تحقیق مقاله انقلاب فرانسه

تعداد صفحات: 20 فرمت فایل: word کد فایل: 23760
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تاریخ
قیمت قدیم:۱۲,۰۰۰ تومان
قیمت: ۹,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله انقلاب فرانسه

    ویژگیهای رهبری انقلاب فرانسه

    در فرایند انقلاب چهره هایی مانند لافایت ، روبسپیر ، "دوک د . اورلئان" مطرح هستند که هیچ کدام رهبری انقلاب را در تمامی دوران شکل گیری و پیروزی آن به طور جامع در دست نداشتند

    ایدئولوژی

    لیبرالیسم نقشی در پیروزی انقلاب نداشت ، ایدئولوژی طبقه خاص روشنفکر ، انقلاب علیه کلیسا بود

     

    وضعیت اقتصادی

    مشکلات مالی واقتصادی : در فرانسه در دوران قبل از انقلاب بین پنجاه سال قبل از آن دچار مشکلات و بحرانهای اقتصادی بود.

     

    اقتدار نظامی

    در طول پنجاه سال قبل از انقلاب مدت 26 سال درجنگ و منازعات بین المللی بود و در این منازعات جز یک ایالت ، نه تنها چیزی بدست نیاورد. بلکه شکستها و خسارتهای عظیم مالی و جانی و ارضی بدنبال داشت و افسران در انقلاب 1789 حوصله و علاقه دفاع از حاکمیت را نداشتند و با انقلابیون همراه شدند.

    مشارکت مردمی

    در فرانسه میران مشارکت مردم در براندازی رژیم های مستبده حاکم بسیار اندک بوده و حتی گفته شد که نقشی نداشته اند و رژیم فرانسه به خاطر ضعفهای خود الزاماً تسلیم شده بود

     

    طبقه رهبران انقلاب

    در انقلاب فرانسه :رهبران از طبقات متوسط و بالای جامعه بوده و طبقه روشنفکر و تحصیل کرده رهبری انقلاب را برعهده داشتند .

    حمایت کشورهای بیگانه از انقلاب ها

    به دلیل جنگهای طولانی لویی شانزدهم و پانزدهم با همسایگان خود منجله با اتریش ، روسیه ، انگلیس و اسپانیا ، این کشورها درجهت تضعیف لویی شانزدهم و کمک به انقلابیون کمک کردند .

    به مناسبت ۱۴ ژوئیه سالگرد پیروزى فرانسه

     

    انقلاب کبیر

    انقلاب ۱۷۸۹ طلیعه جامعه سرمایه دارى بورژوایى مدرن در تاریخ فرانسه بود. شاخصه اصلى این انقلاب، استقرار موفقیت آمیز وحدت ملى از طریق سقوط رژیم ارباب رعیتى بود. به گفته توکویل هدف اصلى انقلاب عبارت بود از محو آخرین بقایاى قرون وسطى. انقلاب فرانسه نخستین انقلابى نبود که بورژوازى از آن منتفع مى شد، پیش از آن در سده شانزدهم انقلاب هلند، در سده هفدهم دو انقلاب انگلستان و در سده هجدهم انقلاب آمریکا راه را نشان داده بودند. در پایان سده هجدهم بخش اعظم اروپا از جمله فرانسه تحت رژیمى بود که از نظر اجتماعى؛ امتیازات اشرافى و از نظرگاه سیاسى ویژگى آن استبداد بر پایه حق الهى سلطنت بود. در کشورهاى اروپاى مرکزى و شرقى، بورژوازى چنان رشدى نکرده بود که بتواند نفوذ چندانى داشته باشد. اکتشافات جغرافیایى سده هاى پانزدهم و شانزدهم، بهره کشى از مستعمرات و جابه جا شدن داد و ستدهاى دریایى به سوى غرب همه و همه به عقب ماندگى شرایط اجتماعى و اقتصادى این کشورها کمک کرده بود اگرچه انقلاب ۱۶۴۰ انگلستان اقدامى در جهت متروک کردن شیوه حکومت استبدادى بود اما استقرار آزادى سیاسى در انگلستان به هیچ وجه ضربه اى خردکننده بر مبانى سلسله مراتب اجتماعى مبتنى بر ثروت وارد نیاورد. شالوده آزادى هاى انگلیسى را رسوم و سنن شکل داده بودند نه تتبعات فلسفى. برک در کتاب «اندیشه هایى درباره انقلاب فرانسه» که به سال ۱۷۹۰ منتشر شد نوشت: از زمان صدور منشور کبیر تا اعلامیه حقوق مشى همیشگى قانون اساسى، اعلام و بیان آزادى هاى ما بوده است، آزادى هایى که از نیاکان خود به ارث برده ایم و باید براى اخلاف خود به جاى گذاریم. (گائتانا موسکا، تاریخ عقاید و مکاتب سیاسى، ت: حسین شهیدزاده، انتشارات مروارید، ص ۱۲۵ ) با این وصف عیان مى شود که قانون اساسى بریتانیا، حقوق بریتانیایى ها را به رسمیت مى شناخت نه حقوق بشر را و آزادى هاى انگلیسى خصلتى جهانى نداشت. در انقلاب ۱۷۷۹ آمریکا نیز اصولى که براى نیل بدان منازعاتى صورت گرفته بود؛ آزادى و برابرى را کاملاً به رسمیت نمى شناخت. سیاهان همچنان برده ماندند و تساوى حقوق سفیدپوستان نیز در واقع به هیچ وجه سلسله مراتب اجتماعى مبتنى بر ثروت را به مخاطره نینداخت، در ضمن در نخستین قوانین اساسى آنها اصل شرط دارایى براى حق رأى دادن ملحوظ شده بود. انقلابات آمریکا و انگلستان، نمونه هاى انقلاباتى هستند که از تفوق و برترى ثروت در زیر پوشش «آزادى هاى بورژوایى» دفاع مى کنند. انقلاب فرانسه برجسته ترین انقلاب بورژوایى بوده است و به سبب ماهیت دراماتیک مبارزه طبقاتى خود تمامى انقلابات پیشین را تحت الشعاع قرار داده است. این ویژگى ها مدلول سرسختى اشرافیت که سخت به امتیازات فئودالى چسبیده بود و با دادن هر نوع امتیازى مخالف بود از یکسو و مخالفت پرشور توده هاى مردم با هر نوع امتیاز یا تمایز طبقاتى از سوى دیگر، بود. اساساً بورژوازى خواهان سقوط کامل اشرافیت نبود بلکه امتناع اشرافیت از سازش و خطرات ضد انقلاب بود که بورژوازى را به انهدام نظم کهن ناگزیر ساخت. انقلاب فرانسه راه حقیقتاً انقلابى گذار از فئودالیسم به سرمایه دارى را انتخاب کرد. این انقلاب با نابود کردن بقایاى فئودالیسم و با آزاد ساختن دهقانان از قید حقوق اربابى و عشریه کلیسایى و وحدت بخشیدن به تجارت در سطح ملى، شاخص مرحله اى تعیین کننده در تکامل سرمایه دارى بود. سرکوب فئودال ها سبب آزاد شدن تولیدکنندگان مستقیم خرده پا شد و به تفکیک توده هاى دهقانى و قطب بندى آنها بین سرمایه و کار مزدورى انجامید. پس از انقلاب، با گسترش روابط تولیدى کاملاً نوین، سرمایه از قید تحمیلات و تجاوزات فئودالیسم رها شد و نیروى کار به صورت یک واقعیت تجارتى اصیل درآمد و این امر در نهایت خودمختارى تولید سرمایه دارى را چه در بخش کشاورزى و چه در بخش صنایع تضمین کرد. پیروزى بر فئودالیسم و رژیم کهن، با پیدایى سریع روابط اجتماعى نوین همراه نبود. راه رسیدن به سرمایه دارى فرایندى ساده نبود، پیشرفت سرمایه دارى در دوره انقلاب به کندى صورت مى گرفت و صنایع آنقدر رشد نکرده بودند و هنوز سرمایه تجارى تفوق خود را حفظ کرده بود اما انهدام حکومت هاى بزرگ فئودالى و سیستم هاى سنتى کنترل داد و ستد، استقلال شیوه تولید و توزیع سرمایه دارى، یک استحاله کلاسیک انقلابى را تحقق بخشید. انقلاب فرانسه در جهت زیر و رو کردن ساخت هاى اقتصادى و اجتماعى موجود، چارچوب سیاسى رژیم کهن را درهم شکست و بقایاى حکومت محلى کهن را محو کرد و امتیازات محلى و تبعیضات ایالتى را از میان برد. انقلاب فرانسه در عین حال که گامى ضرورى در گذار از فئودالیسم به سرمایه دارى محسوب مى شود در رابطه با دیگر انقلابات مشابه داراى ویژگى هاى خاص خود است. این ویژگى ها به خصوص به ساخت جامعه فرانسه در پایان رژیم کهن مربوط مى شود. انقلاب فرانسه در حالى که به  عنوان یک انقلاب آزادیخواهانه و با پافشارى بر حقوق طبیعى دنباله  رو انقلاب آمریکا است، برخلاف انقلاب انگلستان داراى موضعى جهانى است. به یقین این سخن توکویل که: چرا اصول و نظرات سیاسى مشابه در ایالات متحده تنها به تغییر دولت منجر مى شود و حال آنکه در فرانسه سقوط کامل یک نظم اجتماعى را به همراه مى آورد ( همان، ص۳۰۴ ) حاکى از عظمت انقلاب فرانسه است. اعلامیه ۱۷۸۹ بدون شک با حرارتى بیش از سلف آمریکایى خود سخن مى گوید و در راه آزادى گامى فراتر مى نهد. انقلاب فرانسه به عنوان یک انقلاب مساوات طلبانه به مراتب از اسلاف خود گام را فراتر گذارد، نه در آمریکا و نه در انگلستان بر روى برابرى تأکید نشده بود زیرا هم اشرافیت و هم بورژوازى براى کسب قدرت نیروهایشان را متحد ساخته بودند اما مقاومت اشرافیت ضدانقلاب و درگیر شدن در جنگ، بورژوازى فرانسه را ناگزیر ساخت که مساوات را به عنوان مسئله اى عمده مطرح کند چرا که این، تنها راه در کنار داشتن مردم بود. گذار اقتصاد فرانسه به سرمایه دارى از طریق یکپارچه کردن صنعت، افزایش و تمرکز مزدبگیران و بیدارى و مشخص کردن آگاهى طبقاتى آنها، بار دیگر اصل تساوى حقوق را در اذهان مردم زنده کرد. اینک آنچه ویژگى هاى خاص جامعه فرانسه که موجب تمایز و برترى انقلاب ۱۷۸۹ بر سایر انقلابات پیشین اعلام شد عنوان مى شود: در جامعه اشرافى نظام کهن، بر طبق قانون سنتى سه مرتبه از یکدیگر متمایز شده بودند؛ روحانیون و نجبا که از مراتب ممتازه بودند و مرتبه سوم که اکثریت مردم را شامل مى شد. نجبا از اقشارى تشکیل مى شدند که غالباً منافع مختلفى داشتند. نجباى دربارى از نجیب زادگانى بودند که در دربار حضور داشتند و در ورساى زندگى مى کردند و اطرافیان پادشاه را تشکیل مى دادند. نجباى ایالتى که جاه و جلال کمترى داشتند در میان دهقانان زندگى مى کردند. منبع عمده عایدى این نجبا تحمیل عوارض فئودالى بر دهقانان بود. نجباى صاحب جامه از زمانى تشکیل شدند که سلطنت، دستگاه قضایى و تشکیلات ادارى خود را به وجود آورده بود. در رأس این دسته از نجبا، خانواده هاى بزرگ مستشاران پارلمانى قرار داشتند که هدفشان در دست گرفتن کنترل حکومت و شرکت در اداره حکومت بود. این نجبا که از قدرتى بسیار برخوردار بودند سخت به امتیازات خود وابسته بودند و با هرگونه رفرمى که امکان داشت موقعیت آنها را به مخاطره اندازد، مخالفت مى ورزیدند. در پایان سده هجدهم اشرافیت فئودالى دستخوش انحطاط شده بود. نجباى دربارى در ورساى رو به ورشکستگى مى رفتند و نجباى ایالتى به زندگى بى هدف خود در املاکشان ادامه مى دادند. به همین دلیل اشرافیت که زوال خود را نزدیک مى دید، خواستار تحکیم و تاثیر عوارض فئودالى و افزایش سختگیرى شده بود. در سال ۱۷۸۱ به موجب یک فرمان شاهانه، حق احراز مقامات عالیه در قشون منحصراً به نجبا یا کسانى اختصاص داده شده بود که بتوانند مراتب نجابت را به اثبات رسانند. از نظر اقتصادى اشرافیت سعى داشت که نظام ارباب رعیتى را حتى از وضع موجود آن بدتر کند. به موجب فرامین مربوط به تریاژ اربابان بزرگ فئودال یک سوم ملک جامعه روستایى را تصاحب کرده بودند. در این حین پاره اى از نجبا به تدریج به امور بازرگانى طبقات متوسط ابراز علاقه مى کردند و سرمایه خود را در صنعت و به ویژه صنعت آهن به کار مى انداختند. در این گرایش به تجارت، بخشى از نجباى متعلق به قشر بالاى اشرافیت به طبقه متوسط نزدیک و تا حدى در آرمان هاى سیاسى آنها سهیم شدند اما اکثریت وسیع نجباى ایالتى و دربارى راه نجات را تنها در اعلام صریح تر امتیازات خود مى دیدند. این اختلافات و چنددستگى ها در میان اشراف جامعه فرانسه طى مسیر را براى انقلابیون سهل تر مى کرد. روحانیون از دیگر گروه هاى جامعه فرانسه بودند که از امتیازات سیاسى، قضایى و مالى مهمى برخوردار بودند. در واقع تنها روحانیت بود که به معناى حقیقى کلمه یک مرتبه اجتماعى را تشکیل مى داد زیرا که این مرتبه اجتماعى به یک تشکیلات ادارى مبتنى بر مجالس اسقف نشین مجهز بود و محاکم کلیسایى و مقامات رسمى خود را داشت. گرچه روحانیت یکى از مراتب اجتماعى را تشکیل مى داد و از وحدت معنوى برخوردار بود معذلک از نظر اجتماعى گروهى همگون و یک دست را به وجود نمى آورد. قشر بالاى روحانیت -اسقف ها، روساى دیر و کشیشان کلیساهاى بزرگ انحصاراً از میان نجبا انتخاب مى شدند که این عمل به سبب دفاع از امتیازات عالیه اى بود که روحانیون دون مرتبه عموماً از آن محروم شده بودند. روحانیونى که در مراتب پایین ترى قرار داشتند افرادى بودند که از میان عوام برخاسته بودند و با آنان زندگى مى کردند و در بینش آنها سهیم بودند. این افراد که در شرایط سختى زندگى مى کردند به تدریج به آثار فلاسفه علاقه مند شدند و مجذوب نظرات نوین عصر گشتند. بدین ترتیب دوگانگى میان قشر ممتاز جامعه یعنى روحانیت فرانسه نیز به چشم مى خورد.از پایان سده پانزدهم مرتبه سوم جامعه به طبقه سوم معروف شده بود. این مرتبه دربرگیرنده اکثریت عظیم مردم در اواخر رژیم کهن بود. اهمیت اجتماعى این طبقه در نتیجه نقشى که در حیات ملى و خدمت به کشور ایفا کرده بودند، به سرعت افزایش یافته بود. بورژوازى مهمترین مرتبه را در طبقه سوم تشکیل مى داد. بورژوازى به واسطه فرهنگ و ثروتى که داشت موقعیت رهبرى را در جامعه احراز کرده بود و این موقعیت با موجودیت رسمى مراتب ممتازه در تعارض بود. از آنجا که فرانسه در پایان رژیم کهن عمدتاً به صورت یک کشور روستایى باقى مانده بود و تولید کشاورزى نقشى مسلط را در حیات اقتصادى آن ایفا مى کرد، مسئله دهقانان از مسائل مهم محسوب مى شد. اهمیت دهقانان قبل از هرچیز به تعداد آنها مربوط مى شود زیرا چنانچه توده هاى دهقانى در جریان انقلاب منفعل باقى مى ماندند، نه بورژوازى به پیروزى مى رسید و نه انقلاب به بار مى نشست. دلیل اساسى شرکت دهقانان در جریان انقلاب، مسئله حقوق اربابى و بقایاى فئودالیسم بود و مداخله آنها بود که سبب شد نظام فئودالى از بن کنده شود. در کشورى که اکثریت عظیم جمعیت را روستائیان تشکیل مى دادند و تولید و کشاورزى دیگر فعالیت ها را تحت الشعاع قرار داده بود، طبیعتاً خواست هاى دهقانان اهمیت ویژه اى مى یافت. ارتجاع فئودالى خاص سده هجدهم، نظام مذکور را بیش از پیش غیر قابل تحمل کرده بود. وقتى منازعه اى صورت مى گرفت عدالت اربابى (؟) دهقانان را زیر فشار خود خرد مى کرد. زمینداران به حقوق مشاعى و سنتى دهقانان و اراضى مشاعه به طور دسته جمعى حمله مى بردند و آنها را مشمول حوزه قضایى خود قلمداد مى کردند و ادعایشان را با توسل به فرامین شاهى که حق تصاحب یک سوم اراضى مورد نزاع را به آنها مى داد، به کرسى مى نشاندند. تحمل چنین وضع دشوارى براى این خیل عظیم از جمعیت ناممکن مى آمد لذا چاره اى جز هم آوایى با ناراضیان از شرایط موجود براى ایشان نمانده بود.

    •نگرش هاى فلسفى

    همراه با دگرگون شدن شالوده اقتصادى جامعه، ایدئولوژى ها نیز دگرگونى یافتند. سرچشمه هاى فکرى انقلاب را در نظرات فلسفى اى باید جست که طبقات متوسط از سده هفدهم مطرح ساخته بودند. به یقین آراى فلسفى مطرح شده، جریان انقلاب کبیر را تسریع بخشید و پشتوانه اى نظرى و بس غنى را در کوله بار خود جاى داد. دکارت نشان داده بود که مى توان به یارى علم بر طبیعت چیره شد و فلاسفه سده هجدهم که وارث فلسفه او بودند، با هوشمندى بسیار اصول نظمى نوین را ترسیم و ارائه کردند. جنبش هاى فلسفى سده هجدهم که بر پایه ضدیت با کمال مطلوب و ریاضت کشانه و اقتدارطلبانه کلیسا و حکومت در سده هفدهم استوار بود، بر ذهنیت فرانسویان تاثیرى ژرف گذارد. این جنبش ابتدا به بیدارى اذهان کمر بست و سپس شیوه تفکر انتقادى را گسترش داد و نظرات نوینى را فراهم آورد. جنبش روشنگرى در تمامى زمینه هاى فعالیت بشرى از علم گرفته تا ایمان یا در حیطه اخلاق تا سازمان سیاسى و اجتماعى، اصل «خرد» را جانشین اقتدار و سنت کرد.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله انقلاب فرانسه

    فهرست:

    ویژگیهای رهبری انقلاب فرانسه

    ایدئولوژی

    وضعیت اقتصادی

    اقتدار نظامی

    مشارکت مردمی

    طبقه رهبران انقلاب

    حمایت کشورهای بیگانه از انقلاب

    انقلاب کبیر

     

    منبع:

     

    www.sharghnewspaper.com

     

    www.Irannewsdaily.ir

تحقیق در مورد تحقیق مقاله انقلاب فرانسه, مقاله در مورد تحقیق مقاله انقلاب فرانسه, تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله انقلاب فرانسه, مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله انقلاب فرانسه, تحقیق درباره تحقیق مقاله انقلاب فرانسه, مقاله درباره تحقیق مقاله انقلاب فرانسه, تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله انقلاب فرانسه, مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله انقلاب فرانسه, موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله انقلاب فرانسه
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت