حنجره انسان خود یک نوع آلت موسیقی طبیعی است که تولید صوت می کند ، در هر حال استنباط ما این است که موسیقی آوازی یا آوایی، ارتعاشات منظم و موزونی است که توسط انسان خواننده در فضای دهان ایجاد می شود.
اصلا صدای انسان بنا به یک سلسله حرکات فیزیکی به وجود می آید ، یعنی بر اثر فشاری که با انقباض عضلات شکم و دنده ها ایجاد می شود ، هوا از داخل ریه ها به لوله قصبته الریه رانده می شود ، آنگاه جریان هوا در حین عبور از حنجره ، پرده های صوتی را به ارتعاش در می آورد و در نتیجه صدا تولید می گردد. بدیهی است هرچه این ارتعاشات منظم تر باشند ، صدای تولید شده مطلوب تر و مطبوع تر به گوش می رسد.
مایه صدا یعنی همان پستی و بلندی یا زیر وبمی صدا ، به نسبت طول قسمتی از پرده های صوتی که در حال ارتعاش است تغییر می یابد.
بنابراین آواز ، خواه با نوای ساز همراه باشد یا نباشد عبارت است از به کار بردن صدا بنا بر قوانین و اصول موسیقی که معنای آن توسط لحن و کلام بیان شود ، و به اختصار می توان گفت صدا نتیجه حرکات ارتعاشی است که به وسیله گوش احساس می شود.
صداهایی که دارای ارتعاشات نا منظم باشند صداهای غیر موسیقی و آنهایی که ارتعاشات منظم دارند (پریودیک priudic) صدا های موسیقی نامیده می شوند.
صوت انسان از این نظر بر صدای سازها برتری دارد که با کلام همراه است و انسان می تواند صوت خود را با کلام در آمیخته وتاثیرات مختلفی در شنونده ایجاد کند.
هر کسی کم وبیش صدایی دارد و شاید هم کمتر کسی باشد که در طول عمر خود زمزمه نکرده باشد.منتها یکی با صدای خوش و دلپذیر می خواند ، که همان صدای موسیقی است و دیگری با صدای ناخوشایند و غیر موسیقی می خواند.
بعضی افراد از دوران کودکی صدای خوشی دارند که اگر آن صدا را تربیت کنند و ممارست داشته باشند آوازه خوان می شوند.همینطور هر کسی ممکن است در اثر تربیت ، صدای خود را مطبوع و دلپسند کند.
وسعت صدا در افراد متفاوت است. بعضی ها بم می خوانند و بعضی ها زیر (اوج).چنانکه فلان آوازه خوان 2 دانگ صدا دارد و دیگری 6 دانگ.منظور از 2دانگ ، نرم و آهسته خواندن و منظور از 6 دانگ، زیر و اوج خواندن می باشد.
غربی ها با آزمایشهای دقیق آواز را به تناسب قدرت و ضعف,یعنی همان زیری و بمی ، صداها را به 4 دسته تقسیم کرده اند: باس . تنور . آلتو . سوپرانو
خواننده باس آوازی کوتاه و بم دارد و خواننده سوپرانو آوازی بلند و زیر دارد.
در ایران هم از قدیم آوای خوانندگان را به 3 دسته تقسیم کرده بودند و این سه قسم شامل:(از پائین به بالا) دو دانگ ، چهار دانگ و شش دانگ بوده است.و چون در ایران وسیله دقیقی برای اندازه گیری قدرت صدا وجود نداشت ، بر اساس قدرت و ضعف صداها را به این سه درجه تقسیم کرده بودند.
به طور کلی اصوات انسان به 2 دسته تقسیم می شود:
1.صوت زنها و بچه ها
2.صوت مردها
مردها بم تر از زنها می خوانند.صوت هر یک از این 2 گروه را به قسمتهای مختلف و جدا از یکدیگر هم تقسیم می کنند:
صوت زنان و کودکان:
1.صوت زیر یا سپرانوی اول((soprano
2.صوت متوسط یا سپرانوی دوم(mezzo soprano)
3.آلتو یا کنتر آلتو یا صدای بم(contre alto)
صوت مردها:
1.صدای زیر یا تنور(tenor)
2.صدای متوسط یا باریتون(bariton)
3.صدای بم یا باس(bass)
هر خواننده حد معینی از اصوات را می تواند بخواند و آن حد متوسط را وسعت صدای آن خواننده می گویند. باید بدانیم همانطور که وسعت سازها قابل تغئیر است وسعت صوت هم قابل تغئیر می باشد.
در کتاب موسیقی فارابی به نام "النغم و الایقاع"(آهنگها و وزنها) بین صدای زن و مرد اختلافی که وجود دارد اینطور فرض شده که اگرعمارتی را در نظر بگیرم ، صدای زن حکم طبقه بالای عمارت را دارد و صدای مرد حکم طبقه پائین عمارت.
به طور کلی صدای مردها بم تر از زنهاست که در اصطلاح موسیقی مردها "راست کوک" و زنها "چپ کوک" هستند.
و اما چند مثال در مورد بازه ها یا وسعتهای مختلف صدایی با استفاده از خوانندگان:
صدای بسیار زیر خواننده های زن هندی را در نظر بگیرید.این یک نمونه برای صدای سپرانو می باشد.
اکثر خوانندگان زن ما از جمله گوگوش ، لیلا فروهر و... صدای "mezzo soprano" دارند.
خوانندگان زنی که صدای کلفت یا بم دارند (مانند مرحومه دلکش) بازه "کنتر آلتو" دارند که هنوز در قیاس با صدای مرد ، زیر می باشد.