قرآن درباره فلسفه مرگ میفرماید: «خداوند مرگ و حیات را خلقکرد تا شما را آزمایش کند که کدام یک نیکوکارتر هستید»،(ملک، آیه2). انسانبرای زندگی ابدی و کامل و بدون نقص آفریده شده و زندگی این دنیا مقدمه آخرت قرار داده شده است، تا در قالب این جسم به آن کمال برسد و باعبادت استحقاق آن درجات را پیدا کند. وقتی به کمال رسید چون زندگیجاوید و بدون محدودیت و نقص در این جهان مادی و محدود و در این بدنمادی ممکن نیست، با مرگ روح کمال او از این تن گرفته میشود و به جهانوسیعتر و کاملتر که ظرفیت روح را داشته باشد و همه نعمتهایش ابدی وجاودان باشد منتقل میشود. یک مثال، مطلب را ساده میکند. وقتی نطفه انسان در دل مادر بسته شد،مقدار لازم و زمان لازم برای کمال این نطفه و طفل نه ماه است و بعد از نه ماهباید به مکانی و زمانی مناسب با مرحله نهایی کمال؛ یعنی، دنیا منتقل شوددیگر نگه داشتن او در مکان اول به مصلحت و نفع او نیست. با این نگاه مرگخود نعمتی الهی و مطابق حکمت است.
فلسفه مرگ انسان نیز این است که از محبس جهان طبیعت به فراخنای بهشت برین که به وسعت آسمانها و زمین است منتقل گردد و در جوار ملیک مقتدر و خدای عظیمی که در تقرب به او هر کمالی حاصل است، مقام گزیند: («ان المتقین فی جنات و نهر * فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر؛ محققا پارسایان در باغ ها و (کنار) نهرهایند. در جایگاه صدق، نزد پادشاهی با اقتدار» قمر / 54 - 55 ). و این است معنای: «انا لله و انا الیه راجعون؛ ما متعلق به خداییم و ما به سوی وی بازگشت داریم» (بقره / 156 ).