مقدمه: تربیت حس مذهبی، هدایت کردن متربیان در راستای گرایش های فطری است و روش های ارائه مباحث دینی در این خصوص از اهمیت بالایی برخوردار است. تربیت امروزین اگرچه قدرت، ابزار و تکنیک دارد و بعضی به روش های علمی تغییر رفتار و متکی به آزمایش های روان شناختی اصلاح رفتار است اما قدرت درونی آن بسیار ضعیف است. آنچه مسلم است هیچ رفتاری بدون میل و اراده فرد تغییر پذیر نیست و هیچ تغییر رفتاری تا از درون ریشه نگیرد در بیرون ظاهر نمی شود. لازمه تغییر رفتار مستلزم عشق درونی نسبت به هدف رفتار است و علم کنونی تنها به درد عقل و هوش و به یاری تکنیک های ابزاری و شرطی سازی خواهان تغییر رفتار است، لذا توجه نداشتن به این امر و مجبور کردن متربیان برای انجام دادن و تقلید احکام الهی آن هم بدون عشق درونی فرد، کودکان و جوانان ما را دین گریز خواهد کرد، تربیت دینی ضامن سعادت فردی و اجتماعی افراد جامعه است که دو نهاد خانواده و مدرسه در ارائه آن نقش اساسی دارند، مفاهیم دینی و ارزش های ذهنی باید متناسب با مراحل رشد مذهبی فرد انجام پذیرد. اصولایادگیری و پذیرش ارزش های دینی و مذهبی در سه مرحله به ترتیب زیر صورت می گیرد:
مرحله اول: در این مرحله، کودکان نخست در اقتدار و تسلط والدین هستند و در پذیرش مقررات دینی و ارزش ها و ضد ارزش ها و تن دادن به خواسته های والدین و مربیان تنها براساس پیامدهای جسمانی و آنی (اصل لذت والم) داوری می کنند و درک درستی از خوب و بد افعال ندارند.
مرحله دوم: در این مرحله، کودکان در پذیرش ارزش های دینی تابع تائید دیگران (والدین، مربی، دوستان، محیط و موقعیت اجتماعی) و اقتدار آنان هستند، انگیزه اعمال کودکان در این مرحله حفظ موقعیت اجتماعی و مورد قبول دیگران واقع شدن است و این اقتدار جمع و گروه که حاکم بر ذهن کودک است عامل انجام عبادت و اطاعت است.
مرحله سوم: در این مرحله پذیرش ارزش ها و دستورهای دینی متربیان براساس اعتبارشان از دیدگاه درونی و شخصی صورت می گیرد، نه به سبب اقتدار تحمیل شده از خارج (از طرف والدین و مربیان) و نه تحت تاثیر شرایط بیرونی. این مرحله از پذیرش ارزش های دینی پایدارترین و اصیل ترین شکل درک دستورات دینی و اطاعت از آنهاست چرا که نقش ارزش ها و احکام دینی برای متربیان مطلوب ا ست و مقبولیت یافته، درون او ریشه دوانیده است و عامل اطاعت برخلاف مرحله قبل درونی است. در نتیجه حتی اگر شرایط خارجی تغییر کند، عقیده و عمل متربیان نسبت به ارزش های مذهبی، پایدار می ماند. برای درونی کردن ارزش های دینی، باید از تکیه صرف بر الفاظ و تحکم جبرانه بر آنان دوری جست و به تدریج با تقویت شخصیت مستقل و رشد درک و بینش و قدرت انتخاب آنان پیش رفت و آنان را در مسیر خودیابی و خودآگاهی یاری کرد و از مرحله دیگر پیروی به خود پیروی سوق داد تا با تمایل و اراده و انتخاب شخصی و به صورت ریشه دارتر تعلقات مذهبی را بپذیرد. آموزش مفاهیم دینی بدون تلاش برای رشد قدرت انتخاب و درک و تجزیه و تحلیل و علاقه مندی شخصی آنان به مسائل و مفاهیم دینی چندان موفق نمی باشد چرا که وقتی از جو سلطه و اقتدار بر تحکم صرف که از طرف والدین و مربیان به او تحمیل می شود بیرون برود، به تعلیمات مذهبی بی اعتنا می شود، بنابراین الگوهای تربیت دینی مناسب می تواند عملاضرورت ارزش های دینی و اعتقادات مذهبی را در درون فرد به صورت باور درونی در آورد متقابلانارسایی در شیوه های ارائه مذهب نه تنها به صورت مقطعی بلکه در دراز مدت به بنیان های اعتقادی فرد لطمه وارد می کند با توجه به اینکه متربی به لحاظ سنی، در چه دوره ای به سر ببرد بخصوص در دوران نوجوانی و جوانی که از حساسیت ویژه ای برخوردار است. برخوردهایی مانند تعبد محض، عدم پاسخگویی صحیح به سوالات متربی و آمیختن سنت های غلط با آموزه های دینی همه آثار سوء غیر قابل جبران به بار خواهد آورد و چه بسا او را به طور کلی از مسیر دین خارج نماید. بنابراین با احترام به شخصیت متربی و تشویق سازنده آنان و ایجاد فضایی سرشار از مهر و عاطفه و صمیمیت در خانه و مدرسه و شرکت دادن متربیان در گفتگوها و تصمیم گیری ها در پرتو ارتباطی سازنده و هدایت گرانه می توان آنان را با مقررات و ارزش های دینی آشنا کرد. آنچه واضح و آشکار است این است که از یک منظر به ایجاد انگیزه و علاقه برای تعمیق بینش دینی و تربیت مذهبی متربی، داشتن ارتباطی صحیح با آنان بسیار با اهمیت است. قدم اول در این مسیر شناخت و سطح درک متربی است. آن چنان که هست نه آن چنان که ما تصور می کنیم. قدم دوم آگاهی به سطح درک اخلاقی متربی است. قدم سوم شناخت وضعیت روحی و حالت متربی در زمان حاضر است. قدم چهارم گوش دادن کامل به سخنان و نظرات متربی و توجه به خواسته ها و احساسات. قدم پنجم پذیرش متربی است آن چنان که هست نه آن سان که باید باشد. قدم ششم احساس همدلی و همدردی با اوست تاامنیت و آرامش خاطر پیدا کند و احساسات منفی را کنار بگذارد. قدم هفتم و مهمترین اصل آن است که عزت نفس و کرامت انسانی متربی حفظ و تقویت و شکوفا شود اظهار محبت و صمیمیت و داشتن روش آزادمنشانه و باز توام با جهت دهی مثبت به احساسات و علائق متربیان بیش از پیش بر اعتماد به نفس آنان می افزاید و آنان را در جهت شکوفایی شخصیت و عزت نفس بیشتر یاری می دهد. آنچه مهم است روش اعمال آموزش های دینی است. عدم تحول در آموزش های دینی موجبات دین گریزی متعلم می گردد. آموزش های دینی نه به شکل شرطی و تعبدی بلکه باید به روش فعال و همراه با پرسش و پاسخ باشد. عدم کارایی کتب دینی در رشد مذهبی از دیگر مسائلی است که باید در تربیت دینی بدان توجه داشت. دلیل این امر این است که چون طرح مطالب به گونه ای است که محرک مناسب جهت جذب آن به شکل کارآمد وجود ندارد بنابراین لازم است در شیوه های تدریس این کتب تجدید نظر گردد، به نظر می رسد بهره گیری از روش کاوشگری حس خلاقیت و رغبت دانش آموزان را به طرز بسیار مطلوبی ارتقا خواهد بخشید. همچنین از دیگر روش های تربیت دینی جهت رشد خلاقیت در متربی روش اکتشافی است، طرح موقعیت های مبهم، راز آلود و نمادین در تربیت دینی نه برای سردرگمی و گیج کردن ذهن متربی و نه برای اتلاف وقت و یا فرار از برنامه و روش و هدف مشخص بلکه جهت ایجاد فرصت کشف و خلاقیت و به منظور فراهم ساختن امکان تعلق و تفکر و تدبر و بویژه تخیل فعال است تا متربی به کمک نیروی ابتکار و ابداع و یاری گرفتن از فطرت خداجوی خود سرمایه های نهفته در طبیعت خویش را شخصا به ثمر برساند. در این روش فرد تجربیات درونی و احساسات و افکار را به شکل پدیده های حسی و وقایعی که در دنیای خارج اتفاق می افتد بیان می کند و منطق آن با منطق معمول روزمره متفاوت است. نکته مهم این است که در واقع فرایند دستیابی به حقایق دینی مهمتر از ارائه مستقیم آنهاست. چگونه یاد گرفتن مفاهیم مهمتر از چقدر یاد گرفتن آنهاست، رغبت عاطفی به ارزش های دینی مهمتر از تراکم ذهنی اطلاعات دینی است. ارائه نشانه های دینی مهمتر از ارائه نمایش های دینی است، پرورش حس دینی برتر از پرورش ذهنی دینی است. با این همه با توجه به تبلیغات مسموم که بنیان های اعتقادی متربیان جامعه را تهدید می کند و رشد منابع اطلاعاتی در هزاره سوم و وجود آموزش های مجازی از طریق رسانه هایی همچون اینترنت و جذب جوانان به گروه های دینی که بنیان های درستی ندارد، سخن این است که اگر متولیان تربیت به فکر دگرگونی در شیوه های آموزش مسائل دینی نباشند، دیر یا زود منتظر به تاراج رفتن سرمایه های جوان در این جامعه باید باشیم. از عارضه های شفاف عصر اطلاعات سرگشتگی، سردرگمی و بی پناهی انسان هاست و در نهایت به دام اعتیاد و انحرافات افتادن از آثار بارز آن است که گریبانگیر جوامع کنونی است، بنابراین در این برهه زمانی مملو از بحران، تربیت دینی و تقویت دینی به عنوان عامل کنترل درونی و بازدارنده می تواند انسان را از خطرات اجتماعی و روانی و سقوط حتمی نجات بخشد. آمیزش مذهب با آموزش های هنری و علمی از دیگر راه های مثبت آشنایی متربیان در جامعه با مباحث مختلف دینی است. همچنین بازگشت به فرهنگ اسطوره ای و ادبیات عرفانی است که خود زبان ویژه ای را می طلبد و مخاطب نیز با آن همدلی می کند.ز بانی که از یاد رفته است و لازمه اشاعه این فرهنگ بازگشت به فرهنگ دیرینه و متون عرفانی شرق است، مرور بر ادبیات عرفانی ما که سرشار از مبانی اعتقادی و دینی و لطایف و ظرایف مسائل مذهبی و ملی است، جذابیت های دینی را برای نسل جوان دو چندان می کند و در خاتمه باید گفت تحول در رویکرد تفکر دینی و آموزش های مذهبی لازمه حیات نسل جوان است و در هر صورت باید پذیرفت، تربیت دینی مثبت در جامعه کنونی ما عامل موفقیت و نجات بخشی جوانان ما از بی هویتی و به دام افتادن در ورطه بی دینی و از هم گسیختگی دینی است و کلام آخر اینکه ما باید بدانیم ما آمران به معروف و ناهیان از منکر، خود عاملان به امر معروف و نهی از منکر باشیم تا متربیان ظریف اندیش و متعلمین لطیف نگر را عملاتحت تاثیر خود قرار دهیم.