کشف حجاب در ایران، به بخشی از تاریخ ایران در دوران رضاشاه پهلوی گفته میشود که بنابر آن، زنان و دختران ایرانی از استفاده از چادر، روبنده و روسری منع شدند
گزارش تصویری: کشف حجاب در ایران در 17 دی 1314
کشف حجاب در ایران رسما و علنا از سال 1314 و با فرمان رضاشاه وارد ایران شد اما پیشینه این حرکت به دوران قاجار بازمی گردد به ویژه زمانی که ما با غرب درگیر می شویم و مردم ما با جوامع غربی بیشتر آشنا می شوند که عمدتا دیپلمات ها، بازرگانان و فرزندان اشراف جزء این گروه می باشند، زیرا فقط این گروه بودند که فرصت خروج از کشور و آشنایی با جوامع غربی را داشتند. شاید اولین تمثیلها را از جوامع غربی بتوان در آثار میرزا ابولحسن خان ایلچی سفیر وقت ایران در انگلستان مشاهده کرد. وی در سفرنامه خود تحت عنوان «حیرت نامه سفرا» به وضعیت زنان در غرب و به ویژه به بی بند و باری آنان اشاره می کند. ایلچی در کتاب خود می نویسد خانمها در غرب در میهمانی های مختلط با مردها شرکت می کنند، بدون این که حجابی داشته باشند و با حیرت و حسرت از این مساله یاد می کند. ما در اواخر دوران محمد شاه و دوران ناصر الدین شاه شاهد ظهور فرقه بابیت و بهائیت در ایران هستیم که در صدد شکستن ساختارهای فرهنگی و اجتماعی در کشورمان بودند. اساسا فرقه بابیه و بهائیت برای این به وجود آمدند که بتوانند اقتدار تشیع و اقتدار روحانیت شیعه را در ایران از بین ببرند و یکی از مسائلی که این فرقه دنبال می کرد تشویق بی حجابی بود. برای اولین بار در دشت بدشت حد فاصل شاهرود و مشهد طاهره قره العین یکی از زنان بهائی -که به فعالیت های تروریستی هم مشغول بود و حتی نقشه ترور عموی خود مرحوم ملا صالح برقانی را که یکی از روحانیون برجسته بود،کشیده بود- در جلسه ای که بابیها برگزار می کنند تا برنامه کاری آینده خود را مشخص کنند، بدون حجاب ظاهر می شود. تعدادی از بابیها که فکر نمی کردند اینها تا این حد ساختارشکن باشند، همانجا دچار تردید شده و از این گروه جدا می شوند و عده دیگر نیز این فرقه را همراهی می کنند. عمده کسانی که در دوره ناصر الدین شاه و در دوران مشروطه در صدد ترویج بی حجابی در ایران بودند، به این فرق ضاله مربوط شده و با آنها در ارتباط بودند. پس از انقلاب مشروطه نیز برخی از اعضای وابسته به فرقه ضاله بابیت و بهائیت در این فعالیت ها شرکت داشته و در همه جا هم نفوذ می کردند. از نهضت مشروطه گرفته تا نهضت جنگل و بعد هم این مساله وارد دوران رضاخان شده و عملا زمینه کشف حجاب را در ایران اینها فراهم می کنند و رضاشاه دستور نهایی را صادر می کند. در دوره مشروطه مردم ایران نسبت به رواج بی بند و باری معترضند که این بی بند و باری هم شرب خمر و هم بی حجابی را در بر می گیرد. برخی از مطبوعات آن دوره مروج و مشوق نوعی آزادی برای زنان بودند؛ البته با شعارهای عامه پسند مثل آموزش زنان که فی نفسه بحث خوبی است و زنان ما باید دانش آموخته شوند تا بتوانند خانواده خودشان را بهتر اداره کنند و در امور کشور فعال تر شرکت کنند. با این شعارها، گروه های فمینیستی در آن دوره وارد ایران شده بودند؛ اما در پشت این شعارها هدف خود را که همان ساختار شکنی است دنبال می کردند. هنوز جامعه ایرانی آماده پذیرش کشف حجاب نیست و آنان با پیش کشیدن مباحثی چون آزادی زنان و ارائه گزارش هایی از وضعیت زنان در غرب، اهداف خود را که همانا سوق دادن زنان ایرانی به سمت بی بند و باری بود دنبال می کردند. به عنوان مثال احسان الله خان که وابسته به فرقه ضاله بهائیت و عامل نفوذی هم در نهضت مشروطه و هم در نهضت جنگل است، وقتی جنگلی ها رشت را به تصرف خود درمی آورند، زنها و مردهائی که از میرزا کوچک خان حمایت کرده بودند، به استقبال آنان می آیند و در آنجا احسان الله خان خطاب به زنان محجبه انقلابی ایران می گوید که این کفن های سیاه چیست که به دور خود پیچیده اید؛ خود را از این قید و بند خلاص کنید. وقتی که میرزا کوچک خان وارد رشت می شود، مردم متدین و انقلابی شهر در مقابل میرزا می ایستند و به وی می گویند خون خواستی، دادیم؛ جان خواستی، دادیم؛ جوانانمان را دادیم؛ سرمایه هایمان را دادیم؛ اما دینمان را نمی دهیم. میرزا متعجب می شود و می پرسد که چرا این صحبت را می کنید و مردم نیز گفته های احسان الله خان را برای میرزا تعریف می کنند. میرزا متعجب می شود و با توجه به سابقه ذهنی که از احسان الله خان داشت، در این شرایط اطمینان حاصل می کند که وی یک شخص ضد دین است و از همان جا حساب خود و نهضت جنگل را از احسان الله خان جدا می کند که این مساله موجب کودتای احسان الله خان در نهضت جنگل می شود.
قاجار
نخستین نشانههای کشف حجاب را میتوان در دربار ناصرالدین شاه قاجار و در محافل روشنفکری یافت، ولی رسمیت پیدا کردن آن به دوره حکومت رضا شاه باز میگردد.
در دوران قاجار، مسافرتهای شاه به اروپا و مشاهداتش از وضعیت پوشش زنان اروپایی در دربار تأثیر به سزایی داشت. به تدریج موضوع «کشف حجاب» در قالب تجدد خواهی به محافل روشنفکری و اشعار شعرا نفوذ کرد و درمطبوعات منعکس شد.
رضاشاه
رضا شاه قانون کشف حجاب را یکباره صادر نکرد.
نخستین شایعات پیرامون قانون جدید، هنگامی پخش شد که رضاشاه تحت تاثیر اصلاحات دموکراتیک در افغانستان قرار گرفته بود و امانالله خان و ملکه ثریا، شاه و ملکه افغانستان در سال ۱۳۰۸ به ایران آمدند. ملکه افغانستان بیحجاب بود و جنجالی در میان روحانیون ایران برانگیخت. آنان از رضاشاه خواستند ملکه افغانستان را در ایران مجبور به داشتن حجاب کند اما رضاشاه که شیفته این چنین پوشش گشته بود نپذیرفت. در همین زمان شایعاتی درباره تصویب قانون منع حجاب پخش شد.
رضا شاه پس از تنها سفر خارجیاش به ترکیه در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳، تحت تأثیر اقدامات غربگرایانه آتاتورک قرار گرفت. در این دوره نیز شایعاتی درباره ممنوعیت حجاب در مدرسههای دخترانه پخش شد، ولی قانونی در این راستا تصویب نشد
رضا شاه ترجیح میداد که مردم لباس متحدالشکل بپوشند، مردان کلاه پهلوی به سر گذارند و نسبت به تقیدات دینی در زمینه حجاب سستی نشان دهند. رضا شاه که شدیداً تحت تأثیر بیحجابی زنان ترکیه قرار گرفته بود، این مسئله را پس از یک سال از گذشت سفر به ترکیه در آذر ۱۳۱۴ به محمود جم «رئیسالوزرا» چنین بازگو کرد:
نزدیک دو سال است که این موضوع سخت فکر مرا به خود مشغول داشتهاست، خصوصاً از وقتی که به ترکیه رفتم و زنهای آنها را دیدم که «پیچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهایشان در کارهای مملکت به آنها کمک میکنند، دیگر از هر چه زن چادری است بدم آمدهاست. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است. درست حکم یک دمل را پیدا کرده که باید با احتیاط به آن نیشتر زد و از بینش برد.
جشن کشف حجاب در قم
از این رو بخشنامه کشف حجاب جهت تصویب رضاشاه در تاریخ ۲۷ آذر ۱۳۱۴ از طرف رئیسالوزرا به دربار فرستاده شد تا در آغاز دیماه فرمان اجرای غیر رسمی قانون کشف حجاب به تمام ولایات ایران ارسال گردد. رضا شاه در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغالتحصیلی دختران بیحجاب در دانشسرای مقدماتی رسماً بر کشف حجاب تاکید کرد.
کشف حجاب در ترکیه اختیاری بود و علاوه بر آن آتاتورک فعالیتهای برنامهریزی شده و تبلیغات محتاطانهای برای تشویق زنان به برداشتن حجاب اجرا میکرد. مثلا میگفت:
خودتان را به جهان نشان دهید و رودررو به جهان بنگرید.
اما رضاخان این کار را عملا با دیکتاتوری و زور انجام داد و به طور ناگهانی حق انتخاب را از زنان گرفت و هیچ روند جامعهپسندی برای این کار طی نشد. بخشی از زنان که مسنتر و مذهبی تر بودند و احساس برهنگی میکردند عملاً در خانه محبوس شدند.
در سال ۱۳۲۰ که رضاشاه ایران را ترک کرد اجرای قانون کشف حجاب سریعا فراموش شد. وزارت فرهنگ حکم داد از ورود زنان باحجاب به دانشگاه جلوگیری شود و معلمان زن مدرسهها و استادان زن دانشگاهها مجبور شدند بی حجاب به کلاس درس بروند. در تهران و سایر شهرها دختران دانشآموز و زنان به خاطر نداشتن حجاب مورد آزار و اذیت قرار گرفتند