مقدمه
مطالعه برنامهها، استراتژی ها، سیاستها و راهکارهای مختلف توسعه (در سطوح مختلف) همراه با بررسی تجربه عملی کشورهای مختلف در زمینه توسعه روستایی و توسعه کارآفرینی و اشتغالزایی در روستاها، درسها و نکات کلیدی بسیار مهمی را پیش روی ما گذاشته است. اگرچه الزاماً نمیتوان عیناً از این تجربیات و رویکردها استفاده نمود اما توجه به آنها و ”یادگیریِ“ درست نکات، باعث روشنشدن فضای موضوع کارآفرینی و اشتغالزایی در روستاها و تسهیل و تسریع فرآیند سیاستگذاری در این زمینه خواهد شد. بعلاوه میتوان در بسیاری از موارد با بکارگیری رویکرد ”بومیسازی“، با استفاده از ابتکارات و دانش سایر ملل، بهگونهای اثربخش روشها، طرحها و برنامه های محلی را طراحی و اجرا نمود.
چرا کارآفرینی در روستا؟
از آنجاییکه در اکثر مناطق جهان، روستاها از جمله نواحی فقیر درحالفرسایش محسوب میشوند، اندیشمندان و سیاستگذاران تمامی کشورهای دنیا توجه خاصی را معطوف به امر توسعه روستایی و رفع مشکلات و معضلات آنها نمودهاند. امروز صاحبنظران بینالمللی بر این اعتقاد هستند که باید جدای از سیاستها و استراتژیهای کلان توسعه و توسعه اقتصادی (که بسیار مهم هم هستند) به طور ویژه و مشخص به امر توسعه روستاها و ریشهکنی فقر گستردهای که بر آنها حاکم است نیز پرداخت.
مشکلات و معضلات روستاها در تمامی جهان ناشی از دو مساله اساسی است: یکی کمبود امکانات اجتماعی (ضعف زیرساخت) و دیگری کمبود درآمد (ضعف اقتصادی). از جمله امکانات اجتماعی میتوان به خدمات بهداشتی، آموزشی، بیمه و تامین اجتماعی، خطوط ارتباطی (حملونقل و مخابرات)، امنیت، آب آشامیدنی، سوخت، برق و امثالهم اشاره کرد. اگرچه بسیاری از دولتها برنامههای گسترده و پرهزینهای را برای بهبود این زیرساختها انجام دادهاند (همچون دولت ایران) اما مشاهدات نشانگر آن است که این امر خود بهتنهایی نتوانسته است معضلات زندگی روستایی را حل کرده و آنان را از فقر برهاند و سیل مهاجرت از روستا به شهر را کاهش دهد.
کمبود درآمد عامل مهمی است که اگر برای آن چارهای اندیشیده نشود اجازه نمیدهد طرحهای توسعه روستایی به ثمر بنشیند و روستاها توسعه یافته و از حرکت به سمت شهرهای بزرگ بازایستند. کمبود درآمد روستاییان ناشی از چندین مساله است:
1. افزایش جمعیت روستاییان (مقدار مطلق)
2. بیکاری (کامل یا فصلی)
3. بهرهوری پایین افراد و منابع
4. عدمجذابیت برای سرمایهگذاری
5. ضعف فضای کسب و کاری
یافتههای کلیدی و راهکارهای توسعه کارآفرینی روستایی
از بررسی و تحلیل مجموعه مطالعات نظری و اکتشافی (موردکاویها) انجامشده، میتوان به یافتههای کلیدی و درسهای اساسی ذیل اشاره کرد:
1. بدون وجود یک استراتژی کلان توسعه و توسعه اقتصادیِ مشخص، نمیتوان توفیق فراوانی در امر توسعه روستایی و توسعه کارآفرینی در روستاها بدست آورد. قطعاً باید تمرکززدایی یکی از مهمترین و اساسیترین سیاستهای کلان توسعه کشور باشد.
2. استراتژی توسعه اقتصادی کشور باید بخوبی جایگاه روستاها و رویکرد توسعه روستایی مطلوب را مشخص ساخته و برای آن ارزش و اهمیت کافی قایل شود. مثلاً نمیتوان با انتخاب یک استراتژی صنعتیشدن (همچون کشور ما که اخیراً توسط وزارت صنایع و معادن معرفی شده است) به توسعه روستایی (و توسعه کشاورزی) دست یافت.
3. توسعه روستایی معادل توسعه کشاورزی نیست. توسعه کشاورزی باید به عنوان زیرمجموعه توسعه روستایی تلقی شود. بعلاوه کشور نباید صرفاً بر توسعه کشاورزی متمرکز گردد، چون توسعه کشاورزی الزاماً به توسعه روستایی منتهی نمیگردد.
4. بهترین استراتژی توسعه روستایی، ترکیبی از رویکرد ساختارهای سلسلهمراتبی سکونتگاهها، توسعه روستایی یکپارچه و توسعه پایدار است. لازم به ذکر است توسعه پایدار ما را مجاز به بهرهبرداری بیشینه از زمین و منابع طبیعی نمیداند. جالب است که بدانیم بسیاری از کشورهای پیشرفته (همچون آلمان) به کنترل و محدودسازی کشاورزی و استفاده از جنگلها و مراتع خود پرداختهاند و بیشتر مایلند اینگونه مواد و محصولات موردنیاز خود را از دیگر کشورها تامین کنند تا محیط زیستشان سالم باقی بماند.
5. توسعه روستایی صرفاً از طریق توسعه زیرساختهای عمرانی و ارایه خدمات اجتماعی رخ نمیدهد. بلکه نیازمند اشتغالزایی درآمدزا برای روستاییان و تسریع توسعه فرهنگی آنان (در مقابل جذابیتهای فرهنگی-اجتماعی شهرها) است.