راههای تقویت مهارت خلاقیت و نوآوری در دانش آموزان
مقدمه
نگاه کردن متفاوت به مساله و رسیدن به یک راه حل جدید، همان چیزی است که عموماً از آن به خلاقیت تعبیر میشود. اما خلاقیت مفهومی نیست که بتوان آن را در یک جمله و حتی یک کتاب مفصل هم توضیح داد. خلاقیت در حقیقت، فرآیندی است که در ذهن فرد خلاق اتفاق میافتد و حاصل آن شکل گرفتن یک ایدهی جدید با یک راه حل ابتکاری است.
این که خلاقیت ذاتی است یا اکتسابی، موضوعی نیست که این روزها ضرورت بحث بر سر آن در میان باشد. دنیای امروز تلاش میکند خلاقیت و مباحث مرتبط با آن را، چه در زمینههای روان شناسی و علوم تربیتی و چه در زمینههای مدیریت و کسب و کار، به درستی بشناسد و ابعاد مختلف آن را توسعه دهد. کتابهای فراوانی که دربارهی تکنیکهای افزایش خلاقیت در افراد و در سازمانها نوشته شدهاند، گویای این حقیقت میباشند که توجه به خلاقیت و توسعهی ان در سازمان، نه تنها باعث میشود که افراد از کار خود احساس رضایت بیشتری کنند، بلکه در پیش برد سازمان و افزایش بهرهوری و رسیدن به موفقیتهای بزرگ سهم عمدهای دارد.
برای آن که بتوانیم خلاق باشیم، باید ابتدا معنی و مفهوم خلاقیت را به درستی بشناسیم و بتوانیم بین خلاقیت، هوش، دانش و مهارت تفاوت قائل شویم. دانستن این که ساختار ذهن چیست و چگونه در فرآیند شکل گیری تفکر خلاق تاثیر میگذارد، با این که ممکن است مستقیماً روی افزایش خلاقیت فرد اثر نگذارد، بدون تردید باعث میشود که نگاه فرد به روشها و تکنیکهایی که برای افزایش خلاقیت مطرح میشوند تغییر کند.
بعد از اینها وقت آن است که این روشها را امتحان کنیم؛ روشهای فردی. میتوانیم ذهن را درگیر حل یک مسالهی جدید کنیم، یا اینکه سعی کنیم مسائل دور و برمان را به روشهایی که متخصصان این رشته پیش نهاد دادهاند حل کنیم.
الف - تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت
پرورش عنصر انگیزشی خلاقیت باید اساساً در بستر خانواده صورت گیرد، زیرا مستعدترین محیط برای شکل دهی آن محیط کلامی و نظام تربیتی و رفتاری خانواده است. دانش آموز اوقات زیادی را در خانواده سپری میکنند، بنابراین این طبیعی است که بیشترین تاثیر را نیز از آن بپذیرد. بیان این نکته از آن روست که بگوییم هر چند می توان در محیطی غیر از خانواده (آموزشگاه یا جایی دیگر) به تقویت عناصر انگیزشی خلاقیت مبادرت ورزید، اما تاثیر این عوامل با اندازه و اهمیت عامل نخستین نیست. پس بهتر است که هدایتها و روشهای اتخاذ شده محیط دوم یعنی «محیط یادگیری» به محیط نخستین یعنی خانواده نیز انتقال یابد و در آنجا هم مورد تمرین و تقویت قرار گیرد؛ این انتقال زمینههای تثبیت و تحکیم انگیزش خلاقه را بیش از پیش فراهم آورد.
آمابیلی (1988) معتقد است، برای رسیدن به خلاقیت بهتر است که انگیزه و به ویژه انگیزه درونی پرورش پیدا کند و در جایی دیگر به نقش اهمیت انگیزش بیرونی اشاره میکند. ما ضمن احترام به این نظر توصیههایی در قالب انگیزه درونی و بیرونی ارایه میکنیم.
چون فعالیت انگیزشی خلاق عمدتاً ماهیتی کلامی دارد، یعنی باید به وسیله کلام و روابط کلامی وارد آن شد شاید درست نباشد که آن را محدود به فضای خاص کرد. در دانش آموزان انگیزه معمولاً حالتی کلی و عمومی دارد. گاهی درونی میشود و گاهی بیرونی. برای آن که دانش آموزان موفق شوند به انگیزه خود سازمان دهند و جهت ان را مشخص کنند (درونی سازند یا بیرونی) طوری که برجستگی با یکی باشد برخورد کلامی ما یا به عبارت سادهتر برخورد شفاهی ما نقشی اساسی دارد. آنچه هسته و محور برخورد را میسازد گرایش و جهتی است که در خود پاسخ یا کلام نهفته است؛ آیا کلام مشوق انگیزه درونی است یا بیرونی. بنابراین، در اولین گام آموزش « انگیزه» باید به جهت پاسخها و هدایتهای کلامی فرد توجه کافی داشته باشیم. برای مثال وقتی از دانش آموز میپرسیم چرا بازی نمیکنی و او میگوید حوصله ندارم و پاسخ ما را در جهت دادن به رفتار دانش آموز ممکن است این چنین باشد:
- اگر به او بگوییم خوب است که تو هم مثل بقیه بچهها بازی کنی به رفتار او جهتی بیرونی میدهیم
- اگر بازی را به میل، تصمیم و انتخاب او واگذاریم رفتارش را جهتی درونی میبخشیم.
اکنون که اطمینان حاصل کردیم باید مراقب سوالها و پاسخهای خود باشیم. به سراغ روشهایی میرویم که به انگیزه درونی دانش آموزان دامن میزند. نوع برخوردهای کلامی مثبت که در این رابطه میتوان داشت عبارتند از:
مثال: شرکت در بازی کاردستی
برخوردها: - آیا این بازی را دوست داری؟
- دوست داری این بازی چگونه برگزار شود؟
- چه احساسی نسبت به ساختن کاردستی داری؟
- دوست داری چه چیزی را درست کنی؟
- دوست داری چه وسایلی در اختیار شما باشد؟
- دوست داری ...
در این مثال، خود دانش آموز و احساسات و علاقمندیهای او محور فعالیت است. به او امکان داده میشود هر طور دوست دارد عمل کند نه آن طور که ما دوست داریم. ممکن است ما به ساختن گل علاقمند باشیم و او به ساختن خورشید؛ چنانچه در این فعالیت نظر و گرایش ما غالب باشد جهت انگیزه دانش آموز بیرونی خواهد شد. یعنی او یاد میگیرد که به چیزی غیر از احساسات و علاقمندیهای خود بیندیشد. چیزی که دیگران و محیط به او میدهند. بنابراین در این نوع از فعالیت هدایت انگیزه به خود دانش آموز واگذار میشود. اما در عین حال ممکن است این سوال پیش بیاید که شاید دانش آموزان توقع زیادی داشته باشند و ما به دلیل محدودیت نتوانیم ابزار یا امکانات دلخواه آنها را تامین کنیم، در این مواقع توصیه نمیشود که به تمام خواستههای دانش آموز بپردازیم بلکه میتوان رفتاری مشابه روش زیر داشت:
- نباید با تحکم به دانش آموز فهماند که امکانات محدود است.
- باید دانش آموز را ترغیب کرد که امکانات را ببیند و بدون اظهار نظری اضافی در مورد کمبود وسایل و ... به او گفت ما اینها را در اختیار داریم تو دوست داری کدام را انتخاب کنی؟
- حتی اگر دانش آموز دست به انتخاب نزد، با ارتباطی متمایل به سوی انگیزه درونی میتوان از او خواست یا وسایل دلخواه را از منزل بیاورد یا به فعالیت دلخواه دیگری بپردازد.
- در هر حال مهم این است که دانش آموز با هدایت ما خود به تصمیمی دلخواه و درست (از این نظر که شکایتی نداشته و آن را دوست داشته باشد) برسد و مسئولیت آن را قبول کند.
گام دوم انگیزه درونی و بیرونی را هم زمان استمرار میبخشد، جدی گرفتن و بها دادن به آنها است. اگر ما به هدایت دانش آموز به این هدف که خود تصمیم بگیرد، انتخاب کند، و بسازد میپردازیم. باید به مسئولیتها، تصمیمها، انتخاب و آثار او نیز عمیقاً توجه کنیم. در این رابطه توصیه میشود، رفتارهای ابتکاری و سازنده دانش آموز ولو کوچک و ناچیز مورد تشویق قرار گیرد. در این مواقع بهتر است از تشویقها و دلگرمیهایی که انگیزه درونی را قوت میبخشد استفاده شود. عموم این تشویقها ماهیتی کلامی دارند، نمونههایی نظیر آنچه در زیر پیشنهاد میشود از این قبیلاند:
- تصمیم جالبی گرفتی، موفق باشی.
- خانه قشنگی ساختی معلوم است برایش زحمت زیادی کشیدی.
- پشتکارت قابل تحسین است.
- فکرهای خیلی خوبی داری، باید آنها را جدی بگیری.
- بالاخره آنچه را دوست داشتی، ساختی.
- انتخاب شما هم خوب است.
برای تداوم انگیزه درونی هم زمان میتوان از مشوقهای غیر کلامی نیز استفاده کرد. نسبت بین این که آیا باید همیشه تشویقها کلامی باشد یا چیز دیگر این است که گرایش غالب، معمولاً به طرف تشویقهای کلامی (و با جهتی درونی) است، اما در پارهای موارد شکلهای دیگری از تشویق موثرتر است. باید به رفتارهای ابتکاری، خلاقه و سازنده دانش آموز جایزه نیز داد و دانش آموز را مستحق دریافت هدیهای خوشحال کننده دانست. در چنین شرایطی دامنه تشویق و هدیه میتواند از شرکت دادن اثر دانش آموز در یک نمایشگاه کوچک تا دریافت وسیله مورد آرزو نوسان پیدا کند.
به طور کلی، اگر چه نظام تشویق و ترغیب در افراد خلاق «درونی» است اما آنها نیز گاهی به محبت و دلگرمی که از قاعده و روشی عادلانه پیروی کند و بدون چشم داشت در اختیار آنها قرار گیرد.
ب – تقویت عناصر شخصیتی خلاقیت
در بین مولفههای شخصیتی خلاقیت چند عنصر را به سادگی نمیتوان پرورش داد. به عبارت دقیقتر، این گونه عناصر بیش از همه نیازمند تقویت در بستر خانواده و به ویژه مدرسه هستند. علت نیز این است که چند ساعت آموزش تاثیر شگرف و محسوسی بر آنها نمیگذارد: اعتماد به نفس، اراده مستقل و پذیرش خطر نمونههایی این گروه به شمار میروند. این عناصر معمولاً در طول زمان و تحت تعلیمات ساده و پیچیده والدین، معلمان و مربیان شکل میگیرند. بنابراین این ساده انگاری است اگر تصور کنیم در مدت کوتاهی میتوانیم این ویژگیهای مهم را در افراد پرورش دهیم. ما با رعایت این ملاحظات به شیوههای پرورش عناصر شخصیتی خلاقیت اشاره میکنیم که قادر به زمینه سازی تقویت این عناصر هستند:
1- اعتماد به نفس و اراده مستقل
هر چند اعتماد به نفس و اراده مستقل از نظر مفهومی جدا از یکدیگر فرض میشوند ولی دو روی یک سکهاند. اراده مستقل در کنار اعتماد به نفس تحقق مییابد و اعتماد به نفس نیز با یاری اراده مستقل بروز و ظهور پیدا میکند. به این دلیل ما آنها را در ارتباط با هم مطرح میکنیم.
فعالیت اعتماد - اراده : برای پرورش این دو عنصر مهم در دانش آموزان سه گام در قالب راههایی که به ایجاد اتماد به نفس و اراده منتهی میشوند پیشنهاد میشوند.
گام اول – شناخت تواناییها و قابلیت خویش
اولین گام در پرورش اعتماد به نفس و اراده مستقل این است که دانش آموز بداند چه تواناییها، قابلیتها و مهارتهایی دارد. چنانچه این تصور بریا دانش آموز فراهم اید که به چه چیزهایی علاقمند است و چگونه باید به آنها بپردازد قدم مهمی در راه کشف خویشتن برداشته است.
یکی از فعالیتهای پیشنهادی میتواند این باشد که به دانش آموز کمک کنیم به برداشت و تصویر درستی از تواناییها و علاقمندیهای خود برسد؛ یعنی کشف چیزهایی که بیشترین رغبت و تمایل را برای آنها دارد. این کشف از طریق مکالمه با دانش آموز، بازی با او، نظر خواهی از والدین، گرایشهایی که به اسباب بازیها یا فعالیتها نشان میدهد، چیزهایی که میسازد یا درست میکند و ... محقق میشود. معمولاً دانش آموزان (خلاق) به یک یا چند موضوع علاقه زیادی دارند. این وظیفه مربی یا دوستداران دانش آموز است که علاقمندی او را کشف و برای پرورش آنها برنامه ریزی کند. اگر دانش آموز به موقعیتهای کوچک و بزرگی در این زمینه دست یابد قطعاً در باور و اعتماد به خوشتن به پیشرفتهای زیادی نایل خواهد شد. در دوران دانش آموزی بهتر است دانش آموز را با چنین اقدامهایی به خودباوری رساند و در دوران نوجوانی سطحی وسیعتر را مدنظر قرارداد. در این رابطه ضرورت دارد بدون آن که به مجموعه اوقات فراغت دانش آموزان لطمهای وارد شود، هر دانش آموز برنامهای ویژه شناخت قابلیتهای خود داشته باشد. در این برنامه نیز تاکید میشود دانش آموز باید به سوی انگیزه درونی هدایت شود، طوری که خود دانش آموز بتواند نقش یک ارزیابی کننده و کاشف را برای خویشتن بازی کند.
گام دوم – راههای مقابله با مسائل
گام دوم که از مهمترین گامهای محسوب میشود این است که دانش آموز را تمرین دهیم تا بهتر به حل مسائلش بپردازد و به دنبال راه حل بگردد. دانش آموز باید یاد بگیرد که هر مسأله و مشکلی راه حلی دارد؛ حتی چیزهایی که خیلی سخت و مشکل به نظر میرسند.
گام سوم – حق انتخاب و تصمیم گیری
حق انتخاب از جمله رفتارهایی است بیش از همه به اراده مستقل نیاز دارد. اما برای آن که انتخابی صحیح داشت باید به باوری درست از محدوده تواناییها و قدرت تصمیمگیری رسید؛ این اعتماد به نفس. در تکمیل گامهای پیشین برای تقویت اراده و اعتماد به نفس باید گام سوم یعنی «حق انتخاب و تصمیمگیری» را برداشت. به عبارتی دیگر، دانش آموز باید به سمت و سویی هدایت شود که بتواند دست به انتخاب بزند و تصمیم بگیرد.
فعالیت انتخاب و تصمیمگیری: در این فعالیت نیازی نیست گروه خاصی را تدارک ببنیم. بلکه پیشنهاد میشود این فعالیت در عملکردهای گوناگون دانش آموز نظیر فکر کردن، بازی، خرید، فعالیتهای آموزشگاهی و ... به کار گرفته شود. مفهوم بنیانی این فعالیت را ارتباط کلامی تشکیل میدهد؛ یعنی از طریق صحبت و گفتگو زمینههای انتخاب برای دانش آموز فراهم میآید و ذهن او با کلمات به سوی تصمیمگیری مناسب هدایت میشود. بنابراین، مکالمه با دانش آموز یک تمرین مهم محسوب میشود و بهتر است به نحوی باشد که حق انتخاب را به او بسپارد و مداخله گرانه نباشد. برای پیگیری این فعالیت پیشنهادهایی زیر توصیه میشود:
1- در فعالیتهایی که دانش آموز در آن مشارکت فعالی دارد نظیر بازی، کاردستی، تئاتر، نقاشی، انجام تکالیف و طوری پیش برویم که دانش آموز هم آزادی اظهار نظر داشته باشد و احساس خویش را بیان کند، هم بتواند در صورت دلخواه از کار جدا شده فعالیت دیگری را دنبال کند.