مقدمه:
کودک از لحظهای که متولد میشود یادگیری را آغاز میکند پس از مدت کوتاهی صورت مادر، پدر، و بستگانش را تشخیص میدهد و متوجه میشود که اگر زیاد گریه کند، به او غذا میدهند یا نوازشش میکنند در نخستین سالهای حیات یاد میگیرد چگونه راه برود، حرف بزند بخواند و بنویسد و چندین کار مهم و اعجاب انگیز دیگر هم انجام دهد چنین برآورد کردهاند که انسان نیمی از مجموع آموختههای سراسر عمر خویش را در سالهای اول یا دوم مدرسه کسب میکند.
ما چگونه یاد میگیریم؟
دانشمندان معتقدند که فرآیند یادگیری به ایجاد مداوم مسیرهای عصبی جدید در میان شبکهی وسیع نورونهای[1] مغز وابسته است برای مثال ، فرض کنید که میخواهید نواختن چنگ را بیاموزید . مغز شما پیامهایی به ماهیچههای بازو و دستهایتان میفرستد ، تا انگشتهایتان را در وضعیت ویژهای قرار دهید و تارها را به صدا در آورید . پیامهای عصبی احتمالاً از طریق راههای قبلی منتقل میگردند.و در آغاز کار حرکت انگشتهای شما کند و ناهماهنگ است. پساز مدتی تمرین همان پیامهای عصبی با سرعت بیشتر منتقل میشوند مسیرهای نوری رفته رفته تغیییر مییابد و چندین گروه پیام را از مسیرهای ((میانبر))و از میان انبوه نرونها به ماهیچهها میرسانند . در حالی که مسیرهای کوتاهتر و منتظمتر به وجود میآید متوه میشوید که حرکت انگشتهایتان تندتر و دقیقتر شده است پس از مدتی میتوانید بدون نگاه کردن به دستهایتان به شیوهی درست و لذت بخش چنگ بنوازید.
گزارش بررسی بافت مغز کودکانی که متاسفانه مردهاند نشان میدهد که ارتباطات نورونی نوزادان چندان زیاد نیست، اما به محض این که نوزادان جهان پیرامون خویش را میشناسد تعداد ارتباطات نرونی آنان هم به سرعت افزایش مییابد.
یاد ها چگونه به وجود میآیند؟
یادگیری وبسیاری از سایر تواناییهای عقلی ما به حافظه وابسته است ما فقط واقیتهایی مانند نام مرتفع ترین قلهی جهان را که عمدتا شامل چند کلمه است به یاد نمیسپاریم ، بلکه الگوهای حرکت مانند
دوچرخه سواری یا نواخن چنگ را هم به خاطره میسپاریم. و میتوانیم مناظر ، صداها ،بوها وطعمها ،و حتی چگونگی ((احساس)) خود در یک رویداد مهم را به یاد آوریم.
حافظه شامل سه مرحله است. در مرحلهی نخست اطلاعاتی را که میخواهیم به یاد بسپاریم به مغز میخورانیم؛ در مرحلهی دوم این اطاعات را به شکلی در مغز ذخیره میکنیم؛ و در مرحلهی سوم اطلاعات را پس از میگیریم و آن را به کار میبریم.
پژوهشهای اخیر نشان دادهاند که در ایجاد یادها دست کم به دو ناحیهی مغز نقش مهمی دارند. این دو ناحیه عبارتند از هیپوکامپوس و بادامک مغز. این نواحی در دو سوی مغز و بین سطح درونی ساقهی مغز و سطح برونی چینهای داخلی نیمکرههای مغزی واقع شدهاند.
چگونه مغز معلومات را انباشته میکند؟
انباشتن مطلب در مغز یعنی به ذهن سپاری آن
ذهنسپاری ارتباط نزدیکی با آموختن دارد. روانشناسان کوشیدهاند بیان کننند که چگونه بشر چیزی را که آموخته است،در خاطره نگاه میدارد و یا آن را فراموش میکند؛ ولی تا کنون کسی نتوانسته است همهی مجهولات را در این زمینه پاسخ گوید. بنا بر نظریهای ، چون انسان چیزی را یاد میگیرد ، در او نوعی دگرگونی فیزیکی رخ میدهد یعنی انرژی یا طرحی در مغز وی نقش میبندد. میگوید : این گونه اثرهایی که در مغز پدید میآید با گذشت زمان نیز محو میشود.
اما در بارهی این سوال که مغز چگونه ودر کجا معلومات را انباشته میکند هنوز هیچ دانشمندی از عهدهی یافتن یک پاسخ کافی به این سوال بر نیامدهاند. با این حال چنین به نظر میرسد که احتمالاً ضبط معلومات به قشر بیرونی مغز ارتباط داشته باشد؛ یعنی همان سطح چین دار و موج داری که قسمت بیشتر مخ را پوشانده است . هرگاه این قسمت بر اثر جریان ضعیف برق تحریک شود، خاطرههای گذشته به ذهن انسان باز میآید. پس این محرکها مغز را بر میانگیزانند تا خاطرهای را که از دیرباز در خود سپرده است ، بار دیگر ((تازه)) گرداند. درضمن این نکته را نیز میدانیم که هرگاه برخی از نقاط مغز آسیب ببیند حافظهی انسان از بین میرود حال آیا این نقاط همان محل محل ذخیرهی معلومات هستند؟ ما نمیدانیم؛ حتی نمیدانیم که مطالب به چه ترتیبی در مغز گنجانده میشوند.
حافظه چیست؟
شکی نیست که شما قادرید الفبا را بآسانی و بسیار سریع از حفظ بخوانید. باز شکی نیست که شما نام خود را نیز بدون کوچکترین تاملی مینویسید . اگر از شما بپرسند چگونه این کارها را انجام میدهید خواهید گفت که حفظ کردهام ولی ایا میدانید که جملهی درستتر ،آن است که بگویید:من این چیزهارا فرا گرفتهام و البته شیوهی فراگیری شما نیز این بود که با ممارست گونهای عادت یا ساخت ذهنی برای خود ایجاد کردهاید. به عبارت دیگر انجام کاری روزی برای شما مشکل بوده است مانند نواختن یک قطعه سرود ؛ اما اکنون با ایجاد این ساخت ذهنی انجام همان کار چنان برایتان آسان شده است که بی درنگ و براحتی از پس انجام آن برمیآیید. پس میتوان حافظه را این گونه توصیف کرد:
فراگیری از راه ایجاد عادت ، یا پدید آوردن یک ساخت ویژهی ذهنی
عوامل مؤثر بر یادگیری:
· میزان برخورداری از فعالیتهای مغزی.
· تعداد دفعات مواجه با موضوع یادگیری.
· داشتن سلامت جسم و روان.
· انگیزههای یادگیری.
· ایجاد شرایط مطلوب فردی و خانوادگی.
· ایجاد محیط مناسب برای برخورداری از امکانات.
· عدم وجود یماریهای تحلیل برنده جسمی.
· برخورداری کافی از امکانات تحصیلی.