مقدمه
آموزش از دیرباز نقش اصلی را در توسعه زندگی بشر ایفا نموده و همواره در جنبههایمختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامی نمود و ظهور داشته است. نظامآموزشی مجموعه برنامهها را برای دستیابی به اهداف مشخص آموزش فراهم مینماید.متخصصان علوم مدیریت، برنامه ریزی و مهندسی آموزشی تعاریف و تفاسیر متعددی ازماهیت و اهداف آموزش ارائه دادهاند، ولی مجموعه نظرها ونظریههای آموزشی را میتواندر جهت یک راهبرد بنیادی و کلان دانست و آن نیز ایجاد «تغییر» است. براین اساس تحولاشخاص، مراکز و مؤسسات کوچک و بزرگ همه و همه وابسته به آموزش با هدف تغییراتسریع در سازمانهای پویا از طریق گردآوری، مشارکت و کاربرد سریع دانش جهت اصلاحجنبههای فرهنگی، فن شناختی، ساختاری و فرآیندی است. این امر با استفاده از دو عنصر بههم پیوسته یعنی فنآوری و اطلاعات صورت میگیرد. فنآوری اطلاعات (2) به دنبال ایجاد و تسهیل ارتباطات متقابل در یک جامعه و تبادل آن اطلاعات همراه با سایر منابع بین افراد،گروهها و سازمانها است. از ویژگیهای این فنآوری نوین آن است که همه مراکز را (با هر ماهیتی که دارا باشند) قادر میسازد که فارغ از مکان، زمان و مرزهای سازمان به تبادلاطلاعات (و در سطح بالاتر ایجاد دانش) بپردازند. بحث مرز گستری و ایجاد سازمان های مجازی (3) ازهمین نقطه آغاز میشود. توجه به رقابتپذیری بیشتر و توسعه سازمانهایمجازی در خارج از مکان و زمان به ایجاد تغییرات شگرف در ساختار و ماهیت سازمانهامنجر گردیده است. بنابراین، لازمه پاسخگویی سریع به این تغییرات صرفا از طریق مشارکت دانش همگانی، توسعه فردی از طریق یادگیری مجازی (4) (به عنوان یکی از رهآوردهای عمده IT در جهان) امکانپذیر است. نتیجه و رهآورد این فنآوریها در جهان، به ویژه بیناندیشمندان مکاتبات آموزشی، تغییرات اساسی را در نظریههای یادگیری و نیز روشهایارائه به دنبال داشته است.
امروزه نظریههای یادگیری بر آموزش انفرادی تأکید دارند که بازده اقتصادی بیشتر،افزایش کیفیت آموزش و کاهش زمان یادگیری به همراه داشته است. دستیابی به چنین هدف بزرگی در امر آموزش و تبدیل سازمان به یک سازمان یادگیرنده (5) که طی آن کلیه کارکنان بهصورت فردی و جمعی به طور مستمر جهت افزایش ظرفیت (از طریق اندوختن دانش) تلاش مینمایند، به ویژه از طریق خودآموزی (6) و از طریق شیوههای نوین مهندسی آموزشی با تأکیدبر آموزشهای مستقیم و پیوسته (7)به عنوان رهآورد فنآوری اطلاعات میسر میگردد.
نظام آموزشی و یادگیری براساس تفاوتهای فردی
نظام آموزش هدفمند است و افراد عضو آن عملیاتی را به صورت هماهنگ انجاممیدهند. این نظام میتواند یک کلاس درس، یک مدرسه، یک مجتمع دانشگاهی یاوزارتخانههای آموزش و پرورش و علوم یا کل دستگاه آموزشی کشور باشد که درصدددستیابی به اهداف مشخص آموزشی است. این تعریف عام نظام آموزشی است و براساس اینتعریف تنها نظام هایی را میتوان به صورت اختصاصی «نظام آموزشی» دانست که در آن مجموعه برنامهها، روشها و مواد به طور هماهنگ منجر به حصول اهداف مشخص آموزشی برای فراگیران شود. همچنین، براساس این تعریف، برنامههای خودآموزی از اجزاء نظامآموزشی محسوب میشوند. به عبارت دیگر، وجه اشتراک مصادیق نظام آموزشی وجودبرنامهای هدف دار است که در آن روشها و مواد لازم برای انتقال دانش و اطلاعات مشخصشده باشد. براین اساس باید توجه داشت که از لحاظ طراحی نظامهای آموزشی، امکانات مادی (فضا، مواد، تجهیزات)، نیروی انسانی، بودجه و شیوه ارزیابی فعالیتهای نهادهایآموزشی جزء تعریف اختصاصی این نظامها نیستند، بلکه لازمه طراحی یک نظام آموزشی «پیشبینی روشها و برنامهها»یی است که برای نیل به انواع هدفهای آموزشی به کارمیروند.(8) با این تعریف و تعبیرات محدوده کاربرد نظام آموزشی از فضاهای فیزیکی فراتر میرود و مرز گستری را به همراه دارد.
در کشورهای توسعه یافته آموزش همواره از سرمایه گذاریهای بنیادی محسوب میشود که نقش غیرقابل انکاری در افزایش بازده اقتصادی دارد. از این رو، همواره تلاش میشود شیوههای مختلف یادگیری تکامل و بهبود یابد تا ضمن افزایش کیفیت آموزش، زمان یادگیری نیز کوتاهتر شود. پیشرفت صنایع و رشد سریع و روزافزون فنآوری در این کشورهاایجاب میکند سرعت یادگیری نیز متناسب با آن بالا رود، به نحوی که هرکس با توجه بهتواناییها و تجارب محیطی گذشته خود بتواند یکی از این شیوهها را برای یادگیری انتخاب نماید. برای مثال، مدل فرآیند یادگیری دیوید کالب (9) به نوعی از یادگیری میپردازد که میتواند براثر بخشی مدیران و کارکنان اثر گذارد. محور این مدل را تجارب ملموس، مشاهده یا تعمق، شکلگیری مفاهیم تجربی و تعمیم آنها و ارائه فرضیه هایی تشکیل میدهدکه قابل آزمون باشند و خود منجر به تجارب جدید آتی شوند. صرفنظر از تعدد نظریههایآموزش و یادگیری، عنصر مشترکی که در همه مدلهای یادگیری دیده میشود، تأکید برروشهای یادگیری از گذشته تا به حال شامل احساس کردن، مشاهده کردن، فکر کردن و عملکردن (10) است. همچنین، شیوههای یادگیری نوین براساس روحیات افراد تعیین و شامل مشخصههای انطباق گرا، واگرا، همگرا و تلفیق گرا میشود.
کارشناسان معتقدند که آگاهی و تسلط بر مدلهای یادگیری و تفاوت شیوههای یادگیری فردی میتوانند در تسهیل یادگیری مدیران و کارکنان هر سازمان مفید واقع شوند و به اصلاحفرآیند حل مشکل و افزایش کارآیی کمک کنند. اهمیت این نکته چندان است که برخی ازنظریهپردازان مدیریت منابع انسانی در دهه اخیر توصیه میکنند که افراد با توجه به شیوههای یادگیری متناسب آنها در موقعیتهای شغلی انتصاب شوند. یادگیری از تجربه به عنوان یکهدف مهم برای کلیه اعضای سازمان محسوب شود و تمام روشهای یادگیری براساسقابلیتهای گذشته افراد به کار گرفته شوند. نکته مهم دیگری که درخصوص یادگیری باید بهآن توجه شود این است که امروزه تقاضای اجتماعی نیز عمیقا دگرگون شده است. توجه بهنظریههای فردمداری در حوزه یادگیری (از قبیل نظریههای ژان پیاژه) مد نظر قرار میگیرند، تقاضاهای فردی برای انواع گوناگون آموزش براساس موقعیت اجتماعی، مدنی و اقتصادی افزایش مییابند و نقش سنتی مدارس به عنوان ابزار ایجاد هویت ملی مورد تهدید واقع میشوند و در تعارض با الگوهای جهانی قرار میگیرند. چنین تغییر نگرشی نه فقط در سطحکودکان، نوجوانان و جوانان مطرح است، بلکه بزرگسالان و همه طبقات اجتماعی را نیز دربرمیگیرد. از دیدگاه هول (1972)(11) میتوان موارد ذیل را از جمله مصادیق نظام آموزشیدانست:
- برنامه آموزشی که یک فرد برای خود تهیه میکند(مثل مطالعه آزاد);
- برنامه آموزشی که فردی برای فرد دیگر تهیه میکند;
- برنامهای که یک گروه برای خود پیشبینی میکند (مانند مطالعه گروهی علمی);