تحقیق مقاله اخلاق و سیره پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم )

تعداد صفحات: 24 فرمت فایل: word کد فایل: 15402
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: معارف اسلامی و الهیات
قیمت قدیم:۱۸,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۲,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله اخلاق و سیره پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم )

    رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) کاملترین انسان و بزرگ و سالار تمام پیامبران است.

    در عظمت آن حضرت همین بس که خداوند متعال در قرآن مجید او را با تعبیر «یا ایّها الرّسول» و «یا ایّها النّبی» مورد خطاب قرار میدهد و او را به عنوان انسانی الگو برای تمام جهانیان معرّفی مینماید: «لَقَدْ کانَ لَکُم فی رَسُول اللّهِ أُسْوَه ٌ حَسَنَه ٌ»; «در] سیره و سخن[ پیامبر خدا برای شما الگوی نیکویی است.»او به حقّ دارای اخلاقی کامل و جامعِ تمام فضایل و کمالات انسانی بود.

    خدایش او را چنین میستاید: «إِنّک لَعَلی خُلُق عَظیم»; «ای پیامبر تو دارای بهترین اخلاق هستی.» «وَلَوْ کُنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ»; «اگر تندخو و سخت دل میبودی مردم از اطرافت پراکنده میشدند.» از این رو، یکی از مهمترین عوامل پیشرفت اسلام، اخلاق نیکو و برخورد متین و ملایم آن حضرت با مردم بود.

    در طول زندگانی او هرگز دیده نشد وقتش را به بطالت بگذراند.

    در مقام نیایش همیشه میگفت: «خدایا از بیکارگی و تنبلی و زبونی به تو پناه میبرم.»، و مسلمانان را به کار کردن تحریض مینمود.

    او همیشه جانب عدل و انصاف را رعایت میکرد و در تجارت به دروغ و تدلیس، متوسّل نمیشد و هیچ گاه در معامله سختگیری نمیکرد و با کسی مجادله و لجاجت نمینمود و کار خود را به گردن دیگری نمیانداخت.

    او صدق گفتار و ادای امانت را قوام زندگی میدانست و میفرمود: این دو در همه تعالیم پیغمبران تأکید و تأیید شده است.

    در نظر او همه افراد جامعه، موظّف به مقاومت در برابر ستمکاران هستند و نباید نقش تماشاگر داشته باشند.

    میفرمود: برادرت را چه ظالم باشد و چه مظلوم، یاری نما! اصحاب گفتند: معنی یاری کردن مظلوم را دانستیم، ولی ظالم را چگونه یاری کنیم؟ فرمود: دستش را بگیرید تا نتواند به کسی ستم کند!خواننده گرامی! از آنجا که ما در روزگار تباهی اخلاق و غلبه شهوات و آفات به سر میبریم، مناسب است که در اینجا سیمای صمیمی پیامبرانِ الهی را عموماً و چهره تابناک و حقیقتِ انسانی محمّد پیامبر اسلام را خصوصاً در تابلوی تاریخی مستند و شکوهمندی بیابیم که به حقّ در عصر ما برترین تصویر انسانی نزدیک به حقیقت از آن حضرات است. منشور سه بُعدی تاریخ، سه چهره را نشان میدهد: قیصران، فیلسوفان و پیامبران. پیامبران «سیمایی دوست داشتنی دارند، در رفتارشان صداقت و صمیمیّت بیشتر از اُبّهت و قدرت پیداست، از پیشانیشان پرتو مرموزی که چشمها را خیره میدارد ساطع است ، پرتویی که همچون «لبخندِ سپیده دم» محسوس است امّا همچون راز غیب مجهول. ساده ترین نگاهها آن را به سادگی میبینند امّا پیچیده ترین نبوغها به دشواری میتوانند یافت. روحهایی که در برابر زیبایی و معنا و راز حسّاسند، گرما و روشنایی و رمز شگفت آن را همچون گرمای یک «عشق»، برق یک «امّید» و لطیفه پیدا و پنهان زیبایی حس میکنند و آن را در پرتو مرموز سیمایشان، راز پرجذبه نگاهشان و طنین دامن گستر آوایشان، عطر مستیبخش اندیشه شان ، راه رفتنشان، نشستنشان، سخنشان، سکوتشان و زندگی کردنشان میبینند، مییابند و لمس میکنند. و به روانی و شگفتی، «الهام» در درونشان جریان مییابد و از آن پُر، سرشار و لبریز میشوند.

    و این است که هر گاه بر بلندی قلّه تاریخ برآییم انسانها را همیشه و همه جا در پی این چهره های ساده امّا شگفت میبینیم که «عاشقانه چشم به آنان دوخته اند.» ابراهیم، نوح، موسی و عیسی، پیامبران بزرگِ تاریخ این چنین بوده اند ، امّا محمّد(صلی الله علیه وآله وسلم)که خاتم الانبیا است چگونه است؟«در برابر کسانی که با وی به مشاجره برمیخاستند وی تنها به خواندن آیاتی از قرآن اکتفا میکرد و یا عقیده خویش را با سبکی ساده و طبیعی بیان میکرد و به جدل نمیپرداخت.

    زندگیاش، پارسایان و زاهدان را به یاد میآورد.

    گرسنگی را بسیار دوست میداشت و شکیباییش را بر آن میآزمود.

    گاه خود را چندان گرسنه میداشت که بر شکمش سنگ میبست تا آزارِ آن را اندکی تخفیف دهد.

    در برابر کسانی که او را می آزردند چنان گذشت میکرد و بدی را به مِهر پاسخ میداد که آنان را شرمنده میساخت.

    هر روز، از کنار کوچه ای که میگذشت، یهودیای طشت خاکستری گرم از بام خانه بر سرش میریخت و او بیآنکه خشمگین شود، به آرامی رد میشد و گوشه ای میایستاد و پس از پاک کردن سر و رو و لباسش به راه میافتاد.

    روز دیگر با آنکه میدانست باز این کار تکرار خواهد شد مسیر خود را عوض نمیکرد.

    یک روز که از آنجا میگذشت با کمال تعجّب از طشت خاکستر خبری نشد! محمّد با لبخند بزرگوارانه ای گفت: رفیق ما امروز به سراغ ما نیامد! گفتند: بیمار است.

    گفت: باید به عیادتش رفت.

    بیمار در چهره محمّد که به عیادتش آمده بود چنان صمیمیّت و محبّت صادقانه ای احساس کرد که گویی سالها است با وی سابقه دیرین دوستی و آشنایی دارد.

    مرد یهودی در برابر چنین چشمه زلال و جوشانی از صفا و مهربانی و خیر، یکباره احساس کرد که روحش شسته شد و لکّه های شومِ بدپسندی و آزارپرستی و میل به کجی و خیانت از ضمیرش پاک گردید.

    چنان متواضع بود که عرب خودخواه و مغرور و متکبّر را به اعجاب وامیداشت.

    زندگیاش، رفتارش و خصوصیّات اخلاقیاش محبّت، قدرت، خلوص، استقامت و بلندی اندیشه و زیبایی روح را الهام میداد.

    سادگی رفتارش و نرمخویی و فروتنیاش از صلابت شخصیّت و جذبه معنویتش نمیکاست.

    هر دلی در برابرش به خضوع مینشست و هر غروری از شکستن در پای عظمتِ زیبا و خوبِ او سیراب میشد.

    در هر جمعی برتری او بر همه نمایان بود.»

    گوشه‏ای ازاخلاق عظیم پیامبر (ص)

    او هرگز در این واژه‏ها نمی‏گنجد و فراتر از آن است. انسان‏کاملی که تمام افلاک و موجودات را خدا به خاطر او آفرید واگر او نبود، هیچ چیز نبود. «لولاک لما خلقت الافلاک‏» و الاانسانی که تا قاب قوسین او ادنی بالا رفت و به جایی رسید که‏جبرئیل آن ملک مقرب و واسطه وحی الهی به آنجا هرگز نرسد وبا صراحت‏به او عرض کرد: اگر یک مو بالاتر روم به نور تجلی‏بسوزد پرم. ولی رسول الله رفت و به جایی رفت که نه در خرد آیدو نه بر ورق نگاشته شود و نه حتی در وهم وخیال! اوست کسی که‏خدایش درباره‏اش فرمود: «و انک لعلی خلق عظیم‏» پس مابه جای‏اینکه حرفی بزنیم که نه آغازش و نه انجامش ما را به جایی‏می‏رساند چرا که جز آفریده‏اش و برادرش کسی او را نخواهد شناخت‏«یا علی ما عرف الله الا انا و انت و ما عرفنی الا الله وانت و ما عرفک الا الله و انا» پس روا است که لب فرو بندیم وسخن کمتر گوئیم.

    بیائیم در این سخن ربانی که پیامبر را دارای منشی سترگ واخلاقی عظیم معرفی می‏کند بیاندیشیم و از زبان روایت نمی از این‏اقیانوس پرفیض برگیریم، شاید برخی عزیزان به کار بندند و ازرسول الله الگوی زندگی بگیرند که قرآن فرمود: «و لکم فی رسول‏الله اسوه حسنه‏».

    جمله‏هایی کوتاه در منش و روش زندگی حضرت بیان می‏شود که هم‏برکت است و پر مایه برکتی است و هم برنامه به زیستی وخداپسندانه:

    آن قدر حضرت متواضع و فروتن بود که متن روایت او را«خاضع الطرف‏» می‏نامد یعنی به زمین نگاه می‏کرد و سر را کمتربالا می‏برد، این چنین با وقار و متین... با ادب و فروتن. چنان‏در برابر خالقش خاضع و خاشع بود که بیشتر سرفرود می‏آورد و کمترسر را بلند می‏کرد چه پیوسته خدا را حاضر و ناظر می‏دید و لحظه‏ای‏بلکه کمتر از لحظه‏ای هم از یاد و ذکر خدا غافل نبود.

    یکی دیگر از نشانه‏های بارز تواضع و خوی نیکویش این بود که‏به هر که می‏رسید، پیشقدم در سلام کردن بر او بود، سلام که خودتحیت اسلامی است و پیامبر آن را به ما یاد داده، خود نیز بیش ازهمه و پیش از همه به آن عمل می‏کرد و قبل از آنکه دیگری بر اوسلام کند، او خود سلام می‏کرد. هرگز پیامبر ملاحظه نمی‏کرد که آن‏فرد بزرگ است‏یا کوچک، دانشمند است‏یا بی‏سواد، ثروتمند است‏یافقیر. آری حضرت آنقدر عظمت داشت که بر همه افراد بدون ملاحظه‏های‏ایسمی، شغلی، خطی، مسئولیتی، مالی و... سلام می‏کرد و او بااینکه بزرگترین از هر نظر بود بر کوچکترین انسانها از هرنظر سلام می‏کرد و بیشتربرای اینکه ما را به این سنت‏حسنه‏تشویق کند می‏فرمود: سلام را نود و نه حسنه است و جوابش یک حسنه.

    پیامبر هرگز بدون جهت‏سخن نمی‏گفت، و اگر سخنی می‏گفت‏بیشترجنبه موعظه و پند داشت، یا مطلبی را می‏آموخت و یا به معروف وخیری امر می‏کرد و یا از شر و منکری مردم را باز می‏داشت، تمام‏سخنانش سودمند و یک کلمه، نه بلکه یک حرف، پوچ و بی‏ارزش نبود،زیرا خوب می‏دانست که: «و ما یلفظ من قول الا لدیه رقیب عتید»وانگهی پیامبر اسوه است و الگو و اوست انسان کامل. پیامبر کسی‏است که نخستین آفریده پروردگار، نور مبارکش است: «اول ما خلق‏الله نوری‏» پس، از این نور کامل چیزی تراوش نمی‏کند جز نور، وهرچه می‏گوید گفته خدا است «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی‏یوحی‏» .

    و پیامبر هرگز از ذکر خدا غافل نمی‏شد. در روایت است: «ولایجلس و لایقوم الا علی ذکر» او نمی‏نشست و برنمی‏خاست جز با ذکرو یاد خدا. پیامبر در هر آن قرین و همنشین ذکر خدا بود چه برزبان آورد و چه در دل گوید. او خود ذکر خدا را کفاره مجلس‏می‏دانست و اعلام می‏داشت که اگر در مجلسی یاد خدا نباشد یا ذکری‏از اهل بیت که آن نیز یاد خدا است، پس آن مجلس بر اهلش وزر ووبال است و نحس است و شوم. و اگر حضرت می‏خندید از تبسم تجاوزنمی‏کرد «جل ضحکه التبسم‏» زیرا قهقهه و خنده با صدا با شئون‏انسان مودب منافات دارد چه رسد به انسان کامل و چه رسد به اشرف‏مخلوقات.

    یکی دیگر از موارد تواضع و فروتنی حضرت این بود که هر وقت‏وارد مجلس می‏شد، هر جا که جای خالی بود می‏نشست، مانند ماخودخواهان یا نادانان نبود که دنبال صدر مجلس هستیم، و خیال‏می‏کنیم که باید بالا و بالاتر نشست. اصلا آن جا که انسان والامی‏نشیند والا است نه آنکه انسان والا باید در جای والا نشیند.

    عزیزانم! قطعا این از تواضع است که انسان در جایی که خالی‏است‏بنشیند و هرگز منتظر نباشد که دیگران در برابرش قد علم‏کنند و برخیزند تا آن جناب را در صدر مجلس بنشانند. این حالت‏بدون تردید برخاسته از هوای نفس است و تکبر که باید زدوده شودو گاهی بلکه بیشتر به خاطر عقده‏های درونی و محرومیت‏های دیرینه‏است که شخص می‏خواهد از این راه خودی را نشان دهد!!

    پیامبر آرام و آهسته سخن می‏گفت و هیچ گاه فریاد نمی‏زد وصدا را بلند نمی‏کرد. و مجلس آن حضرت نیز از چنان آرامشی‏برخوردار بود که عین ادب و تواضع است و کسی در مجلس پیامبربلند سخن نمی‏گفت «و اغضض من صوتک‏» و دستور هم همین بود که‏کسی صدایش را بالاتر از صدای رسول الله نکند «لاترفعوا اصواتکم‏فوق صوت النبی‏» و چون خود حضرت آهسته و آرام سخن می‏گفت لذامجلسش بسیار آرام و باوقار بود که حتی صدای به هم زدن بال‏پرنده به گوش می‏رسید.

    7 «لایقطع علی احد کلامه‏» هرگز سخن کسی را قطع نمی‏کرد و تاشخصی مشغول سخن گفتن بود، به او خوب گوش می‏داد و پس از تمام‏شدن سخنش آرام پاسخش را می‏گفت. و چنان اصحابش را تربیت کرده‏بود که هرگاه لب مبارکش به سخن وا می‏شد، تمام حاضران ساکت‏می‏شده و سراپا گوش می‏شدند «کان علی رووسهم الطیر» و هرگاه‏سخن حضرت تمام می‏شد بدون آنکه سخنانشان با هم تزاحم کند، با هریک به نوبت‏حرف می‏زد.

    نکته دیگری که بسیار جالب و ارزنده است و باید مدنظر قرارگیرد این است که حضرت در هنگام سخن گفتن، به افراد یکسان نگاه‏می‏کرد «و کان یساوی فی النظر والاستماع للناس‏» و بایدسخنگویان محترم این مطلب را دقت کنند که یکسان و مساوی درحال حرف زدن به این طرف و آن طرف نگاه کنند زیرا این نکته‏ظریف اخلاقی است که در نگریستن به افراد(هنگام صحبت کردن)انسان‏فرق بین این و آن نگذارد و همه را به یک دید بنگرد که‏امیدواریم در موارد دیگر نیز این تساوی و یکسان‏نگری حفظشود.راستی چه زیبا است تربیت رسول الله! بنابراین، هر که‏بخواهد بیشتر به پیامبر نزدیک گردد، باید رفتار و اخلاقش را باآن حضرت نزدیکتر کند.      

    «و کان یجالس الفقراء و یواکل المساکین‏» او نه تنها بامالداران و دارایان مجالست می‏کرد بلکه با فقرا و مستمندان نیزهمنشین بود. بلکه قطعا حضرت از نشستن با فقرا بیشتر لذت می‏بردو اگر با ثروتمندان می‏نشست‏به خاطر هدایت کردن آنان بود نه چیزدیگر. 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله اخلاق و سیره پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم )

    فهرست:

     

    ندارد.
     

     

    منبع:

    1- علی شریعتی، امت و امامت‏به نقل از بولتن اندیشه 5 - 7 تهران، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، 1375، ص 142.

    2- محمدعلی زکریایی، فلسفه و جامعه‏شناسی سیاسی، (قسمت دوم) تهران، الهام، 1373، ص 343.

    3- بررسی تفاوت‏ها در مبانی و سایر آراء مرتبط با این مفهوم مربوط به مباحث‏خاص جامعه‏شناختی است.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله اخلاق و سیره پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ), مقاله در مورد تحقیق مقاله اخلاق و سیره پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ), تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله اخلاق و سیره پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ), مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله اخلاق و سیره پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ), تحقیق درباره تحقیق مقاله اخلاق و سیره پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ), مقاله درباره تحقیق مقاله اخلاق و سیره پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ), تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله اخلاق و سیره پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ), مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله اخلاق و سیره پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ), موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله اخلاق و سیره پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم )
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت