در سال 1973 هیأت تدوین استاندارد های مالی FASB بعنوان جانشین از APB که بعنوان سازمانی در بخش خصوصی برای تدوین خطمشیهای حسابداری سازماندهی شده بیانیههای FASB از سوی کمیسیون SEC و انجمن حسابداری آمریکا AICPA بطور نافذ و رسمی شناخته شد.
هفت عضو FASB زمینههای گوناگونی دارند، از جمله حسابداری حرفهای، قانونی، حقوقی، دولتی و آکادمی. اعضای هیأت بوسیله مؤسسین حسابداری مالی تعیین میشوند. کار هیأت مقدمتاً با مشورت بوسیله هیأت مشورتی استانداردهای حسابداری مالی تقویت و کمک میگردد.
FASB در نتیجه انتقادات سیاسی وارده بر APB ، تغییرات در نهادهای مالی و بسیاری از سوء استفادههای گزارشگری مالی در خلال دهه 1960 تشکیل شد. یکی از مشکلات APB این بود که آن تنها تشکیل شده از اعضاء انجمن حسابداران رسمی آمریکا (از جمله اعضای صنعت و آکادمی) بود و بوسیله این انجمن تأمین مالی و منصوب میشد. اگر FASB بخواهد موفق باشد، آن بایستی از حمایت بسیاری از گروهها برخوردار باشد. از جمله حسابداران حرفهای، صنعت، تجزیه و تحلیلکنندگان مالی و دولت.
بسیاری از مباحث درباره خطمشیهای حسابداری مربوط به فلسفه اساسی هیأت میشود که سودهای گزارش شده بایستی متفاوت از ریسکها، جد از ابهامات آنها از طریق تخصیصها یا میانگینگیریها و درست با موقعیتهای مشابه که بایستی با روشهای مشابه گزارش شوند، شفاف باشند. صنعت غالباً با این خطمشی مخالفت کرده است و سخنرانیها بر علیه بیانیههای شفاهی و مدرن نتایج مخالفتها بوسیله مدیران اجرایی شرکتها مشاهده شد از جمله مشاهدات فزاینده هزینههای سرمایه منجر به نوسانات بیشتر در سودهای گزارش شده است. در نتیجه این مخالفتها FASB موقعیت خود را تغییر داد و چندین بیانیههای خود را تجدیدنظر یا فسخ نمود.
یکی از پروژههای اولیه و اساسی FASB این بود که یک سری از مجموعههای مفاهیم حسابداری مالی معروف به چارچوب نظری پروژه تکامل نماید. اولین بیانیه، هدف گزارشگری مالی بوسیله مؤسسات تجاری بود که بر پایه گزارش کمیته اصول بوده است.
سایر بیانیهها شامل «ویژگیهای کیفی»، هدف گزارشگری مالی بوسیله سازمانهای غیرتجاری، سودهای ابرازی بوده است. پروژههای دستور کار شامل «معیار شناسایی حسابداری» جریانات نقدی و نقدینگی و گزارشگری مالی صورتهای مالی بوده است. بسیاری از عناوین قبلاً بوسیله بیانیه شماره 4 APB مورد بحث قرار گرفته است.
جنبههای تکنیکی موضوعهای فوقالذکر در بخش دیگر این کتاب مورد بحث قرار میگیرد، مسئله و سوال اساسی در اینجا این است که چرا چارچوب نظری صورتهای مالی لازم یا مطلوب است و آیا قادرند که به تکامل حسابداری کمک نمایند؟
هدف از چهارچوب نظری پروژه که بوسیله FASB بیان شد این بود که اهداف و مفاهیمی که در تکامل استانداردهای حسابداری مورد استفاده قرار میگیرد، تعیین نماید تا کمک به تهیه صورتهای مالی بنماید (مخصوصاً در مواردی که هیچ استاندارد خاصی منتشر نشده است) مدرک استفادهکنندگان و اعتماد به صورتهای مالی را افزایش دهد هدف دیگر این بود که این چارچوب میتواند بعنوان یک هدف بنیادی و خطمشی وسیع که مورد توافق تمام گروههای ذینفع باشد، عمل نماید.
این اهداف و خط مشی های وسیع بعنوان پایهای برای وضع استانداردهای حسابداری میباشد. بهرحال ایجاد چارچوب نظری بعنوان اینکه یک کار سادهای باشد، مدلل و ثابت نشد. تلاشهای قبلی یا رد شد و یا در تدوین استانداردها بدست فراموشی سپرده شد. (بطور مثال مطالعات تحقیقاتی حسابداری شماره 1 و 3 و بیانیه شماره 4). نسبت به پروژه جاری، هیچ شواهدی وجود ندارد که آن بتواند بطور مستقیم بعنوان یک راهنما حفظ شود تا راه حلهایی برای مشکلات، جائیکه تفاوتی در عقاید و آراء وجود دارد، تهیه نماید.
یکی از معضلات اساسی با موضوع چارچوب نظری این است که آن بر پایه هدف فوری تهیه نمودن اطلاعات باشد، و بر پایه هدف اساسی بیشتر پیامدهای اقتصادی و سیاسی نباشد. یک مشکل ثانویه این است که تا مدتها بحث بر روی مفاهیم حسابداری سنتی بود که یک تفسیر معانی واضحی نداشت اما این مشکلات انتظار میرود که باشد تا یک پذیرش مفهومی بوجود آید و عرف و عادات بوجود آمده در این حرفه را نمیتوان به آسانی از بین بُرد. فقط با تغییرات تدریجی مقبولیت عامه بدست خواهد آمد.
ایجاد استاندارد های حسابداری:
با توجه به معضلات پیش روی FASB، چگونه خطمشیهای حسابداری با توجه به جنبه تئوری و عملی بوجود میآید: استفاده از تئوریهای قیاسی استقرایی از چارچوب نظری یک موضوع جزئی است که بیشترین عملیات آن از زمان حاضر است که ما شواهد تحقیقات تجربی کافی از آن نداریم. اما این مباحثات بواسطه راه حلهای بدیل که نمیتوان مورد تأئید قرار داد، پدیدار شد و بواسطه فرآیند قیاسی استقرایی منتهی به تعدادی از تئوریهای رقابتی شده است. در حقیقت «والتز» و «زیرمن» ثابت میکنند که یک تقاضائی برای تئوریهای دستوری وجود دارد تا فعالیتهای سیاسی به کنار برود. یعنی تئوریهای خاص برای حمایت موقعیتهای گروه خاص مورد استفاده قرار گیرد و یا تئوریهائی برای تعدیلات مفید برای موقعیتهای مرجّح وجود داشته باشند، ولو اینکه آن برای تئوری دیگر غیرممکن باشد. اما آیا تئوریهای دیگر را نمیتوان تعدیل نمود، مباحثات نمیتواند بر پایه تئوریهای قیاسی استقرائی به تنهایی برقرار گردد، بسیاری از عوامل دیگر بایستی لحاظ شوند.»
بهرحال، انقلاب اخیر در تحقیقات حسابداری آن اعتماد و باورهائی را فراهم کرده است بشیوه بازار سرمایه و تحقیقات پردازش انسانی قادر شده است که شواهدی درباره پیآمدهای اقتصادی و سیاسی فراهم نماید؛ مخصوصاً موقعی که تحقیقات بوسیله مطالعات اضافی و تکراری تأئید گردید. اما در تمام موارد تا این تاریخ، نتایج تحقیقات پروژهها فقط میتواند پاسخهای جزئی فراهم نماید. هیچ تئوری عمومی با نتایج تحقیق امکان ندارد که بتواند تمام متغیرهای مربوط در تصمیمات خطمشی حسابداری را دارا باشد. یک راهنمای خطمشی اصلی این میباشد که رفاه اقتصادی و اجتماعی عمومی مهمترین هدف ممکن باشد و پیآمدهای اقتصادی و اجتماعی تئاتر بر اشخاص یا گروههای خاصی را باید مورد توجه و بررسی قرار داد، در صورتیکه تنها اولویتهای گروه یا اشخاص مد نظر باشد، رفاه اقتصادی و اجتماعی را کاهش نمیدهد. اما این کلیات به سادگی نمیباشند که عملیات را اجرا نمایند زیرا محیط حسابداری پیچیدگیهای فراوانی دارد.
کمیسیون بورس اوراق بهادار (SEC) :
کمیسیون بورس اوراق بهادار (SEC) با تصویب کنگره بصورت یک آژانس مستقل دولتی در ایالات متحده آمریکا برای اداره فعالیت بورس اوراق بهادار از سال 1934 ایجاد شد، قانون اوراق بهادار سال 1933 (اسپانیا با نظارت کمیسیون تجارتی وزراء اداره میشد) برای ثبت اوراق بهادار با SEC قبل از آنکه به عموم فروخته شود (با معافیتهای خاص) بوجود آمد. در این قانون اشاره شد که افشای امور مالی خاص و سایر اطلاعات با ابزار ثبت صورتهای مالی یا اطلاعنامه فراهم گردد و هر دو برای رسیدگی بوسیله عموم در دسترس میباشد. در میان پیشبینیهای اصلی دیگر، قانون بورس اوراق بهادار سال 1934 برای ارتباط ثبت نمودن اوراق بهادار در SEC از سوی شرکتهایی که تمایل به عرضه آن به عموم دارند تصویب و لازمالاجرا گردید. این تکمیل و ثبت نیاز به افشای اطلاعات مشابه دارند که تحت قانون بورس نیاز داشته باشند. بهر حال، علاوه بر این اطلاعات در دسترس عموم بایستی با گزارشات ادواری که بوسیله شرکت تهیه و تکمیل میشوند ثبت شوند.
تحت قوانین متعددی که بوسیله SEC اداره میشود، کمیسیون قدرت زیادی برای تشریح رویههای حسابداری و شکل صورتهای مالی داشت در خلال سال 1936 تا 1938 کمیسیون اقدام به بحثهای آتشین درباره رعایت یا عدم رعایت مجموعه اصول حسابداری منتشره مربوط به تهیه گزارشات مالی نمود. در اثر تشویقهای زیاد حسابداران ارشد، کمیسیون در سال 1938 تصمیم گرفت که به حرفه اجازه دهد که روشی را در فرموله نمودن اصول حسابداری بنماید. این خطمشی در بیانیه شماره 4 منتشر و اعلام گردید و کمیسیون فقط صورتهای مالی تهیهشده بر طبق اصول حسابداری را که اختیار حمایتی لازم و اساسی بر طبق مقررات، قوانین یا سایر بیانیههای رسمی کمیسیون یا حسابداران ارشد باشد، قبول خواهد داشت. بدین ترتیب خطمشیهایی براساس اصول پذیرفته شده حسابداری و عملیاتی که در حرفه حسابداری تکامل یافته باشد، بوجود آمد. بهر حال، از سال 1937 SEC فشارهایی روی Aicpa ،APB و FASB گذاشته شده است تا سطوح تفاوت در عملیات حسابداری کاهش دهد با این تهدید که اگر مؤسسه آنرا انجام نداد، SEC آنرا انجام میدهد تأثیر و نفوذ SEC مقدمتاً از طریق تفسیرهایش روی نقطهنظرهای APB و بیانیههای FASB همراه با تائید این نقطه نظرات و بیانیهها قبل از انتشار بوده است.