فارابی ابو نصر محمد بن محمد ابن ترخان این آزالاق که در متون لاتین به آلفاربیوس و ابونصر معروف است یکی از برجسته ترین و داناترین فیلسوفان مسلمان است که بعد از ارسطو (معلم اول) معلم ثانی لقب گرفته است.
زندگینامه:
از زندگی فارابی اطلاعات بسیار کمی در دسترس است. ما هیچ زندگینامه ای از وی در دسترس نداریم همچنین هیچ نوشته ای از هم عصران وی به دست ما نرسیده است. فارابی در اصل اهل ترکستان است. وی در دهکده وسیع از نواحی فاراب ترکستان متولد شد و گفته می شود که در سن هشتاد سالگی در سال 339 هجری در دمشق از دنیا رفت پدرش مامور دولت ترکستان و خلیفه بود و فارابی در اوایل زندگی خویش همراه با پدر به بغداد رفت. و در آنجا مدت زیادی به عنوان شهروندی خصوصی سکنی گزید وی به هیچ حزبی از جامعه تعلق نداشت و عضو هیچ گروه سری هم نبود. به دلایل نامعلومی وی در سال 339 هجری دعوت سیف الدوله حمدانی را پذیرفت و تحت لوای وی تا پایان زندگی خویش در آنجا علی الخصوص در حلب با دیگر مردان اهل قلم به زندگی خویش ادامه داد.
معلم فلسفه ی وی فردی مسیحی به نام یوحنا بن حیلان بود. المسعودی نیز فارابی را با شاخه هایی از فلسفه ی یونان و مکتب اسکندر که تا مدتها بعد از فتح اعراب ادامه داشت آشنا کرد. برخی از اشاعه های آن به آنتی گون نیز سرایت کرده بود. و خود مکتب رفته رفته به مرو و حران و از آنجا به بغداد گسترش یافت.
می گویند یوحنا بعد از سال 295 هجری و یا 908 میلادی از مرو به بغداد عزیمت می کند.
احتمال اینکه فارابی در مرو تحت شاگردی او بوده است هنوز مشخص نشده است جدای از این موضوع ما می دانیم که فارابی با حکیم و مترجم ابوبشر متی بن یونس چهره ای بارز در مکتب مسیحی ارسطویی در بغداد در تماس بوده است و وی تاثیر بسیار زیادی بر یوحی بن ادی که در نسل بعد تنها نماینده ی وی بوده گذاشته است.
فارابی آثار فلسفی خود را بر پایه ی آموخته های مسیحیت ارسطویی در قرن دهم در بغداد و تاثیر پذیری از تفسیرات فلسفه ی یونان اسکندر استوار کرد.
فلسفه و تفکرات فارابی:
فارابی می گوید که دوران فلسفه در همه جا به سر رسیده است و باید آن را در جهان نوپای اسلام جستجو کرد. وی می گوید عقل آدمی بر دین و ایمان برتری دارد و از دید او دین برای آنهائیکه از طریق سمبل و نماد در جستجوی حقیقت هستند. جایگاه ثانویه دارد.
حقایق فلسفی در اقصی نقاط جهان اعتبار دارد و این سمبل ها و نمادها از ملتی به ملت دیگر فرق می کنند. و این بستگی به وظیفه فیلسوفان و پیامبران که حضرت محمد (ص) یکی از آنهاست – دارد.
فارابی از تعالیم الکندی که می گفت حقیقت ساخته دست بشر است، فراتر رفت و از طرفی دیگر دیدگاهی متفاوت با حکیم رازی داشت. وی پیامبران را راستگو می دانست و همانند استادش افلاطون نقش آنها را در اشاعه و گسترش دین می ستود. اسناد و مدارکی است که اثبات می کند فارابی به تدریج به این دیدگاه رسیده است.