توسعه روستایی
چکیده
روستا و روستا نشینی در ایران از جایگاه و اهمیت بسیار برخوردار است عدم توجه به فضاهای روستایی ، بی توجهی به توان و امکانات تولیدی نواحی روستایی و نیروی انسانی پرتوان روستا از مشکلات اساسی در دستیابی به توسعه روستایی است . شناخت و تحلیل ویژگیهای برنامه ریزی توسعه روستایی کشور و بررسی و تحلیل موانع و تنگناهای توسعه از منظر برنامه ریزی میتواند راه را برای توسعه یکپارچه روستاها هموار سازد . مشکلات و مسائل نواحی روستایی کشور بسیار است و هر ناحیه روستایی مسائل و مشکلات خود را دارد با وجود این نواحی روستایی کشور در مجموع با مسائل و مشکلاتی مواجه اند که توجه به آنها علاوه بر اینکه ضرورت برنامه ریزی توسعه روستایی را ایجاب می کند بلکه باید توجه خاصی به برنامه ریزی منطقه ای و محلی و برنامه ریزی نامتمرکز نمود تا الویتهای موجود در هر منطقه بطور دقیق مشخص گردد .
در این مقاله سعی شده است در برنامه ریزی برای نواحی روستایی مسائلی از قبیل توجه به مراکز روستایی سطح پایین، پیامدهای تمرکزگرایی در برنامهریزی توسعه روستایی و چالشهای ساماندهی روستایی ایران مورد بحث و بررسی قرار گیرد.
کلمات کلیدی :
توسعه روستایی ، برنامه ریزی ، موانع و چالشها
مقدمه
به گفته بانک جهانی توسعه روستایی راهبردی است که برای بهبود زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم فقیر روستایی طراحی شده است از آنجایی که توسعه روستایی در واقع عاملی برای کاهش فقر است از این رو باید به نحو بسیار روشن و مناسبی برای افزایش تولید و بالا بردن بهره وری تلاش شود . اغلب دانشمندان که با مسایل شهری و روستایی در ارتباطند اعتقاد دارند باید در روستاها تحول بنیادی ایجاد گردد و تنها راه حل ، ارتقای سطح زندگی مردم و توسعه همه جانبه روستاهاست(مهندسان مشاور DHV ، 1375 ) .با وجود سابقه 50 ساله برنامه ریزی ناحیه ای در ایران به مشکلات اساسی کشور در این زمینه پاسخ لازم داده نشده است . اقتصاد کشور در گذشته به قدری قطبی و متمرکز شده بود که فعالیتهای بعدی تمر کز زدایی قادر به ایجاد تغییر اساسی در آن نشده است . سکونتگاههای روستایی نامتعادل است و در برابر معدودی شهرهای متراکم و پر جمعیت ، انبوه سکونتگاههای پراکنده و کم جمعیت وجود دارند که قادر به ارایه خدمات لازم به ساکنان خود نمیباشد . در چنین مواردی ، شهر و روستا به جای اینکه واحدی یکپارچه و مکمل هم باشند در اغلب موارد در برابر یکدیگر قرار گرفته اند(افراخته ، 1380 ).تهیه خدمات آموزشی ، رفاهی و بهداشتی برای روستاییان فعالیتی سودمند و کاملا" توجیه پذیر است و بدیهی است جای دادن این خدمات در یک نظام سلسله مراتبی مراکز خدمات روستایی که با دقت طراحی شده است ، برابری و کارآیی را به همراه خواهد داشت با وجوداین باید دانست که برنامه ریزی مراکز روستایی ، فی نفسه هدف نیست اگر این برنامه ریزی به درستی انجام شود ، برنامه ریزی مراکز روستایی بخشی از راهبرد توسعه منطقه ای خواهد بود که در آن سعی می شود تا تنگناها و کاستی ها و ساختارهای منطقه ای ، اجتماعی و اقتصادی از میان برداشته شود و از این طریق، موقعیت شغلی و در آمدی خانوار های روستایی و شرایط زندگی شان بهبود یابد،برای رسیدن به این هدف، برنامه ریزی مراکز روستایی ( با تکیه بر حد پایین سلسله مراتب سکونتگاهها ) می تواند ابزار بسیار سودمندی باشد(کلانتری ، 1376 ).
فرضیه ها :
آیا برنامه ریزی در مراکز روستایی می تواند به توسعه آن کمک کند
آیا توجه به برنامه ریزی در روستاهای سطح پایین ضروری است
آیا سامان دهی مناطق روستایی در ایران می تواند از مهاجرت روستائیان جلوگیری به عمل آید
اهمیت و ضرورت برنامه ریزی برای توسعه مراکز روستایی
در حال حاضر یکی از مهمترین نیازهای جمعیت کشور را تأمین مواد غذایی و زیستی به خود اختصاص می دهد لذا برنامه ریزی در جهت احیا و اصلاح منابع آب و خاک ، سرمایه گذاری در زمینه های مختلف تولیدی بخش کشاورزی ، فعالیتهایی در زمینه بهزراعی و آموزشی و ترویج و ... از جمله مواردی است که افزایش تولید و بهره وری بهینه در بخش کشاورزی را بدنبال دارد . افزایش تولیدات کشاورزی از طریق برنامه ریزی درست منجر به کاهش قیمت و تورم در زمینه مهمترین کالاهای مصرفی جمعیت گردیده و رونق اقتصادی را در کل اقتصاد ملی سبب می گردد بنابراین برنامه ریزی تولیدی در نواحی روستایی که خود افزایش در آمد جامعه روستایی را بدنبال دارد ، رونق اقتصادی کشور و تأمین منافع کل جمعیت ایران را بدنبال خواهد داشت به این لحاظ ، برنامه ریزیهای تولیدی و کشاورزی در نواحی روستایی دارای ضرورت و اهمیت بسیار است . عدم برنامه ریزی در نواحی روستایی و ضعف امکانات زیستی ، سبب مهاجرتهای شدید روستا به شهر گردیده و افراد با ترک روستا از سویی سبب تنزل و انحطاط نسبی روستاها می گردند و از سوی دیگر به لحاظ فقدان مهارتهای لازم و ضعف بنیه اقتصادی ، بناچار در حاشیه شهرها ساکن شده و به مشاغل کاذب روی می آورند وبرای تضمین مؤفقیت ، برنامه ریزی مراکز روستایی باید در درون راهبرد کلی توسعه روستایی قرار گیرد ، این عمل ، ترجیحا" باید از مراحل اولیه برنامه ریزی صورت گیرد . فرایند های برنامه ریزی ، معمولا" به صورت رهیافتی مرحله ای روی می دهند که در آن از یک توالی منطقی پیروی می شود ، در مجموع این نوع برنامه ریزی عناصری چون تدوین اهداف ، شناسایی معیار ها و گزینه ها ، گردآوری و تحلیل داده های اولیه و ثانویه ،طراحی برنامه ، تصمیم گیری ،اجرای برنامه و سرانجام ، نظارت و ارزشیابی متعاقب آن را در برمی گیرد . برنامه ریزی ، فرایندی پیچیده است که افزون بر موضوعات دیگر ، به خلاقیت تحلیلی ، توانایی های هماهنگی و مدیریتی و نیز به بینش لازم برای تصمیم گیری سیاسی نیاز دارد هر چند که فرایند تصمیم گیری ، عموما" از فرایند برنامه ریزی جداست . افزون بر این ، برنامه ریزی تو سعه روستایی به مرور زمان ، جامع تر شده و در نتیجه ، قید و بند های بخشی که در آغاز وجود داشت سست تر شده اند . از آنجا که موقعیت برنامه ریزی روستایی ، ارتباط تنگاتنگی با فرایند دگرگونی اجتماعی و اقتصادی مناطق روستایی دارد ، آمیختن راهبرد برنامه ریزی مراکز روستایی در یک راهبرد جامع توسعه روستایی که برای ان منطقه انتخاب شده ، دارای اهمیتی حیاتی است . در واقع امر ، تنها راه ، برنامه ریزی مناسب و رسیدن به یک ساختار روستایی متعادل و پویا ست که می تواند نیاز ها را بر طرف کند و عدم قطعیت آینده را از میان بر دارد(مطیعی ، 1382 ).
از نظر تعداد جمعیت کشور نیز ، 5/38 درصد از جمعیت ایران که بیش از 23 میلیون نفر است در نواحی روستایی ساکن می باشند . این رقم برابر با جمعیت دو کشور شیلی و کوبا ، 2/1 برابر جمعیت عربستان صعودی ، 1/1 برابر جمعیت عراق ، 5/5 برابر جمعیت اردن و همچنین برابر مجموع جمعیت سه کشور اطریش ، بلژیک و دانمارک است در حالیکه تعداد جمعیت روستایی ایران 3/5 برابر جمعیت کشور نروژ می باشد . آیا می توان تصور نمود که برنامه ریزی روستایی برای این تعداد از جمعیت ضرورت ندارد ؟(مطیعی، 1382 )
توجه به برنامه ریزی برای مراکز روستایی سطح پایین
متاسفانه ، برنامه ریزی مراکز روستایی ( برنامه ریزی توسعه منطقه ای / روستایی ) دچار مشکلات اساسی است و روز به روز اجرای عملی راهبردهای توسعه روستایی دشوار تر می شود . مشخص است که سکونتگاهها از نظر اندازه ،وضعیت اداری ، الگو های فیزیکی ، ویژگی های اجتماعی و کارکرد های اقتصادی دارای تفاوت های چشمگیری هستند اغلب کوچک ترین مراکز دارای زیر ساخت مادی ابتدایی ، سطح نا کافی خدمات عمومی و خصوصی ، تقسیم کار ناقص و غیره هستند با این حال در مراکز بزرگتر مشخصه هایی مانند آب لوله کشی ، برق ، راههای آسفالته و تلفن بیشتر به چشم می خورد بعلاوه کارکرد های اقتصادی متنوع ترند و ساختار تولید کمتر به سوی کشاورزی جهت گیری شده است . غالبا" ظرفیت اقتصادی مراکز کوچکتر چنان محدود است که واگذاری نقش جدی در ایجاد رشد اقتصادی یا نقش انتقال توسعه روستایی به این مراکز تقریبا" در حکم نوعی خیال پردازی است
در واقع در اغلب موارد انتظار داشتن یک سرمایه گذاری تولیدی که دارای نتایج چشمگیر و فوری باشد به ویژه در پایین ترین سطوح سلسله مراتب سکونت گاهها نسبتا" غیر واقع بینانه است . البته این بدان معنا نیست که مراکز پایین ترین سطح نمی توانند برای حوزه های نفوذ خود به مثابه مراکز خدماتی مناسب عمل کنند . عاقلانه است که طراحان راهبردهای مراکز روستایی به این پدیده اذعان کنند اعتبار راهبرد برنامه ریزی مراکز روستایی، تنها زمانی افزایش می یابد که میان تقویت کارکرد های خدماتی مراکز پایین ترین سطح و تشویق ظرفیت های رشد زای مراکز سطح میانه و بالا تمایزی قاطع گذاشته شود(میسرا ، 1371 ).
راهبرد برنامه ریزی مراکز روستایی باید تمایزات موجود را بشناسد و در قالب تقویت کارکردهای خدماتی در پایین ترین سطوح و بروز پتانسیل های رشد زا در مراکز متوسط و سطوح بالاتر عینیت می یابد (طاهری ، 1378).مراکز روستایی سطح پایین اگر بخوبی برنامه ریزی شوند در نواحی روستایی که به آنها ارایه خدمات می کنند تسهیلاتی را فراهم می آورند که در پیوند مستقیم با نیاز ها و و توان توسعه این نواحی روستایی است . تنها این مراکز هستند که مبنای درستی را برای توسعه کشاورزی ، جذب مازاد نیروی کار روستایی و افزایش کیفیت زندگی جمعیت روستایی به وجود می آورند . توسعه باید از مبنا تا بالا روی دهد . تنها پس از این توسعه است که اکثریت بزرگی از جمعیت از پیشرفت های اقتصادی سود خواهد برد . در گذشته برنامه ریزی توسعه روستایی اغلب با برنامه ریزی خرد و تمرکز بسیار محلی شده[1] بر پروژه ها و روستاها هم معنا بوده است . با این حال ، روستاهای کشور آنقدر کوچک هستند که به ارزش آستانه ای اکثر خدمات اقتصادی و اجتماعی نمی رسند در نتیجه اگر چنین خدماتی در سطح روستا عرضه شوند ، کیفیت آنها علی رغم هزینه های بسیار بالا پایین خواهد بود . از این رو توسعه روستایی موفقیت آمیز به یک ساختار فضایی[2] کافی و مدرج که نواحی روستایی را با مکانهای مرکزی سطح بالا مرتبط می سازد ، نیاز دارد . با وجود این رشد مکانهای مرکزی باید با نیاز های توسعه در سطوح پایین تر مطابقت داشته باشد(مهندسان مشاور DHV ، 1375 ).مراکز خدمات رسانی روستایی نقش بسیار پر اهمیتی را در ارائه امکانات و خدمات مورد نیاز روستاهای تحت نفوذ خود دارا می باشند زیرا این مراکز به عنوان پایگاهی برای ایجاد تحرک و میل به زیستن در نواحی روستایی تلقی می شوند در ارتباط با تعیین مکان مناسب برای خدمات رسانی روستایی در سطح در سطح دهستان و یا مجموعه روستایی ، مهمترین مورد تعیین و تنظیم چگونگی ساخت سلسله مراتبی در سطح مجموعه روستاها برای توزیع هر چه مناسبتر خدمات است تا جامعه روستایی بتواند از امکانات خدماتی موجود در سطح بالاتر سلسله مراتبی به نحوی هر چه بهتر سود برد . یکی از دلایل اصلی عقب ماندگی روستایی و عدم میل به ماندگاری جمعیت در نواحی روستایی ضعف امکانات خدمات رسانی و عدم دسترسی آسان این جمعیت به مراکز ارائه خدمات است .( مطیعی ، 1382 )
شاتز برگ و کاب وگ یر معتقدند برخی ساختارهای کنونی قدرت می تواند باعث شود که مراکز ارائه دهنده خدمات بعنوان جزایر پربرکت در میان دریایی از فقر روستایی عمل کنند . بنابراین در برنامه ریزی برای مراکز روستایی باید تاحد امکان موانع فضایی ، اجتماعی – اقتصادی و سازمانی را کاهش داد (مهندسان مشاور DHV ، 1371 ) .
پیامد تمرکز گرایی و اثرات نامطلوب آن در برنامه ریزی توسعه روستایی
یکی از مسائل عمده و مهم در روشهای برنامه ریزی در کشورهای در حال توسعه تمرکز گرایی و اثرات نامطلوب آن در توسعه روستایی بطور اعم و بخش کشاورزی بطور اخص می باشد . عدم تمرکز در برنامه های عمرانی موتور پیشرفت و توسعه همه نواحی بویژه روستاهاست .
در طول دهه 1980 پیمایشهایی در جهت تمرکززدایی اقتصاد بوسیله خصوصی سازی سرمایهگذاری بخش دولتی انجام گرفت. دولتها تشخیص دادند که سازمانهای غیردولتی نقش مهمی در ارائه خدمات به کشاورزان می توانند ایفا کنند و به آنها کمک کردند تا در جهت توسعه کشاورزی در یک روش هماهنگ شده در یک چارچوب سیاستهای تمرکززدایی ملی تلاش کنند. در اواخر دهه 1980 دنباله جدید سیاستهای توسعه روستایی بطور اساسی بوسیله سیاستهای تمرکززدایی و لیبرالی قدرت گرفت. سیاستهای جدید استراتژیهای توسعه را در تحقیقات کشاورزی، ارائه نهادهها، بازاریابی محصولات، ترویج، خدمات دامپزشکی، خدمات اعتباری روستایی و مدیریت منابع آب تغییر دادند و در حقیقت محدوده کاملی از فعالیتهای توسعه روستایی تحت تأثیر قرار گرفت(Smith,2001 ). تمرکززدایی تأثیرات عمیقی بر نظارت و کنترل دولت مرکزی از جنبههای مالی و اقتصادی دارد اما در بسیاری از کشورها تأثیرات تمرکززدایی بطور ناسازگاری در جهت تضعیف بازده دولتهای محلی و انتقال منابع از دولت مرکزی است و در بسیاری موارد انتقال کارکردها متناسب با انتقال منابع نیست و این باعث کاهش کارایی میگردد(Lai,2005 ).