تحقیق مقاله صفات خدا

تعداد صفحات: 19 فرمت فایل: word کد فایل: 13612
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۹,۸۰۰ تومان
دانلود مقاله
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله صفات خدا

    خداوند متعال همه صفات پسندیده را داراست و از تمامى صفات ناپسند پاک و منزّه است. صفات پسندیده‏اى که در خدا وجود دارد، صفات جمال یا صفات ثبوتیّه و صفات ناپسندى که خداوند از آنها مبرّاست، صفات جلال و یا صفات سلبیّه نامیده مى‏شود.

    صفات ثبوتیّه نیز دو قسم است: صفات ذات و صفات فعل.صفات ذات: صفاتى است که عین ذات خداست و قابل جدا شدن از خدا نیست، مانند عالم بودن، زنده بودن و قادر بودن.صفات فعل: صفاتى است که مربوط به فعل خداست و مى‏توان بود یا نبودشان را به خدا نسبت داد، مانند خالق بودن، زیرا خداوند هم مى‏تواند خلق کند و هم مى‏تواند خلق نکند.

    به عبارت دیگر؛ هر صفتى که بشود ضدّش را به خدا نسبت داد، صفت فعل است، مانند رضایت خدا که در برابر غضب خدا قرار دارد و هر صفتى که نتوان ضدّش را به خدا نسبت داد، صفت ذات است.      
    راه آشنایى با صفات خدا

    راه آشنایى با صفات خدا مانند راه آشنایى با خود خداست، همان گونه که شما از یک نوشته به نویسنده آن پى مى‏برید، از چگونگى الفاظ و کلمات، مقدار آشنایى نویسنده آن را با لغات به دست مى‏آورید، از انشاى آن قدرت نویسندگى او را مى‏فهمید و از مطالبش متوجّه روحیّه و هدف نویسنده مى‏شوید. پس هر آفریده‏اى مى‏تواند دو کار انجام دهد:1- آفریدگار خود را بشناساند

    .2- صفات و حالات و هدف آفریدگار خود را بفهماند.

    نقش ایمان به صفات خدا

    ایمان به هر یک از صفات خدا نقش مثبت و ارزنده‏اى در گفتار، روش و منش انسان و بالطبع در زندگى فردى و اجتماعى او دارد.

    ایمان به اینکه خداوند عزیز و نفوذناپذیر است، «انّ العزّه للّه جمیعاً» (1) و همه قدرت‏ها و توانایى‏ها از اوست، «انّ القوّه للّه جمیعاً» (2) و پدید آورنده و برگشت دهنده همه اوست، «انّا لِلّه و انّا الیه راجعون» (3) به انسان اعتماد، وقار و امید مى‏دهد و او را از خود برتربینى، خود کم‏بینى و ترس و وحشت از آینده نجات مى‏دهد.
    چرا عدل از اصول است؟

    با اینکه خدا صفات زیادى دارد - از قبیل رحمت، حکمت، قدرت، خالقیّت، علم و... - چرا تنها عدل از اصول دین شمرده شده است؟

    پاسخ: این انتخاب، هم ریشه تاریخى دارد و هم‏ریشه سیاسى.

    ریشه تاریخى آن به قرون اولیه اسلام بر مى‏گردد. آن گاه که گروه کوچکى از مسلمانان - فرقه اشعرى - عادل بودن خدا را لازم نمى‏دانستند و مى‏گفتند: هر کارى که خدا خواست و انجام داد همان درست است، گرچه از نظر عقل از کارهایى باشد که مسلّماً قبیح و زشت و ستم محسوب شود! مثلاً مى‏گفتند: اگر خداوند امیرمؤمنان على‏علیه السلام را به دوزخ و قاتل او - ابن ملجم - را به بهشت ببرد مانعى ندارد. ولى ما این منطق را نمى‏پذیریم و طبق منطق عقل و آیات قرآن مى‏گوییم تمام کارهاى خدا حکیمانه است و هرگز کارى که ظلم و قبیح باشد از او سر نمى‏زند.

    البتّه خدا بر هر کارى قدرت دارد، امّا کار خلاف حکمت نمى‏کند؛ چنانکه ما قدرت داریم چشم خود را کور کنیم ولى چنین نمى‏کنیم چون این عمل، حکیمانه نیست، پس استفاده از قدرت مربوط به آن است که عمل با عدل وحکمت و وعده‏هاى قبلى هماهنگ باشد. خدایى که وعده داده است مؤمنان را به بهشت و فاسقان را به دوزخ ببرد اکنون اگر خلاف کند، خلف وعده مى‏شود واین عمل، قبیح است و هرگز خداوند کار زشت نمى‏کند. ما که مى‏گوییم: خدا ظلم نمى‏کند قدرت او را محدود نکرده‏ایم بلکه این حکمت است که موجب مى‏شود قدرت در جاى مناسب به کار گرفته شود.

    و امّا ریشه سیاسى آن به دوران بنى‏امیّه و بنى‏عبّاس برمى‏گردد، آنها براى آن که با اعتراضات و شورش‏هاى مردمى مواجه نشوند، این گونه تبلیغ مى‏کردند که همه چیز به خواست خداست و کسى حقّ ندارد در برابر اراده خدا حرفى بزند. اگر ما حاکم شده‏ایم به خواست خدا بوده و کسى حقّ اعتراض ندارد، زیرا آنچه بر جهان حاکم است جبر است و انسان هیچ اختیارى ندارد و این جبر مورد رضایت خداست و چون رضاى خدا در آن است پس هرکارى که او انجام دهد عدل است. در واقع این نظریّه پشتوانه سیاسى خوبى براى بنى‏امیّه و استمرار حکومت و ریاستشان بود.

    معنى و مفهوم عدل

    واژه عدل در لغت در مقابل ظلم و جور آمده و به معناى قراردان هرچیز در جاى خود و یا انجام دادن هرکارى به نحو شایسته است. چنانکه حضرت على‏علیه السلام مى‏فرماید: «العدل یضع الامور مواضعها» (4) عدل است که هر امرى را در جایگاه خودش قرار مى‏دهد.

    اینکه مى‏گوییم خداوند عادل است، یعنى هم در نظام تکوین و طبیعت هر چیزى را تحت نظامى خاص و مناسب آفریده است، «بالعدل قامت السموات و الارض» (5) و هم در عالم قانون‏گذارى و تشریع، تمام قوانین او عادلانه و به جا و با هدف خلقت هماهنگ بوده و هیچ گونه تبعیض و تفاوت ناروایى در آن قرار نداده است. چنانکه حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: «و ارتفع عن ظلم عباده و قام بالقسط فى خلقه و عدل علیهم فى حکمه» (6) خداوند از ستم بر بندگان خود منزّه است و درباره آفریدگان خود به عدل رفتار مى‏کند و در مورد آنان به عدل حکم مى‏کند.بنابراین مقتضاى عدل الهى این است که خداوند هر انسانى را به اندازه استعدادش مورد تکلیف قرار دهد، «لا یکلّف الله نفساً الا وسعها» (7) و سپس با توجّه به توانایى و تلاش اختیارى وى درباره او قضاوت کند، «و قضى بینهم بالقسط و هم لا یظلمون» (8) و سرانجام پاداش یا کیفرى در خور کارهایش به او عطا فرماید. «فالیوم لا تظلم نفس شیئاً و لاتجزون الا ما کنتم تعملون»(9)
     

     

    عدل و قسط

    هرچند عدل وقسط معمولاً در کنار یکدیگر ویا به جاى یکدیگر بکار مى‏روند امّا تفاوت‏هایى نیز با هم دارند و موارد کاربرد متفاوتى پیدا مى‏کنند.

    گاهى عدل در برابر ظلم به کار مى‏رود و قسط در برابر تبعیض.

    گاهى قسط را در تقسیم عادلانه به کار مى‏برند، امّا عدل اعمّ از تقسیم عادلانه و هر کار عادلانه دیگر است.     
    گاهى عدل در مورد حکومت وقضاوت به کار مى‏رود و قسط در مقام تقسیم حقوق.

    آثار ایمان به عدل خدا

    ایمان به عدالت خداوند، از جهات مختلف اثر عجیبى در سازندگى انسان دارد:

    از جهت کنترل خود در برابر گناهان. اگر انسان بداند که گفتار و کردارش زیر نظر است و جزاى هر نیک و بدى را خواهد دید، خود را در این جهان رها و بى قید و شرط نمى‏داند.

    خوش‏بینى و دورى از یأس و ناامیدى. انسانِ معتقد به عدل الهى، به نظام آفرینش خوش‏بین است و چون خداى جهان را عادل مى‏داند، حوادث تلخ نیز برایش شیرین است و در هیچ حالى گرفته خاطر و مأیوس نیست.

    استقرار عدالت در زندگى فردى و اجتماعى. کسى که به عدل خداوند عقیده دارد آماده پذیرفتن عدالت در زندگى شخصى و اجتماعى خویش است.

    ریشه‏ هاى ظلم

    ما با نیروى عقل و اندیشه‏اى که خدا به ما عنایت کرده، خوبى‏ها و بدى ها را درک مى‏کنیم و مى‏فهمیم که ستم، بد و عدالت خوب است و معتقدیم خدا کار قبیح نمى‏کند و ظلم و ستم در او نیست.

    صفات ذاتیه و فعلیه

    مقدمه: شناخت ذات الهى ممکن نیست مگر از طریق شناخت صفات او. مقاله حاضر که گفتارى از استاد محمد تقى مصباح یزدى پیرامون شناخت صفات خداوند متعال است در این زمینه تقدیم مى‏گردد.

    صفاتى که به خداى متعال، نسبت داده مى‏شود یا مفاهیمى است که با توجه به نوعى از کمال، از ذات الهى انتزاع مى‏شود مانند حیات و علم و قدرت، و یا مفاهیمى است که از نوعى رابطه بین خداى متعال و مخلوقاتش انتزاع مى‏شود مانند خالقیت و رزاقیت. دسته اول را «صفات ذاتیه‏» و دسته دوم را «صفات فعلیه‏» مى‏نامند.

    فرق اصلى بین این دو دسته از صفات آنست که در دسته اول، ذات مقدس الهى، مصداق عینى آنهاست، اما دسته دوم حکایت از نسبت و اضافه‏اى بین خداى متعال و آفریدگان دارد و ذات الهى و ذوات مخلوقات به عنوان طرفین اضافه در نظر گرفته مى‏شوند مانند صفت‏خالقیت که از وابستگى وجودى مخلوقات به ذات الهى، انتزاع مى‏شود و خدا و مخلوقات طرفین این اضافه را تشکیل مى‏دهند و در خارج حقیقت عینى دیگرى غیر از ذات مقدس الهى و ذوات مخلوقات بنام «آفریدن‏» وجود ندارد البته خداى متعال در ذات خود، قدرت بر آفریدن دارد ولى «قدرت‏» از صفات ذات است و «آفریدن‏» مفهومى است اضافى که از مقام فعل، انتزاع مى‏شود و از اینروى «آفریدگار» از صفات فعلیه بشمار مى‏آید مگر اینکه بمعناى «قادر بر آفریدن‏» در نظر گرفته شود که بازگشت به صفت قدرت مى‏کند.

    مهمترین صفات ذاتیه الهى، حیات و علم و قدرت است.و اما سمیع و بصیر اگر به معناى علم به مسموعات و مبصرات، یا قادر بر سمع و ابصار باشد بازگشت به علیم و قدیر مى‏کند و اگر منظور از آنها شنیدن و دیدن بالفعل باشد که از رابطه بین ذات شنونده و بینده با اشیاء قابل شنیدن و دیدن انتزاع مى‏شود باید از صفات فعلیه شمرده شود چنانکه گاهى «علم‏» نیز به همین عنایت بکار مى‏رود و بنام «علم فعلى‏» موسوم مى‏گردد.

    بعضى از متکلمین، کلام و اراده را نیز از صفات ذاتیه بشمار آورده‏اند که بعدا درباره آنها بحث‏خواهد شد. 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله صفات خدا

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله صفات خدا, مقاله در مورد تحقیق مقاله صفات خدا, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله صفات خدا, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله صفات خدا, تحقیق درباره تحقیق مقاله صفات خدا, مقاله درباره تحقیق مقاله صفات خدا, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله صفات خدا, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله صفات خدا, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله صفات خدا
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت