در آمدی به این موضوع (عدد و قواعد استعمال در عربی):
* زبان عربی قاعده مند ترین زبان هاست،شمارش (عدد) در این زبان از قاعده و قانونمندی خاصّی تبعیّت می کند .
آشنایی با چند اصطلاح در این باره خالی از لطف نیست :
عَدَدْ : در زبان فارسیبه آن شماره و بکارگیری آن شمردن گوند ، در زبان عربی نیز به همین مفهوم است ، لیکن کاربرد آن در اعداد مختلف شیوه خاص خود را داراست .
مَعْدوُدْ : به چیزی که شمرده می شود اطلاق می گردد ، مثلاً (کتاب) در 7 کِتابْ .
تمییز : در زبان عربی کلمه ای که ابهام کلمه پیش از خود را توضیح و مشخَّصْ کند به آن تمییز گویند ،اَعْداد نیز در کاربردشان بعد از خود محتاجند که به آن تمییز عدد گویند ، مثلاً اگر گوییم 9 تا شنونده می پرسد نه تا چه چیز ؟ جواب همان تمیز است که از عدد 9 رفع ابهام می کند ، ناگفته نماند اوزان، پیمانه ، مَساحات نیز از این قاعده تبعیّت می کند.
إِعْراب :بر وزن إفْعال ، در لغت به معنی آشکار گردانیدن است ، اطلاحاً در زبان عربی ه مفهوم آشکار کردن نقش هر یک از کلمات در جمله را گویند ، اعراب کلیه کلمات در زبان عربی از حرکات آخرین حرف آنها معلوم می گردد و لفاظ اعداد نیز چنین می باشد .
مَعْطوف (عطف شده ): به پیش از خود که معمولاً با حرف عطف (و) استعمال می شمود ، در موضوع عدد ، معطوف چنانکه خواهد آمد به عددی گفته می شود که از دو جزء تشکیل یافته و مابین دو جزء حرف (واو) قرار گیرد ک هقاعده اش در جای خود خواهد آمد .
عُقُود : جمع عَقْد به معنی گره کردن می باشد ، در اطلاح کاربردی عدد به اعدادی گفته می شود که در فارسی به آن بسته های ده تائی گویند .
*بعد از آشنایی با این اصطلاحات که ب منزله کلید ورود به بحث بودند اینک به خود اعداد و قواعد کاربردی آن در زبان عَرَبی پرداخته می شود .
*اَعداد در زبان عربی کلاً به دو قسم تقسیم می شوند :
اَعْداد اصلی وَ الفاظ آن عارتند از :
واحِدْ(1) ( برای معدود مذکر) / واحِدَُُه (برای معدود مؤنث)
اِثْنان (2)( برای معدود مذکر) / اِثْنَتانِ و یاثِنْتانِ برای معدود مؤنث
ثَلاثَه(3)
اَرْبَعَه(4)
خَمْسَه (5)
سِتَّه َ(6)
سَبْعَه (7)
ثَمانِیَه َ(8)
تِسْعَه ِ(9)
عَشْرَه َ(10)
اَحَدَ عَشَرَ(11) ( برای معدود مذکر) / اَحْدی عَشْرَه َ ( برای معدود مؤنث)
اِثْنا عَشَرَ(12) ( برای معدود مذکر) / اِثنَتا یا ثِنْتا عَشْره َ ( برای معدود مؤنث)
ثَلاثَه عَشَرَ(13)
اَرْبَعه َ عَشَرَ (14)
خَمْسَه َ عَشَرَ(15)
سِتَّه عَشَرَ(16)
سَبْعَه عَشَرَ(17)
ثَمانِیَه َ عَشَرَ(18)
تِسْعَه َ عَشَرَ(19)
عِشْروُنَ(20)
ثلاثُون (30)
اَرْبَعوُنَ (40)
خَمْسوُنَ(50)
سِتُّونَ(60)
سَبْعُون(70)
ثَمانُون(80)
تِسْعُون(90)
مِأَه َ(100)
اَلْفَ(1000)
ملیون(1000000)
میلیار(1000000000)
اَعْداد تَرْتیبی
اَلْاَوَّلُ (اوّل) برای مذکر / اَلْاوُلی (اوّل) برای مؤنث
اَلثّانی (دوّم) برای مذکر / اَلثّانِیَه َ (دوّم) برای مؤنث
الثّالِث (سوّم)
الرّابِعْ (چهارم)
الْخامِس(پنجم)
السّادِس ( ششم )
السّابِع (هفتم )
الثّامِنْ ( هشتم )
التّاسِعْ (نهم )
اَلْعاشِرُ (دهم )
اَلْحادی عَشَرَ ( یازدهم )
اَلثّانی عَشَرَ ( دوازدهم )
اَلثّالِث عَشَرَ (سیزدهم )
اَلّرابع عَشَرَ (چهاردهم )
اَلخامِسْ عَشَرَ ( پانزدهم )
اَلسّادِسُ عَشَرَ ( شانزدهم )
اَلسّابِعُ عَشَرَ ( هفتهم )
اَلثّامِنُ عَشَرَ ( هیجدهم )
اَلتّاسِعُ عَشَرَ ( نوزدهم )
العِشْرُونَ (بیستم )
اَلثَّلاثُونَ (سی ام )
اَلْاَرْبَعُون ( چهلم )
اَلْخَمْسُونَ (پنجاهم )
اَلسِّتُون (شصتم )
اَلسَّبْعُونَ ( هفتادم )
الثَّمانُونَ (هشتادم )
اَلتِّسْعُونَ ( نودم )
اَلْمِأَه َ ( صدم )
اَلْاَلفُ (هزارم )
اَلْمِلْیونَ (میلیونم )
اَلْمیلْیار ( میلیاردم )
قواعِد با احکام کاربُرد ( استعمال ) اعداد در عربی
1 ) واحِدٌ برای معدود مذکر / واحِدَه ٌ برای معدود مؤنث
2 ) اِثْنان برای معدود مذکر / اِثنَتان یاثِنْتان برای معدود مؤنث
نکته یک : 1 و 2 در عربی عدد مفرد نامیده می شود و بر خلاف فارسی بصورت عدد بکار نمی رود برای اینکه در عربی اسمی مفرد نامیده شود که بر یکی دلالت کند ، پس در اسم مفرد مفهوم یک (1) و در اسم مُثنّی ( اسمی که بر دو فر دلالت کند ) مفهوم دو ( 2 ) مستتر است ، بنا براین لزومی ندارد که لفظ ( واحد ، واحده ) برای یک ( 1 ) و لفظ ( اثنان و اثنتان ) برای دو (2 ) آورده شود و بعنوان صفت آورده می شود نه بعنوان عدد .