طبق تحقیقات انجام گرفته توسط دانشمندان ثابت شده است که نوع تفکر انسان در ساخت بیوشیمی مولکولهای بدن تأثیر مستقیم دارد . در واقع بنا به گفته برخی از دانشمندان ، انسان آناتومی مغز خود را توسط نوع و نحوه اندیشه ای که طی سالیان زیاد دارد شکل می دهد و همین معنی را می توان از این مطلب استنباط کرد که : با شنیدن صداها چه به آنها توجه داشته باشیم یا خیر ، تغییراتی در بیوشیمی بدن خود خواهیم داشت و این امر به صورت خود به خود صورت می گیرد . بدین معنی که یک نظام بسیار پیچیده در بدن وجود دارد که هر نوع تأثیر خارجی را در بدن اعم از صوتی ، حرارتی یا صورت های دیگر را به شکل پیامی به مغز انتقال داده و مغز متأثر از اطلاعاتی که دریافت کرده است آنزیمهایی را در بدن برای حفظ و بقای ارگانیزم ترشح می کند .
حال اگر بخواهیم این موضوع را با دقت بیشتری مورد توجه قرار دهیم متوجه می شویم که تأثیرات عوامل خارجی مثل تأثیرات شنوایی در بدن انسان ، می تواند موجب تغییرات بیوشیمی بدن شود . اگر موسیقی یا صدایی که می شنویم نابهنجار باشد ، بدین معنا که نسبتهای صوتی موجود در کل هستی در آن موسیقی یافت نشود ، در چنین شرایطی به علت هماهنگ نبودن موسیقی با وجود انسان که جزئی از هستی است آنزیمهایی که برای مقابله و حفظ بقای ارگانیسم ترشح می شود می تواند مخرب جسم او باشد .
حال تأثیر درمانی موسیقی را می توان از چند وجه مورد بررسی قرار داد :
1- تأثیرات روانی و ایجاد تعادل در آنزیمها .
2- تأثیر مستقیم فرکانس ایجادشده از طریق موسیقی .
در هر موجود زنده و غیر زنده بنابر شکل و اندازه ای که دارد فرکانس صوتی نهفته است . حال اگر جسمی فرکانس خاصی داشته باشد و فرکانس مشابه او تولید شود آن جسم هم با فرکانس تولید شده مرتعش می شود . به عنوان مثال فردی روی صداها و فرکانس ها تحقیق می کرد ، تصمیم گرفت سوتی را که از نوع سوت پلیس بود به قطر 2 متر طراحی کند و دقیقاً همان ساختمان سوت پلیسی را به ابعادبزرگ بازسازی کرد و یک پمپ باد قوی را در کنار آن قرار داد و به محض اینکه پمپ باد را روشن کرد و باد به داخل سوت بزرگ دمیده شد ، شخص به سرعت و ناگهانی از دنیا رفت . پس از اینکه پزشکان کالبد شکافی کردند متوجه شدند که اعما و احشای درونی این شخص درهم آمیخته و باعث مرگ این شخص شده است و متوجه شدند که ارتعاش صدایی که از سوت ایجاد شده با فرکانس درونی بدن این شخص هماهنگ بوده و همین موجب شده وجود این شخص از درون متلاشی شود و نتواند تحمل کند . بنابراین همه موجودات دارای فرکانس نهفته درونی هستند .
در تحقیقات انجام شده درباره موسیقی مناطق مختلف ، از استادان موسیقی این مناطق شنیده شده که بیماریهای عفونی چون حصبه و سرخک را با نواختن موسیقی درمان کرده اند . در نگاه اول این موضوع ممکن است در نظر پزشکی و یا مردمی که اطلاعات جزئی از این امر داشته باشند غیرممکن جلوه کند که چطور ممکن است صدایی که در خارج از جسم انسان به صورت صوت ایجاد می شود بتواند بیماریهای عفونی مثل سرخک و یا حصبه را معالجه کند ؟
می دانیم که میکروارگانیزمها دارای فرکانس نهفته درونی هستند و اگر فرکانسی شبیه به فرکانس میکروارگانیزمها تولید شود ، آن موجودات بسیار ریز را به ارتعاش در می آورد و ارتعاشی که این موجودات پیدا می کنند می تواند زندگی آنها را به طور موقت دچار اختلال کند . موقعی که میکروارگانیزمها وارد بدن انسان می شوند نظام دفاعی بدن به طور طبیعی شروع به فعالیت می کند و با این موجودات مقابله می کند . اگر این موجودات قوی تر باشند بر بدن غلبه می کنند و اگر ضعیفتر باشند بدن راه بهبودی را پی می گیرد .
با موسیقی به نظام دفاعی بدن کمک می کنیم تا بتواند کار خود را بهتر انجام دهد . به این نحو که اگر موسیقی مناسبی انتخاب شود که فرکانس آن با میکروارگانیزمها یکسان باشد ، میکروارگانیزمها شروع به ارتعاش می کنند و همین ارتعاش موجب می شود که فعالیتشان مقداری مختل شود و نظام دفاعی بدن از این شرایط استفاده کرده و به این میکروارگانیزمها حمله می کند و آنها را مقلوب می سازد .
با توضیحاتی که در این خصوص داده شد می بینیم که معالجه از طریق موسیقی امری کاملاً معقول و منطقی می باشد و توجیه علمی دارد و خرافات نیست و اگر انسان های گذشته و اساتید موسیقی نتیجه مثبتی از این عمل نمی گرفتند ، هیچگاه بیماران خود را توسط موسیقی درمان نمی کردند .
در منطقه دوردست ترکمن صحرا استادانی بوده اند که مریض هایی را که بیمارستان آنها را جواب کرده بودند و از آنها قطع امید شده بود ، توسط موسیقی درمان کرده اند .
مثلاً دختربچه ای که به واسطه حصبه دچار مشکل شده بود و او را از بیمارستان به منزل فرستاده بودن تا شب آخر عمر خود را در منزل باشد ، با اجرای موسیقی درمان کردند . نمونه هایی از این روش درمان هنوز در منطقه سیستان و بلوچستان -جزایر جنوب ایران- در قشم و نقاط دیگر کشور متداول است و تحت عنوان « شامان» یا « زادیاگواتی» مورد استفاده قرار می گیرد .
طبق تحقیقات انجام گرفته ، اگر موسیقی جدی و سالم و درستی که مناسب حال بیمار است پخش شود در علایم حیاتی تأثیر می گذارد . چون محققین قبل از پخش موسیقی و بعد از پخش موسیقی برای مدت 15 دقیقه علایم حیاتی را ثبت کرده اند و تأثیرات کاملاً مثبتی را شاهد بوده اند . تستهای خاص روانشناسی از بیماران به عمل می آمد و نتایج نشان دهنده این بود که برای بیماران روانی امید و تحرک در ذهن ایجاد می کند و در بهبود آنها کاملاً موثر است . و موسیقی را که از حیث فنی انفعال در آن هست و برای گوش فرد عادی ممکن است قابل تشخیص نباشد را هم مورد آزمایش قرار دادند و نتیجه کاملاً عکس بود یعنی حتی افراد کاملاً سالمی هم که مورد این آزمایش قرار می گرفتند و به موسیقی که از حیث هنری عمیق نبود ، گوش می سپردند ، منفی بوده و حالت انفعال از حیث روانی و حالت معکوس از نظر علایم جسمی و روانی در شخص ایجاد کرده و این چیزی است که در تحقیقات علمی ثابت شده است .
در تحقیقات دیگری که بر روی بررسی فاکتورهای خون افراد پس از عمل جراحی ByPass انجام گردید تأثیر باورنکردنی و بسیار سریع موسیقی در تعادل آنزیمهای خون بیمار پس از بیهوشی بوده است . توضیح اینکه موسیقی انتخاب شده از نوع موسیقی دستگاهی بوده و دقت انتخاب موسیقی مناسب ، شرط ضروری انجام این پژوهش بوده است . حتی در یک مورد که موسیقی نامناسب انتخاب شده بود ، تأثیر منفی مشاهده گردید. و آزمایشات نشان دهنده این بوده که اگر برای فردی که پس از عمل جراحی (بای پس ) موسیقی صحیح پخش کنیم ، کمک به تسریع درمان می کند حتی نیاز به استفاده از دستگاههای که برای مدتی فعالیت ریه را به عهده می گیرند و فشار خون را تنظیم می کنند و بقیه امور حیاتی را تحت کنترل دارند ، نخواهد بود و فقط موسیقی صحیح می تواند به جای این دستگاهها عمل کند