مقدمه
از بعد دیرینهشناسی پیشینه منطقه گرایی به سالهای دهه 1960 و 1970 بر میگردد که توجه دانشمندان را به خود جلب کرد. اوج روی آوری به منطقهگرایی در دهه 1980 و به خصوص در زمینه اقتصادی میباشد که با فروپاشی شوروی این روند از سرعت بیشتری برخوردار گردیده و کشورها سعی در حل مشکلات و مسائل خود در چارچوب مناطق جغرافیایی مینمایند. از همین روی منطقه جنوب آسیا به عنوان یکی از مناطق مهمی که در چارچوب نظام بینالملل با توجه به ویژگیهای استراتژیکی و جمعیتی که دارد از اهمیت زیادی برخودار گردد.
در این پژوهش ما سعی در شناخت و بررسی ویژگیهای این منطقه خواهیم نمود و به لحاظ اهمیت دو کشور هند و پاکستان، این دو را مورد بررسی قرار میدهیم.
تحقیق حاضر از چهارفصل تشکیل گردیدهاست که در فصل اول به معرفی منطقه جنوب آسیا پرداخته میشود. در فصل دوم به معرفی کشور پاکستان پرداخته و ویژگیهای آن از نظر جغرافیای طبیعی، انسانی، سیاسی، اقتصادی، مورد بررسی قرار میگیرد، سپس سیاست و حکومت در پاکستان و روابط خارجی آن با جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار میگیرد و به منازعات هند و پاکستان در انتهای این فصل پرداخته خواهد شد. در فصل سوم به معرفی کشور هندوستان پرداخته میشود و جغرافیای طبیعی، انسانی، سیاسی و اقتصادی آن مورد بررسی قرار میگیرد، سپس بحث سیاست و حکومت در هند، روند اتمیشدن هند و سیاست خارجی و روابط ایران و هند مورد بررسی قرار میگیرد. در فصل چهارم به مسئله همکاری در منطقه جنوب آسیا پرداخته میشود و عوامل واگرایی و همگرایی در اتحادیه همکاریهای جنوب آسیا (سارک) مورد بررسی قرار میگیرد و سپس به بحث جنوب آسیا و نظام بینالملل پرداخته میشود و روابط این منطقه با چین، روسیه و آمریکا مورد بررسی قرار میگیرد.
فصل اول: معرفی منطقه جنوب آسیا
منطقه جنوب آسیا شامل کشورهای پاکستان، هند، بنگلادش، سریلانکا، نپال، بوتان و مالدیو است. خرده سیستم جنوب آسیا نزدیک به 3/3 درصد خشکیهای جهان را به همراه دارد. در میان کشورهای جنوب آسیا بوتان و نپال محصور در خشکی و سریلانکا و مالدیو جزیره هستند. مهمترین منابع طبیعی منطقه رودخانههای پرآب آن میباشد که به کشاورزی منطقه کمک فراوانی میکند ولی عدم استفاده صحیح از آنها و سیلهای فراوان در طول سال موجب شده که این منبع طبیعی خسارتهایی را همراه داشته باشد.(1) از جمله منابع مهم درآمد ارزی منطقه منابع ماهیگیری و نیز محصولات کشاورزی بخصوص چای و برنج است. به دلیل جمعیت زیاد منطقه جنوب آسیا نیروی انسانی نیز یکی از منابع اصلی درآمد ارزی برای این کشورها است.
مساحت و جمعیت کشورهای منطقه عبارتند از: پاکستان 943/803 کیلومتر مربع و جمعیتی در حدود 000/000/150 نفر هند، با 263/287/3 کیلومتر مربع و جمعیتی در حدود 000/000/100/1 نفر، بنگلادش با 998/143 کیلومتر مربع و جمعیتی در حدود 000/000/120 نفر، نپال 800/140 کیلومتر مربع و جمعیتی در حدود 000/000/23، بوتان 620/46 کیلومتر و 000/000/2 نفر جمعیت، سریلانکا با 610/65 کیلومتر مربع و جمعیتی در حدود 000/000/18 نفر و بالاخره مالدیو 298 کیلومربع و جمعیتی در حدود 000/330 نفر، که مساحت جنوب آسیا تقریباً 532/488/4 کیلومتر مربع و جمعیتی بالغ بر 000/000/500/1 نفر است.
جنوب آسیا از حیث نژادی دو نژاد سفید پوست و سیاه پوست را در بر میگیرد. نژاد سفید پوست به دو دسته اسلاوها و آریاییها تقسیم می شود. مردم جنوب آسیا از نژاد آریاییها هستند. نژاد سیاه پوست که به آنها دراویدی میگویند به نسبت دو نژاد سفید پوست و زرد پوست کمتر هستند و تنها در جزیره سیلان و جنوب هند زندگی میکنند.(2)
از کشورهای منطقه گاهی تحت عنوان بازیگران جهان سوم یاد میکنند و گاه از دو قدرت هستهای هند و پاکستان به عنوان دو قدرت ژمونیک منطقه که دیگر بازیگران تحتالشعاع سیاستهای آنها می باشند نام برده میشود. فضای حاکم بر محیط منطقه بگونهای است که کشورهای منطقه از بیثباتی و ناامنی حاصل از گسترش تروریسم و تسلیحات واهمه دارند چرا که هزینههای زیادی را به جهت فضای جنگ سرد صرف امور دفاعی کردند که خود این امر گسترش دهنده هرچه بیشتر فقر و نداری در جنوب آسیا است.
درگیر شدن هندو پاکستان در سه جنگ در سالهای 48-1947، 1965، 1971 و احتمال بروز جنگ در سالهای 1984، 1987، 1990، 1999 و 2001 مؤید بیثباتی این منطقه و داشتن آثار منفی بر صلح و امنیت جهانی است. (3)
هندوستان در شکلدهی جنبش عدم تعهد و پاکستان در شکلدهی سازمان آر. سی. دی نقش داشتند.
در پایان قرن بیستم آزمایشات هستهای هند و پاکستان کشورهای 8- G را وادار به اعمال تحریمهای اقتصادی علیه این دو کشور کرد اما تمام محاسبات استراتژیک و ارزیابیهای متعارف سیاسی در مورد منطقه به هم ریخت و محیط امنیتی جدیدی بوجود آمد که این منطقه را به خطرناک ترین محل در جهان تبدیل ساخت.(4)
مسائل و منازعات منطقه ای
مهمترین مسئله در روابط دو قدرت کلیدی منطقه یعنی هند و پاکستان مسئله کشمیر است. این سرزمین که بین هند و پاکستان و چین و افغانستان قرار دارد پس از استقلال هند و جدایی پاکستان همواره مورد منازعه این دو کشور بودهاست. کشمیر پس از فروپاشی شوروی مورد توجه آمریکا هم واقع شدهاست. زیرا هم از نظر اقتصادی و هم از نظر استراتژیک دارای اهمیت خاصی است چرا که هم با هند، پاکستان، چین و افغانستان هم مرز است و هم دروازه آسیای مرکزی و ماوراء آن محسوب میشود.(5) منطقه دیگری که بین هند و چین حایل است و از موقعیت استراتژیک بهره میبرد منطقه تبت است. مشکلاتی که هند و پاکستان با آن درگیر هستند و در نتیجه فضای امنیتی نامساعدی را در منطقه ایجاد کردهاست عمدتاً شامل فقدان توسعه انسانی، فقدان نهادینگی ملتسازی و عدم امنیت ملی به جهت تمایز دکترینهای نظامی است.
دستیابی هند و پاکستان به تکنولوژی هستهای و بویژه سلاحهای اتمی باعث شده که حفظ صلح در این منطقه اهمیت حیاتی بیابد و اکنون دو کشور با تکیه بر بازدارندگی هستهای که محور حفظ امنیت میان هند و پاکستان است به همزیستی هستهای تن در دادهاند. بیش از سه چهارم فقرای جهان در جنوب آسیا زندگی میکنند که قسمت اعظم آنها در هند و پاکستان سکونت دارند.
پی نوشتهای فصل اول
فریبا فرزیننیا، کتاب سبز پاکستا، (تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، 1376) صص 4-3
سمیه قنبری، سارک و همگرایی در جنوب آسیا، (پایاننامه کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای، دانشگاه آزاد، واحد تهران مرکزی، دانشکده علوم سیاسی، 1383) صص 21-20
فرزیننیا، پیشین، صص 179-177
همان، ص 178
حسین ابراهیمخانی، هند و پاکستان و کشمیر (پایاننامه کارشناسی ارشد علوم سیاسی، دانشگاه آزاد، واحد تهران مرکزی، دانشکده علومسیاسی، 1375) صص 33-32
فصل دوم: پاکستان
1- ویژگیهای پاکستان
الف: جغرافیای طبیعی و انسانی پاکستان
آب و هوای آن صحرایی، موسمی، نیمه صحرایی و کوهستانی است که بیشتر مناطق آن برای کشاورزی مناسب نیست. (1) 74 درصد مردم بیسواد هستند، 30 درصد جمعیت آن زیر خط فقر زندگی میکنند و 46 درصد جمعیت آن زیر 15 سال هستند. هر سال 60 هزار پاکستانی از این کشور مهاجرت میکنند. در این کشور 4 گروه عمدی نژادی وجود دارند: پنجابی، سندی، بلوچی و پشتو که به لحاظ دین مشترک اسلام گرد هم آمدهاند. 95 درصد مردم این کشور مسلمان (تشیع و تسنن) هستند که بیشتر درگیریهای داخلی پاکستان پیرامون همین اختلافات مذهبی است. (2)
زبان رسمی کشور پاکستان اردو و انگلیسی است هرچند زبانهای پنجابی، بلوچی و پشتو نیز وجود دارد. (3)
منابع طبیعی کشور عبارتند از: برنج، گندم، شکر، پنبه، ذرت و منابع معدنی آن هم شامل ذغال سنگ، گاز طبیعی، نفت خام، سنگ مرمر، سنگ آهن، منگنز، خاکرس، چینی، کرومیت و سلفون میباشند. اکثر مردم کشاورز هستند و بیشترین محصول آن برنج است. (4)
ب: جغرافیای سیاسی پاکستان
این کشور راهی برای دستیابی کشورای تازه استقلال یافته به دریای آزاد است. از تنگه هرمز خیلی دور نبوده و پایگاههای هوایی و دریایی آن در سواحل دریای عرب و دریای عمان میتواند نقش مهمی در منطقه داشته باشد. به علت دارا بودن انبوه جمعیت مسلمان و وجود جریانهای افراطی مذهبی میتواند کانون بنیادگرایی اسلامی و اشاعه آن به دیگر نقاط اسلامی باشد و لذا توجه کشورهای مسلمان بسیاری را به خود جلب کردهاست.(5)
بافت اجتماعی و ساختار سیاسی در پاکستان آن چنان بحران زدهاست که چیزی به جز بیثباتی مزمن و مداوم را نشان نمیدهد. انتخابات پارلمان 342 نفری پاکستان نشان میدهد که هیچ حزبی قادر به تشکیل یک اکثریت ساده نمیباشد. برخلاف ناتوانی احزاب سنتی و عرفی، گروهها و احزاب دارای گرایش اسلامی توانستهاند موقعیت خود را محکم و استوار سازند. ناتوانی ساختاری و ارزشی احزابی که در طی سی سال گذشته در قلمرو سیاست پاکستان تعیین کننده بودهاند و افزایش قدرت احزاب و گروههایی که هویت ارزشی آنان وجه مشخصه فعالیتهایشان میباشد، در فضایی به وقوع پیوسته است که ارتش نقش وسیعتری را نسبت به گذشته دارا میباشد. (6)
ج: جغرافیایی اقتصادی پاکستان
بطور کلی اقتصاد پاکستان پس از استقلال به علت مشکلات فرقهای و نیز منازعات و درگیریها با هند با بحرانهای جدی مواجه بوداست. با وقوع حادثه 11 سپتامبر و وقوع جنگ آمریکا در افغانستان و با توجه به اینکه پاکستان سهم بزرگی از بازارهای افغانستان را در اختیار داشته، اقتصاد این کشور با چالش مواجه گردید.
در زمان نخست وزیری بوتو، او تلاشهایی را در جهت کسب حمایتهای مالی آمریکا انجام داد که به دلیل برنامه هستهای پاکستان این حمایتها قطع شد. در سال 1990 سیاست خصوصیسازی و سرمایهگذاری خارجی در اولویت قرار گرفت. پس از حمله آمریکا به افغانستان و حمایت پاکستان از آمریکا، پاکستان با حمایت آمریکا از صندوق بینالمللی پول وام گرفت. اقتصاد پاکستان 6/1 صدم اقتصاد هندوستان است. (7) هزینه رفاهی که توسط دولت انجام میشود کمتر از 15 درصد بودجه است. بدهکاری پاکستان حدود 30 میلیارد دلار است که نیمی از تولید ناخالص ملی است. (8)
رشد اقتصادی پاکستان در ده سال گذشته تنها 3/4 درصد بوده در حالی که هند 6/5 درصد است.(9) تولید ناخالص ملی پاکستان نزدیک به هفتاد میلیارد دلار است در حالی که هند بیش از پانصد میلیارد دلار است. (10) پاکستان 29 درصد بودجه خود را به بودجه نظامی اختصاص میدهد که هند این میزان را به 8/10 درصد کاهش داده است. (11) پاکستان دارای 9 میلیارد دلار ذخایر ارزی است و این در صورتی است که هندوستان 60 میلیارد دلار ذخایر ارزی دارد. (12) بیش از 30 درصد جمعیت پاکستان زیر خط فقر زندگی میکنند که این امر باعث شده است تا این کشور در زمینه شاخصهای انسانی در ردههای پایین طبقهبندی کشورهای جهان قرار گیرد.
2- حکومت و سیاست در پاکستان
با تجزیه امپراتوری شبه قاره هند توسط بریتانیا، کشور مسلمان پاکستان در سال 1947 استقلال پیدا کرد و به دو بخش پاکستان شرقی و غربی که 1600 کیلومتر با هم فاصله داشتند تقسیمگردید. اکثر جمعیت در بخش شرقی و نیروهای سیاسی و نظامی در بخش غربی بودند. از همان ابتدا سیل مهاجرت مسلمانان هندی به سمت این کشور بود.(3)
رهبر حزب «مسلم لیگ» محمدعلی جناح اولین فرمانده کل پاکستان و لیاقت علیخان اولین نخستوزیر بودند. (14)
پس از تدوین قانون اساسی پاکستان در دوران نخستوزیری محمدعلی چودری، ژنرال اسکندر میرزا اولین رئیسجمهور پاکستان شد. رئیس جمهور، مارشال ایوبخان را فرمانده کل کرد و به درخواست او اسکندر میرزا قانون اساسی را نقض، دولتهای ایالتی را منحل و فعالیت کلیه احزاب سیاسی را ممنوع اعلام کرد. در اکتبر همان سال ژنرال ایوبخان که حکومت نظامی را اداره میکرد. اسکندر میرزا را سرنگون و خود رئیسجمهور شد. او تا سال 1965 فعالیتهایی از جمله دو برابر شدن تولیدات صنعتی، چهاربرابر شدن محصولات کشاورزی، لغو ممنوعیت فعالیت احزاب، وضع قانون اساسی جدید، تشکیل حزب «مسلم لیگ» دولتی را انجام داد. (15) در سال 1965 ایوبخان به ریاست جمهوری رسید و در همین سال جنگ بین هند و پاکستان رخ داد. در سال 1969 به دلیل اوج گرفتن ناآرامیها ژنرال ایوبخان مجبور به استعفا و یحییخان جایگزین وی شد که او دیکتاتوری نظامی را برقرار کرد. در اولین انتخابات مجلس ملی در سال 1970 که در بخش شرقی پاکستان انجام شد «عوام لیگ» به رهبری مجیبالرحمان و در بخش غربی حزب مردم به رهبری ذوالفقار علیبوتو اکثریت را بدست آورد. به دنبال آن مجیبالرحمان خواستار خود مختاری گردید که منجر به دستگیری او شد ولی در این زمان پاکستان شرقی اعلام استقلال کرد و جنگ داخلی آغاز شد. با حمایت مستقیم ارتش هند از بنگالها در سال 1971 موضوع به سازمان ملل ارجاع گردید که منجر به تشکیل کشور مستقل بنگلادش شد. (16)
یحیی خان که مسبب این وقایع شناختهشده بود استعفا و به جای او بوتو انتخاب شد که وی با مشکلات عدیدهای مواجه بود. از بیم جنبشهای جداییطلبانه، دولتهای فدرال روی کار آمدند و قانون اساسی جدید در سال 1973 تصویب شد که سیستم پارلمانی را برای حکومت تعیین کرد. در سال 1977 با در اکثریت قرار گرفتن حزب مردم درگیریها در کشور اوج گرفت که بوتو برکنار و ضیاء الحق نخست وزیر و سپس رئیس جمهور شد و تحولاتی طی این مدت روی داد. او سیاست اسلامی کردن نهادهای کشور را دنبال میکرد. (17)
در سال 1985 مجلس ملی تغییرات قانون اساسی را پذیرفت و اختیارات رئیسجمهور افزایش یافت (18) و در این مدت درگیریها و کشمکشها همچنان ادامه داشت تا اینکه در 1988 ضیاءالحق در اثر انفجار هواپیمایش کشته شد. پس از آن بینظیر بوتو به عنوان نخستوزیر انتخاب شد. در سال 1990 دولت با چالشهای زیادی روبرو شد از جمله اینکه متهم به رشوهخواری و سوء مدیریت گردید و خشونتها بین طرفداران حزب مردم و نهضت قومی مهاجر در ایالات سند به اوج رسید. محبوبیت حزب مردم کاهش یافت، وضعیت اقتصادی بدتر شد و ادعاهای زیادی در خصوص فساد دولت وجود داشت که رئیسجمهور طبق قانون اساسی مجلس ملی را منحل، نخستوزیر و کابینهاش را برکنار و دولت موقت نوازشریف سرکار آمد. (19) تا برکناری دولت نوازشریف و روی کارآمدن ژنرال مشرف، دولت بین بینظیر بوتو و نواز شریف جابجا گردید تا اینکه به دلیل فساد و رشوه دولت شریف برکنار و مشرف روی کار آمد و بار دیگر نظامیان مستقیماً در صحنه سیاست حضور یافتند. علیرغم اینکه مشرف با کودتا بر سرکارآمد ولی تلاش کرد با اقداماتی از جمله برگزاری انتخابات دموکراسی را به نمایش گذارد و در عرصه بینالمللی با پیوستن به ائتلاف ضد تروریسم به خروج از انزوا کمک کند. دولت وی با چرخش 180 درجهای به مخالفین سرسخت طالبان پیوست ولی توانست از طریق این همراهی، تحریمهای آمریکا علیه پاکستان را به تدریج از سر راه بردارد و اقتصاد آشفته خود را رونق بخشد.
3- روابط پاکستان با جمهوری اسلامی ایران
در دوران هخامنشیان مرزهای شرقی ایران از رود سند آغاز میشد. از سال 518 قبل از میلاد سند و پنجاب به دست ایرانیان فتح شد و زبان فارسی در این سرزمینها رواج یافت. از این زمان بود که زبان فارسی به صورت مهمترین عامل در روابط ایران و این مناطق درآمد. در دوران حکومت اسلامی روابط ایران با این سرزمینها توسعه یافت. امرای اسلامی و ایرانی خصوصاً سلطان محمودغزنوی سند و پنجاب را به ایران اضافه نمود و لاهور را به صورت یکی از مراکز مهم زبان و ادب فارسی درآورد. در سال 1872، از خلیج گواتر یا کوهک به عنوان مرز ایران و پاکستان شناخته شد. (20)