چکیده
گرچه پرورش مدیران در گذشته با سودآوری موسسه ارتباط نزدیکی داشته لذا امروزه چهره دیگری یافته است مدیران ارشد سازمانها دریافتهاندکه تلاشهای آموزشی درست برای تداوم بالندگی کارکنان جهت تصدی مشاغل مدیریتی الزامی است.
تمامی برنامه های آموزشی سازمانهای بزرگ بر اصول مدیریت حرفه ای تاکید دارند که این برنامه ها با ارائه دانش و اطلاعات در زمینه های برنامه ریزی سازماندهی رهبری نظارت و تصمیم گیری به منزله ابزاری برای دستیابی به مدیریتی اثر بخش عمل می کنند.
برای برنامه های بالندگی مدیریت میتوان از طرحهای گوناگون بهره برد. تمرینهای مختلف یادگیری تجربی، نمونه های پژوهشی، آموزشهای دانشگاهی و مدیریت شورایی ظاهراً نیازهای آنان را به خوبی تامین میکند. مربی باید آموزشها را به شیوه ای ارائه نماید تا شرکت کنندگان بتوانند مطالب را تجربه کرده و آن را تحلیل نمایند وسرانجام عمل کنند از این رو مربیان بالنده کردن مدیران آموزش نمی دهند بلکه به مدیران کمک می کنند تا مهارت ها ودانش خود را گسترش دهند.
پیش گفتار
مدیریت منابع انسانی علمی است که با استفاده از آن میتوان ضمن کنترل و پایین آوردن هزینه های جاری بهره دهی سازمان را بالا برد و یا ماموریت سازمان را به انجام رساند ویکی از راههای رسیدن به این هدف آموزش کارکنان و نیز تربیت مدیران سازمان بوده که از وظایف مدیران منابع انسانی است.
بدیهی است هر سازمان برای انجام هر چه بهتر ماموریتها به افراد آموزش دیده وبا تجربه نیاز دارد و همگام با پیچیده شدن مشاغل اهمیت آموزش کارکنان نیز افزوده می شود. و پیشرفت تکنولوژی باعث کارآمدی برخی مهارت ها شده که مهارت های مطابق با علوم و فن آوری جدید مورد نیاز باید به کارکنان و آموزش داده شود واین تغییرات همیشه شامل علوم وفن آوری نمی شود و با پیشرفت علوم انسانی وتغییر استراتژی سازمانها درنحوه بکارگیری پرسنل باعث بروز پیشرفتهای شغلی می شوند هر پست و شغل متفاوت مهارت های خاص خود را نیاز دارد یعنی از مشاغلی که امروزه در بسیاری از سازمانها وجوددارد در دهه قبل با وجود نداشته و یا دچار تغییر دگرگونی هی اساسی شده است و احتمال اینکه فردی مهارتی را برای انجام کار با تصدی شغلی فرا بگیرد ونیاز به بهبود و پیشرفت آن نداشته باشد تقریبا غیر ممکن است واینجاست که نقش آموزش بیش از پیش ملموس تر و روشن می شود.
پس از کارمندیابی و استخدام ابزار اولین گام این است که آنها را آموزش داده در خصوص نحوه و چگونگی انجام کار و پیشبرد آنها به صورت موفقیت آمیز توجیه نمود.
براساس نظر دکتر حاجی کریمی
آموزش عبارت است از ایجاد که در آن کارکنان معلومات توانایی هاوگرایشات مربوط به شغل را فرا می گیرند و به بیان دسلر مقصود از آموزش روشهایی است که بدان وسیله مهارت های لازم را برای انجام دادن کارها را به افراد جدیدالورود یاد می دهند.
فصل اول
اهمیت و فواید آموزش
همگام با پیچیده شدن مشاغل به اهمیت آموزش کارکنان نیز افزوده می شود درزمانی که مشاغل ساده بودند به آسانی فرا گرفته می شدند اما دگرگونی های پرشتابی که در دهه های اخیررخ داده است سازمان ها را شدیدا تحت فشار قرار داده تا خدمات ومحصولات تولیدی خود را با وضعیت موجود مطابق نمایند.
در اینجا برخی از فوائد آموزش را در سه سطح فوائد برای کارکنان و فوائد آموزش برای مدیران به طور خلاصه بیان میشود
فوائد سازمانی
1-به سودآوری منجر می شودو عملکرد فردی ونیمی ومشارکتی را براساس بهره وری بهبود می بخشد
2-دانش ومهارتهای شغلی را در تمام رده ها بهبود می بخشد
3-به ایجاد تصور ذهن بهتر از سازمان کمک میکند
4-رابطه میان مافوق ومادون را بهبود می بخشد بالندگی سازمان را گسترش میدهد
5-بوسیله توسعه دامنه مهارت های ارائه شده انعطاف عملیاتی را بهبود میبخشد.
6-به درک و اجرای سیاستهای سازمان کمک میکند
7-باعث صرفه جویی در هزینه ها می شود
8-احساس مسئولیت نسبت به سازمان را برای توانمندی را گسترش میدهد 9-رفتارهای بسته را از بین می برد
10-به کارکنان کمک میکند تا با تغییرات دگرگونیها در سازمان براحتی سازگار می شوند ومهارت های لازم را برای کارکنان به منظور تطبیق با شرایط جدید مهیا کند
قواعد فردی
1-کمک میکند تا فرد بتواند بهتر تصمیم گیری نماید و مشکلات را به نحو مطلوب حل نماید
2-متغیرهای انگیزشی در فرد را تقویت می کند
3-اعتماد به نفس افراد را بالا می برد
4-به فرد کمک میکند تا به فشار روانی تنش یاس وتعارض غلبه نماید
5-کارکنان با بالابردن مهارت می توانند علاوه بر بدست آوردن پاداش بالاتر در پیشرفت در شغل رضایت شغلی بیشتری بدست آوردند
6-باعث بالارفتن جسارت افراد در دست زدن به وظایف جدید ومشاغل بالاتر می شود توانایی یادگیری ومهارتهای مختلف را در فرد افزایش میدهد.
قواعد اجتماعی و برون سازمانی
آموزش کارا میتواند خدمات بهتری را برای مشتریان فراهم نماید ارتباط بین گروهها و افراد را بهتر می کند توجیه و آماده سازی کارکنان جدید و کسانی که از طریق انتقال به مشاغل جدید گماشته می شوند را ساده می نماید
اطلاعات جدیدی را در زمینه سایر قوانین دولتی وسیاست گذاری به کارکنان میدهد
اجرای سیاستها و مقررات را ساده تر می نماید و روحیه همکاری را بالا برده وهمبستگی ایجاد میکند
نمودار فرایند آموزش( نمودار در فایل word قرار دارد.)
تعریف هدف ویژگیها
آموزش چیست؟
در کتاب دکتر محمد علی طوسی آموزش تجربه ای است مبتنی به یادگیری و به منظور ایجاد تغییرات نسبتا ماندگار که در فرد صورت گیرد تا او بتواند توانایی خودرا برای انجام کار بهبود بخشد دکتر حاجی کریمی در کتاب خود آورده است آموزش عبارت است از ایجاد محیطی که در آن کارکنان رفتارها مهارتها توانایی ها و گرایشات مربوط به شغل را فرا گیرد.
کمسیون خدمات نیروی انسانی تعریف وسیع و گسترده ای از آموزش ارائه مینماید وآموزش را یک فرایند طراحی شده جهت اصلاح نمودن طرز فکر ،دانش با مهارت های رفتاری از طریق یادگیری تجربی جهت نائل شدن به عملکرد موثر در یک فعالیت یا دامنه ای فعالیتها و اهداف آنها درکارگاههای آموزش که توانایی افراد و رضایت فعلی و آتی نیازهای نیروی انسانی سازمان را توسعه می دهند می دانند.
هدف اساسی آموزش کمک به سازمان جهت نیل به مقاصدش میباشد آموزش به معنای سرمایه گذاری به روی افراد به منظور قادر ساختن آنها برای عملکرد بهتر و قدرت استفاده بهتر از توانایی های طبیعی آنان میباشد و به بیان دیگر هدف آموزش توسعه صلاحیت ها وشایستگی کارکنان وبهبود عملکرد آنها میباشد
آموزش برای فراگیرنده الگویی فراهم نماید تا آن را پی گیری نماید. هدفها معینی برقرار کند تا به آنها دست یابد فرصتی را فراهم آورد تا مهارتهای خود را تکامل بخشد بازخوردهایی ایجاد میکند تا از نحوه عملکرد خود مطلع شوید وبالاخره تشویق شود مهارتهای کسب شده را به شغل خود منتقل کند.
دکتر میرسپاسی اهداف آموزش و بهسازی منابع انسانی را سه دسته هدف بیان می نماید
اهداف سازمان :تعیین تامین اهداف استراتژیک سازمانی که لازمه آن تقویت قابلیت ها و مهارتها که به انجام وظایف محوله وایفای نقش آنها لازم است اهداف پرسنلی: انسان هرچه بهتر بتواند کاری را انجام دهد از خود ونتیجه کار خود راضی تر است ونیز جامعه به اواج بیشتری می دهند
اهداف اجتماعی: جامعه و اهداف آن به کلیه سازمانها و ارگانهایی که در آن وجود دارد محاط است بنابراین اهداف اجتماعی سمت دهنده اصلی فعالیتهای سازمان میباشد.
فرایند آموزش
در گذشته مرسوم بود که تنها به یاد دادن مهارتهای فنی اکتفا شود ظرف چند سال گذشته دامنه آموزش گسترده تر شده وامروزه آموزش به معنی یاد دادن شیوه های اصلاحی نیز می شوند. ونباید تنها به آموزش های که در زمینه فرایند تولید به افراد داده می شد اکتفا شود
به نظر میرسد که سازمان برای تعیین فرایند آموزش باید سوالات زیر را تجزیه وتحلیل نماید.
1-هدفهای سازمان چیست؟
2-چه وظایفی باید انجام شود تا هدف ها بدست آیند؟
3-هر یک از کارکنان باید چه خصوصیاتی داشته باشند تا بتوانند وظایف محوله را به نحو مطلوب انجام دهد
4-کمبودهای کارکنان در زمینه های مهارتی و دانش ونگرش چیست
فرایند آموزش شامل چند مرحله است که اولین مرحله آن تعیین وتجزیه وتحلیل نیازها است در صورتیکه برنامه های آموزش بدون توجه به نیازهای واقعی صورت گیرد بیشتر جنبه نمایشی وتشریفاتی پیدا میکند و مسلما کافی نخواهد بود نیازهای آموزشی عبارتند از تغییرات مداوم و سیستماتیک که از نظر رفتارها و مهارتها انگیزه ها در نیروی انسانی به وجود ی آید تا افراد بتوانند وظایف ومسئولیتها شغلی خود را به نحو قابل قبول و مطابق با استانداردهای از بیش تعیین شده انجام دهند واینکه مشخص شود شغل مورد نظری چه مهارتهایی نیاز دارد چگونگی ایجاد مسائل و مشکلات موجود و راهکارهای مناسب در حل مسائل و نیز روحیات و رفتارهای فردی کارکنان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
مرحله دوم تعیین اهداف آموزشی است که تابعی از اهداف سازمانی است و بایستی طوری طراحی و اجرا شوند که اهداف کوتاه مدت میان مدت وبلندمدت سازمان را متجلی نمایند در هدفهای آموزش برای یادگیرنده مشخص می شود که پس از طی دوره چه کارها باید بتواند انجام دهد
مرحله سوم طرح آموزش و انتخاب روشهای مناسب است روشهایی که برای آموزش مطرح می شود به عوامل متعددی بستگی دارد که عبارتند از هزینه تمام شده آموزش –محتوای برنامه های موردنظر- امکانات ومنابع درسی- علاقه و توان کارآموز –علاقه وتوان مربی- اصول یادگیری
مرحله چهارم بکارگیری اصول و بیان یادگیری ومعتبر بودن مطالب آموزشی میباشد یادگیری عبارت است از ایجاد تغییر نسبتا پایدار در رفتار بالقوه یادگیرنده در اثر تجربه.
برای یادگیری اصولی را مطرح می نمایند که عبارتند از: اصل مشارکت 2-اصل تکرار مداوم 3-اصل انتقال 4-اصل بازخورد
مرحله پنجم اجرا و بکارگیری برنامه های درسی است: در این راستا چهار عامل مهم واساسی دخیل هستند
1-مربیان و آموزش دهندگان 2-موقعیتها و فرصتها 3–تسهیلات امکانات و مسائل آموزش و کمک آموزشی 4-روشها و فنون مناسب
مرحله ششم ارزیابی نتایج آموزشی است که عبارت است از سنجش عملکرد یادگیرندگان و مقایسه عملکرد حاصل با هدفهای آموزشی از پیش تعیین شده به منظور تصمیم گیری در مورد اینکه آیا فعالتیهای آموزشی انجام شده به بازده مطلوب منجر شده یا خیر
اکنون با توجه به مطالب ذکر شده در فرایند آموزش برنامه های آموزشی را می توان به دو سطح تقسیم بندی نمود.
آموزش کارکنان بخشهای اجرایی:
2-آموزش سرپرستان و مدیران