تحقیق مقاله صنعت فرهنگی در ایران

تعداد صفحات: 9 فرمت فایل: مشخص نشده کد فایل: 23312
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم اجتماعی و جامعه شناسی
قیمت قدیم:۷,۰۰۰ تومان
قیمت: ۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
کلمات کلیدی: N/A
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله صنعت فرهنگی در ایران

    عبارت <صنعت فرهنگ> را نخستین بار آدورنو و هورکهایمر وضع کردند. شاید بارزترین مثال <صنعت فرهنگ> صنعت چاپ باشد و اینکه فرهنگ تا چه اندازه مدیون صنعت است، به واقع صنعت نوین نقش مؤثر و مثبتی در دسترسی وسیع‌تر همگان به آثار فرهنگی و هنری داشته است و امکانات دموکراتیک وسیعی در صنعتی شدن آثار هنری نهفته است. در همین زمینه با دکتر ابوتراب طالبی گفت‌وگویی انجام داده‌ایم.

    دکتر طالبی دارای دکترای جامعه‌شناسی با گرایش جامعه‌ شناسی فرهنگی است و در حال حاضر در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه‌طباطبایی در حال تدریس است. با هم می‌خوانیم:

    ارتباط بین صنعت و فرهنگ از کجا آغاز می‌شود و شما چه تعریفی از عبارت <صنعت فرهنگ> می‌دهید؟

    بحث صنعت و فرهنگ به لحاظ تاریخی در علوم اجتماعی به دوران مدرن باز می‌گردد، خصوصاً زمینه‌های تئوریک آن. حتی می‌توانیم بگوییم مسأله‌ای است که به‌طور عمده در قرن بیستم به آن پرداخته شده است، مسأله‌ای قرن بیستمی است. به دلیل تحولاتی که در دوران مدرن و سرمایه‌داری اتفاق افتاد و بعضی از متفکران احساس کردند که وضعیت تازه‌ای به وجود آمده است و این وضعیت تازه در ارتباط بین حوزه‌های مختلف زندگی بود، مانند حوزه فرهنگ و اقتصاد و حوزه فرهنگ و سیاست. به‌طور عمده متفکران انتقادی این بحث را مطرح کردند که چگونه با وجود تناقضات و یا اشکالات ساختاری که در نظام سرمایه‌داری وجود دارد این نظام می‌تواند خودش را باز تولید کند و به حیاتش ادامه دهد و پیامدهای مکانیسم‌هایی که نظام سرمایه‌داری از آنها استفاده می‌کند، چیست؟

    برای مثال، <گرامشی> رابطه بین سیاست و فرهنگ و مفهوم استیلا و هژمونی را عمده کرد. به دلیل اینکه می‌خواست بگوید سلطه نظام سرمایه‌داری چگونه تداوم پیدا می‌کند. گرامشی به این نتیجه می‌رسد که نظام سرمایه‌داری و قدرت‌های حاکم با استفاده از مکانیسم‌هایی، ارزش‌ها و آگاهی‌هایی را به ذهن افراد عمومی جامعه القا می‌کنند، آنها به واسطه پذیرش آن فرهنگ یعنی آگاهی‌ها و ارزش‌ها، استیلا را می‌پذیرند و به سلطه تن‌ در می‌دهند. حالا آن جنبه‌ای که به صنعت و فرهنگ در آرای گرامشی مربوط است این است که او عقیده داشت که رسانه‌ها کارکرد هژمونیک دارند، منتها اساساً آدورنو و هورکهایمر هستند که این بحث را فرموله و تئوریک می‌کنند. بر خلاف گرامشی که بحث سیاست و فرهنگ را عمده می‌کند، این دو به رابطه بین اقتصاد و فرهنگ می‌پردازند و در واقع مفهوم <صنعت فرهنگ> را وارد مباحث علوم اجتماعی و به‌طور خالص مطالعات انتقادی و مطالعات فرهنگی می‌کنند.

    خود این دیدگاه‌ها در چارچوب پارادایم‌های انتقادی از نظریه‌های مارکسیستی هم قرار داشتند، یعنی همه‌شان به نوعی خود را مارکسیست‌های ماتریالیستی می‌دانستند که شیوه تولید را مهم و عمده تلقی می‌کردند و فرهنگ را جزو دو بنایی که اهمیت اساسی و تعیین‌کننده ندارد تلقی می‌کردند، در واقع‌هر دو نحله‌ای که اشاره کردم هم رویکرد انتقادی به مارکسیسم داشتند و هم به سرمایه‌داری و اندیشه‌های مسلط به سرمایه‌داری. اگر بخواهم یک تعریف ساده از مفهوم صنعت فرهنگ بدهم باید بگویم آن فرآیندها، ساختارها و فرآورده‌های فرهنگی است که دوران مدرن و سرمایه‌داری مدرن آنها را ایجاد کرده است.

    یعنی ما تا پیش از دوران سرمایه‌داری مدرن با این پدیده مواجه نبوده‌ایم؟

    بحث فرهنگ مثل خیلی از مباحث دیگر همواره مطرح بوده است، اما با این مفهوم به‌عنوان یک موضوع مستقل مواجه نبوده‌ایم. به عبارت دیگران نظریه‌پردازان صنعت فرهنگ معتقدند که سرمایه‌داری مدرن یک سلسله فرآیندها و فرآورده‌های فرهنگی را در چارچوب یک ساختار تولید کرده است که سلطه سرمایه‌داری را استمرار می‌بخشد و منافع طبقه حاکم را تأمین می‌کند.

     

     

    این اتفاق چرا و چگونه اتفاق می‌افتد؟

    در دوران مدرن یک سری اتفاقاتی افتاده از جمله پیشرفت‌هایی که در حوزه صنعت به وجود آمده است.

    پیشرفت‌های صنعتی، قابلیت‌های فنی تازه‌ای هم در ارتباط بین اقتصاد و فرهنگ ایجاد کرده است. قابلیت‌های فنی و تکنولوژیک که به استانداردسازی محصولات فرهنگی، تولید و مصرف انبوه کمک می‌کند. فرض کنید شما قبلاً اگر می‌خواستید موسیقی تولید بکنید، این امر انحصاری و خاص بود و یک نسخه اصلی هم داشت ولی به تدریج، صنایع فرهنگی که توسعه پیدا می‌کنند، این نیازها، تلقی‌ها و مصرف حوزه فرهنگ را استاندارد می‌کنند. به نوعی که منافع طبقه حاکم تأمین شود. اگر بخواهم از تعبیر دیگری استفاده کنم، می‌توانم بگویم که از این رویکرد صنعت فرهنگ سلطه اقتصاد را به فرهنگ تبیین می‌کند. قواعد و ضوابط و معیارهایی که در حوزه اقتصاد وجود دارد (که اساسی‌ترین معیار سود است) آنها را در حوزه فرهنگ بسط می‌دهد و بنابراین با همان معیار سود در حوزه فرهنگ قضاوت می‌شود در حالی که در گذشته قضاوت در حوزه فرهنگ براساس معیارهای معنوی، ذاتی و زیبایی‌شناختی انجام می‌گرفت و به‌عنوان مثال یک موسیقی تولید و عرضه می‌شد، اما در صنعت فرهنگ و در شرایطی که ما با گسترش صنعت فرهنگ روبه‌رو هستیم، اینجا یک بازاری ایجاد می‌شود مانند همان تولید و مصرف‌ کالاهای اقتصادی که تعدادی به دنبال حداکثر کردن منافعشان هستند و به‌طور طبیعی رقابتی که در این بازار فرهنگ اتفاق می‌افتد، رقابت همچنان بین گروه‌های سودطلب وجود دارد. گروه‌هایی که دست بالا را دارند و می‌توانند الگوهای مصرف را جهت دهند، یعنی صنعت فرهنگ این‌گونه نیست که یک بازار رقابتی ایجاد کند که افراد سلیقه‌ها و توانایی‌های هنری خودشان را عرضه کنند، بلکه خود این بازار فرهنگ جهت داده شده است به واسطه افرادی که امکانات در اختیار دارند، الگو های مصرف در حوزه فرهنگ هم عملاً می‌شود گفت از بالا تعیین می‌شود. ولی به ظاهر این‌گونه القا می‌شود که ما حق داریم انتخاب کنیم که چه اثر فرهنگی و یا هنری را می‌خواهیم، چه موسیقی را می‌خواهیم، چه کتابی می‌خواهیم. در حالی که این امر اتفاق نمی‌افتد، ما امکان انتخاب واقعی را نداریم. 

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله صنعت فرهنگی در ایران

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله صنعت فرهنگی در ایران, مقاله در مورد تحقیق مقاله صنعت فرهنگی در ایران, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله صنعت فرهنگی در ایران, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله صنعت فرهنگی در ایران, تحقیق درباره تحقیق مقاله صنعت فرهنگی در ایران, مقاله درباره تحقیق مقاله صنعت فرهنگی در ایران, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله صنعت فرهنگی در ایران, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله صنعت فرهنگی در ایران, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله صنعت فرهنگی در ایران
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت