یادگیری مفاهیم و اصول شالوده فعالیتهای ذهنی آدمی را میریزند. ما از راه مفهوم آموزی دنیا را در ذهن خود خلاصه میکنیم و با ایجاد ارتباط میان آنها ، پدیدههای هستی را میشناسیم و به تفکر میپردازیم. مفاهیم عناصر اصلی اصول و قوانین را تشکیل میدهند و اصول و قوانین به نوبه خود تار و پود نظریهها و اندیشههای انسان را میسازند. به عبارتی هر فرد یا آدمی پیش از آنکه بتواند به محرکها و رویدادهای محیط خود پاسخ مناسبی بدهد باید با مفاهیم در خود و مربوط آشنایی کافی داشته باشد. چنانکه اگر بخواهیم مساحت یک مربع مستطیل یا دایره را بدست آوریم باید با مفاهیم طول و عرض یا شعاع ، مجذور و عدد پی آشنا باشیم.
اهمیت یادگیری مفاهیم
دی چکو و کرافورد (1974) چندین مورد را در رابطه با تاثیر یادگیری مفاهیم در زندگی انسانها توضیح دادهاند:
مفاهیم پیچیدگی محیط را کاهش میدهند.
مفاهیم ما را در شناسایی اشیا محیط پیرامون مان یاری میدهند.
مفاهیم نیاز به یادگیری مکرر را کاهش میدهند.
هر گونه آموزشی به یاری مفاهیم امکان پذیر است.
روش آموزش مفاهیم
چون مفاهیم نادرست موجب اندیشه و استدلال نادرست میشوند، به این جهت در آموزش آنها باید دقت کافی بکار برد. روش آموزش مفاهیم را در هفت مرحله میتوان شرح داد. این مراحل بر مراحل عمومی آموزش مبتنی هستند:
مرحله اول: عملکردی را که پس از آموزش مفهوم از یادگیرنده انتظار دارید در آغاز درس بیان کنید؛ در یادگیری مفاهیم ، عملکرد مورد نظر معمولا به صورت توانایی یادگیرنده در شناسایی مثالهای تازه مفهوم یاد گرفته شده بیان میشود. بنابراین لازم است یادگیرندگان قبل از شروع یادگیری بدانند در طول یادگیری چه چیز را یاد خواهند گرفت و بعد از اتمام یادگیری چه عملکردی باید داشته باشند.
مرحله دوم: از تعداد ویژگیهای مفاهیم پیچیده کم کنید و ویژگیهای مهم را بارزتر جلوه دهید؛ برخی از مفاهیم ویژگیهای متعددی دارند. لازم نیست معلم تمام ویژگیهای مربوط را نام ببرید. تاکید بر ویژگیهای مهم ارزش بیشتری در یادگیری مفهوم مورد نظر خواهد داشت.
مرحله سوم: واسطههای کلامی لازم را در اختیار یادگیرندگان قرار دهید. شواهد تجربی نشان داده است یادگیری پاره ای از نامها و اصطلاحات به صورت واسطههای کلامی به دانش آموزان در یادگیری مفاهیم کمک میکند.
مرحله چهارم: مثالهای مثبت و منفی مفهوم را در اختیار یادگیرندگان قرار دهید؛ به عنوان مثال در یادگیری مفهوم پرنده مثالهای گنجشک ، کبوتر ، اردک به عنوان مثالهای مثبت و سگ ، گربه ، موش به عنوان مثالهای منفی ارائه شوند.
مرحله پنجم: مثالهای مفهوم را بطور متوالی ارائه دهید.
مرحله ششم: فرصتهایی را برای پاسخگویی یادگیرندگان فراهم کنید و پاسخهای آنها را تقویت کنید.
مرحله هفتم: یادگیری دانش آموز را ارزشیابی کنید.
پیشنهادهایی برای یادگیری بهتر مفاهیم
به عقیده لیونوردروین برای یاری دادن به دانش آموزان در کاربرد مفاهیم درست باید به موارد زیر توجه نمود:
مثالهای عملی
به جای توضیح یک واژه با واژه دیگر شایسته است در هر دوره سنی با مفاهیم مربوط به آن دوره آموزش دهیم و برای تشریح هر مفهوم مثالهای عملی و قابل ادراک شاگردان ارائه کنیم.
مثال زدن شاگردان
در آموزش هر مفهوم جدید معلم پس از تعریف و تشریح و کاربرد آن در مثالها و نمونههای مختلف از شاگردان میخواهد به آنان نیز به نوبه خود مفهوم را در مثالهایی بکار برند تا یادگیری عمیق و کامل شود.
تشریح واژههای دو پهلو
معلمان هنگامی که در گفتارها و نوشتارها به مفاهیم دو پهلو یا مبهم برخورد میکنند از دانش آموزان بخواهند معنای آنها را توضیح دهند تا رفع هر گونه ابهامی بشود.
جلوگیری از تعمیم غلط
مرزها و حدودها را در کاربرد مفاهیم به دانش آموزان نشان داد تا دچار تعمیمهای غلط نشوند.
رابطه یادگیری مفاهیم با یادگیری اصل ، قاعده ، اندیشه و استدلال
قاعده معمولا از دو یا چند مفهوم برای تجسم و کاربرد اندیشه خاص بوجود میآید، اما اصل برخلاف قاعده که در توصیف اندیشه خاص بکار میرود مجموعهای از مفاهیم است که برای بیان اندیشه کلی و فراگیر دارای کاربرد است. در واقع اصول و قواعد به بیان رابطه بین دو یا چند مفهوم میپردازند و ابزارهای اندیشه به حساب میآیند.