1 کلیاتی در خصوص جرم شناسی
اصولاً جرم از دو زاویه میتواند در دانشکدههای حقوق بررسی شود:
1) از نظر حقوقی 2) از نظر جرم شناسی.
بنابراین میتوانیم بگوییم دو رشته داریم: علوم جنایی و علوم جرم شناختی (جرم شناسانه). علوم جنایی (علوم کیفری) شامل رشتههای مطالعاتی میشود که جنبه دستوری یا هنجاری یا نرماتیو (Normative) دارند یعنی مبتنی بر قاعده و قوانین و مقررات هستند. چرا این دو مترادفند؟ چون در دانشکدههای حقوق گاه از صفت جنایی استفاده میشود و گاه از صفت کیفری. برخی حقوقدانان بر این اعتقادند که وجه مشخصه حقوق جزا جرم (جنایت) است و لذا حقوق جزا را حقوق جنایی نامیدهاند. شاخص حقوق جزا جرم (جنایت) است و حقوق جنایی به خاطر اهمیتی است که به جرم (جنایت) داده شده است. به تبع آن، آن دسته از رشتههایی را که جنبه هنجاری و قاعدهای دارند علوم کیفری (جنایی) مینامند. هر دو از یک چیز صحبت میکنند (جرم و مجازات). علوم کیفری، خود دارای شاخههایی است. این رشتهها شامل حقوق جزای عمومی و اختصاصی و آیین دادرسی کیفری است (حقوق جزای شکلی و ماهوی). بدیهی است که علوم کیفری را در درسهای حقوق جزای عمومی و اختصاصی و آیین دادرسی کیفری و بینالملل میبینیم.
علوم جرم شناختی (جرم شناسانه) چیست؟ این علوم در واقع جرم را به عنوان یک واقعه و پدیده اجتماعی که چهارچوب آن را حقوق جزا تعیین کرده است، مطالعه میکنند. این علوم تابع هنجارهای قانونی خاصی نیست. به عبارت دیگر، علوم جرم شناختی، قانونگرا نیستند. برعکس علوم کیفری، چون ستون فقرات علوم جنایی، اصل قانونمندی جرایم و مجازاتها است. اصولا علوم جنایی را قانونگرا و قانونمندترین علوم حقوقی تعبیر کردهاند. زیرا تابعان این علوم انسانها هستند مانند آزادی و حیات و حقوق انسانها. اعمال و عملیات معمول در حقوق جزا، حقوقی و هنجارمند و مبتنی بر قانون هستند. در حالیکه در علوم جرم شناختی، قاعده هنجاری و تقنینی وجود ندارد و تابع متدولوژی است. پس علوم جنایی، علومی هستند که جنبه داخلی و ملی دارند زیرا در علوم جنایی از ارزشهایی صحبت و حمایت میشود که از یک کشور به کشور دیگر متفاوت است. علوم جرم شناسی، علوم شناسی جرم و علوم تکوین جرم هستند. بنابراین علت شناسی داخلی تابع مرز و حدود سیاسی نیست. چون روشهای معمول برای علت شناسی، جنبه جهانی دارند. علوم جرم شناسی شاخههای گوناگونی نیز دارد:
1)جرم شناسی عمومی (نظری، تئوری) 2) جرم شناسی عملی (کاربردی، بالینی)، در جرم شناسی نظری، با تئوریها و نظریات عمده جرم شناسی سروکار داریم و حال آنکه در جرم شناسی بالینی، این اصول و نظریات را نسبت به مجرم و موضوع مورد مطالعه، اعمال میکنیم. در کنار این تقسیم بندی، جرم شناسی اختصاصی را داریم. یعنی مطالعه جرم از زوایای مختلف (زیست شناسی، روانشناسی، و…). بدین ترتیب جرم شناسی اختصاصی شامل جامعه شناسی جنایی، روانشناسی جنایی و زیست شناسی جنایی و انسان شناسی جنایی میشود.
12 ویژگیهای جرم شناسی:
1) جرم شناسی جنبه جهانی دارد. بدیهی است که ممکن است جرم شناسی در ایران علت شناسی جرایمی را بررسی کند که در ترکیه جرم نباشد ولی در همان کشور یک سلسله اعمال دیگر جرم است. پس موضوع جرم شناسی، جرم است و نوع آن تفاوت نمیکند.
2) جرم شناسی تابع قواعد و مقررات و دیسیپلین خاصی نیست و قاعدهمند نمیباشد.
3) جرم شناسی تنها رشتهای است که با شاخههای مختلفش، ماهیت جرم و تکوین آنرا بررسی میکند و انحصار چنین مطالعهای را دارد. در حقوق جزا علل جرم تلقی شدن یک عمل در قانون را مورد توجه قرار نمیدهیم، در حالیکه جرم شناسی فرایند جرم تلقی شدن عملی را مطالعه میکند، چرا از فلان جرم وصف مجرمانه را برداشتهاند و به عبارت دیگر، اگر، حقوقدان کیفری و جرم شناس را به عکاس تشبیه کنیم، حقوقدان کیفری با یک فلاش زدن کارش تمام شده است و زمان فلاش زدن، وقتی است که پرونده را جلوی او میگذارند و برمبنای حقوقی صرف، بررسی و حکم صادر میکند، اما جرم شناس فلاشهای مختلفی میزند، و بررسیهای متفاوتی از گذشته دور و نزدیک مجرم و زمان ارتکاب و تخمین آینده جرم انجام میدهد تا فیلم و پروسه جرم را تعیین و تهیه کند.
4) از طرف دیگر جرم شناس، به لحاظ اطلاعات علمی که راجع به جرم و مجرم و نحوه ارتکاب جرم و پیامدهای جرایم در جامعه کسب کرده است سبب تحول و غنای حقوق جزا میشود. به عبارت دیگر اگر جرم شناس موفق نشود معمای جرم را پس از 120 سال عمر علمی حل کند، اما او بسیاری از زوایای، بزهکاری، بزهکارو بزه دیده را برای ما روشن کرده است. برای نمونه پیامدهای جرم ارتشا با پیامدهای جرم سرقت متفاوت است. یا مثلاً سه جرم سرقت، کلاهبرداری و خیانت در امانت، هدف کسب سودجویی نامشروع را دارند. ولی اقتضا و طبیعت هر یک از این سه جرم، باعث میشود افراد مختلفی با بضاعتهای متفاوتی، مباشر این جرایم شوند به طریقی که یک سارق نمیتواند یک کلاهبردار باشد، اگر سارق نیاز به زور بازو و جسارت دارد، کلاهبردار نیاز به خردمندی دارد، پس کلاهبردار باید دانشمند و مطلع باشد. براساس این نتیجه اولیه، حقوق جزا باید نسبت به سارقان و کلاهبرداران مواضع مختلفی اتخاذ کند چون این دو به دو قشر مختلفی تعلق دارند و واکنش آنها به یک مجازات، یکی نیست. پس جرم شناسی بسیاری از زوایای مجرد و خشک حقوق کیفری را برای ما روشن کرده است.
5)جرم شناسی در مقایسه با حقوق جزا، رشتهای نوپاست. حقوق جزا تاریخی 4000 ساله دارد اما جرم شناسی علمی، عمری حدود 120 سال دارد. در سال 1876 م، انتشار کتاب «انسان بزهکار» لومبروزو، منشور جرم شناسی قلمداد شده است.
13 جرم شناسی غیر علمی :
در کنار جرم شناسی علمی، جرم شناسی غیر علمی را داریم. در ربع آخر قرن نوزدهم، رشتهای به نام فلسفه داشتیم که در آن فلاسفه از همه این مقولات صحبت کردهاند، از این منظر نیز جرم شناسی، قدمت بسیاری دارد و با توجه به وضع قواعد اجتماعی در مورد جرم، فلاسفه تحت عنوان مصلح و… در خصوص چرایی آن، و اینکه چرا عدهای مرتکب جرم میشوند و نیز در مورد تکوین جرم صحبت میکردند. به این بخش، جرم شناسی غیر علمی یا فلسفی گفته میشود .
جرم شناسی: علمی است که مطالعات و دادههایش برمبنای دادههای میدانی است.
14 علل عقب ماندن جرم شناسی نسبت به سایر علوم جنایی:
1) جرم شناسی علمی، رشتهای نوپا و دارای عمری 120 ساله است و به همین جهت جرم شناسی به دنبال کسب هویت و موقعیت خود میباشد.
2) اگر جرم شناسی نتوانسته در علت شناسی موفق باشد به این دلیل است که انسان موجودی است پیچیده همچنان که پزشکی و روانشناسی موفق نشدهاست بر همه بیماریها فائق آید، لذا پیچیدگی آن سبب شده که در شناخت آن موفق نباشیم.
3) امکانات و تجهیزات لازم همراه این رشته نبوده است. یعنی چون حقوق جزا آثار فوری دارد، یعنی جرم سریع مجازات میشود و نتیجه سریع حاصل میشود. حال آنکه جرم شناسی و مطالعاتش با گذشت زمان نتیجه میدهد. دولتها در نحوه برخورد باجرم بیشتر روش قهرآمیز و حقوق جزا را انتخاب میکنند چون نتیجه را فوری تحمیل میکنند. در اصل 156 ق. ا. ج.ا به وظایف قوه قضاییه اشاره شده است. در بند 4 وظیفه دستگیری و تنبیه مجرمین معین شده و در بند 5 پیشگیری از جرم و اصلاح مجرمین را پیش بینی میکند. پس ملاحظه میکنیم مقنن ما در بند 4، یعنی بحث تنبیه مجرم، موفقیت داشته و گامهای زیادی برداشته است اما در بحث پیشگیری، ناموفق بوده است. پس علل عدم توفیق جرم شناسی در عملیاتی و کاربردی شدن این است که بهای لازم از سوی دولتها به این رشته داده نشده است چون امکانات زیادی مطالبه میکند و چون نتیجهاش سریع حاصل نمیشود. لذا اجرای آنها با مشکل مواجه است مانند آیین نامهزندانها.
جرم شناسیهای اختصاصی: این رشته به ترتیبی که گفته شد شامل رویکردهای مختلف به جرم از زوایای مختلف است. مانند زیست شناسی جنایی، روانشناسی جنایی، جامعه شناسی جنایی…) اما جرم شناسی اختصاصی در معنای دیگری بکار میرود و آن تحلیل موضوعی جرایم است. از نظر ابعاد عملی بحث ما در کلاس جرم شناسی اختصاصی به معنی اخیر است یعنی (به عنوان مثال: بزهکار و جرم سازمان یافته را به عنوان دو جزء حقوق جزا بصورت موضوعی تشریح میکنیم. حیات مجرمانه یک فرد مجرم و فرآیند زندگی او را بررسی میکنیم و عواملی را که در سرعت بخشیدن به حیات مجرمانه یا توقف آن نقش دارد بررسی میکنیم. در خصوص جرم سازمان یافته میخواهیم ببینیم آیا این اصطلاح بیشتر جنبه حقوقی دارد یا جرم شناختی؟ ویژگی جرم سازمان یافته چیست؟ انواع جرم سازمان یافته؟ و آیا این جرم از سازمان یافتگی و نظم و ترتیب در فعالیتهای مشروع و قانونی الهام میگیرد؟ آیا یک مافیای چینی فعالیت خود را از فعالیت یک شرکت الگوبرداری میکند یا خیر؟ و فعالیت و اصول ضمنی و خاص خودش را دارد.
16 چگونگی پیدایش جرم شناسی، جایگاه آن در بین سایر علوم
جرمشناسی علمی برخلاف حقوق جزا که رشتهای قدیمی است، رشتهای است نوپا و به وسیله دانشمندانی به وجود آمد که عمدتاً غیر حقوقی بودند. این رشته علمی سه کتاب پایه و اساسی دارد که به عنوان منشور جرم شناسی از آنها یاد میشود:
1) انسان بزهکار اثر سزار لومبروزو
2) افقهای نوین در حقوق جزا اثر انریکوفری
3) جرم شناسی گاروفالو سال 1881. بدین ترتیب لومبروزو بنیانگذار جرم شناسی و گاروفالو واژه جرم شناسی را ایجاد کرد. جرم شناسی قبلاً وجود داشته که از آن به عنوان جرم شناسی غیر علمی یا ربانی یا عقلانی یاد میکنیم. به موازات مبارزه علیه جرم (حقوق جزا) و به موازات اقدامات قضایی و پلیسی و قهرآمیز علیه بزهکاری، همه جوامع از دیرباز مصلحتی در دل خود داشتهاند که راجع به چرایی جرم نیز تامل و تفکر میکردند. پس تفکر کیفری نیز در کنار مبارزه علیه جرم وجود داشته است ولی این دیدگاهها آگاهانه و سازمان یافته نبوده است. مثلاً سعدی بدون اینکه خودش بداند، جرم شناس بوده است یا در کتاب مثنوی یک سلسله مباحث جرم شناسانه وجود دارد، ولی هیچگاه سعدی در میدان عمل جرم شناس نبوده است. دیدگاههای وی بر پایه بر مشاهده نبوده بلکه مبتنی بر عقل و ذهنیت خلاق او بوده است. پس جرم شناسی علمی رشتهای است که از طریق مطالعات میدانی و پژوهش و به دنبال کالبد شکافی فرایند و روند تکوین جرم است. جرمشناسی در چهار چوب علوم جرم شناختی قرار میگیرد. اصولاً جرم در چهار چوب سه دسته از علوم مطالعه میشود:
1) علوم جنایی 2) علوم جرم شناختی 3) علوم جرمیابی. علوم جنایی یا کیفری رشتههای مطالعاتی هستند که جنبه نرماتیو (normative) و هنجاری و دستوری دارند. یعنی منشأ آنها قانونی و حقوقی است اما در کنار علوم جزایی، علوم جرم شناختی با تاخیر به وجود آمدهاند چون جنبه غیر تقنینی دارند و جرم را آن طور که در دنیای واقعیت و خارج از متن حقوق جرا اتفاق میافتد مطالعه میکند. به عبارت دیگر علوم جنایی، علوم بایدهاست (علوم دستوری) و علوم جرم شناختی علوم بودنهاست (علوم توصیفی). علوم جنایی جنبه آرمانی را میشناساند و وضع میشود تا جرم تحقق نیابد چرا که تهدید کیفری برای ایجاد ارعاب در ذهن مجرمان بالقوه کافی است.
اما علوم جرم شناختی زمانی وارد عمل میشود که جرم واقع شده و فرد عنوان مجرم دارد. در حقوق جزا اختلاس یک تعریف مشخص دارد اما در دنیای جرم شناسی اختلاس و علل آن و شیوه ارتکاب، اشکال مختلف به خود میگیرد. بنابراین در حقوق جزا سرقت یک تعریف دارد اما در جرم شناسی سارقان مختلف هستند و جرمشناسی نیز سارقان و مباشران جرم را به گونهای دیگر مطالعه میکند.
17 شاخههای جرم شناسی:
جرم شناسیهای اختصاصی، یعنی گاه ریشه جرم را در جامعه دنبال میکنیم (جامعه شناسی جنایی) گاه فرایند تصمیمگیری مجرمانه را در مجرم بررسی میکنیم (روانشناسی جنایی) و گاه ارتباط و همبستگی اشکال و قیافه ظاهری و اندام فرد را با رفتار او تحلیل میکنیم (انسان شناسی جنایی) و گاه فیزیولوژی فرد و ویژگیهای بیولوژی و معلولیتهای جسمانی فرد را در ارتباط با جرم بررسی میکنیم (زیست شناسی جنایی). پس جرم شناسی رشتهای چند بعدی است و رشتهای است که از رشتههای مختلف بهره میبرد بدون این که خود رنگ آن رشتهها را بگیرد. مثلاً از روانشناسی آزمون استعداد را یاد گرفته و … (این علوم به علوم مرکب معروف هستند).