شَهرنوش پارسیپور
شَهرنوش پارسیپور (زاده ۲۸ بهمن ۱۳۲۴) داستان نویس و مترجم ایرانی است. داستانهای پارسیپور به زبانهای گوناگون دنیا ترجمه شدهاست. او از سوی هجدهمین کنفرانس پژوهشهای زنان در آمریکا، به عنوان زن سال برگزیده شد.[۱]
زندگی نامه
شهرنوش پارسیپور در در شهر تهران، از مادری تهرانی و خانهدار و پدری شیرازی که قاضی دادگستری بود متولد شد. در رشته علوم اجتماعی در سال ۱۳۵۲ از دانشگاه تهران دانشآموخته شد و سپس تحصیل در دانشگاه سوربن در رشته زبان و فرهنگ چینی را دنبال کرد. پارسیپور در سال ۱۳۴۶ ازدواج کرد و در سال ۱۳۵۲ از همسرش جدا شد. او در سال ۱۳۵۹ به ایران بازگشت.[۲] [۳][۴]
پارسیپور نویسندگی را از سیزدهسالگی آغاز کرد و از شانزدهسالگی داستانهایش با نام مستعار در گاهنامههای گوناگون به چاپ میرسید. نخستین رمان او «سگ و زمستان بلند» نام دارد که در تابستان ۱۳۵۳ کار نوشتن آن پایان یافت. [۳]
پارسیپور همچنین در تلویزیون ملی ایران تهیه کننده برنامه «زنان روستایی» بود و در بهمن ۱۳۵۳ در اعتراض به اعدام خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان، و دستگیری نویسندگانی مانند غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری، فریده لاشایی و پرویز زاهدی از تلویزیون استعفا داد. مدتی پس از استعفا او را بازداشت کردند و ۵۴ روز در زندان گذرانید. پس از زندان به فکر مهاجرت به کانادا افتاد اما منصرف شد. بار دوم در مرداد ۱۳۶۰ با اینکه خود وابسته به هیچ سازمان سیاسی نبود، به خاطر همراه داشتن نشریات متعلق به برادرش در خودرو، هنگام ملاقات با خواهر زندانیش دستگیر شد و ۴ سال را در زندان به سر برد[۵].
پارسی پور پس از آزادی به کار ترجمه و تاسیس کتابفروشی در یک زیرزمین در خیابان سنایی روی آورد. بعد از چاپ کتاب زنان بدون مردان، کمیته منکرات او را احضار کرد و درباره کتاب و اینکه چرا از بکارت نوشتهاست او را بازجویی و زندانی کردند. پس از آن بود که شهرنوش به آمریکا رفت[۵]..
شهرنوش پارسیپور اکنون مقیم ایالات متحده آمریکا است.[۶]
در مصاحبهای که واکنشهای بسیاری برانگیخت، پارسیپور عنوان کرد که با صیغه (متعه) موافق است و اگر مردهایی هستند که ازاین قانون سوءاستفاده میکنند، مسئلهای دیگر است که باید جداگانه بررسی بشود[۵].
آثار
داستانها
توپک قرمز (داستان کوتاه ۱۳۴۸)
سگ و زمستان بلند (رمان ۱۳۵۵)
ماجراهای کوچک
زنان بدون مردان (۱۳۶۹)
طوبا و معنای شب (رمان ۱۳۶۸)
عقل آبی (۱۳۷۱)
آویزههای بلور (مجموعه داستان ۱۳۵۶)
تجربههای آزاد
آداب صرف چای در حضور گرگ
ماجرای ساده و کوچک روح درخت (رمان ۱۳۷۸)
شیوا (رمان ۱۳۷۸)
خاطرات زندان
بر بال باد نشستن (رمان ۱۳۸۱)
ترجمه ها
شکار جادوگران (شرلی جکسن)
پیراروانشناسی
از کنفسیوس تا راهپیمایی دراز دلفین دولرس
تاریخ چین (چهار جلد)
لائودزه و مرشدان دائویی (ماکس کالتن مارک)
تمدنهای مختلف
نگاهی به زندگی و آثار شهرنوش پارسی پور
زندگینامه شهرنوش پارسی پور جذاب تر از سرگذشت دیگر نویسندگان ایرانی است. یک سر نترس، یک روحیه پیکارجو، و یک شهامت بی اندازه زندگی او را پر ماجرا، تلخ و در عین حال جذاب کرده است.
از تولد او ( بهمن ۱۳۲۴ ) و تحصیلات مدرسه ای و دانشگاهی و آغاز کار نویسندگی اش که بگذریم در سال ۱۳۵۳ از تلویزیون ملی ایران استعفا کرد: "در آنجا تهیه کننده برنامه زنان روستایی بودم و کار خود را بسیار دوست داشتم".
در آن سال خسرو گلسرخی و کرامت دانشیان اعدام و پاره ای از نویسندگان و هنرمندان مانند غلامحسین ساعدی، هوشنگ گلشیری، فریده لاشایی و پرویز زاهدی دستگیر و راهی زندان شده بودند. استعفای او از تلویزیون در اعتراض به همین اعدام ها و دستگیری ها بود. در متن استعفایش نوشته بود: " به عنوان اعتراض به اعدام دو شخص مذکور و دستگیری چهار نفری که نام بردم استعفا می دهم. توضیح دادم که کمونیست نیستم و با انقلاب سفید مخالفتی ندارم و معترض به نظام سلطنتی نیستم اما به اعدام بی رویه و دستگیری های مشکوک اعتراض دارم. ... استعفا می دهم تا به سهم خودم از آزادی و دمکراسی دفاع کنم."
پس از استعفای خانم پارسی پور، رضا قطبی که رییس وقت رادیو و تلویزیون ملی ایران بود او را صدا می کند و می گوید که مشکل او را به خوبی درک می کند اما در عین حال فکر می کند که اعتراض و استعفای یک کارمند عادی و دون پایه تأثیری نخواهد داشت. به او می گوید این استعفا سبب بازداشت او خواهد شد، و ظاهراً همه نصیحت های یک رییس دلسوز را از او دریغ نمی دارد، اما او پاسخ می دهد: خیلی خوشحال خواهد شد که با اعضای ساواک حرف بزند. مهندس قطبی توضیح می دهد که بکلی در اشتباه است، با اعضای ساواک نمی توان حرف زد ولی گوشی شنوا وجود نداشت.