دقت در آیات سوره «دهر» نشان مى دهد که خداوند چگونه از این سخاوتمندان ایثارگر مدح و ستایش کرده و عمل آنها را ستوده و بالاترین پاداش را براى آنها قرار داده است. در یک جا از آنها به عنوان «ابرار» و در جاى دیگر از آنها به عنوان «عباداللّه» (بندگان خاص خدا) یاد کرده است.
* * *
در سوّمین آیه، تشویق بى نظیرى نسبت به انفاق کنندگان سخاوتمند دیده مى شود. با تعابیرى که در آیات انفاق بى نظیر است، مى فرماید: «کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مى کنند، همانند بذرى است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه نیز یکصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر کسى بخواهد (و شایسته بداند) دو یا چند برابر مى کند و خداوند توانا و داناست;مَثَلُ الَّذینَ یُنفِقُونَ اَمْوالَهُم فی سَبیلِ اللهِ کَمَثلِ حَبَّه اَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فی کُلِّ سُنْبُلَه مِأَه ٌ حَبَّه وَ اللّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ واسعٌ علیمٌ».(1)
اگر آیه را بر خلاف ظاهر آن تفسیر نکنیم و حذف و تقدیر نیز قایل نشویم; آیه دلالت بر این دارد که رشدونمو بى نظیر در روح و جان انفاق کنندگان نیکوکار صورت مى گیرد. اموال آنها بر اثر انفاق چندین برابر شده و خودشان نیز در پرتو سخاوت، مدارج کمال را به سرعت مى پیمایند و حتى گام هاى کوچک در این راه آثار عظیم دارد.
به این ترتیب انفاق علاوه بر اینکه مایه رشد بشرى است، مایه رشد و تکامل اخلاقى و معنوى خود انسان نیز هست.
در روایت آمده است که امام سجّاد(علیه السلام)، هر گاه که چیزى به سائلى مى بخشید، دست سائل را نیز مى بوسید; عده اى علت این کار را از حضرت جویا شدند. حضرت (علیه السلام) در جواب فرمودند: «لاَِنَّها تَقَعُ فی یَدِاللّهِ قَبْلَ یَدِ العَبدِ; این به خاطر آن است که (این بخشش) پیش از آن که به دست بنده قرار گیرد، به دست خدا مى رسد».(2)
* * *
1- بقره، 261.
2- بحارالانوار، جلد 93، صفحه 129.
در چهارمین آیه، ضمن اشاره به نکته مهمى درباره انفاق، آمده است: «کسانى که اموال خود را در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق مى کنند، پاداششان نزد پروردگارشان است; نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین مى شوند; اَلَّذینَ یُنفِقُونَ اَموالَهُم بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرّاً وَ عَلانِیه ً فَلَهُم اَجْرُهُم عِندَ رَبِّهِم وَ لاخَوفٌ عَلَیْهِم وَ لاهُم یَحْزَنُونَ».(1)
بنابر این «سخاوت» و «انفاق» در راه خدا به هر شکل و صورتى که باشد، محبوب و پسندیده است، از سوى دیگر «انفاق» ترس از عذاب الهى را برطرف ساخته و حزن و اندوه را مى زداید. افراد انفاق گر و بخشنده خوف و وحشتى از آینده ندارند; زیرا، خداوند زندگى آنها را تضمین کرده است و به خاطر از دست دادن بخشى از اموالشان اندوهگین نمى شوند; زیرا مى دانند، آنچه از فضل پروردگار به آنها داده مى شود، بیشتر از آن است که از دست داده اند.
* * *
در پنجمین آیه باز با تعبیر تازه اى در زمینه انفاق مى فرماید « هرگز به (حقیقت) نیکوکارى نمى رسید، مگر آن که از آنچه دوست مى دارید (در راه خدا) انفاق کنید و آنچه انفاق مى کنید، خداوند از آن باخبر است; لَنْ تَنالُوا البِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمّا تُحبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَىء فَاِنّ اللّهَ بِه علیمٌ».(2)
در ادبیات عرب «برّ» به معنى نیکوکارى توأم با توجه و از روى قصد و اختیار است و این نشانه شخصیت و روحانیت انسان مى باشد. جالب این که «برّ» در آیه به طور مطلق ذکر شده و نشان مى دهد تا سخاوت و انفاق نباشد، انسان هرگز به حقیقت نیکوکارى نمى رسد. گرچه بعضى از مفسران واژه «برّ» را به معنى «بهشت» و بعضى به معنى «تقوا» و بعضى به معنى «پاداش نیک» گرفته اند; ولى ظاهر این است که مفهوم «برّ» وسیع بوده و شامل همه اینها نیز مى شود.
* * *
1- بقره، 274.
2- آل عمران، 92.
در ششمین آیه، انفاق را ضمن این که یکى از ارکان مهم تقوا ذکر کرده تقوایى که سرچشمه هدایت الهى و محتواى قرآنى است مى فرماید:«پرهیزکاران کسانى هستند که ایمان به غیب دارند (ایمان به خدا و جهان ماوراء طبیعت) و نماز را برپا مى دارند و از نعمتهایى که بر آنها روزى داده ایم، انفاق مى کنند; اَلَّذینَ یُؤمِنوُنَ بِالغَیبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاه َ وَ مِمّا رَزقْناهُم یُنفِقُون».(1)
با توجه به اینکه «ینفقون» به صورت فعل مضارع ذکر شده، مفهومش این است که آنها انفاق مواهب الهى را به طور مستمر انجام مى دهند و این نشانه سخاوتمندى آنهاست که در نهادشان ریشه دوانده و به صورت یک صفت برجسته درآمده است.
تعبیر به «ممّا رَزَقناهُم» (از آنچه به آنان روزى داده ایم) اشاره به نکته لطیفى مى کند و آن این که آنها مى دانند که همه اموال، مواهب الهى است; بنابر این، دلیلى ندارد که از انفاق بخشى از آن در راه بندگان نیازمند خدا، «بخل» بورزند. در ضمن روشن است که «انفاق» منحصر به زکات نیست، بلکه معنى گسترده اى دارد که هم صدقات واجب و هم مستحب را شامل مى شود.
* * *
در هفتمین و آخرین آیه، ضمن دادن دستور به رعایت اعتدال در بذل و بخشش و دورى از افراط و تفریط و نشان دادن تصویرى از صفت سخاوت که حد وسط در میان «بخل» و «اسراف» است، مى فرماید: «دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد نیز آن را مگشا (و آلوده اسراف و تبذیر مشو) مبادا مورد سرزنش قرارگیرى و از کار فرومانى; وَلا تَجْعَل یَدَکَ مَغْلُولَه ً اِلَى عُنُقِکَ وَ لاتَبْسُطْهَا کُلَّ البَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً»(2). این آیه، تعریف روشنى براى سخاوت است.
امام صادق (علیه السلام) در حدیث معروفى این مطلب را ضمن مثال روشنى بیان داشته اند: «مشتى خاک را از زمین برداشت و محکم در دست گرفت، فرمودند: این بخل است، سپس مشت دیگرى برداشت و دست را چنان گشود که تمام خاکها، روى زمین ریخت، سپس فرمودند: این اسراف است; مرتبه سوم، مشتى خاک برداشت و کف دست را رو به آسمان کرد
1- بقره، 3.
2- اسراء، 29.
و دست را گشود، مقدارى از خاکها از لابه لاى انگشتان و اطراف دستشان فرو ریخت و مقدارى باقى ماند، حضرت (علیه السلام) فرمودند: این حد اعتدلال است (و حقیقت سخاوت همین است)».(1)
در آیه مورد بحث از «بخل» تعبیر به «زنجیر شدن بر گردن» شده است و از اسراف به گشودن دست، آن چنان که کارى از آن ساخته نباشد و هر دو را مورد سرزنش قرار گرفتن و از کار باز ماندن (ملوماً محسوراً) ذکر مى کند.
از مجموع آیات مختلفى که به نحوى به مسئله سخاوت و انفاق و بذل و بخشش ارتباط دارد که بخشى از آن را در بالا تفسیر کردیم به خوبى عظمت و اهمّیّت و ارزش والاى این صفت برجسته انسانى ظاهر مى شود; نه تنها باعث نظم و سعادت جوامع انسانى و مبارزه با فقر و محرومیّتى که سرچشمه انواع نابسامانى ها و گناهان است، مى شود بلکه در تکامل معنوى و روحى انسان نیز نقش بسیار مهمى دارد.
* * *
سخاوت در منابع حدیث
در روایات اسلامى تعبیرات بسیار والایى درباره «جود» و «سخا» دیده مى شود که در نوع خود کم نظیر است. روایات زیر نمونه هایى است که از میان احادیث فراوانى گلچین شده است:
1 در حدیثى از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله) آمده است: «السَّخاءُ خُلْقُ اللّهِ الاَعْظَمُ(2); سخاوت، اخلاق بزرگ الهى است».
در واقع تمام سخاوتها در وجود ذى جود پروردگار متجلّى است، زیرا هر چه داریم از اوست. نعمتهاى گوناگون، زمین و آسمان، حیات وجود ما، همه از اوست و هرجا
1- تفسیر نورالثقلین، جلد 3، صفحه 158.
2- کنزالعمال، جلد 6، صفحه 337، حدیث 15926.
سخاوتى است از سخاوت او سرچشمه گرفته است; زیرا اگر او مواهبى به ما نمى بخشید، ما توان بخشش را نداشتیم; حتّى صفت جود و بخشش نیز از مواهب اوست.
2 امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند: «السَّخاءُ مِن اَخْلاَقِ الاَْنْبِیَاءِ وَ هُوَ عِمَادُ الاِْیْمَانِ و لاتَکُونُ المُؤمِنُ اِلاّ سَخِیّاً وَ لایَکونُ سَخِیّاً اِلاّ ذُو یَقین وَ هَمُّهُ عَالِیَه ٌ لاَِنَّ السَّخاءُ شُعاعُ نُورِالیَقینِ، وَ مَنْ عَرَفَ ما قَصَدَ هانَ عَلیْهِ مَا بَذَلَ; سخاوت از اخلاق انبیا است و ستون ایمان است و هیچ فرد با ایمانى وجود ندارد، مگر این که با سخاوت است و هیچ سخاوتمندى وجود ندارد، مگر این که داراى یقین و همّت عالیه است; زیرا سخاوت، شعاع نور یقین است و آن کس که بداند چه چیزى را قصد کرده، آنچه را که بذل نموده در نظر او کم اهمّیّت است».(1)
از این حدیث استفاده مى شود که این صفت والا بعد از ذات پاک الهى که مبدأ سخاوت است در وجود انبیا، نشانه ایمان و یقین آنهاست.
3 در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان (علیه السلام) آمده است: «تَحُلَّ بِالسَّخاءِ وَ الْوَرَعِ فَهُما حُلْیَه ُ الاِْیمَانِ وَ اَشْرَفُ خَلالِکَ; به سخاوت و ورع، خود را بیاراى که این دو آرایش ایمان و برترین صفات توست».(2)
این تعبیر نشان مى دهد که این صفت را از برترین صفات مؤمن به حساب آورده است.
4 در حدیث دیگرى از همان امام بزرگوار آمده است:«اَلسَّخاءُ ثَمَرَه ُ العَقْلِ وَ القَناعَه ُ بُرهانُ النَّبَلِ; سخاوت میوه درخت عقل و خرد و قناعت دلیل بر نجابت است».(3)
آنها که در بخشش به دیگران «بخل» مىورزند، اموال زیادى را فراهم کرده و مى گذارند و مى روند، در حقیقت این گونه افراد عاقل نیستند; زیرا، زحمت بر دوش آنها بوده، بدون آن که از اموالشان بهره مادى یا معنوى ببرند. کدام عاقلى چنین کارى مى کند!
5 در تعبیر دیگرى از آن حضرت (علیه السلام) در مورد اهمّیّت «سخاوت» به نکته لطیف
1- بحارالانوار، جلد 68، صفحه 355، حدیث 17.
2- غررالحکم، حدیث 4511.
3- غررالحکم، حدیث 2145.
دیگرى اشاره مى فرمایند: «غَطُّوا مَعایِبَکُم بِالسَّخاءِ فَاِنَّهُ سَتْرُ العُیوبِ; عیوب خویش را با سخاوت بپوشانید; زیرا سخاوت پوشاننده عیبهاست».(1)
صدق این کلام مولى با تجربه به خوبى ثابت مى شود، اشخاصى را مى بینیم که عیوب گوناگونى دارند، ولى چون سخاوتمندند همه مردم به دیده احترام به آنها مى نگرند.
6 باز در تعبیرى دیگر از همان امام همام (علیه السلام) آمده است: «السَّخاءُ یَمْحَصُ الذُّنُوبَ وَ یَجْلُبُ مَحَبَّه َ الْقُلُوبِ; سخاوت، گناهان را پاک مى کند و دل ها را به سوى سخاوت کننده فرا مى خواند».(2)
این تعبیر نشان مى دهد که «سخاوت» کفّاره بسیارى از گناهان است!
7 مولى الموحّدین على (علیه السلام) درباره تأثیر عمیق محبّت در جلب قلبها مى فرمایند:«مَا اسْتَجْلَبَتِ المَحَبَّه ُ بِمِثلِ السَّخاءِ وَ الرِّفْقِ وَ حُسْنُ الخُلْقِ; هیچ چیزى مانند سخاوت و مدارا کردن و حسن خلق، جلب محبت نمى کند».(3)
8 رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در این باره مى فرمایند: «اَلسَّخىُّ قَریبٌ مِنَ اللّهِ قَریبٌ مِنَ النّاسِ قَریبٌ مِنَ الجَنَّه ِ; سخاوتمند نزدیک به خدا، نزدیک به مردم و نزدیک به بهشت است.»(4)
9 در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام) آمده است: «شَابٌّ سَخىٌّ مَرْهَقٌ فی الذُّنُوبِ اَحَبُّ اِلَى اللّهِ عَزّوجلّ مِنْ شَیخ عَابد بَخیل; جوان سخاوتمند آلوده به گناه، نزد خدا محبوبتر از پیرمرد عابد بخیل است».(5)
به یقین این «سخاوت» سبب امداد هاى الهى مى شود و سرانجام آن جوان آلوده را نجات مى دهد، ولى آن پیر عابد بخیل به خاطر بخلش در گناه فرو خواهد رفت.
10 این بحث را با حدیثى از پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) به عنوان حسن ختام پایان مى دهیم: «تَجَافُوا عَنْ ذَنْبِ السَّخىِ فَاِنَّ اللّهَ آخِذٌ بِیَدِهِ کُلَّما عَثُرَ; از گناه و لغزش سخاوتمند صرف نظر کنید; زیرا هر زمان بلغزد، خداوند دست او را مى گیرد (و نجاتش مى دهد)».(6)
1- غررالحکم، حدیث6440.
2- غررالحکم، حدیث 1738.
3- غررالحکم، حدیث 9561.
4- بحارالانوار، جلد 70، صفحه 308.
5- بحارالانوار، جلد 70، صفحه 307.
6- کنز العمّال، جلد 6، صفحه 392، حدیث 16212.
از مجموع احادیث بالا، ارزش و اهمّیّت فوق العاده «سخاوت» در کلام پیشوایان اسلام مشخّص مى شود و نشان مى دهد که کمتر فضیلتى با آن برابرى مى کند.
آثار و پیامد هاى سخاوت
1 آثار مثبت «سخاوت» در زندگى فردى و اجتماعى انسان که با تجربه ثابت شده و یا در احادیث اسلامى به آن اشاره گردیده است، بسیار زیاد است، به عنوان نمونه:
از روایات متعددى استفاده مى شود و تجربیات روزانه نیز آن را تأیید مى کند که «سخاوت» محبّت دوست و دشمن را جلب مى کند، بر عدد دوستان مى افزاید و از دشمنان مى کاهد.
2 «سخاوت» پوششى براى عیوب انسان هاست و به این ترتیب، آبروى انسان را حفظ مى کند.
3 «سخاوت» در عین این که ثمره درخت عقل است، بر عقل و خرد انسان مى افزاید. عقل مى گوید: دلیلى ندارد که انسان با زحمت زیاد اموال فراوانى تهیّه کند و آن را براى بازماندگان بگذارد و خودش به وسیله آن، جلب ثواب و کسب آبرو نکند. از سوى دیگر «سخاوت»، گروهى از اندیشمندان را گرد انسان جمع مى کند و آنها مى توانند بر فکر و عقل و دانش او بیفزایند.