حضرت هود (ع)، پیامبر قوم عاد و از نسل نوح و از انبیاى عهد قدیم است. حدود 58 آیه در قرآن درباره حیات و دعوتش نازل شده و نامش هفت بار در لابهلاى آیات آمده است. آیات 65 تا 72 سوره اعراف، 50 تا 60 سوره هود، و آیات 123 تا 140 سوره شعراء به تفصیل، ماجراى دعوت هود را شرح مىدهند. در لسان قرآن، شباهت بسیارى میان دعوت هود و حضرت صالح وجود دارد و شیوههاى آنان عمدتاً مشترک مىباشند.
هود، اسوه صراحت در تبلیغ
شکى نیست که شرایط و احوال مخاطبان از عوامل مهم تعیین شیوههاى دعوت است. در دعوت هود، مخاطبان بیشترین عناد و اصرار بر کفر را از خود نشان دادند، بهطورى که هر مبلّغى از هدایتشان ناامید مىگشت:
و این قوم عاد بود که آیات پروردگارشان را انکار کردند و فرستادگانش را نافرمانى نمودند و به دنبال فرمان هر زورگویى ستیزه جوى رفتند و سرانجام در این دنیا و روز قیامت، لعنت بدرقه آنان گردید. آگاه باشید که عادیان به پروردگارشان کفر ورزیدند. هان، مرگ بر عادیان، قوم هود.(1)
هود با مشاهده چنین صفاتى، ضمن رعایت خیر خواهى و اخلاص (نُصح) استراتژى خود را بر صراحت بیان و تبلیغ بى پرده و بى پروا بنا مىنهد. در معدود آیات حکایتگر دعوتهود، نمونههاى این صراحت در تبلیغ را بهویژه در جملات پایانى خطابهاى حضرت هود شاهدیم:
- پس از آن که آنها را به عبادت خداى یگانه و نفى بتان فرا مىخواند، آنها را دروغزن قلمداد مىکند: إنْ أنتم إلّا مُفتَرُون.(2)
- آنها را براى برائت از شرک به گواهى مىخواند: قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِىءٌ مِمّاتُشْرِکُونَ * مِنْ دُونِهِ فَکِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ؛(3) گفت: من خدا را گواهمىگیرم و شما شاهد باشید، من از آنچه جز او شریک مىگیرید، بیزارم، پس همه شما در کار من نیرنگ کنید و مرا مهلت ندهید.
- پس از اعتراض به پرستش بتان مىگوید: فَانْتَظِرُوا إِنِّى مَعَکُمْ مِنَ المُنْتَظِرِینَ؛(4) پس منتظر باشید. من هم با شما از منتظرانم.
- و به صراحت از نافرمانى و جرم منع مىکند: وَلا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِینَ؛(5) و تبهکارانه روى برمگردانید.
البته باید توجه داشت که این صراحت لهجه و بى پروایى هرگز به مفهوم اهانت و گستاخى به مخاطبان نیست و تنها به منظور القاى صلابت و قطعیت دعوت است، چنانکه وقتى او را به سفاهت و دروغگویى متهم مىسازند، آرام و با احترام تنها به دفع تهمت از خود مىپردازد:
سران قومش که کافر بودند گفتند: ما تو را در نوعى سفاهت مىبینیم و جدّاً تو را از دروغگویان مىپنداریم. گفت: اى قوم من، در من سفاهتى نیست ولى من فرستادهاى از جانب پروردگار جهانیانم.(6)
تعابیر فوق، بیش از هر چیز صراحت و جسارت حضرت هود را دربرابر سرکشى و سبکسرى قوم عاد نشان مىدهد، از این رو او را اسوه صراحت در تبلیغ لقب داد.
شیوههاى تبلیغى حضرت هود(ع)
1. تأکید بر توحید و نفى آلهه
سرلوحه پیامهاى تبلیغى حضرت هود را دعوت به توحید تشکیل مىدهد که در هر فرصتى به مخاطبان ابلاغ مىنمود. چرا که با پذیرش توحید واقعى، راه دستیابى به کلیه فضیلتهاى فکرى و اخلاقى براى مخاطبان گشوده مىشود؛
وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ إِنْ أَنْتُمْ إِلّا مُفْتَرُونَ؛(7)
و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم. هود گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید، جز او هیچ معبودى براى شما نیست، شما فقط دروغپردازید.
وَإِلى عادٍ أَخاهُمْ هُوداً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إلهٍ غَیْرُهُ أَفَلا تَتَّقُونَ؛(8)
و به سوى قوم عاد، برادرشان هود را فرستادیم؛ گفت: اى قوم من، خدا را بپرستید، که براى شما معبودى جز او نیست، پس آیا پرهیزگارى نمىکنید؟
أَتُجادِلُونَنِى فِى أَسْماءٍ سَمَّیْتُمُوها أَنْتُمْ وَآباؤُکُمْ مانَزَّلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ؛(9)
آیا درباره نامهایى که خود و پدرانتان براى بتها نامگذارى کردهاید، و خدا بر حقانیت آنها برهانى فرو نفرستاده با من مجادله مىکنید؟
إِنْ أَجْرِىَ إِلّا عَلَى الَّذِى فَطَرَنِى أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(10)
پاداش من جز بر عهده کسى که مرا آفریده است، نیست. پس آیا نمىاندیشید؟
2. برائت از شرک و تحدّى
براى جلوگیرى از طمع مشرکان در ایمان مؤمنان، بر مبلّغ الهى لازم است به صراحت، برائت خود را از شرک و مشرکان ابراز کند تا صف مؤمنان از جمع مشرکان جدا شود و با این اعلام شجاعانه، اهل ایمان احساس عزت و استقلال نمایند؛ هنگامى که به هود مىگویند تو در اثر آسیبى که خدایان ما به تو زدهاند سخن به گزاف مىگویى، وى بیزارى خود را از اینگونه ادعاها اعلام مىنماید؛
أَنْ نَقُولُ إِلّا اعْتَراکَ بَعْضُ آلِهَتِنا بِسُوءٍ قالَ إِنِّى أُشْهِدُ اللَّهَ وَاشْهَدُوا أَنِّى بَرِىءٌ مِمّا تُشْرِکُونَ * مِنْ دُونِهِ فَکِیدُونِى جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ * إِنِّى تَوَکَّلْتُ عَلَى اللَّهِ رَبِّىوَرَبِّکُمْ ما مِنْ دابَّه ٍ إِلّا هُوَ آخِذٌ بِناصِیَتِها إِنَّ رَبِّى عَلى صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛(11)
گفت: من خدا را گواه مىگیرم، و شاهد باشید که من از آنچه جز او شریک وى مىگیرید، بیزارم. پس، همه شما در کار من نیرنگ کنید و مرا مهلت مدهید، در حقیقت، من بر خدا، پروردگار خودم و پروردگار شما توکل کردهام. هیچ جنبندهاى نیست مگر این که او مهار هستىاش را در دست دارد. به راستى پروردگار من به راه راست است.
در آیات و جملات فوق شاهد برائت و تحدى شجاعانه و همراه با توکل و اعتماد به ذات لایزال الهى از سوى هود مىباشیم که در تثبیت اعتقاد توحیدى در جان مخاطبان مؤثر است و از شیوههاى دعوت محسوب مىشود.
3. یادآورى به همراه انذار
در بسیارى موارد، در قرآن یادآورى الطاف و نعم خداوندى با انذار همراه شده است. هود پس از ذکر برخى از نعمتهاى عظیم الهى، مخاطبان را با بیان عذاب نافرمانان و حقناپذیران بیم مىدهد؛
وَاتَّقُوا الَّذِى أَمَدَّکُمْ بِما تَعْلَمُونَ * أَمَدَّکُمْ بِأَنْعامٍ وَبَنِینَ * وَجَنّاتٍ وَعُیُونٍ * إِنِّى أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ؛(12)
و از آن کس که شما را به آنچه مىدانید مدد کرد پروا دارید: شما را به دادن دامها و پسران مدد کرد، و به دادن باغها و چشمهساران، من از عذاب روزى هولناک بر شما مىترسم.
و گاهى نعمتهاى بزرگ اجتماعى را بر مىشمرد:
وَاذکُرُوا إِذ جَعَلَکُمْ خُلَفاءَ مِنْ بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزادَکُمْ فِىالخَلْقِ بَسْطَه ً فَاذکُرُوا آلاءَ اللَّهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛(13)
و به خاطر آورید زمانى را که خداوند شما را پس از قوم نوح، جانشینان آنان قرارداد، ودر خلقت، بر قوت شما افزود. پس نعمتهاى خدا را به یاد آورید، باشد که رستگار شوید.
4. نصح و امانت
از آنجا که خیر خواهى از صفات و شیوه هاى مشترک انبیاست، حضرت هود همواره این اصل را در ارتباط با مخاطبان رعایت مىکرد:
إنِّى لکم رَسولٌ أمِینٌ؛(14)
من براى شما فرستادهاى در خور اعتمادم.
شاید در اینجا این پرسش مطرح شود که این امانت از چه راهى براى آن پیامبر الهى قابل اثبات است. در پاسخ باید گفت با توجه به بدبینى مشرکان به پیامبرشان، اگر این صفت در او نبود قطعاً او را به خیانت متهم مىکردند.
اُبَلِّغُکُمْ رِسالاتِ رَبِّى وَأَنَا لَکُمْ ناصِحٌ أَمِینٌ؛(15)
پیامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم و براى شما خیرخواهى امینم.