فرض کن اینجا یک اداره است؛یا یک کارگاه کوچک...شاید هم یک مغازه و تو مانده اى محصور بین دیوارهایى که شب و روزت را یکى کرده اند.بدون شادى، آرامش و حتى لحظه اى رؤیا و خیال...در عوض با دنیایى اضطراب و دلهره... براى تو فرقى نمى کند که زیر سقف کدام آسمان روزهاى خاکسترى ات را شب کنى و شب هاى بى ستاره ات را تا صبح، به امید آمدن فردا پلک بزنى. تو فقط مى دانى که چرخ زندگى ات باید بچرخد و چرخش این چرخ، گاهى در کوچه پس کوچه هاى آشناى شهر و دیارت است، همانجا که پا گرفتى و بزرگ شدى و گاهى در هواى مه گرفته غربت... شهرى با آدم هایى غریبه... خیابانهایى دودگرفته! فرض کن داخل یکى از همین خیابان هاى دود گرفته محل کار توست؛ انتهاى خیابان دلتنگى، بعد از کوچه فرسایش، بن بست بى حوصلگى و این تنها انسانها بخش عمده اى از ساعات خود را در محیط کار طى مى کنند و با رخدادهاى بسیارى رو برو مى شوند که بنا به برداشت آنها، مى تواند نقش استرس زا داشته باشد. استرسهایى که در مجموع استرس هاى شغلى نامیده مى شوند و مى توانند در درازمدت همراه با خود فرسودگى ایجاد کنند. نارضایتى شغلى از جمله شایعترین پیامدهاى استرس شغلى است و استرس شغلى نیز آثار و عوارض جدى از قبیل زیان اقتصادى و اجتماعى را به دنبال دارد. در حقیقت به علت محدودیت هایى که براى افراد در انتخاب شغل وجود دارد، اگر فردى شغلى را از روى ناچارى و به طور تصادفى انتخاب کند، به بیانى باید یک عمر هفته اى شش روز و روزى هشت ساعت را با ناراحتى بگذراند. نارضایتى از شغل یکى از مشخصه هاى زندگى چنین فردى است. نتیجه این وضع در بازده کار او و سرانجام در وضع اقتصادى جامعه تأثیر منفى خواهد گذاشت. تا جایى که این امکان وجود دارد فردى که رضایتمندى شغلى ندارد پس از مدتى تغییر شغل دهد که این عمل گذشته از ضایع شدن حق دیگران موجب اتلاف سرمایه هاى جامعه نیز مى شود.
نشانه هاى نا رضایتى در دنیاى آمار ها
اما نشانه هاى نارضایتى از شغل در دنیاى آمار و ارقام به عمومیت داشتن این مسأله بین جماعت شاغل اشاره مى کنند.براى مثال بر اساس نظر سنجى اى که چندى پیش سازمان ملى جوانان با حضور بیش از ۹۰۰ جوان انجام داده است، بیش از ۵۰ درصد آنان از شغل خود اعلام نارضایتى کرده اند.
همچنین براساس نتایج پژوهش «بررسى عوامل مؤثر بر افزایش کارایى معلمان مقطع ابتدایى ناحیه یک شهرستان اراک»، تنها ۲۵ درصد معلمان مقطع ابتدایى این شهر از شغل خود اعلام رضایت کرده اند.
علیرضا یارمحمدى، کارشناس ارشد مدیریت دولتى درباره نتایج این تحقیق مى نویسد: ۷۵ درصد معلمان مقطع ابتدایى نسبت به شغل خود علاقه کم و متوسط دارند. بر این اساس، ۷۲ درصد معلمان مقطع ابتدایى، احترام و منزلت اجتماعى معلمان در جامعه را کم، ۲۳ درصد متوسط و تنها پنج درصد منزلت این قشر را زیاد و خیلى زیاد بیان کرده اند.همچنین، ۸۷ درصد معلمان میزان دریافت حقوق و مزایا را در میزان کارایى «زیاد و خیلى زیاد»، دو درصد «کم» و ۱۰ درصد «متوسط» عنوان کرده اند. نتایج تحقیقات در پژوهشکده علوم بهداشتى جهاد دانشگاهى نیزنشان مى دهد ،پزشکان مسن به علت دارا بودن موقعیت شغلى مناسب تر و رفاه نسبى بالاتر، از شغل خود به عنوان پزشک عمومى رضایت بیشترى دارند.براساس نتایج این تحقیق، درمجموع ۱۱ درصد از مطالعه شوندگان از رضایت شغلى زیاد یا خیلى زیاد، ۴۱ درصداز رضایت متوسط و ۴۸ درصد از رضایت کم و یا خیلى کم برخوردار بوده اند
در هر حال محیط کار هر انسانى خانه دوم او به حساب مى آید و چه بسیار افرادى که بیشتر ساعات شبانه روز خود را مجبورند در محیط هاى کارى بگذرانند.ساده پیداست که این محیط نیز همچون خانه باید برآورنده حداقلى از نیازهاى روحى و روانى افراد باشد تا آنها بتوانند ضمن کسب درآمد به ارتقاى دانش حرفه اى خود پرداخته و خدمتى صادقانه ارائه دهند. عوامل متعددى وجود دارد که در کنار هم مى توانند ایجاد کننده رضایت شغلى در افراد باشد.میزان درآمد، وجهه اجتماعى، امکان ارتقاى شغلى، نحوه مدیریت در محل کار، عدم تبعیض و میزان آگاهى فرد از شغل خود از مهمترین عوامل ایجاد رضایت شغلى در افراد است.میزان درآمد به عنوان عاملى در انتخاب شغل در بسیارى از موارد حتى مى تواند باعث نادیده گرفتن عوامل دیگر باشد .
اما دکتر دادگران مدیر گروه کارشناسى ارشد مدیریت رسانه، عوامل متعدد دیگرى را بیش از موقعیت مادى،در انتخاب شغل مؤثر مى داند. مهمترین عوامل از نظر او وجاهت اجتماعى، احترام به ارزش کار افراد، ساعات کار، امنیت، محیط کار و خدمات رفاهى و روابط انسانى است.
این استاد دانشگاه در ادامه مى گوید: میان «ایفاى نقش» و «نگرش» از دیدگاه روانشناسى اجتماعى، رابطه اى بسیار نزدیک وجود دارد. آن زمانى که فرد با پیش زمینه هاى مثبت انتخاب شغل کند، طبیعتاً در کار خود تا حد زیادى موفق خواهد بود و برعکس نگرش منفى مى تواند پیامدهاى ناگوارى را در پى داشته باشد.به ویژه در جامعه اى که میان آموزش و تولید رابطه اى پایدار وجود ندارد.غالباً افراد به کارهایى گمارده مى شوند که از سرناچارى آن را انتخاب مى کنند.پس با پیش زمینه منفى به انجام وظایف محوله خود مى پردازند. این امر به ویژه در زمانى بیشتر نمود مى یابد که فرد از لحاظ حقوق و مزایا و امکانات رفاهى در سطح بسیار پایینى قرار داشته باشد.همین امر، عدم تعادل میان دستمزدها و هزینه کالا و خدمات مورد نیاز براى معیشت را تشدید کرده و آثار سوء آن بصورت کاهش انگیزش کارکنان و تنزل بهره ورى در جامعه ما مشهود مى شود.
در همین راستا عده اى از کارشناسان نیز به وجود نداشتن مسأله شایسته سالارى در کشور به عنوان عاملى در جهت ایجاد نارضایتى شغلى اشاره مى کنند.دکتر زهرا نژادبهرام استاد حقوق در دانشگاه، در این زمینه مى گوید: متأسفانه طراحى ساختار سیستم مدیریتى براساس شایستگى نبوده و گزینشها شایسته مدار نیست. افراد براى کارهاى دیگرى عشق و علاقه و ذوق داشته اند اما به کارهاى دیگرى گمارده شده اند. این افراد وقتى وارد کار مى شوند، چون کار نمى تواند اقناعشان کند یا تربیت شغلى آنها با آن شغل همگونى ندارد، طبیعتاً احساس نارضایتى مى کنند.
رابطه نارضایتى از شغل و ابتلا به انواع بیمارى
به گفته محققان آلمانى نارضایتى شغلى درصد ابتلا به بیمارى هاى قلبى و افزایش فشار خون را به میزان دو برابر افزایش مى دهد.به نوشته روزنامه سوئیسى «بازل»، پزشکان دانشگاه دوسلدورف آلمان از مطالعه رفتارى چند هزار شرکت کننده ساکن اروپا در این طرح دریافتند مضاعف شدن خطرات ناشى از نارضایتى شغلى و تحمل استرس هاى حاصل از آن ظرف مدت پنج تا ده سال فرد را بیمار مى کند و یا منجر به مرگ وى مى شود.متخصصان دریافتند در کارمندانى که از تعهد بالاى شغلى برخوردارند اما هیچ پاداشى را در مقابل دریافت نمى کنند، هورمون هاى مولد استرس و فشار خون به طور قابل توجهى افزایش مى یابند.برپایه این گزارش، بى اهمیتى نسبت به دستورات مافوق، متصور نبودن شانس ارتقاى شغلى و نیز نداشتن امنیت شغلى از جمله مواردى است که براثر این نوع اضطراب هاى شغلى ممکن است در طبقه کارگر و کارمند به ویژه در مردان بروز کنند.
کارشناسان به منظور پیشگیرى از این نارضایتى ها و تأمین نیاز هاى شغلى کارمندان شرکت ها و مؤسسات، آموزش مداوم مدیران و کارمندان و در نظر گرفتن شرایطى را براى تقسیم بخشى از سود شرکت ها در میان مستخدمان توصیه مى کنند. مطالعات علمى نشان مى دهد سرمایه گذارى و بهره گیرى از چنین اقداماتى از لحاظ اقتصادى براى شرکت ها، ارزش و منفعت اقتصادى به همراه دارد.
اما گذشته از ناراحتى هاى جسمى که نارضایتى هاى شغلى براى جماعت شاغل به بار مى آورند،به ناراحتى ها و اختلالات شایع روانى مى رسیم؛ بر این اساس «اختلالات روانى در زنان خانه دار ایرانى ۱۵/۴۸ درصد، مردان بیکار ۱۲/۰۵ درصد، کارگران ۷/۶ درصد و کارمندان ۶/۹۹ درصد است.»