تحقیق مقاله خاطرات یک جانباز

تعداد صفحات: 13 فرمت فایل: word کد فایل: 15396
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم سیاسی
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله خاطرات یک جانباز

    بنام خداوند بخشنده مهربان

     

    الهم صل علی المصطفی محمد والمرتضی علی و البتول فاطمه وسبتین الامامین الحسن والحسین و صل علی زین العباد علی والباقر محمد والصادق جعفر والکاظم موسی والرضا علی والتقی محمد والنقی علی والزکی الحسن العسکری و صل علی محمد المهدی صاحب الامر و العصر والزمان وخلیفته الرحمان وامام الانس والجان عجل اله تعالی فرجه الشریف.

     

     
    چهل سال عمر دارم و از جانبازان 70% جنگ تحمیلی و فرزند شهید و نیز از صوفیان و درویشان سلسله ی جلیله ی اثنا عشریه ی نعمت الهی گنابادی هستم.

     

    در تمام مدت عمرم محرمی مانند ماه محرم سال 84 شمسی ندیده بو دم . حتی موقعی که در جنگ و یا در آسایشگاه جانبازان بودم."روز عاشورای سال 84 شمسی در مراسم عزاداری ابا عبداله الحسین که در حسینیه ی شریعت واقع در خیابان ارم شهر مقدس قم برقرار بود شرکت کردم.
    روزهای پیش از ان نیز در مراسم عزاداری حسینیه ی مزبور شرکت داشتم اما عزاداری روز عاشورا چیز دیگری بود که غیر قابل توصیف نمی باشد.

    پس از اقامه ی نماز جماعت مغرب و عشا و بر گزاری مجلس فقری جناب آقای شریعت شیخ طریقتی و سلوکی شهر مقدس قم فرمودند امشب شام غریبان اهل بیت جدم حضرت سیدالشهدا علیه السلام است چراغ ها را خاموش کنید.

    آنگاه غریو سوز ناک جمعیت به آسمان بالا رفت و صدای یا حسین عزاداران همراه با ضجه و شیون آنها ارکان حسینیه بلکه ارکان عالم امکان را می لرزاند و شور و غوغایی به پا بود.

    پس ازاتمام مراسم عزاداری به دلایل خاص جسمی نمی توانستم شب را در حسینیه و در کنار اخوان ایمانی ام سپری کنم . بنابر این به تهران بازگشتم. روز بعد یعنی یکشنبه بیست و سوم بهمن دوباره به شهر مقدس قم مراجعت نموده ودر بدو امر متوجه ی محاصره ی حسینیه ی شریعت توسط ماموران محترم نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران شدم.

     

    ماموران مزبور که به هیچ کس اجازه ی ورود به حسینیه را نمی دادند وقتی که متوجه شدندند من جانبازهستم وبه شدت می لرزم به بنده اجازه دادند که داخل حسینیه شوم.
    پس از گذشت ساعتی از ورودم به حسینیه و عزاداری برای حضرت ابا عبداله الحسین به من خبر رسید که چند خبر نگار از صوفیان و درویشانی که عضو خانواده ی شهدا ویا جانباز جنگ تحمیلی هستند در خواست مصاحبه دارند.

    به کمک اخوان ایمانی ام از حسینیه بیرون امدم وتا خبرنگاران مزبور جهت انجام مصاحبه به من نزدیک شدند ماموران محترم نیروی انتظامی با ضبط دوربین خبر نگارو عکاس از مصاحبه ی آنها با بنده ی جلوگیری کردند.

     

    بنابر این در همان پیاده رو و میان اخوان ایمانی ام نشستم. اخوان در سمت شمالی پیاده رو و همشیره های ایمانی هم در سمت جنوبی آن با آرامش کامل نشسته بودند.
    در همین حال عده ی کمی که لباس شخصی به تن داشتند و در میانشان چند مرد ملبس به لباس مقدس روحانیتب بودند نیز وجود داشت.

    در سمت دیگر خیابان و در مقابل ما کم کم تجمع کردند. سپس بلند گویی آورده و با خواندن فتاوی چند تن از مراجع تقلید ساکن شهر مقدس قم به همگان و به ما اعلام نمودند که بر اساس این فتاوی صوفیان و دراویش کافر و منافق و خارجی و جیره خوار اجنبی و وابسته به بیگانگان هستند . و من که چه پیش از تشرف به فقر محمدی در سلسله ی نعمت الهی گنابادی و چه پس از آن همواره از مراجع عظام در امور فقهی مر بوط به خود تقلید کرده بودم صدور چنین فتواهایی را از مراجع مزبور باور نمی کردم .

    در هر حال پس از قرائت فتاوی مراجع محترم جمعیت مزبور شعار هایی را علیه صوفیان و درویشان سر دادند از قبیل صوفیه حیا کن شهر قم را رها کن : مرگ بر صوفیه و....

    چون تعداد آنها قابل توجه نبود به ما اعلام کردند که تا ساعت 3 فردا صبح فرصت دارید که حسینیه را واگذار نموده وخودتان هم به سرعت از قم خارج شوید . سپس در حالیکه همچنان علیه تصوف و عرفان شعار می دادند تعداد زیادی اتوبوس شرکت واحد به صحنه آمده و میان جمعیت مقابل و دراویش که در پیاده رو به آرامی نشسته بودند فاصله انداخت.

    وقتی زمان مغرب فرا رسید چند تن از اخوان با فاصله ی قابل توجه از یکدیگر اذان دادند و فقرا هم با پهن کردن روزنامه هایی که فاقد اسماء الله بودند با شور و حال خاصی مشغول اقامه ی نماز مغرب و عشا شدند . و این در حالی بود که جمعیت مقابل همچنان مشغول فحاشی و شعار دادن علیه تصوف و عرفان و فقرای الی الله بودند.

    بنده تا ساعت 10 شب در پیاده رو و در کنار اخوان ایمانی ام بودم و چون هوای زمستانی سرد شده بود از اخوان در خواست کردم که مرا به تهران برگردانند.

    فردای آن روز یعنی دوشنبه بیست و چهارم بهمن سال 84 شمسی ساعت یک بعد از ظهر به شهر مقدس قم بازگشتم.

     

    بخاطر جمعیت انبوه فقرا نزدیک کتابخانه مرحوم حضرت ایت اله مرعشی نجفی قرار گرفتم .
    دراویش که فقط بخاطر جلوگیری از تخریب حسینیه شریعت که متعلق به حضرت اباعبداله الحسین(ع) بود به قم امده بودند به ارامی ومنظم در پیاده رو نشسته بودندوگلهای گلایل سفید وعکس هایی از رهبر فقید انقلاب امام خمینی(ره) و ایت اله خامنه ای ونیز پلاکاردهایی که شامل اسامی شهدا وجانبازان درویش در دست وبر سینه داشتند.

     

    اتفاقات روز گذشته ، خیلی شدیدتر و بدتر ، دوباره تکرار شده و جمعیت لباس شخصی ها در مقابل ما تجمع نموده و دوباره بلندگویی آورده و شروع به فحاشی و شعار علیه ما نمودند . اتوبوس هایی را که شب گذشته آورده بودند و جلوی ما حایل کرده بودند ، بردند تا زمینه حمله علیه ما فراهم شود .
    در همین حال شخصص آخوندی که " شهشهانی " نام داشت بلند گو را گرفته و شروع به صحبت نمود . ابتدا خیلی آرام صحبت کرده و ما را به مناظره دعوت نمود. ولی هرلحظه لحن خود را تندتر نموده و دوباره با قرائت فتاوی مراجع ، علیه تصوف و عرفان و کافر و مرتد بودن صوفییان و عارفان ، جو را علیه ما آشفته کرد . وی سخنان نامربوطی وایراد و تهمت های ناروایی را به جناب آقای شریعت و خانواده محترم ایشان وارد کرد . و البته هرگز اجازه صحبت و دفاع از خود و رفع اتهامات نامربوط ، به طرف دیگر مناظره !!! یعنی ما داده نشد .

     

    حقیقتی که قابل ذکر است ، آن است که چهار پنجم جمعیت مخالف ما ، لباس شخصی هایی بودند که با اتوبوس و یا ماشین شخصی از شهرهای دیگر به قم آورده شده بودند تا با ما برخورد نموده و حسینه حسین بن علی را در ماه محرم و دقیقا دو روز پس از عاشورا و به آتش کشیده شدن خیمه های اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ، به آتش کشیده و تخریب کنند . که نظیر آن را در تاریخ ، فقط می توان در دوره های حکومت امویان و عباسیان در تخریب حرم اباعبداله الحسین مشاهده کرد .
    در هر حال جمعیت مقابل که نشان می دادند ، دراثر برقراری چنین تجمعاتی ، پیش از این واقعه حسابی با تجربه هم هستند ، بطور مرتب شعارهایی تندتر و بی ادبانه تر از قبل نثار درویشان و عارفان می کردند و معلوم بود که اصلا دل خوشی از عرفان الهی ندارند. من فقط نمی توانستم درک کنم که این جمعیت که در آن واقعه بی خرد وبی منطق شده بودند ، چطور هم می بینیند که ما براساس فقه صادق آل محمد وضو می گیریم و نماز می خوانیم و برای حسین (ع) عزاداری و برای تعجیل در ظهور قائم آل محمد ( عج ) دعا می کنیم باز هم در کمال ناباوری به ما نسبت " علی اللهی " بودن می دادند . در حالی که طبق سیره تربیتی و عملی ائمه اطهار علیهم السلام ،ما موظف به رعایت حسن ظن در برخورد با دیگران هستیم . و وقتی با چشم می بینیم که جمعیتی شش هزار نفری که در قم جمع آمده اند ، عاشق ائمه اطهار هستند و طبق فقه جعفری ، اعمال قالبی و عبادی خود را انجام می دهند و برای حسین و اهل بیت علیهم السلام عزاداری و برای تعجیل در ظهور آقا زمان(ع) دعا می کنند حق نداریم به آنها تهمت ناروای " علی اللهی " بودن بزنیم . مگر آنکه کسانی که چنین تهمت هایی را به دیگران می زنند ، معتقد حقیقی و واقعی به اهل بیت (ع) نباشند و از سیره ائمه اطهار علیهم السلام بی بهره باشند.
    اما گروه لباس شخصی ها با وجود آنکه ما را در عمل و گفتار چنان می دیدند باز به ما می گفتند که شما " علی اللهی " و " کافر " و " نجس " بوده و ریختن خونتان " مباح " و کشتنشان موجب خشنودی " رسول خدا (ص) و ائمه اطهار" علیه السلام است .

    می گفتند این حسینه نیست ، خانه کفر و نفاق است و شما مزدور اجنبی هستید . می گفتند این عکس های امام و آیت اله خامنه ای و اسامی شهدا و جانبازان درویش را که شما به دست گرفته اید ، " قرآنی " بر سر نیزه هاست .

    آقای " شهشهانی " یعنی آخوند مزبوری که پیش از این اسمش آورده شد ، خطاب به لباس شخصی ها با بلند گو فریاد می زد ." نصف اینها ( یعنی درویشان و عارفان ) از آمریکا آمده اند ، نصفشان از انگلیس و نصفشان هم از اسرائیل " امده اند .

    لباس شخصی ها ، در عین حال که شعار می دادند گاهی اوقات هم بذل عنایت فرموده و آب دهانی هم به سوی درویشان به قول خودشان" نجس " می انداختند . اما فقرا ،خیلی آرام نشسته بودند و گل در دست مشغول ذکر الهی بوده و مهربانانه به آنها لبخند می زدند و در عوض فحش و آب دهانی که دریافت می کردند ، گل و شیرینی به آنها می دادند .

    عده بسیار زیادی از مردم و اهالی شهر مقدس قم نیز از روحانی و غیرروحانی در خیابان ارم جمع شده بودند و هاج و واج مانده بودند که آنها کی هستند و ما کی هستیم ؟ از هویت ماسئوالاتی می کردند و به فراخورحال جواب های مختصر وبلندی دریافت می کردند . و وقتی جواب های مارا می شنیدند و نسبت به شیعه بودن ما اطمینان حاصل می کردند، متعجب می ماندند که پس چرا اینها قصد تخریب حسینیه گروهی شیعه اثناعشری را دادند و چه سیاستی را تعقیب می کنند ؟ مردم شریف شهر مقدس قم ، می گفتند که ما نزدیک به یک ماه است شما را در شهر می بینیم . وضو گرفتنتان ونماز خواندنتان و زیارت حضرت معصومه آمدنتان را در حرم مطهر دیده ایم . ما شما را مهمان شهر خود می دانیم و از شما هیچ بدی ندیده ایم . برخی از آنها نیز می گفتند که در دهه اول ماه محرم ، جهت عزاداری به حسینه شما آمده ایم ، و نوه امام خمینی یعنی فرزند حاج آقا مصطفی رحمه اله علیهما را آنجا دیده ایم و فهمیده ایم که اگر شما " علی اللهی " بودید ، نوه امام (ره) هرگز در مجلس تان شرکت نمی کرد و با شما به نماز جماعت نمی ایستاد .

    مردم می گفتند ما جناب آقای شریعت و خانواده محترم ایشان را از قدیم می شناسیم ایشان ، خانواده ای بسیار محترم و متدین و مورد اعتماد مردم قم بوده و هستند . حسینیه " شریعت " و منزل قدیمی ایشان که آقای شریعت بزرگ پدر این آقای شریعت ، آن را بنا کرده اند نزدیک به شصت سال است که در این خیابان قرار دارد .

    لباس شخصی ها می گفتند دراویش ظاهرسازی و تبلیغات سوئی علیه السلام می کنند!!! با خارجی ها ارتباط داشته !!! و از آنها پول می گیرند !!! اما مردم قبول نمی کردند . در این وقت شخصی نزد من آمد و از سر دلسوزی گفت : چرا اینجا تجمع کرده اید ؟ بنده به ایشان توضیح دادم که ما خیلی مسالمت آمیز و آرام نسبت به تصرف و بسته شدن حسینیه خودمان اعتراض داریم . زیرا مراجع قانونی جواب ما را نمی دهند و حکم به تخریب حسینیه ما داده اند . زمین حسینیه متعلق به جناب آقای شریعت بوده و با هزینه درویشان سلسله نعمت اللهی گنابادی ساخته شده است . 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله خاطرات یک جانباز

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله خاطرات یک جانباز, مقاله در مورد تحقیق مقاله خاطرات یک جانباز, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله خاطرات یک جانباز, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله خاطرات یک جانباز, تحقیق درباره تحقیق مقاله خاطرات یک جانباز, مقاله درباره تحقیق مقاله خاطرات یک جانباز, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله خاطرات یک جانباز, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله خاطرات یک جانباز, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله خاطرات یک جانباز
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت