1-مقدمه نیکی ها وکمک ها ودوستیهای دیگران ، تشکر کرده اید؟ البته که آری . چون عقل و وجدان انسان ، به سپاسگزاری از نیکان ونیکوکاران و تشکر از محبتها و خوبیهای دیگران فرمان می دهد.
بدون شک بالاترین وبهترین نعمتها را خداوند
آیا تا کنون ، در مقابل در اختیار ما گذاشته است به ما عقل وجان واراده وفکر واستعداد بخشیده . اگر نفسی می کشیم و به حیات خود ادامه می دهیم به خاطر امکاناتی است که آن خدای خوب ودوست داشتنی وزیبا وکامل، برای ما فراهم کرده است. از یک مخلوق ناتوان چه توقعی است ، جز نیایش وتوجه وخضوع و اظهار بندگی وکوچکی و نیاز ، در آستان آن خالق بزرگوار؟ از یک انسان بهره مند از همه گونه نعمتهای آشکار ونهان خداوند ، چه انتظاری است ، جز تشکر از صاحب نعمت که خداوند است؟ اگر عبادت نکنیم ، از هدف اصلی خلقت دور شده ایم . پس اگر بندگی خدا نکنیم ومطیع فرمانش نباشیم وپیروی از آیین آسمانی و جاوید او نکنیم ، هم نا سپاسی کرده ایم ، هم از رحمت او دور می شویم وهم غفلت خود را از هدف زندگی وشناختن صاحب نعمت نشان داده ایم آنکه بندگی خدا را نکند ، به بند شیطان و دام ابلیسها وطاغوتها و قدرتهای ضد خدایی می افتد . (1)
2- چرا عبادت
فلسفه آفرینش انسان بندگی و عبادت ومعبودیت است. این صریح کلام الهی در قرآن کریم است که می فرماید : انس را جز برای پرستش و بندگی خود نیافریدیم . ( ذاریات آیه 7 )
این حکمت و هدف والا ، سرلوحه دین و دعوت همه رسولا ن الهی نیز بوده است . البته بندگی کردن انسان ، سودی به خدا نمی رساند بلکه مایه عزت وسعادت خود انسان است و گرنه خداوند بی نیاز مطلق است . آنچه که ریشه و سبب عبودیت و بندگی انسان است عبارت است از :
1-2- عظمت خدا
برخورد با یک شخصیت عظیم ، انسان را به تواضع وا می دارد ، دیدار با یک دانشمند بزرگ ، آدمی را به تکریم و احترام وامی دارد چون که انسان در برابر عظمت دانش آن شخصیت خود را کوچک وکم سواد می بیند. خداوند مبدأ همه عظمت ها و جلا لهاست . شناخت خداود به عظمت و بزرگی ، انسان نا توان را به کرنش و تعظیم وا می دارد .
2-2-احساس نیاز و وابستگی
انسان دچار عجز وناتوانی ونیاز است و خداوند ، در اوج بی نیازی و غنای مطلق و سرشته دار امور انسانهاست. این هم عاملی است تا انسان در برابر خداوند ، بندگی کند .
3-2- سپاس نعمت
توجه به نعمتهای بی حساب و فراوانی که از هر سو و در هر زمینه ما را احاطه کرده است ، قویترین انگیزه را برای پرستش پروردگار ایجاد می کند . نعمتهایی که حتّی پیش از تولد انسان شروع می شود و در طول زندگی همراه ماست و در آخرت هم اگر شایستگی آن را داشته باشیم از آن بهرمند
می شویم .
4-2- فطرت
در سرشت انسان پرستش و نیایش وجود دارد . اگر به معبود حقیقی دست یافت که کمال مطلوب همین است وگرنه به بیراهه و انحراف دچار شده به پرستش معبودهای بدلی و باطل می پردازد . بت پرستی ، ماه و خورشید پرستی ، گوساله و گاو پرستی نمونه های انحرافی است که وجود دارد ،
کسانی هم پول و مقام و همسر وماشین و طاغوت و مدال و … را می پرستند .
انبیاء آمده اند تا فطرت را در مسیر حق ، هدایت کنند و انسان را از عبادتهای عوضی نجات بخشند . روح عبادت در فطرت انسان نهفته است و اگر رهبری خوب نشود به عبادت بت و طاغوت می گراید . (3)
3- نیاز به نماز
من آن خدای یکتایم که خدایی جز من نیست . مرا پرستش کن و نماز را همواره به پای دار تا در یاد من باشی . ( طه آیه 14 )
انسان در امواج زندگی و در کشاکش رنجها و بلا ها به تکیه گاهی نیازمند است که بدان پناه برد و درون پراضطرا ب را آرامش بخشد و این تکیه گاه جز یاد خدا چیز دیگری نمی تواند باشد . خدا به نماز ما نیازی ندارد و این ماییم که به خدا و به نماز که وسیله ارتباط با خداست نیازمندیم .
نماز تسلی بخش دل های خسته ومایه روشنی و صفای جان و وسیله ارتباط مداوم بنده با خدای جهان است ، این ارتباط انسان ضعیف ومحدود با خدای نامحدود د ر برابر مشکلات و در فراز و نشیب ها به انسان نیرو می بخشد . نماز عطف دل به سوی پروردگار جهان است . انسان سرگشته و حیران ، سکون و آرامش خود را تنها با روی آوردن به خدا می یابد و نماز بهترین راه ارتباط با خداست ، زیرا همه ارکان و خصوصیات نماز از نیت و تکبیر و حمد وسوره تا رکوع وسجود و تشهد و سلام و دیگر واجبات نماز همه و همه به گونه ای است که دل را به سوی خدا می برد وحتی تن و اندام آدمی در این عبادت به کاری خدایی مشغول می شود و بدین ترتیب در شبانه روز مومن پنج بار با تمام وجود به سوی حق توجه می کند و همچنانکه قطب نما ، کشتی را در امواج دریا بسوی مقصد پیش می برد و از گم شدن نگاه می دارد . نماز نیز مومن را بسوی هدف نهایی - لقاء اللّه - رهنمون می کند و از انحراف مسیر مصون می دارد . پیامبر می فرماید : اگر نمازگزار بداند تا چه حد در هنگام نماز جلال خداوند او را فرا می گیرد مایل نخواهد بود که سر از سجده بر دارد . (2)
4 - اهمیت نماز
نماز از مهمترین و ضروریترین فرایض و تکالیف اسلامی است که بر هر بالغ و عاقلی واجب است ، حتی در غوغای جنگ و غرقاب دریا نیز این تکلیف از مسلمانان ساقط نمی شود و باید به اختصار و بصورتی ویژه برگزار می شود .
ارزش حیاتی و اثرات معنوی نماز به حدی است که پیشوایان گرامی دین ، نماز را ستون دین نامیده اند . اگر کسی عمدا" آنرا ترک کند ، دین خود را خراب کرده است .
از امام صادق ( ع ) پرسیدند : بهترین و محبوبترین وسیله نزدیکی به خداوند چیست ؟ فرمودند : بعد از خداشناسی چیزی بالاتر از نماز نمی دانم . نماز از اولین تکالیف اسلامی است که در همان روزهای نخستین بعثت پیامبر ( ص ) ، از طرف خداوند تسییع شد ، پیامبر گرامی با امیرالمؤمنین ( ع ) که در آنهنگام دهساله بود و بانوی فداکار اسلام ، خدیجه در کنار کعبه به نماز می ایستادند . ارزش و اهمیت نماز به حدی است که وقتی مردم طائف ضمن شرایط خود برای پذیرش اسلام خواستند آنان را از نماز معاف بدارد ، پیامبر فرمود : اما نماز ، همانا در دینی که نماز نداشته باشد خیری نیست .
اینک باید دید نماز با این ارزش و اهمیت و با اثرات حیاتی آن در سازندگی معنوی انسانها ، در نظر ما مسلمانان چگونه است و تا چه حد به آن ارج می نهیم و محترمش می داریم . (2)