1. هرچه بیشتر درباره بازاریابی فرا بگیرید: آخرین کتابها و مجلات بازاریابی را مطالعه کنید، با همکارانتان در خصوص استراتژیهای موفق صحبت کنید و بویژه به کسب و کارهایی که موفق هستند توجه کنید. در مورد بازاریابی 5 نکته را در نظر داشته باشید. 1-محصول 2- قیمت 3- مکان 4-تبلیغات 5-مردم.
به یاد داشته باشید که هرچقدر هم که ایده (نوآورانه تجاری) شما خوب و سازماندهی شده باشد، بدون داشتن بازاریابی، به موفقیت نایل نخواهید شد.
2. از رقیبان موفقتان درس بگیرید: از هر وسیله کارآمدی برای ایجاد تمایز بین خودتان با رقبا استفاده کنید. برای مثال به سرمایهگذاری در فرصتهایی که رقبای شما از دست میدهند بپردازید و یا از کسانی که به موفقیتهای بزرگی دست یافتهاند بخواهید که اطلاعاتی به شما بدهند.
3. دورنمای بازاریابی خود را مشخص کنید.
قصد دارید در 5 یا 10 سال آینده به چه چیزی برسید؟ آیا شما میخواهید سرویس یا محصولی را ارتقاء دهید؟ آیا مخاطب برنامههای بازاریابی شما شنونده خوبی هم هست؟ اگر جواب سؤالهای اخیر مثبت است، چه دورنمای کاری واقعگرایانهای برای آن ترسیم کردهاید؟
به خاطر داشته باشید که همیشه درباره دورنمای کاریتان به دید مثبت بنگرید و در عین حال واقعگرا نیز باشید. (مگر اینکه از هجوم سرمایهگذاری عظیم در بخش تکنولوژی در فاصله سالهای 1999 تا 2001 درس نگرفته باشید).
4. بازارتان را بشناسید.
اگر در حال احداث یک فروشگاه بزرگ هستید، توجه داشته باشید که چه افرادی در منطقه تحت پوشش خدمات شما زندگی میکنند؟ .... والدین بدون فرزند، خانوادههای کوچک، کارگران کشاورزی یا صنعتی، متخصصان هوافضا!! و غیره
آیا تعداد نوجوانان ساکن در منطقه شما قابل ملاحظه است؟
در مورد اقلیتهای نژادی، قومی و یا مادران شاغل و غیره وضع به چه منوال است؟
5. به موقعیت جغرافیاییتان توجه کنید:
اگر مالک یک فروشگاه بزرگ هستید، آیا فروشگاه شما در محل مناسبی از لحاظ در معرض دید بودن واقع شده است؟
بیشتر مشتریان شما در کجا زندگی میکنند؟ آیا مانع خاصی مانند پل بزرگ یا ترافیک سنگین محلههای پر ازدحام وجود دارد که باعث عدم تمایل مشتریان به آمدن به فروشگاه شما بشود؟
آیا سالمندان و افراد معلول به آسانی میتوانند به محل کسب و کار شما رفت و آمد کنند؟
آیا فضای کافی برای پارک رایگان خودرو های مشتریان وجود دارد؟
اگر شما یک تولید کننده هستید، آیا امکان دسترسی به منابع مورد نیازتان به آسانی وجود دارد؟
6. وضعیت مالی برون سازمانی خود را بررسی کنید:
آیا در خصوص بهترین و به صرفهترین نرخ اجاره یا رهن چانهزنی کردهاید؟
آیا صورتحسابهایتان سر موعد پرداخت شدهاند تا از پرداخت جریمه دیرکرد جلوگیری شود؟
آیا بعلت وجود بدهکاری، کارت اعتباری شما با کاهش اعتبار مواجه است؟
آیا شما در قبال کسانی که برای شما سرمایهگذاری کردهاند مدیون یا متعهد هستید؟
7. وضعیت مالی درون سازمانی خود را بررسی کنید:
آیا در سیستم مالی شما مشتریان فقط باید نقداً بهای اجناس یا خدمات را بپردازند یا اینکه تسهیلات لازم را برای خرید اعتباری مشتریان فراهم کردهاید؟
8. بودجه بازاریابیتان را مشخص کنید:
اطمینان حاصل کنید که منابع مالی مناسبی را برای پرداخت هزینههای بازاریابی در اختیار دارید. شما به اختصاص دادن پشتوانه مالی برای اجرای مؤثر برنامههای بازاریابی خود احتیاج خواهید داشت.
بدین منظور، به درآمدهای حاصل از به ثمر رسیدن پروژههایی که سرمایهگذاری کردهاید بسنده نکنید.
هزینه بازاریابی باید در قالب بودجه شما تعریف شود.
بازاریابی نتیجه بخش خواهد بود. البته ممکن است که احتیاج به زمان داشته باشید.
هیچ انرژی و یا منبعی را تا زمانی که بررسیهای لازم برای اطمینان از ثمربخش بودن بازاریابی انجام ندادهاید، هزینه نکنید. اگر بعد از انجام بررسیها و تحقیقات متقاعد شدید که بازاریابی نتیجه مطلوب را در پی خواهد داشت، آنگاه هر آنچه را که برای پشتیبانی و حمایت از بازدهی و توسعه برنامه بازاریابی نیاز است، انجام دهید.
9. کار را به کاردان بسپارید:
مهم نیست که چقدر بودجه دارید! هیچگاه نباید کیفیت و امنیت را قربانی کمبود بودجه خود کنید. مطمئن شوید که نیروهای انسانی در اختیار شما از آموزشهای مطلوب برخوردار باشند و با اشتیاق در خدمت کمکرسانی به شما برای نیل به اهدافتان باشند.
بهترین تجهیزات اداری و دفتر کاری را که از عهده آن بر میآیند تهیه کنید
فرمول موفقیت در بازاریابی بدین شرح است:
ایده معقول و علمی + طرحریزی استراتژیک قوی + اجرای قوی <= موفقیت
10. یک تیم کار آزموده تشکیل دهید:
نحوه برخورد و تعامل شما و همکارانتان با مشتری باعث اجرای ایده شما در زمینه بازاریابی میشود بر این اساس همیشه بکوشید تا پیام شما برای مشتریان حاوی دیدی مثبتگرایانه باشد. نباید مشتری را ناامید کنید زیرا در اینصورت علاوه بر از دست دادن اطمینان مشتریان، کسب و کار خود را نیز از دست میدهید.
در متون مدیریتی، بازاریابی صنعتی به عنوان آن دسته از عملکردها و فعالیتهای تجاری و بازرگانی تعریف شدهاست، که فرایندهای مبادله را بین تولید کنندگان و مشتریان سازمانی تسهیل میکند. ماهیت بازاریابی صنعتی را میتوان، خلق ارزش برای مشتریان به وسیله ارائه کالاها و خدماتی دانست که نیازهای سازمانی و اهداف آنها را تحقق میبخشد.
این نوع بازاریابی در مقایسه با بازاریابی مصرفی تفاوتهایی دارد که اینگونه میتوان بدان اشاره کرد. اول اینکه گرچه در بازاریابی صنعتی همانند بازاریابی کالاهای مصرفی، نیاز به شناخت بازارهای هدف و تشخیص نیاز این بازارها و طراحی محصولات و خدمات مناسب برای تامین خواستههای بازار وجود دارد، ولی باید توجه کرد که در مقایسه با بازاریابی مصرفی، بازاریابی صنعتی در حوزه مدیریت عالی قرار دارد.
در بازاریابی صنعتی نقش خصوصیات و ویژگیهای محصول خیلی مهم و حیاتی است و عرضه کنندگانی که خصوصیات مورد نظر مشتریان را تامین نکنند مورد انتخاب قرار نخواهند گرفت. در مقایسه با بازاریابی مصرفی، قیمت در بازاریابی صنعتی نقش جداگانهای دارد. در بعضی موارد مشتریان صنعتی حاضرند قیمت بیشتری دهند ولی در عوض از تحویل به موقع و کیفیت محصولات خدمات اطمینان حاصل کنند و حتی در موارد دیگری مثل مناقصههای خرید نقش قیمت پراهمیتتر میشود. در بازاریابی صنعتی، بازاریاب باید به این نکته واقف باشد که تقاضای کالاهای صنعتی از تقاضای مصرف کننده نهایی ناشی میشود، یعنی تقاضا برای یک محصول بستگی به نحوه استفاده از آن در ارتباط با محصولات دیگر دارد. گاهی بازاریاب صنعتی سعی میکند با تبلیغات، تقاضای مشتری نهایی را تحریک کند تا تقاضا برای کالاهای صنعتی خودرا افزایش دهد.
بازاریابی الکترونیک
بازاریابی الکترونیک عبارتست از بکارگیری کانالهای الکترونیکی ارتباط با مشتریان به منظور نشر پیام های بازاریابی [۱].
در همین ارتباط، بازاریابی اینترنتی اصطلاحی است که عموما بدین معنی است: دستیابی به اهداف شرکت از طریق برآوردن و فراتر رفتن از نیازهای مشتریان به نحوی بهتر از رقبا با استفاده از فن آوری های دیجیتالی اینترنت [۲]. بازاریابی اینترنتی عبارتست از فرایند ایجاد و حفظ روابط مفید متقابل با مشتریان از طریق فعالیتهای اینترنتی به منظور تسهیل تبادل ایده ها کالاها و خدمات به نحوی که اهداف هر دو طرف را محقق سازد.[۳]این تعریف شامل بخشهای زیر است: فرآیند، ایجاد و حفظ روابط مفید متقابل با مشتریان، استفاده از اینترنت درانجام فعالیتهای بازاریابی، مبادله، تحقق اهداف طرفین.