تحقیق مقاله معبد چغازنبیل

تعداد صفحات: 89 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 18454
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: مهندسی معماری
قیمت قدیم:۳۴,۰۰۰ تومان
قیمت: ۲۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله معبد چغازنبیل

    مقدمه

    کشف چغازنبیل، شهر کهن دوراونتاش Dur-Untash نوعی ادای دین از طرف «دست‌اندرکاران نفتی» به «باستان‌ شناسی» بود. در سال 1890 میلادی (1269 شمسی) ژاک دو مورگان Jaacque de Morgan که تحصیلات زمین‌شناسی داشت، در یک ماموریت علمی در ایران موفق به کشف نفت شد. حاصل این کشف، تشکیل شرکتی قدرتمند برای بهره‌برداری از نفت ایران بود. تقیریباً نیم قرن بعد، یکی از زمین‌شناسان این شرکت، آجر کتیبه‌داری را که از چغازنبیل یافته بود، برای سرپرست هیات باستان‌شناسی مستقر در شوس برد و به این ترتیب این دین ادا شد. خواندن این کتیبه امکان شناخت شهری را فراهم می‌کرد که توسط اونتاش گال Untash-Gal، پادشاه ایلام ساخته شده بود. او در اواسط قرن سیزدهم قبل از میلاد، پادشاهی می‌کرد و پایتخت او شهر شوش بود.

    با عملیات بررسی و شناسایی که در بین سال‌های 39-1936 میلادی (18-1315 شمسی) توسط ر.دومنکم در این محوطه انجام شده است، آشنا هستیم، ولی اقامت‌های کوتاه مدت او در محل و ابزار و وسایلی که بکار گرفته بود، هیچکدام تناسبی با اهمیت و گستردگی چنین کاری را نداشت، زیرا که وسعت آن نزدیک به صد هکتار است و برج مقدس آن هنوز هم 25 متر ارتفاع خود را حفظ کرده است. از سرگیری کاووش  در این محوطه، مستلزم امکاناتی بیشتر و مجهزتر از امکاناتی بود که هیات مستر در شوش در اختیار داشت. از سال 1897 میلادی (1276 شمسی)، هیات باستانشناسی شوش، تنها تشکیلات علمیی بود که فعالیت‌های آن امکان شناخت و مطالعه یکی از تمدن‌های دنیای قدیم، یعنی تمدن ایلامی از جمله زبان، ادبیات، هنر و معماری آن را فراهم می‌کرد. اگر ایلام‌شناسان امروز، از باکو تا شیکاگو، امکان مطالعه متون ایلامی را یافته‌اند،‌ همه این متون به استثنای چند متن و کتیبه که تاریخ آنها به عصر هخامنشی مربوط می‌شود، از دل ویرانه‌های شوش بیرون آمده‌اند. اگر امروزه محققین و پژوهشگران توان سخن‌گویی از هنر ایلامی را دارند، همه این‌ها در پرتو تفحصاتی است که در شوش انجام شده است.

    می‌دانیم که شوش پس از ایفای نقش پایتختی ایلام، به پایتخت امپراتوری هخامنشی تبدیل می‌شود و همین شهر در زمان استیلای سلوکی‌ها، به صورت یک منطقه آزاد درمی‌آید و برتری خود را بر پارتی‌ها حفظ می‌کند و اگر هم در زمان ساسانیان زوالی زودگذر را تحمل می‌نماید، در زمان فتح اعراب به شاهراه بزرگ تجاری شرق دور گره می‌خورد و به این ترتیب نیرو و اعتبار نوینی در آن دمیده می‌شود. معذالک پس از چندی، یعنی از قرن یازدهم میلادی به بعدی، زوال تدریجی شوش رخ می‌نماید و در قرن سیزدهم میلادی، آخرین شوش‌نشینان با ترک این محل، آن را به حال خود رها می‌کنند.

    این موجودیت طولانی و تقریباً پنج هزار ساله شوش، دلیل بارزی برای توجیه انباشت عظیم اتلال و تپه‌های مصنوعی در این محوطه است و باز هم همین موضوع بیانگر این حقیقت است که انجام کاوش‌های باستان‌شناسی روی این تپه‌های مصنوعی باید پیش از این که به متاخرترین لایه ایلامی برسد، از لابه‌لای پشت سر همی بگذرد که به ارتفاع 10 متر روی هم قرار گرفته‌اند.

    بنابراین متوجه می‌شویم که چرا از سال‌ 1946 (1326ش) کارگاه استراتژیکی که در روی «شهر شاهی» به روی محققین باز شد، نزدیک به یک هکتار را تحت پوشش داشت و  محوطه نیز شناسایی و تعیین هویت شده است، هنوز هم علت عملیات در 13 لایه پشت سرهم ادامه دارد و به زمین بکر نرسیده‌ایم.

    بنابراین، از سرگیری حفاری‌های چغازنبیل که به قصد غنی‌کردن وسعت منابع شناخت ما از تمدن ایلامی صورت می‌گیرد، امتیازات غیرقابل انکاری را در اختیار گذاشته و خواهد گذاشت. بدیهی است که حاصل کاوش‌ها و بررسی‌های بلندمدت در شوش، مجموعه مهمی از اشیاء هنری و کتیبه‌های ایلامی است که در اختیار علم قرار می‌گیرند. معذالک با کشف بناهای باشکوه و عظیم در این ناحیه، به نظر می‌رسد که نظریه مربوط به این که بسیاری از اشیا کشف شده در این ناحیه، مثل قانون حمورابی و لوح سنگی و کتیبه‌دار نارام سین Naram – Sin و غیره، متعلق به تمدن بین‌النهرین بوده است و شاهان فاتح ایلامی آنها را به عنوان غنایم جنگی با خود برده‌اند، کم و بیش تضعیف می‌‌شود و رنگ می‌بازد.

    دور اونتاش، که یک شهرک مذهبی است، در دوره شکوفائی و تولید دوباره ایلامی ساخته می‌شود و قبل از پایان یافتن سلسله خاندان پادشاهی، تحت ضربات دشمن رنگ می‌بازد. لذا تمام آنچه که این شهرک در خود دارد و در خور اهداء به علم است، منحصراً از ذوق و قریحه ایلامی نشات گرفته است. در سال 1950 (1329 ش) به موازات کاوش‌های انجام شده در شوش، نه فصل حفاری پی در پی در این محوطه انجام گرفت و تمام کوشش عمده در این دوره، روی دور اونتاش متمرکز بود.

    در هر یک از موارد مربوط به کاوش‌های محوطه شوش و کاوش‌های محوطه چغازنبیل از دو روش کاملاً متمایز و متفاوت استفاده شده است. اگر کاوش شوش مستلزم یک روش نفوذی و مستقیم بود، در محوطه مربوط به محوطه چغازنبیل که چنین مساحت گسترده‌ای را دربر می‌گرفت، عکس این روش صورت گرفت. مطبخ، بر خلاف‌ آنچه تصور می‌شد، بر مبنای یک نقشه افقی و با گذاشتن سطوح بر روی یکدیگر ساخته نشده است، بلکه این برج بر اساس یک نقشه عمودی بنا گردیده است. یعنی اینکه هر کدام از طبقات آن مستقلاً از روی خاکریز بکر شروع شده و بالا آمده‌اند. در واقع همه این طبقات یکی پس از دیگری در درون یکدیگر قرار گرفته‌اند و مجموعه آن مانند یک دوربین غول‌پیکر بالا آمده است.

    هدف و مفهوم و کاربری این بناهای مذهبی با پاره‌ای تغییرات و اختلافات جزئی، باید یکی باشد. روش ساخت آنها نیز کم و بیش مشابه است. تا چه اندازه معبد سفلی، قسمت مکمل زیگورات را می‌ساخت یا اینکه در چند متر دورتر از آن ساخته شده بود، این امر فقط اختلافاتی را تشکیل می‌دهند که همانند ردیف اتاق‌های هستند که باید مصارفی از نوع انبار داشته باشند. در چغازنبیل، این اتاق‌ها در ضخامت جزر اولین طبقه جای گرفته‌اند، در حالی که در برج‌های بابلی سلسله‌ای را تشکیل می‌دهند که در دیوارهای حصار صحن‌های مقدس جاسازی شده‌اند.

    زیگوارت چغازنبیل، در حال کشف حجاب از دنیایی است که در دامنه‌های این زیگوارت مخفی بوده و هرگز به ذهن کسی خطور نکرده بود. موضوع کلی، همین پرده‌برداری از چنین دنیایی است.

     

    بخش اول

    نگرشی تاریخی

    حدود اواسط قرن سیزدهم قبل از میلاد، پشته وسیعی که بیش از 30 متر از رودخانه آب دز، یکی از شعبات کارون را از مسیر مستقیم خارج و به آن قوس می‌دهد، توسط شاه ایلام اونتاش گال انتخاب شد تا در آن شهرکی مذهبی بنیان گذاشته شود و تبدیل به مرکزی زیارتی برای مردم ایلام گردد. این شهرک دور اونتاش نامیده شد که چنین نامی برگرفته از نام بنیانگذار آن بود.

    بین شوش، که در آن زمان پایتخت ایلام بود و این پدیده نوین که در جنوب شرقی آن قرار داشت، حدود 30 کیلومتر، یعنی یک روز کاروان‌رو، فاصله است. مسیر مشابهی نیز دور اونتاش را به شهر هیدالو Hidalu، که در نزدیکی شهر شوشتر امروزی قرار دارد، متصل می‌کرد. این شهر در کنار رود کارون، اندکی پس از خروج این رود از کوهساران به طرف دشت سوزیانای قدیم بنا شده بود.

    پشته‌ای که قبلاً انتخاب شد، قبلاً خالی از سکنه و ناحیه بکری بوده و فقط در دوره کوتاهی از هزاره چهارم قبل از میلاد مسکونی بوده است.در واقع در طول عملیات بررسی و کاوش، چند قطعه سفال شکسته نقاشی شده از نوع شوش یک و همچنین چند قطعه سنگ چخماق برش داده شده در جاهای مختلف محوطه پیدا شد، ولی امکان تعیین مکان این روستای ماقبل تاریخ ممکن نگردید.

    اگر فرضیه سلطنت بیست ساله‌ای (1265-1245) که به اونتاش گال نسبت داده می‌شود، صحیح باشد، بدون اینکه چندان ره به خطا ببریم، می‌توانیم بپذیریم که شروع عملیات ساختمانی دور اونتاش دقیقاً بلافاصله پس از به قدرت رسیدن این شاهزاده بوده است. قطعاً در طول تمام این دوره بیست ساله روی این شهر کار شده، ولی عملیات ساختمانی این بنا و شهرک هرگز به پایان نرسیده است. در چندین جا شاهد توقف ناگهانی کار هستیم: قطعه زمینی کفسازی [آجرفرش] شده، نقشه معبدی را در روی زمین ترسیم و مشخص کرده، ولی خود معبد هرگز ساخته نشده است. آجرهای کتیبه‌داری نیز دیده می‌شود که به دقت در کنار هم چیده شده‌اند. این آجرها دربرگیرنده اسامی خدایانی هستند که باید نیایشگاه‌هایی برای آنها برپای می‌شده است؛ محله‌های فقیرنشین کارگران را نیز می‌بینیم که در کنار انبار های مصالح ساختمانی به حال خود رها شده‌اند.

    با این همه، کارهای عمده ساختمانی آن انجام شده، ولی شواهد امر نشان می‌دهد که این عملیات ساختمانی فقط در زمان سلطنت اونتاش گال پیگیری می‌شده است. پاره‌ای از این شواهد عبارتند از: هیچ یک از 6500 آجر کتیبه‌داری که یافته شد، حاوی نام شاهزاده یا شاه دیگری نبود؛ هیچ یک از صدها شی کتیبه‌دار خارج شده از دل خاک، غیر از نام این شاه دارای نام دیگری نبود. البته یک مورد استثنائی هم وجود دارد که در روی سر یک گرز، نام اتر کیتاه Attar-Kittah  (95-1286) نقر شده بود که نام برادر پاهیر ایشان Pahir-Ishshan بنیانگذار این سلسله شاهی و پدربزرگ اونتاش گال است.

    پس از مرگ اونتاش گال، شدت و حدت زندگی مذهبی در دور اونتاش کاهش می‌یابد و با خاموش شدن سلسله خاندان سلطنتی سریعاً پیگیری می‌شود. جانشین او به نام کیدین خوتران Kidin-Khutran (42-1222 ق.م) که در معبد ایشنی کاراب Ishnikarab  یادگاری بیش از حد خاضعانه به شکل یک استوانه باقی می‌گذارد، ظاهراً صلاح و فایده‌ای در پیگیری کار برادرش نمی‌بیند. سوزاندن و خاکستر کردن او در یکی از گورهای باشکوه که در زیرزمین‌های قصر یافته شد، می‌باید احتمالاً نمایش مردمی بزرگی را که شهرک مقدس با آن مانوس بود، محدود کرده باشد. فقط به هنگام این جشن‌ها و مراسم بزرگ مذهبی بود که شاه و درباریانش به این شهرک می‌آمدند و در آنجا اقامت می‌کردند.

    چنین به نظر می‌رسد که هیچکدام از شاهان مربوط به سلسله درخشانی که در قرن دوازده قبل از میلاد بر ایلام حکومت می‌کردند، وابستگی چندانی که جنبه خاصی داشته باشد، از خود به شهر اونتاش گال نشان نداده‌اند. شوتروک ناهوته Shutruk Nahhunte  معابدی را در شهری مجاور بر پا کرد که بقایای این شهر هنوز هم در ساحل دیگر رود برپا است. بر اساس شواهد قریب به یقین، نام این شهر ناهوتیرما Nahutirma بوده و احتمالاً همان ده‌نو امروزی است. به علاوه، همه شواهد این باور را در ما تقویت می‌کند که همین پادشاه کتیبه‌ها یا ستون‌های زینتی‌ای را که در روی صحن‌های دور اونتاش برپا بوده، از جای خود درآورده است تا آنها را به شوش حمل نماید.

    ظاهراً ثروتی که تحت تاثیر پرهیزگاری و خداترسی اونتاش گال صرف عبادتگاه‌ها گردید، سرنوشتی همچون سرنوشت ستون‌های تزئینی نداشته است و یکی از روحانیون که مسلماً تعداد آنها خیلی کمتر از قبل بوده، به حفظ معبد و ذخایر آن ادامه داده است، ولی این مرکز زیارتی، که شاه آن را ترک کرده بود، اهمیت خود را از دست می‌دهد و لذا امکانات و وسایل حفاظت و نگهداری آن نیز کاهش می‌یابند. صحن‌های مقدس و حیاط‌ها، که روز به روز کمتر از روز قبل نظافت می‌شدند، از خاک و ماسه‌ای که باد و باران با خود می‌آورد، پوشیده می‌شوند. سطح زمین آنها بالا می‌آید و در نتیجه برای دسترسی از حیات‌ها به درون ساختمان‌ها، باید با استفاده از مواد و مصالح موجود پلکان‌هایی ساخته می‌شد.

    این شهر مقدس که به این ترتیب غرق در نکبت و نگون‌بختی شده بود، به صورتی آرام و کند، قرن‌ها به موجودیت خود ادامه می‌دهد تا این که لحظه نهایی فرا می‌رسد و با حمله و تهاجم آشوری‌ها به این شهرک و فتح آن توسط این‌ها، لطف و مرحمت برای همیشه از آن روی برمی‌گرداند. این همان درهم تنیدن این شهر و متروکه شدن آن است که در 640 قبل از میلاد اتفاق می‌افتد.

    سالنامه‌های آشوربانیپال Assurbanipal  که به ذکر این هشتمین لشگرکشی می‌پردازد، تصور این خرابی و انهدام را، که دستجات سربازان بی‌انظباط آشوری به این شهر وارد کرده‌اند، در ذهن زنده می‌کنند. اومانالداش Ummanaldas، پادشاه ایلام که تحت تعقیب مهاجمین بوده، به دور اونتاش پناهنده می‌شود. این شهر علیرغم داشتن سه حصار پشت سر هم، هرگز یک شهر دفاعی و قلعه‌ای نبوده است. وی مطلقاً در این مکان نمی‌ماند و در آن سوی آب دز، که امروزه هم به همان نام زمان آشوربانیپال نامیده می‌شود (ایدیده Idide)، احساس امنیت بیشتری می‌کند. شاید در این شهر استحکاماتی بوده است که باقیمانده آن با نام ده‌نو از بالای زیگورات به خوبی مشهود است و شاید هم او چنین می‌اندیشیده که در پناه این رود گسترده دسترسی به او دشوار خواهد بود، ولی علیرغم باور وی، سپاه آشوری از این رود می‌گذرد و او را متواری می‌سازد و تعقیب می‌کند. این تعقیب تا کوهسارانی که ایلامی به آن پناه برده بود، با غارت و چپاول سربازان آشوری همراه بوده است.

    «چهارده شهر را به اضافه قصبه‌های کوچک بیشمارشان در دوازده بخش ایلام فتح کردم، خانه‌های آنها را ویران کردم، با آتش سوزاندم و تبدیل به زباله و ویرانه کردم؛ تعداد غیرقابل شمارشی از جنگجویان آنها را کشتم».

    برای اینکه بدانیم رفتار فاتحین با بناهای باشکوه چغازنبیل چه بوده است، نیازی به ذکر جزئیات نیست. مجسمه حیواناتی که به عنوان نگهبان در چهار دروازه برج مقدس قرار داشتند، همه ضایع و در واقع قتل عام شدند. یکی از این مجسمه که مرمت شد، از دروازه شمال شرقی برج بدست آمد. حصار الهه کی‌ری‌ریشا Kiririsha چگونگی غارت شدن اشیاء نذری و همچنین چگونگی پراکنده و متروک شدن اشیاء ظاهراً بی‌ارزش را در هنگام عزیمت سپاه آشوری نشان می‌داد. معبد رب‌النوع ایشنی‌کاراب Ishnikarab  احتمالاً شاهد گریز چند سرباز ایلامی بوده، زیرا که بعضی از آنها سلاح خود را در ورودی معبد و بعضی نیز در آشپزخانه رها کرده‌اند و بالاخره دستی پارسا و متقی، ظروف سنگی مقدس را که برای فاتحان هیچ سودی دربر نداشته‌اند، در عبادتگاه‌ها و محراب‌های هتک حرمت شده، گردآوری کرده تا آنها را قبل از اینکه شهرک به طور کامل و قطعی متروکه شود، در زیر دیوار یکی از کاخ‌های شاهی دفن می‌کند.

    اگر قطعه‌ای از یک ظرف سفالی که در کف آن شبیه به آبکش است و از جنس سفال نیز می‌باشد، به دست نمی‌آمد، هیچ دلیل دیگری در مورد اشغال شهر به هر شکل آن توسط هخامنشیان پیدا نمی‌شد. این تکه ظرف، شی‌ای است که مورد استفاده ویژه‌ای داشته و نظیر آن را در روستای پارس هخامنشی شوش یافته شده است. این شی در روی مصطبه طبقه اول زیگورات، نزدیک به دروازه ورودی معبد اینشوشیناک B Inshushinak B پیدا شده است. بنابراین زیگورات و یا حداقل قسمت تحتانی آن، هنوز هم در این عصر دست نخورده و سالم است.

    در طول قرن‌های اولیه بعد از میلاد، یعنی در عصر سلسله خاندان پارت، وضعیت دیگری پیش می‌آید. در این موقع، شهر متروکه با نوعی اشغال فصلی روبرو می‌شود که نتیجتاً توسط شبانان کوچ‌نشین یا نیمه‌کوچ‌نشین بوده است. صحن‌های اطراف زیگورات تبدیل به محوطه‌های محصوری می‌شود که حصار آنها از آجرهایی است که از اینجا و آنجا گردآوری شده‌اند. این شبانان همه ساله برای مبارزه با حشرات گزنده‌ای که در میان پشت دام‌ها لانه می‌کنند، پهن حیوانات را می‌سوزاندند که این عمل امروزه نیز در این سرزمین متداول است. اگر در کف صحن‌های زیگورات لایه‌ای از خاکستر به ارتفاع چند سانتیمتر یافته شد، دلیل آن نیز همین بوده است. دو لوح، اشیاء و قطعاتی از این عصر را نشان می‌دهند که از بین خاکسترها و یا جاهای دیگر محوطه باستانی جمع‌آوری شده‌اند. در کاوش‌های شوش، به قدر کافی از این نوع اشیاء یافته‌اند که تاریخ و قدمت آنها نیز توسط چند عدد سکه مسی الیمائی ‌ Elymaides تایید شده است.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله معبد چغازنبیل

    فهرست:

     

    مقدمه. 1

    بخش اول... 5

    نگرشی تاریخی.. 5

    بخش دوم.. 12

    زیگورات.... 12

    اتاق‌های پلکان‌دار 16

    دیوارهای ساخته شده با آجرهای شکسته. 24

    اتاق‌های مسدود شده جبهه شمال شرقی.. 25

    معبد اینشوشیناک، جبهه شرقی معبد A.... 28

    گیگونو Gigunu.. 31

    فراز زیگورات.... 39

    حجم‌های طبقات.... 40

    معبد اعلی.. 42

    اشیاء یافته شده در شیب‌های زیگورات.... 44

    حفر دهلیز در زیگورات.... 45

    نتایج حاصل از برخی پژوهش‌ها: 51

    فصل سوم.. 54

    زیگورات.... 54

    دره‌ها و پله‌کانها 54

    دروازه جنوب شرقی.. 55

    دروازه شمال شرقی.. 57

    حیوانات نگهبان دروازه زیگورات.... 59

    دروازه شمال غربی.. 61

    دروازه جنوب غربی.. 65

    اتاق رواقی شکل... 66

    پلکان بزرگ... 67

    تاق هلالی.. 67

    پلکان بزرگ... 68

    صعود از طبقه دوم.. 71

    طرح بازسازی زیگورات.... 73

    بخش چهارم.. 78

    صحن‌ ها، دیوارها و دروازه‌های آنها 78

    صحن‌‌ها 78

    صحن شمال شرقی.. 79

    صحن شمال غربی.. 84

    صحن جنوب غربی.. 88

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله معبد چغازنبیل, مقاله در مورد تحقیق مقاله معبد چغازنبیل, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله معبد چغازنبیل, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله معبد چغازنبیل, تحقیق درباره تحقیق مقاله معبد چغازنبیل, مقاله درباره تحقیق مقاله معبد چغازنبیل, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله معبد چغازنبیل, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله معبد چغازنبیل, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله معبد چغازنبیل
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت