توزیع نابرابر درآمد ها
یکی ازشاخص های معمول سنجش نا برابری های اجتماعی درهرجامعه نحوه توزیع درآمدها (یاتوزیع تولید ناخالص ملی)درمیان افراد آن جامعه است.نابرابریهای اجتماعی درارتباط با توزیع درآمدهارامی توان بامقایسه سهم درآمدی که نصیب هریک از دهک های جمعیت می شودبررسی کرد.
خانواده
خانواده پایه اساسی اجتماع وسلول سازنده زندگی وحیات بشری است دروسعیترین مفهوم کلمه خاستگاه اعضای خویش وپناهگاه آنان است پناهگاهی که نخستین تجربه انسان برای اجتماعی زیستن درآن صورت می گیرد.ازخانواده است که فرد برمی خیزد وبه خانواده است که فرد روی می آورد تا درآنجا باگروهی که با یکدیگر پیوندی نزدیک وصمیمی دارند آرام گیرد. هروقت دو نفر بایکدیگر ازدواج می کنند ویا فرزندی به دنیا می آیدموج تازه ای در داخل شبکه خویشاوندی رانیز به هم پیوند می دهد.
خانواده برانگونه که موضوع مورد مطالعه جامعه شناسی است.گروهی متشکل از افرادی است که ازطریق پیوند زنا شویی همخونی یا پذیرش فرزند با یکدیگر به عنوان زن((مادر))پدر ((شوهر)) برادرز وخواهر ((فرزند))درارتباط متقابل هستند.فرهنگ مشترکی پدید می آورند ودر واحد خامی زندگی می کنند.خانواده عبارتست از یک واحد اجتماعی مشتمل بر دو یا چند نفر که با هم زندگی می کنند واز طریق خون ازدواج ویا فرزندپذیری به هم پیوند می خورند.خانواده کار کردهایی رافراهم می آورد که برای برای بقای جامعه ضروری است.از این رو خانواده به مجموعه ای از افراد گفته می شود که در فضایی مشترک زندگی می کنند وسه خصوصیت زندگی مشترک آنها را تحت عنوان ((خانواده)) مرز بندی می کند.
تولیدمثل:خانواده برآورنده نیاز جسمانی است شکی نیست که اگر این نیاز در انسان وجودنداشت خانواده نیز تشکیل نمی شد زیرا روابط جنسی وزاد وولدموجب تداوم واستمرار زندگی خانوادگی است.
اقتصاد : از عوامل مهم حفظ بقای خانواده یاریگریهای اقتصادی براساس تقسیم کاربین زن وشوهر است.
اجتماعی کردن فرزندان:کودک در دامان مادر ودر کنار پدر پرورش می یابدوشخصیتش درفضای خانواده شکل می گیرد ودر اینجاست که با هنجاریهای گروهی همنوا می گردد خانواده رو فرق آن با خانواده :
مرکزآمار ایران خانوار را مرکب از چند نفر می داند که در یک اقامتگاه زندگی می کنند با یگدیگر هم خرج هستند ومعمولا با هم غذا می خورند. همچنین این مرکز خانوار را به انواع خانواده معمولی ساکن غیر ساکن ودسته جمعی ( مانند:ساکنان پادگانها آسایشگاهها بازداشگاهها و...)تقسیم می کنند خانوار بیشتر یک واحد آماری است وبه این اعتبار فردی که تنها زندگی می کند نیز خانوار تلقی می شود .
کارکردهای خانواده
الف)رویکرد مثبت
خانواده در سراسر تاریخ وسیله ای سودمند برای باریگری افراد به هم جلوه کرده است.تا قبل از صنعتی شدن جامعه ها وهنگامی که اکثر مردم کشاورز بودندهمه اعضای خانواده به عنوان یک ((واحد اقتصادی))برای تهیه غذای مورد نیازخودبایکدیگر کار می کردند اما امروزه حتی با تغییر وضعیت خانواده همچنان کار کردهای سودمندش را دررابطه با جامعه واعضای خود تداوم می بخشد.
1)تنظیم امور مربوط به تمایلات جنسی:
روابط جنسی وتنظیم ومشروعیت بخشیدن به تمایلات جنسی توسط خانواده صورت می گیرد وانتظار می رود که روابط جنسی عموما میان زن وشوهر استمرار یابد در این صورت است که تضادها ورقابتها در جامعه فروکش می کند.
2)تولید مثل وتداوم حیات خانواده:
خانواده واحدی است که تداوم جامعه رابوسیله ایجاد نسل تضمین می کند اگر خانواده نیازهای زیستی انسان چون امورجنسی وتولید را به قدر کافی ارضا نکند. بدیهی است که جامعه روبه نابودی می رود.
3)اجتماعی کردن کودکان (جامعه پذیری):
کودکان برای ادامه زندگی خودودر نتیجه به خاطر بقای جامعه باید اجتماعی شوند ویک یا جند نفر بایدمایل به اجتماعی کردن او باشند:یعنی افرادی که خود در جوانی اجتماعی شده اندوحال فرزندان خود را اجتماعی می کنند این روابط ناشی از ساخت:که سه نسل را به هم می پیوندد.خانواده انسانی دارای ویژگی هایی است که اجتماعی شدن را آسان می کند.
الف)انسان از نظر زیستی در مقایسه با سایر حیوانات عمر درازی دارد.
ب)به خاطر روابط محکمی که بین اعضایش وجود دارد انتقال سنتهای فرهنگی رابه کودک آسان می سازد.
ج)رابطه پر احساس و استوار بین مادر و فرزند باعث آسانی کار اجتماعی کردن می شود.
د)شیوه تسلط ونیروی بیشتر پدر ومادر درسها را برای کودک موثرتر می کند.
4)واحد اقتصادی:هر جند امروز خانواده نمی تواند به تولید غذا یا کار گروهی در مزرعه بپردازد اما مردم هنوز بسیاری از فراورده های مادی مورد نیاز خودرا چون خانه اتومبیل وسایل خانگی و... درواحد های خانگی خرید ومصرف می کنند.
5)حمایت عاطفی:خانواده واحدی است که در آن امکان ثبات عاطفه فراهم می شود .واز این طریق اعضای آن مورد حمایت وپشتیبانی قرار می گیرد.
ب)رویکرد منفی
در این دیدگاه چنین استدلال می گردد که خانواده برای فرد وجامعه فایده ای در برندارد وبه دنبال کار کردهای مثبت برخی کار کردهای منفی نیز بر آن مقصوراست به عنوان مثال:اعضای خانواده چنان به هم احساس نزدیکی می کنند که این امر به نوعی محدودیت منجرشده ودر نتیجه منجر به تنش وتعارض می گردد.
ازدواج
ازدواج یک نهاد اجتماعی است وبه عنوان پیوندی تعریف می شود که میان یک مرد ویک زن برقرار می گردد تابچه هایی که آن زن به دنیا می آورد فرزندان مشروع والدین شناخته شوند نکته اصلی این استکه ازدواج روابط اجتماعی وحقوق وظایف تازه ای را میان زوج ازدواج کرده وخویشاوندانشان برقرارمی سازد وحقوق ومنزلت فرزندان رادر هنگام تولد نیز تعیین می کند.زیر بنا وهسته اصلی ازدواج یک نیاز بیولوزیکی وزیستی است وتا آن جا که تاریخ نشان می دهد هیچ جامعه ای انسان را در ارضای این نیاز بیولوزیکی به حالت طبیعی (حیوانی) خود رها نکرده است.بلکه همیشه از طریق هنجارهایی که وضع کرده است نوعی کنترل اجتماعی بر آن اعمال نموده وشیوه های مجازبرآوردن آن را از جنبه های مختلف تعیین کرده است. یکی از اصول کلی وجهانی ازدواج پدیده ی ممنوعیت ازدواج با محارم است.اگر ازموارد استثنایی مانند ازدواج در خانواده های اشرافی جامعه های باستانی مصر وایران و... که در آنها ازدواج با خویشاوندان به خاطر ادامه سلطه خانوادگی ویا ارث مجاز بوده بگذریم این ممنوعیت تقریبا در همه جامعه های بشری چه ابتدایی وجه مدرن به چشم می خورد.
الگوهای قدرت درخانواده
سه نوع الگوی قدرت در خانواده ها دیده می شود:خانواده پدرسری مادرسری وتساوی گرا.
1)خانواده پدر سری:خانواده ای است که در آن شوهر وپدر سرپرست رسمی خانواده بوده ومنبع مطلق یا نسبتا مطلق قدرت شناخته می شود.
2)خانواده مادر سری:خانواده ای است که در آن زن ومادر سرپرست رسمی خانواده بوده ومنبع مطلق یا نسبتا مطلق قدرت به شمار می آورد.
3)خانواده تساوی گرا:خانواده ای است که در آن زن یا مادر شوهریاپدردر قدرت سهیمند وهمچنین فرزندانشان اجازه دارند تا در تصمیمهای خانوادگی شرکت کنند. دربسیاری از جامعه ها معمولا حرف آخر را در بیشتر موارد پدریا شوهر می زند. خانواده های آمریکایی به طور سنتی ((پدرسالار)) بوده اند امابه تدریج به سمت خانواده های تسائی گرا پیش رفته اند.زیرا پایگاه شغلی وتحصیلی زنان تا حد زیادی بهبود یافته است.
مسیر تحول خانواده در ایران
مطالعه خانواده در ایران مستلزم شناخت ساخت کار کرد وارزشهای فرهنگی ومسیر تحولی آن درگذر زمان است برای این منظور ما ابتدا خانواده در ایران باستان را اجمالا مورد بررسی قرار داده:سپس تغییرات عمده ای که در سالهای اخیر پیدا کرده است.
خانواده در ایران باستان
خانواده درایران باستان دارای دو ساخت مختلف گسترده وهسته ای بوده است.اولی درخانواده اشراف ودومی درخانواده های معمولی رایج بوده است.درخانواه های اشرافی رئیس خانواد ه یا (کدخدای) باسایر اعضای خانوادهاش یک جا زندگی می کرد.شکل خانواده پدر سالار ودارای کار کردهای متعدد ومتنوعی بود. از آنجا که نظام اقتصادی مبتنی برتولید کشاورزی بود خانواده واحدی تولیدی به شمار می رفت. افزایش تعداد افرادخانواده موجب فعالیت های اقتصادی اقتصادی ورفاه اجتماعی می شد. لذا تدارک خانواده بزرگ وبر اولاد به لحاظ اقتصادی اهمیتی خاص داشت. سایر کار کردهای خانواده ایرانی عبارت بودند از:کار کردهای زاد ولدی تربیتی دینی تفریحی حمایت از کودکان زنان وسالخوردگان تامین نبازهای عاطفی وشخصی فرد وبالاخره همسر گزینه ی برا ی فرزندان به عنوان یک تکلیف دینی زنا شوئی با محارم در عصر ساسانی نیز رواج داشت ازدواج خواهروبرادر دراین عصر به ویژهدر میان بزرگان امری شایع بود. گاهی پدری به هنگام بلوغ پسر بزرگش یکی از زنان خود را به عقد ازدواج او در آورده است.ویا به هنگام بروز دعوی بر سر ارث میان خواهر برادر ازدواج آن دو منجربه خاتمه دعوی می شده است:اما دلیل عمده این گونه زنا شویها اعتقادبه حفظ پاکی واصالت خون وقانونی شدن این امر در متن اشرافیت عصر ساسانی است.البته این به آن معنی نیست که ازدواج با بیگانه رخ نمی داد: بلکه حتی در میان خاندان شاهی نیز تلفاتی از این قانون صورت می گرفت.