این مسجد بىنظیر هم که شاهکار دیگرى از معمارى و کاشىکارى قرن یازدهم هجرى است به فرمان شاه عباس اول در مدت هیجده سال بنا شده و معمار و بناى مسجد استاد محمدرضا اصفهانى بوده است. تزئینات کاشىکارى آن در داخل از ازاره ها به بالا همه از کاشىهاى معرّق پوشیده شده است. باستان شناسان خارجى در مورد عظمت معمارى این مسجد گفته اند: «به سختى مىتوان این بنا را محصول دست بشر دانست». شیخ لطف الله ازعلمای بزرگ شیعه در لبنان امروزی بود که به دعوت شاه عباس اول در اصفهان اقامت گزید. این مسجد به منظور تجلیل از مقام او و برای تدریس و نمازگزاری وی احداث شد.
مسجد شیخ لطف اللهیکى از زیباترین آثار تاریخى اصفهان که چشم هر تماشا کنندهاى را خیره مىکند و نسبت به هنرمندانى که در انجام آن دخیل بودهاند به اظهار تحسین و اعجاب وا مىدارد مسجد شیخ لطف الله است که در ضلع شرقى میدان نقش جهان و مقابل عمارت عالى قاپو واقع شده و به واسطه کاشیکاریهاى معرق داخل و خارج گنبد و کتیبههاى بسیار زیباى خط ثلث که مقدارى از آنها به خط علیرضاى تبریزى عباسى است از زیبایى و ظرافت کمتر نظیر دارد. این مسجد که شاهکارى از معمارى و کاشیکارى ایران در نیمه اول قرن یازدهم هجرى است به فرمان شاه عباس اول ساختمان آن شروع شده و سر در زیباى آن در سال 1012 هجرى به پایان رسیده است. سال اتمام بناى مسجد و تزیینات کاشیکارى آن و نام استاد سازنده آن در داخل محراب معرق نفیس مسجد به خط نستعلیق سفید بر زمینه کاشى لاجوردى به این ترتیب ذکر شده است
عمل فقیر حقیر محتاج به رحمت خدا محمد رضا بن استاد حسین بناى اصفهانى 1028
درباره وجه تسمیه مسجد شیخ لطف الله باید گفت که شیخ لطف الله اصلاً که از مردم میش از قراى جبل عامل یعنى جبل لبنان حالیه بوده است و خاندان او همه از فقهاى امامیه بوده اند چنانکه پدر وجد وجد اعلاو پسرش همه به این عنوان اشتهار داشته اند. به مناسبت سعى بى اندازه پادشاهان صفوى در ترویج احکام مذهب تشیع و تشویق و اکرام فقهاى آن، شیخ لطف الله میسى عاملى نیز مانند جمع کثیر دیگرى از علماى بحرین و جبل عامل در اوایل عمر از موطن خود به قصد ایران عازم شد و ابتدا در مشهد مقدس اقامت گزید و در آنجا پس از استقاضه از محضر علماى ارض اقدس از حمله ملا عبدالله شوشترى از جانب شاه عباس بزرگ به خدمت آستانه رضوى برقرار گردید و تا تاریخ فتنه ازبکان و دست یافتن ایشان بر مشهد در آن شهر مقیم بود. سپس از شرایشان به قزوین پناه جست و در آنجابه کار تدریس مشغول شد، شاه عباس او را از قزوین به اصفهان آورد و در سال 1011 هجرى در جنب میدان نقش جهان مدرسه و مسجدى را که هنوز هم به نام او شهرت دارد براى محل تدریس و اقامت و امامت وى پى نهاد و انجام این کار تا 1028 هجرى طول کشید و در حین اتمام همین ساختمان بود که شاه عباس در قسمت جنوبى میدان نقش جهان که اکنون به نام میدان شاه شهره است طرح انشا جامع اعظم پادشاهى یعنى مسجد شاه را ریخت. بعد از آنکه مدرسه و مسجد شیخ لطف الله براى تدریس و نمازگزارى او مهیا گردید. این مرد جلیل محترم در آن مدرسه که امروز وجود ندارد مقیم شد و در مسجدى که براى معرفى آثار هنرى ایران خوشبختانه صحیح و سالم مانده و آرزمندیم قرنهاى دیگر نیز با مراقبت فرزندان ایران جاویدان بماند، به امامت و تدریس مشغول گردید و شاه عباس براى وجه معاش او وظیفهاى معین و مقرر داشت. تاریخ وفات شیخ لطف الله را مولف کتاب مجمل التواریخ در سال 1032 یعنى در همان سالى که بغداد به تصرف شاه عباس درآمده است مىنویسد. همچنین در عالم آراى عباسى تاریخ فوت او را مولف این کتاب در ذیل واقع سال 1032 آورده است و صریحاً مىگوید که شیخ لطف الله میسى جبل عاملى در اوایل این سال و قبل از سفر دارالسلام بغداد که هنوز ایات جلال در ییلاقات فیروزکوه بود در اصفهان مریض گشته به عالم بقا پیوست. یکى از شخصیتهاى بزرگ هنرى ایران که نام او در مسجد شیخ لطف الله مخلد شده است علیرضاى تبریزى از خوشنویسان بزرگ زمان شاه عباس کبیر است که کتیبه سردر مسجد و دو کتیبه بزرگ کمربندى داخل گنبد به خط زیباى اوست علیرضا چون به خدمت شاه عباس در آمد خود را علیرضاى عباسى خواند. این خوشنویس استاد نخست در تبریز شاگرد ملامحمد حسین تبریزى و علاء الدین محمد بن محمد تبریزى معروف به علاء بیک بود و خط ثلث و نسخ را نیکو مىنوشت. پس از آنکه در زمان شاه محمد خدابنده پدر شاه عباس ترکان عثمانى آن شهر را به تصرف آوردند، علیرضا از آنجا بیرون آمده و به قزوین پایتخت دولت صفوى رفت و در مسجد جامع آن شهر منزل گرفت و به کار کتابت مشغول شد و قسمتى از کتیبههاى آن مسجد را با چند قرآن در آنجا تمام کرد. علیرضا روز پنجشنبه اول شوال سال 1001 هجرى به خدمت شاه عباس درآمد و در زمره ندیمان مخصوص وى داخل شد و شاه جمعى از خوشنویسان مانند محمد رضا امامى و محمد صالح اصفهانى و عبدالباقى تبریزى را بدو سپرد تا زیردست او خط ثلث را بیاموزند. علیرضاى عباسى تا پایان عمر در زمره مقربان و ندیمان مخصوص شاه بود و در سفر و حضر در سلک مقربان شرف اختصاص داشت و به تفقدات و انعامات و نوازشهاى بى پایان شاهانه سرافراز و مفتخر و به لقب شاهنواز ملقب شد. محبت و علاقه شاه عباس به این مردهنرمند بدان پایه بود که گاه پهلوى او مىنشست و شمعى به دست مىگرفت تا علیرضا در روشنایى آن کتابت کند
پروفسور ارتور اپهام پوپایرانشناس معاصر و مشهور امریکایى که کتاب مشهود او تحت عنوان بررسى هنر ایران در شش جلد قطور تدوین شده و شهرت جهانى دارد راجع به عظمت صنعت معمارى و کاشیکارى مسجد شیخ لطف الله چنین نوشته است: مسجدى که در سمت مشرق میدان شاه و مقابل ساختمان عالى قاپو قرار دارد یکى از شاهکارهاى بینظیر معمارى است که در سراسر آسیا خود نمایى مىکند. این مسجد زیبا که همچون جواهرى درخشان در تاریخ معمارى ایرانیان مىدرخشد مسجد شیخ لطف الله نام دارد. شاه عباس بزرگ این مسجد را به افتخار پدر زن خود شیخ لطف الله که یکى از پیشوایان عالیقدر آن زمان بود بر روى خرابههایى که از بقایاى مسحد قدیمى بحار مانده بود بنا کرد. در حقیقت میدان بزرگى که قصر باشکوه عالى قاپو در یک طرف آن قرار داشت به چنین گوهرى گرانبها در برابر خود احتیاج داشت و شاید همین نکته شاه عباس را برآن داشت تا با ساختن این بنا که به سختى مىتوان آن را محصول دست بشر دانستا زیبایى میدان را به کمال رساند. در ساختمان این مسجد باردیگر استادى و مهارت هنرمندان ایرانى یک مسئله مشکل را حل کرده است بدین معنى که چون مسجد در ضلع شرقى میدان واقع است و خواه و ناخواه در ورودى مسجد به سمت مشرق میدان خواهد بود. اگر بنا بود مسجد را نیز به همین جهت مىساختند کارجهتیابى از لحاظ قبله مختلف مىشد. در اینجا با ایجاد یک راهرو که از ابتداى مدخل مسجد به سمت چپ و سپس به سمت راست مىچرخد بر این مشکل فائق آمدهاند یعنى اگر چه ساختمان مسجد در مشرق است و از نماى خارجى آن چنین بر مىآید که دیوار جبهه آن در جهت شمال به جنوب است لکن در همین محراب دیوار بنا شده که به سوى قبله است و وقتى به عظمت این فکر پى مىبریم که در بیرون مسجد اثرى از کژى و زاویه به چشم نمىخورد، اما به مجرد ورود ناچاریم قبول کنیم که صحن نسبت به نماى خارجى پیچشى دارد در صورتى که گنبد کوتاه این مسجد به علت مدور بودن جهت یا زاویه مخالفى نشان نمىدهد. این گنبد یکى از زیباترین گنبدهاى اصفهان است که از طرفى به خاطر عظمت و از طرف دیگر بر اثر تزییناتى که از زمینه کرمى (Cafe ou lait) با نقش و نگارهایى به رنگ آبى سیر تشکیل مىشود نظر هر بینندهاى را به خود جلب مى کند.
گنبد مسجد شیخ لطف الله یکى از چند گنبد یک پوششى زمان صفویه است که با ارتفاع کم پوششى مناسبى براى صحن کوچک آن به شمار مىرود. از طرفى بلندى آن تا آن اندازه است که بتواند در کنار میدان بزرگ خود نمایى کرده و بر آن فضا مسلط باشد. خمیدگى گنبد از نقطه برآمدگى بزرگ ناگهان به سمت داخل گراییده و راس گنبد را تشکیل داده است و این فشار زیاد را دیوارهاى قطور مسجد تحمل مىکند. )قطر دیوارها که از پنجرههاى دیوار اندازهگیرى شده در حدود 70و1 سانتیمتر است دیوارهاى داخلى از یک هشت ضلعى شروع مىشود. این هشت ضلعیها هر یک به وسیله کاشیهاى طناب مانند فیروزهاى محصور شده و خطوط بسیار زیبا که از آثار علیرضا است مانند قابى هر یک از اضلاع هشتگانه را در میان مىگیرد این خطوط از کاشیهایى به رنگ سفید خیره کننده در میان کاشیهاى آبى تیره به کار رفته است و زاویه هایى که از این هشت ضلع به وجود آیند پایه خمیدگى بزرگ را تشکیل مىدهند لکن انحناى تدریجى گنبد نقطه شروع انحنا و دایره بزرگ گنبد را از نظر پنهان مىکنند. خمیدگى گنبد را دیوارهاى بادبادک شکل زاویه دارى به اضلاع هشت گانه وصل مىکند. قسمت بعدى به سمت خمیدگى به اندازهاى عادى و یکنواخت بزرگ گرایش دارد سرتا سر این خمیدگى به اندازهاى عادى و یکنواخت است که به ندرت احساس شده یا به چشم مىآید. کاشیکارى پوشش داخلى گنبد از ابتدا تا انتها تقریباً به یک اندازه بود و تزیین گنبد را تشکیل مىدهد. دیوارهاى جانبى صحن مسجد با گل و بوتههاى متصل به هم به رنگ آبى در یک متن کرمیرنگ تزیین شده است. زاویههاى فوقانى دیوارهاى جانبى از گل و بوته هایى که طرح آن با سایر قسمتها تفاوت کلى دارد پوشیدئه شده و تنوع خاصى به تزیین کلى صحن بخشیده و در اولین نگاه نظر بیننده را جلب مىکند. زیبایى کاشیکارى این مسجد اعم از کاشیهاى معرق خود تنوعى است دلپذیر کاشى معرق ظریفترین نوع کاشى و متعلق به قرن هفدهم است. در حقیقت کاشى معرق نوع ظریفى از کاشى هفت رنگ قرن پانزدهم و شانزدهم است. تزیینات سطح داخلى گنبد عبارت است از ستارههاى بسیار بزرگ مکرر به رنگ زرد طلایى که با طرح درهمى از پیچکهاى به هم پیچیده پوشیده شده. طرح و ترسیم این مسجد و نقشه قالیهاى اردبیلى منبع الهام مشترکى دارند. ضمناً شباهت بسیار نزدیک با تزیینات مسجد شاه دارد، کاشیکارى بقیه گنبد از طاق رومیهایى تشکیل شده که هر یک شامل گل و بوتههاى زیبایى است. این گل بوتهها در پارچه بافى هم به کار رفته و هم اکنون نمونه هایى از آن وجود دارد. روشنایى داخل این مسجد نیز قابل توجه است. در اطراف گنبد به فواصل روشنایى داخل این مسجد نیز قابل توجه است. در اطراف گنبد به فواصل منظم سوراخهایى در قطر گنبد تعبیه شده که به وسیله پنجرههاى گچبرى از داخل و خارج مسدود مىشود. این گچبریها عباراتند از طرحهاى منظمى که به نسبت مساوى فضاى خالى در میان آنها وجود دارد. مجموع نورهایى که از این پنجرهها به داخل مىتابد زیبایى آسمانى و خیالپرورى به تزیینات کلى صحن مىبخشد. کوچکترین نقطه ضعفى در این بنا دیده نمىشود اندازهها بسیار مناسب نقشه طرح بسیار قوى و زیبا به طور خلاصه توافقى است بین یک دنیا شور و هیجان و یک سکوت و آرامش با شکوه که نماینده ذوق سرشار زیباشناسى بوده و منبعى جز ایمان مذهبى و الهام آسمانى نمىتواند داشته باشد. کتیبههاى زیبایى که علیرضا بر داخل و خارج این مسجد نگاشته زیباترین خط زمان خود است نابغهاى که این همه شکوه و جلال زیبایى و هنر را به این مسجد بخشیده کسى است که سمت چپ و راست محراب را امضا نموده و خود رافقیر حقیر محتاج به رحمت خدا محمد رضا بن استاد حسین بناى اصفهانى معرفى کرده است و بعد از نام او تاریخ 1028 هجرى (1618 میلادى) دیده مى شود
در ضلع شرقى میدان نقش جهان اصفهان، روبه روى کاخ عالى قاپو، مسجدى قرار دارد که از زیباترین و چشمگیرترین آثار تاریخى اصفهان است. این بنا که به مسجد شیخ لطف الله معروف است در زمان حکومت سلسله صفویه به منظور عبادت و تدریس شیخ لطف اله ساخته شد. شیخ لطف الله از علماى شیعى مذهب لبنان و فرزند شیخ عبدالکریم بوده است که در زمان صفویه، به دلیل رسمیت یافتن مذهب تشیع به عنوان مذهب ایرانیان، همراه با بسیارى دیگر از جمله شیخ بهائى به ایران مهاجرت کرد. این مرد روحانى به هنگام ورود مورد احترام واقع شد و در آغاز به مشهد مقدس رفته ضمن سکنى گزیدن در آن دیار به تبلیغ مذهب تشیع پرداخت. شیخ لطف اله همزمان با تصمیم شاه عباس براى پایتخت قرار دادن اصفهان به این شهر کوچ کرد. شاه عباس صفوى براى اینکه این عالم به تدریس و تبلیغ و امامت مشغول شود دستور داد تا مسجد و مدرسهاى براى او بنا نهند. از این رو بناى این مسجد و مدرسه در سال 1011 هجرى قمرى آغاز شد و تا سال 1028 به دراز کشید. شیخ لطف الله پس از اتمام بناى مسجد و مدرسه به فعالیتهاى مذهبى پرداخت. مدرسه که ذکر آن به میان آمد، امروزه وجود ندارد، اما مسجد آن همچنان با زیبایى تمام باقى است. شیخ لطفاله بر اساس مندرجات کتابهاى عالم آراى عباسى و مجمل التواریخ در سال 1032 هجرى قمرى بدرود حیات گفت.