها به طور کلی با آزادی سقط جنین مخالف بوده و همچنان تحت تأثییر اخلاق و مذهی کلیسایی خود قرار دارند. برای نمونه می توان کشورهای فرانسه، بلژیک، اسپانیا و یونان را نام برد.
دسته دوم کشورهایی هستند که با توجه به ملاحظات اقتصادی و اجتماعی و مشکلات ناشی از افزایش جمعیت با آزادی نسبی سقط جنین موافق بوده و اجازه می دهند افراد با شرایط خاص اقدام به سقط جنین نمایند، مانند سوئیس، سوئد، انگلستان، دنمارک، فنلاند.
دسته سوم کشورهایی هستند که اجازه می دهند زن حامله تقاضای سقط جنین نماید و پس از کسب مجوز سقط، مبادرت به سقط جنین نماید. مجارستان ، بلغارستان ، رومانی از جمله این کشورها هستند. در کشورهای اسلامی ، اصولاً سقط جنین جرم بوده مرتکب آن قابل مجازات می باشد.[15]
در کتب عربی بعضها یعنی چه؟ تقسیمات دیگری برای سقط بیان کرده اند که البته شاید بتوان میان این تقسیمات جمع بندی کلی انجام داد لذا ار جهت بیان دیدگاههای دیگر به ذکر چندی از آنان می پردازیم.
انواع الاجهاض
در طب 2 صنف برای سقط در نظر گرفته اند:
الاسقاط المبکر: سقطی که قبل از هفته 12 حمل صورت می گیرد.
الاسقاط المتأخر: سقطی که پس از آن حادث شده.
الاسقط العنوی: سقطی که به صورت عضوی ( غیر ارادی ) صورت بگیرد و 10% از حالتها را این نوع سقط در بر می گیرد.
نوع اول که سقط غیر ارادی ( عضوی ) می باشد: دارای اسبابی است که منجر به این نوع سقط می شود از جمله آنها : اضطراب ، ارماض کلی از جمله مشکلهای تنفسی، کمبود خون، التهابات دستگاه تناسلی وبه طور کلی این نوع سقط با در نظر گرفتن حالت جنین و مادر با هم مشخص می شود.
الاسقط المحرض أوالمعتمد : سقطی که عمدی باشد که موارد آن نیز مختلف می باشد.
نوع دوم که سقط عمدی می باشد و از جمله مشکلات اجتماعی تمامی عالم می باشد به چند نوع تقسیم می شود.
سقط درمانی ( الاجهاض العلاجی) : سقطی است که برای آن شرایطی قرار داده شده است اینکه حمل جان مادر را به خطر بیندازد و این با معاملات پزشکی مشخص می شود که باید موافقت و شهادت 2 طبیب متخصص را در برداشته باشد.
سقط جنائی ( الاجهاض الجنائی ): سقطی است که بواسطه تعدی بر جنین صورت می گیرد و این سقط به دلیل غیر از بیماری است و مخالف با شرع و قانون می باشدو به آن سقط غیر قانونی ( الاجهاض الاقانونی ) نیز گفته می شود. ممکن است این سقط توسط خود فرد انجام شود از طریق ضربه زدن به خود یا خوردن دوا یا توسط فردی غیر از خوردن با تعدی کردن و رساندن آزار و اذیت به زن حامله.
سقط بر حسب در خواست ( الاجهاض حسب الطلب ) : سقطی که صاحبان آزادی آن را در خواست می کنند، هنگامی که بواسطه سقط آزادی را مطالبه می کنند،و بعضی آنرا نوعی از تحدید نسل می گویند و این نوع سقط را در سرزمینهایی که سقط جنین آزاد است می یابیم مانند: روسیه، ژاپن ، بلغاریا ، چک اسلواکی ، رومانی ، یوگوسلاوی ، دانمارک ، آمریکا ، و از سرزمینهای عربی : تونس که از اسلام برگشته است.
بعضی از کشورها در مفهوم سقط طلبی و درمانی: اینگونه آنرا جاری کرده اندکه این دو و به دلایل انسانی انجام می شود و به دلایل زیر استناد کرده اند:
الف ) سقط برای انگیزه های انسانی ( الاجهاض لدوافع انسانیه ) : که این نوع سقط به خاطر جرائم الاغتصاب و کراهت برزنا انجام می شود.وقتی کسی را اجبار به زنا کنند.