مقدمه
یک جامعه برای بقای خود نیازمند سیاست گذاریهایی همه جانبه است. یکی از جوانب این سیاستگذاری ها مسئله ی اقتصاد است که باید با توان و نیروی فکر بالا در جهت سودآوری هر چه بیشتر آن اقدام کرد؛ به همین جهت است که باید با علم اقتصاد آشنا شد و مبانی مربوط به آن را آموخت تا این برنامه ریزی ها بازده بیشتری داشته باشند و موقعیت کشور عزیزمان را در میان سایر کشورها حفظ کنند، چرا که اقتصاد یک کشور به میزان چشمگیری به موقعیت اجتماعی و سیاسی آن کشور بین ملل دیگر بستگی دارد، و شکوفایی در اقتصاد به منزله ی محکم تر کردن مقام کشورمان در برابر کشورهای سودجو است. با امید آنکه این پژوهش گامی در جهت بهبود و روشن سازی افکار عمومی حول محور مضمون کلمه ی اقتصاد و کارهای مربوط به آن باشد.
فصل اول
تعریف علم اقتصاد و کاربرد آن[1]
برای یک لحظه تامل کنید و یک روز عادی از زندگی خود را بررسی قرار دهید. صبح که از خواب برمی خیزید برای صبحانه آماده می شوید. نان، پنیر، کره وچای معمولاً صبحانه شما را تشکیل می دهند، که نان را از نانوایی خریداری کرده اید. آرد آن را با سوبسید خریداری کرده، دولت گندم این آرد را از مزرعه داری در سیستان خریداری کرده البته به قیمتی ثابت. پنیر از تبریز آماده و حاصل شیر خریداری شده از یک دامدار مراغه ای می باشد. کره هلندی است که در مقابل فروش نفت فراهم شده است. چای، محصول یک مزرعه چای در لاهیجان گیلان می باشد.
برای رفتن به مدرسه ممکن است از وسیله نقلیه ی شخصی استفاده کنید که ساخت ایران خودرو باشد. این وسیله در تهران تولید شده که بخشی از لوازم آن از انگلستان فراهم شده است. شب در منزل از نور چراغ برق استفاده می کنید که منبع انرژی آن ده ها کیلومتر دورتر قرار دارد و شما با استفاده از یک لامپ انرژی نورانی دریافت می کنید. شما روزانه از صدها نوع کالا و خدمت استفاده می کنید و روزانه حدود 50 میلیون ایرانی در سرزمین ایران به انواع فعالیتهای مصرفی، تولیدی می پردازند. عده ای کار می کنند، بخشی بیکارند، بعضی پول دارند و گروهی هم کم درآمد.
در سراسر دنیا، روزانه هزارها نوع کالا تولید و مصرف می شود؛ کالاها و خدمات بین محله ها، شهرها و کشورها مرتب دررفت و آمد هستند. در بعضی از کشورها، قیمت هت با نرخ کمی در حال افزایش است. در حالی که در بخش دیگر از دنیا قیمتها با شتاب افزایش می یابد. بعضی از کشورها غنی هستند، بعضی فقیر. چرا چنین است که، کشورهایی فقیر هستند و کشورهایی غنی؟ به هر در هر لحظه از زمان چه کشورهای غنی، چه فقیر با محدودیت هایی از نظر تولید و مصرف روبه رو هستند.
با این مقدمه کوتاه شاید بهتر بتوان به تعریفی که از اقتصاد در پایین آورده می شود پی ببرید.
علم اقصاد مطالعه روش انتخاب و استفاده ی انسان و جامعه از منابعی است که طبیعت و نسلهای گذشته در اختیار قرار داده است.
چرا اقتصاد را یاد می گیریم؟
احتمالاً عمده ترین دلیل اقتصاد، فراگیری یک روش خاص از تفکر است. شاید بهترین راه معرفی این علم پرداختن به مفاهیم سه گانه ی هزینه ی فرصت، نهایی گرایی و بازارهای کارآمد است. آموزش و فراگیری راه تفکر اقتصادی نه تنها در فعالیتهای اقتصادی، بلکه در موضوع هایی نیز که در ارتباط به مسایل اقتصادی ندارند، راه گشا می باشد.
هزینه فرصت: آنچه که در یک اقتصاد می گذرد نتیجه هزاران تصمیم فردی است. خانوارها باید در مورد نحوه ی تقسیم درآمد خود بین کالاها و خدمات موجود در بازار تصمیم بگیرند. افراد می بایست بین کارکردن و کار نکردن، پس انداز نمودن یا قرض کردن، رفتن به دبیرستان یا دانشگاه یا شروع به کسب درآمد، یکی را انتخاب نمایند.
بنگاه ها تصمیم می گیرند که چه تولید کنند، چقدر تولید کنند و چه قیمتی را برای کالاهای خود بگذارند. به نظر بدیهی می رسد که تحلیل های اقتصادی به نحو تصمیم گیری توجه دارند. تقریباً همه ی این تصمیمات یک موضوع بده- بستان را در بر می گیرند. دراینجا مزیت ها و غیر مزیت ها، هزینه ها و فایده ها همراه کلیدی انتخاب های فوق می باشد.
«هزینه کامل» انتخاب یک تصمیم خاص فایده از دست رفته ناشی از عدم انجام انتخاب دیگر می باشد.
آنچه که ما با یک تصمیم یا انتخاب از دست می دهیم «هزینه فرصت»آن انتخاب و یا تصمیم خوانده می شود .
این مفهوم شامل افراد، بنگاه ها، خانوارها و کل جامعه می شود. مثلاً هزینه فرصت رفتن به سینما، فایده از دست رفته کاری است که درصورت نرفتن به سینما انجام می دادیم. هزینه فرصت خریدن یک پیراهن فایده کالا یا خدمتی است که اگر پیراهن نمی خریدید، هزینه پیراهن را به خرید آن تخصیص می دادید و یا فایده پس انداز قیمت پیراهن است. اگر به قصد استراحت یک روز مرخصی می گیرید، هزینه فرصت استراحت شما درآمد یک روز کار است. دلیل مطرح شده مفهوم هزینه فرصت، معدود بودن منابع در مقابل خواسته های بی شمار است.
مثلاً زمان را در نظر بگیرید، شبانه روز24 ساعت است، و ما می بایست برنامه های فعالیت اقتصادی، استراحت، استفاده از اوقات فراغت خود را تحت این محدودیت تنظیم نمایییم.
نهایی گرایی: مفهوم مهم دیگری که درتحلیل های اقتصادی مورد استفاده فراوان قرار می گیرد «نهایی گرایی» است.
به یک مثال توجه کنید: اگر پدر و مادر شما درشیراز باشند و محل کار شما در تهران باشد، و یک ماموریت اداری به شما محول شود که مقصد آن اصفهان باشد، هزینه دیدار خانواده برای شما فقط هزینه ی مسافرت از اصفهان به شیراز خواهد بود.
بازارهای کارآمد: مفرض کنید از بزرگراه کرج به تهران عبور می کنید، در انتهای بزرگراه قبل از ورود به تهران محل دریافت عوارض کش باجه دریافت وجود دارد که سه خط بزرگراه به این باجه ها ختم می شوند. اتومبیل ها که به محوطه باجه های می رسند، هر یک به دنبال کوتاهترین صف می گردند، به صورتی که اگر یک باجه صف کوتاهی داشته باشد، فوراً با یورش ماشین ها صف آن به اندازه دیگر باجه ها خواهد شد. گاه اقتصاددانان صحبت از «فرصت سود» می کنند. در مثال بالا وجود یک صف اتوموبیل کوتاه تر از دیگر صفوف، چنین فرصت سود برای راننده ای را به وجود می آورد. نظر کلی اقتصاددانان بر این است که فرصت های سودآور کم هستند، زیرا مانند مثال فوق، همیشه عده ای راننده در جستجوی صف کوتاه هستند، و بعید است که صفی برای مدتی کافی بسیار کوتاه تر از صفوف دیگر باقی بماند.
.[1] اقتصاد خرد- تالیف دکتر جمشید پژویان. صفحه ی دوم فصل اول