معرفی نامه: در این مقاله به بررسی موضوع جنسیت در کار پرداخته شده است. ابتدا تاریخ مختصری از تقسیم کار و نقش زنان ارائه می گردد. سپس به تفاوتهای کار زنان از نظر میزان اشتغال، شکاف دستمزد ، کار نیمه وقت ... و اثرات آنها پرداخته میشود . در ادامه آمارها و نمودارهائی از وضعیت اشتغال زنان در اروپا و آمریکا مطرح شده و مورد بررسی قرار میگردد. در نهایت نگاهی مختصر به وضعیت کار زنان در ایران میاندازیم .
کار موضوعی می باشد، که از ابتدای تکامل بشر مطرح بوده است . بطوریکه مارکس میگوید انسان را کار آفریده است . در واقع مهمترین عامل تکامل بشر را مارکس کار میداند .
و نقل قولی از ادوین تافلر از کتاب موج سوم او در مورد تاثیر کار در جنسیت : «یکی از باورهای غالبی مرسوم اینست که مردان را در سوگیری خود نسبت به مسائل ، عینی و زنان را ذهنی تعریف میکند. اگر در این ادعا کمی هم حقیقت وجود داشته باشد نه ناشی از واقعیت به اثبات رسیده بیولوژیکی بلکه ناشی از تاثیرات روانی شکاف نامرئی است.»
تافلر این شکاف نامرئی را ناشی از این میداند که در دوره پایان کشاورزی و آغاز انقلاب صنعتی زنان در خانه ماندند ولی مردان وارد جامعه شدند . در واقع مردان در کار مزدی شرکت کردند و این تاثیرات خاصی را در روحیه و روابط اجتماعی آنان داشته است .
تافلر میگوید: «مرد مسئولیت انجام کار پیشرفته را به عهده گرفت و زن عقب ماند تا نوع قدیمی تر و عقب افتاده تر کار را انجام دهد . مرد از آنجا که بود به سوی آینده حرکت کرد و زن در گذشته ماند.» او در بخشهای دیگر کتاب خود تفاوتهای جنسیتی ایجاد شده دیگری را نیز که ناشی از حضور مرد در جامعه بوده ، مطرح میکند . از جمله اینکه وقت شناسی مردان را ناشی از حضور مردان در جامعه و یادگیری تعاریف صنعتی زمان و نظم و وقت نشناسی زنان را ناشی از این عدم حضور میداند. این بیانگر نقش کار در شکل گیری جنسیتی است .
در اینجا نگاهی گذرا به تاریخ میاندازیم . از ابتدای تکامل بشر در جوامع مختلفی که در طول تاریخ وجود داشته از جمله گروههای شکارچی-گردآوری خوراک کار به نوعی دارای تقسیماتی بوده است. در این دوره طبق تحقیقات مردم شناسی تقسیم کار بیشتر بر حسب سن و جنس بود امر شکار با توجه به وضعیت بدنی و حالت جنگجوئی به عهده مردان و گردآوری و نگهداری خوراک بر عهده زنان و کودکانِ همراه آنان بود .
پس از این دوره که انسان شروع به تولید غذا می کند، تقریبا حدود ٨ تا ١٠هزار سال پیش گروههای شکار و گرد آوری خوراک به دو دسته کوچ نشینان دامپرور و کشاورزان یکجا نشین تبدیل میشوند . در هردو این گروهها نیز زنان و مردان بطور یکسان فعال بودند و یا هستند، زیرا نمونه های آن هنوز در برخی از نقاط جهان هنوز وجود دارد.
بطوریکه می بینیم در طول تاریخ بشر زنان و مردان هر دو به همراه هم در عرصه کار حضور داشتند و حضور آنها تقریبا به یک اندازه و مساوی بود بجز در زمانهائی که زنان برای فرزندآوری برای مدتی فعالیت کمتری داشتند . اما با صنعتی شدن و انقلاب صنعتی به دلایل و شرایط خاصی که در حوصله این گفتار نیست، زنان مجبور شدند در خانه بماند و کار خانگی را انجام دهند و مردان بیشتر در عرصه اجتماع حاضر شدند .
تا اینجا تا حدودی نقش و اهمیت کار در شکل گیری برخی از ویژگیهای جنسیتی زنان و مردان مطرح شد . این نقش می تواند در عملکرده های هر دو جنس تاثیرات مختلفی داشته باشد . از جمله در تربیت فرزند یا نقشهای اجتماعی هر دو جنس مهم است .
همانطور که گفتم پس از انقلاب صنعتی حضور زنان در عرصه کار بسیار کم میشود . اما کم کم با رشد صنعت و سرمایداری و نیاز بیشتر به نیروی کار، کارخانه داران متوجه نیروی کار عظیم زنان میشوند که در خانه بوده و تقریبا بلااستفاده مانده است. بدین سان تلاشهائی برای کشاندن زنان به عرصه کار شروع میشود . بدین ترتیب، بتدریج درصد حضور زنان در جامعه بیشتر میشود .
آنتونی گیدنز در کتاب درسی جامعه شناسی خود در این مورد میگوید: «تاکنون در کشورهای غربی کار مزدی غالبا مردانه بوده، اما در طول چند دهه گذشته این وضعیت بطور ریشه ای تغییر کرده است . روز به روز زنان بیشتری به نیروی کار می پیوندند. امروزه بین ٣٥ تا ٦٠ درصد از زنانِ دارای سنین بین شانزده تا شصت ساله در اغلب کشورهای اروپائی دارای کار مزدی بیرون از خانه میباشند (گیدنز ٢٠٠٣ : ٣٨٧).
گیدنز در مورد دلیل حضور بیشتر زنان میگوید: «یکی از دلایل آن کاهش نیروی کار در دوران جنگ جهانی اول بود ، در سالهای زمان جنگ، زنان بسیاری از کارهائی را که منحصرا در حوزه کارهای مردانه محسوب می شد، به خود اختصاص دادند. البته پس از بازگشت مردان از جنگ جای قبلی خود را بدست آوردند اما الگوی ثابت قبلی شکسته شد .
اگر در سال ١٩٤٥ فقط ٢٩ درصد نیروی کار را زنان تشکیل میدادند در حال حاضر این مقدار به ٤٥ درصد نیروی کار رسیده است. در سال ١٩٩٧ بیش از ٧٥ درصد زنان بین سنین ٢٥ تا ٤٥ ساله از نظر اقتصادی فعال بودند، که این شامل شاغلین در کار مزدی و یا آنهائی که جویای کار بودند ، میباشد» (گیدنز ٢٠٠٣ : ٣٩٠).
اما اگر چه حضور زنان در جامعه از نظر کمی بیشتر میشود، اما از نظر کیفی، بیشتر زنان در حوزه هائی از فعالیت اجتماعی قرار دارند که به عنوان کارهای سطح پائین محسوب میشود . مثل معلمی، پرستاری ، منشی گری ، همچنین کارهای نیمه وقت که معمولا کارهای سطح پائین ، موقتی و با مزد اندک میباشد.
گیدنز این نابرابری در اشتغال زنان و مردان را در سه حوزه جداسازی شغلی ، تمرکز در کار نیمه وقت و شکاف دستمزد میداند . «کارکنان زن بطور سنتی در شغلهای با دستمزد کم و کارتکراری متمرکز بودند . بسیاری از این شغلها بسیار جنسیتی شده هستند . بدین صورت که آنها به عنوان کار زنانه محسوب میگردند. منشگری، شغلهای نگهداری (مثل پرستاری، مددکاری و بچه داری) بطور وسیعی به عهده زنان بوده و به عنوان شغلهای زنانه محسوب میشود. جداسازی جنسیتی شغلی به این واقعیت اشاره دارد که مردان و زنان در انواع مختلفی از شغلها متمرکز شده اند که براساس فهم غالب از آنچه مناسب مرد و زن است، قرار دارد (گیدنز ٢٠٠٣ : ٣٩١).
به این سه مورد می توان ناامنی شغلی را نیز اضافه کرد. کیت پورسل (Kate Pursell) در مقاله با عنوان ناامنی جنسیتی کار (Gender employment insecurity) میگوید: در بریتانیا تقریبا نیمی از کارکنان مزدی زن هستند اما توزیع آنها متفاوت است . بیش از نیمی از کارهای نیمه وقت در دست زنان است . در رابطه با کار نیمه وقت، با توجه به نمودار زیر مشاهد می شود که در انگلستان در تمامی حوزه ها نسبت اشتغال موقت زنان بیشتر است .