استقرارنظام بودجه ریزی عملیاتی در بخش بهداشت
مقدمه :
با توجه به رابطه متقابل بین برنامه استراتژیک، بودجه ریزی عملیاتی و مدیریت عملکرد در هرسازمان می توان نتیجه گرفت که موفقیت در دستیابی به اهداف تعیین شده در برنامه استراتژیک مستلزم انجام همزمان بودجه ریزی عملیاتی و همچنین مدیریت عملکرد در آن سازمان می باشد. از دیگر ضرورتهای بودجه ریزی عملیاتی میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
1- تنگناهای بودجه در نظام بودجه ریزی فعلی
با توسعه وظایف دولت و افزایش سریع هزینه های دولتی و پیوند آن با وضعیت عمومی کشور، کنترل مخارج اهمیت خود را ازدست داده لذا ضرورت بهبود در سیستم های برنامه ریزی، کنترل ومدیریت منابع بخش عمومی وشفاف نمودن فرآیند بودجه ریزی مطرح گردیده است تا تصمیم گیرندگان را قادر سازد اطلاعات وسیعی در مورد نتایج عملکرد ها و هزینه های اجرایی وفعالیت ها داشته باشند.
همچنین بعلت محدود بودن منابع و عدم ارتباط مشخص بین بودجه عملیات هر دستگاه ، و خصوصاً عدم وجود و امکان پایش دقیق فعالیتها، تکیه بر چانه زنی در جذب اعتبارات بیشتر برای توسعه واحدهای توسط دست اندرکاران محلی جدائی نظام تهیه و کنترل بودجه از نظارت بر کارائی هزینه ،شفاف نبودن فرایند بودجه ریزی، فقدان نظام گزارشدهی مالی در نظام مالی دولتی جهت ارزیابی و همچنین تمرکز شدید روی داده ها و بی توجهی به نتایج موجب بروز مشکلاتی در تنظیم بودجه دولت و عدم استفاده بهینه از آن گردیده است.
2-ضرورت اصلاح ساختار اقتصادی بخش بهداشت و درمان
با توجه به حرکت رو به رشد اصلاحات در ارائه خدمات بخش دولتی و ازجمله بخش بهداشت و درمان، اصلاح روند بودجه ریزی با تکیه بر هماهنگی های فرابخشی و درون بخشی و همگام با سایر اصلاحات از جمله اهداف دفتر برنامه ریزی منابع مالی وبودجه به شمار می رود.
از آنجا که اختصاص هدفمند اعتبار به فعالیتهای هر سازمان می تواند ضمن شفاف سازی نحوه توزیع منابع، امکان پایش عملیات و انتظار برای دسترسی به نتایج هزینه ها را فراهم آورد، استفاده از روش بودجه بندی عملیاتی گام موثری در افزایش کارآیی و اثربخشی اعتبارات خواهد بود بعلاوه با استفاده از اطلاعات بدست آمده در فرآیند عملیاتی نمودن بودجه ویا بعبارت دیگر با مشخص شدن هزینه هر فعالیت و سهم عوامل مختلف درآن می توان نسبت به اصلاح نظام پرداخت، تعیین منطقی تعرفه ها و همچنین استخراج حسابهای ملی بهداشت که از ضرروت های مورد نیاز میباشد بهره مند گردید.
3- الزامات قانونی اجرای بودجه ریزی عملیاتی
اصلاح نظام بودجه ریزی و ارتباط هدفمند منابع به برنامه های عملیاتی درتدوین سیاستهای استراتژیک برنامه سوم توسعه کشور(سیاست استراتژیک15) مورد توجه قرار گرفته و به تبع آن در بند "ب" تبصره 23 قانون بودجه سال 1381 وهمچنین در بند "ر" تبصره 1 قانون بودجه سال1382، سازمان مدیریت وبرنامه ریزی کشور موظف گردیده در راستای اصلاح نظام بودجه نویسی نسبت به عملیاتی کردن بودجه، اصلاح نظام برآورد درآمدها و هزینه ها درتمامی دستگاههای اجرایی اقدام نموده و توزیع اعتبارات مربوط به هزینه ها را براساس نیاز دستگاه و فعالیت هایی که صورت میگیرد انجام دهد.و در بند "ب" تبصره 4 قانون بودجه سال 1383و همچنین مواد 49-88 - 138و 144 قانون برنامه چهارم توسعه کشور نیز به بیان اهمیت اجرای بودجه ریزی عملیاتی به منظور منطقی نمودن حجم و اندازه دولت و کاهش تدریجی اعتبارات هزینهای و بهبود ارائه خدمات به مردم و جلب مشارکت بخش غیر دولتی و توسعه اشتغال و صرف بودجه و درآمدهای عمومی پرداخته است .
تعریف بودجه و بودجه ریزی عملیاتی:
بودجه ریزی را به عنوان « فرآیند تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود» می دانند. مجموع کوششهایی که صرف تدوین بودجه و تخصیص منابع می شود به منظور « حداکثر استفاده » از منابعی است که معمولاً در حد کفایت نبوده و به اصطلاح اقتصادی « کمیاب » هستند. اصولاً سازمانها به سه دلیل عمده به بودجه ریزی نیازمندند :
1) نشان دادن مفهوم مالی برنامه ها
2) شناساندن منابع مورد نیاز اجراء برنامه ها
3) بدست آوردن معیارهای سنجش ، نظارت و کنترل نتایج در مقایسه با برنامه ها.
روش بودجه ریزی که هم اکنون در سازمانهای دولتی رواج دارد ( ترکیبی از روش بودجه ریزی سنتی و برنامه ای می باشد ) اطلاعاتی در خصوص نتایج هزینه کرد اعتبارات و میزان اثربخشی و کارایی برنامه ها را به دست نمی دهد و همچنین دارای افق کوتاه مدت بوده و محدودیت اقتدار مدیریت در کنترل هزینه ها و نظارت بر اجرای هر واحد را موجب می شود. از اینرو نظام بودجه ریزی عملیاتی برای رفع این مشکلات مطرح گردیده است. بودجه ریزی عملیاتی در جهت تخصیص هدفمند اعتبارات به برنامه ها و فعالیتها، شفاف سازی فرآیند بودجه ریزی، ایجاد ارتباط بین بودجه و نتایج عملکرد، سنجش اثربخشی و کارایی برنامه ها و فعالیتها و … گام بر می دارد .
بودجه ریزی عملیاتی یا بودجه برحسب عملیات عبارتست از بودجه ای که براساس وظایف، عملیات وپروژه هایی که سازمانهای دولتی تصدی اجرای آن را بعهد دارند ، تنظیم میشود . درتنظیم بودجه عملیاتی به جای توجه به کالاها و خدماتی که دستگاه خریداری می کند و یا به عبارت دیگر به جای توجه به ملزومات و وسایل اجرای فعالیتها، به خود فعالیت ها و مخارج آن توجه میشود.
دربودجه ریزی عملیاتی – علاوه برتفکیک اعتبارات به وظایف ، برنامه ها، فعالیتها و طرح ها- حجم عملیات و هزینه های اجرای عملیات دولت و دستگاههای دولتی طبق روشهای علمی مانند حسابداری قیمت تمام شده (Cost Accounting) و روش اندازه گیری کار (Work Measurement) محاسبه و اندازه گیری می شوند. ارقام پیش بینی شده در بودجه عملیاتی باید مستند به تجزیه و تحلیل تفصیلی برنامه ها ، عملیات و نیز قیمت تمام شده آنها باشد.دربودجه عملیاتی مشخص می شود که قیمت تمام شده یک تخت بیمارستان چقدر باید باشد، یک بیمارستان 100 تختخوابی چقدر هزینه باید داشته باشد ساخت یک مدرسه 5 کلاسه چقدر باید زمان ببرد و چقدر هزینه در برداشته باشد.
اهداف بودجه ریزی عملیاتی:
هدف نهایی بودجه ریزی عملیاتی کمک به اتخادتصمیمات صحیح درباره تخصیص وتعهد منابع دولت براساس پیامدهای قابل سنجش می باشد که نتایج قابل انتظار (عملکرد) دستگاه را درطول زمان منعکس می کند . بنابراین بودجه ریزی عملیاتی مقاصد ویژه زیر را دنبال میکند:
ارائه مبنای صحیح برای اتخاذ تصمیم درخصوص تخصیص منابع.
تعیین نتایج قابل سنجش و مورد انتظار از یک تخصیص.
تمرکز فرآیند تصمیم گیری روی مهمترین مسائل و چالش هایی که دستگاه با آن مواجه است.
ایجاد یک فرآیند منطقی برای تصمیم گیری درخصوص بودجه که به طور مستقیم با فرآیند برنامه ریزی، اجرا و کنترل ، ارزیابی وگزارش عملکرد در ارتباط می باشد.
ارائه بهترین ابزارهای ممکن براساس نتایج ( نه فقط براساس داده ها) برای اطمینان دادن به جامعه که منابع کشور درجهت برآوردن احتیاجات ضروری جامعه مصرف میشوند.
ایجاد ارتباط بین بودجه و نتایج عملکرد برنامه
ارائه اطلاعات قابل سنجش برای قوای مجریه، قضائیه و مقننه که بتوانند به استناد آنها میزان پیشرفت وموفقیت برنامه ها را درمقابل تخصیص های بودجه کنترل کنند.
ارائه مشوق هایی برای مدیریت عملکرد بر مبنای بهبود مستمر
ارائه مبنایی برای پاسخگویی بیشتر در قبال استفاده از منابع کشور
در بودجه عملیاتی به دنبال چه مواردی هستیم؟
استقلال اداره بیمارستان با نگاه به قانون تجارت(نظیر شرکتهای دولتی)
تهیه ابزار اطلاعاتی مدیریت مالی فارغ از نیازهای ذیحسابی
تهیه صورتهای مالی استاندارد( ترازنامه. سودوزیان وCash Flow)
تعیین نیازهای مالی واقعی بیمارستان متکی به عملیات و عملکرد
تهیه صورتهای مالی پیش بینی جهت ارزیابی عملکرد
تشخیص انحرافات از بودجه متناسب با پیشرفت زمانی و پایان دوره مالی
فراهم آوری امکان محاسبه نسبتهای مالی
ریشه یابی مشکلات به استناد انحرافات بدست آمده و سیاستگذاری دوره مالی بعد
امکان قیمت گذاری (تعرفه) خدمات و تحدید هزینه ها
0000000000000
مزایای بودجه ریزی عملیاتی
فوائد بودجه ریزی عملیاتی را میتوان بصورت زیرخلاصه نمود:
شفاف سازی فرآیند بودجه ریزی
افزایش کارایی و اثربخشی عملکرد دولت و سازمانها از طریق تمرکز منابع درجهت ضروری ترین ومهمترین نتایج.
اصلاح وبهبود تصمیم گیری درمورد موثرترین راه برای استفاده از منابع محدود کشور.
بهبود عملکرد از طریق پیوند دادن بودجه وعملکرد برنامه.
تقویت حس مسئولیت پذیری مدیران در فرآیند بودجه ریزی .
زمینه سازی برای کنترل اثر بخشی سازمانی .
کمک در توجیه بودجه سازمان
گامهای اساسی در بودجه ریزی عملیاتی:
ایجاد بودجه ریزی عملیاتی یک فرآیند مشابه از بالا به پایین و ازپایین به بالا می باشد . برنامه ریزان و سیاست گزاران باید اهداف کلی و ویژه هربرنامه را بیان کنند همچنین آنها باید سطوح منابعی که برای حمایت آن اهداف لازم است ترسیم کنند . همچنین سیاست گزاران باید معیارهایی را برای سنجش نتایج شناسایی کنند تا با استفاده از آنها تعیین کنند که آیا اهداف برآورده شده اند و منابع بطور موثر (کارآمد) مصرف شده اند یا نه . از این رو اهداف، سطوح منابع ومعیارهای سنجش باید با همکاری وتائید مدیران سطوح پایین تعیین شوند.
این مدیران وسازمانهای زیر مجموعه آنهادر موقعیتی هستند که می توانندتجارب خودشان را جهت تدوین برنامه عملکرد سالانه در اختیار برنامه ریزان و سیاست گزاران قرار دهند.این مدیران مکانیسم های برنامه هایشان را میشناسند ومی توانندبه سیاست گزاران در زمان اصلاح برنامه عملکرد سازمان کمک کنند.با همکاری نزدیک تر سطوح مختلف سازمانی ،برنامه ریزان وسیاست گزاران،میتوان تضمین کرد که مدیران در تمام سطوح نه تنها تلفیق بین برنامه عملکرد سالانه و عملکرد بودجه را درک خواهند کرد بلکه برای موفقیت آن متعهد خواهند شد. عوامل کلیدی بودجه ریزی عملیاتی شامل مراحل زیر است:
تعیین اهداف قابل سنجش
تعیین استراتژیها
تدوین برنامه های عملیاتی
تعیین معیارهای سنجش عملکرد (هرفعالیت)
اولویت بندی وتخصیص منابع
کنترل و پایش فعالیت
ارزیابی، بازنگری، ارزشیابی و گزارش نتایج
روش های برآورد بودجه ریزی عملیاتی:
همانطور که قبلاً ذکر شد دربودجه عملیاتی حجم کار براساس یکی از روشهای حسابداری قیمت تمام شده cost accounting و یا اندازه گیری کار work measurement دقیقاً محاسبه می شود.
الف) تنظیم بودجه ریزی عملیاتی به روش حسابداری قیمت تمام شده
تنظیم بودجه عملیاتی با استفاده از روش محاسبه «قیمت تمام شده» محتاج استقرار یک نظام کامل حسابداری قیمت تمام شده در کنار نظام حسابداری مالی موسسه است . مراحل تنظیم بودجه ریزی عملیاتی طبق حسابداری قیمت تمام شده به قرار زیر است:
(1) طبقه بندی عملیات
(2)انتخاب واحداندازه گیری
(3)برآورد هزینه یک واحد کار
(4)پیش بینی حجم عملیات
(5)محاسبه هزینه عملیات
برای برآورد هزینه واحد کار به روش زیر می توان محاسبه نمود:
تعیین متوسط زمان لازم برای یک واحد کار ( نفر- ساعت)- T
تعیین متوسط مزد (نفر– ساعت) - S
هزینه مواد و مصالح به کار رفته در واحد کار - M
برآورد هزینه های جنبی مثل آب ، برق، انبارداری، حمل و نقل و… به ازای واحد کار - O
برآورد هزینه های سرباربه ازای واحد کار- d
برآورد هزینه های استهلاک (وسایل و تجهیزات، تاسیسات و ساختمان) به ازای واحد کار - D
هزینه واحد کار برای هریک از فعالیتهای قابل سنجش Uc با عبارت زیر محاسبه میشود.
Uc = S.T + M +O +d +D
(ب) تنظیم بودجه ریزی عملیاتی به روش اندازه گیری کار (کارسنجی
روش حسابداری قیمت تمام شده به لحاظ در نظر گرفتن کلیه عناصر هزینه(حقوق ودستمزد ، وسایل وملزومات وحتی استهلاک) روش کاملی است . اما اجرای آن محتاج استقرار یک نظام حسابداری مالی و قیمت تمام شده(صنعتی) پیشرفته است که دربسیاری از موسسات عملاً مقدور نیست ، علاوه بر آن متناسب با تغییر قیمتها و دستمزدها، هزینه واحد کار نیز باید دائماً محاسبه و تغییر داده شود. از این رو روش اندازه گیری کار برای برآورد هزینه های اداری و پرسنلی بسیاری از موسسات توصیه میشود. این روش فقط با یکی از عناصر هزینه ، یعنی مقدار زمان مصروفه برای تکمیل یک واحد کار ، ارتباط دارد و سایرعناصر هزینه از قبیل مواد ووسایل و هزینه های استهلاک که در روش قیمت تمام شده محاسبه میشونددرنظر گرفته نمی شوند. دراین روش رابطه حجم کار و زمان لازم برای انجام دادن آن مورد توجه است.برای اندازه گیری کار دو روش معمول است:که یکی براساس بررسیهای زمانی ودیگری بر مبنای تجزیه وتحلیل آماری می باشد.
در بررسی زمانی محاسبه دقیق مدت زمان لازم برای انجام یک عمل معین از طریق بررسی حرکات، ابزار و وسایل ور روشهای خاص که در انجام آن محل بکار میرود، اندازه گیری میشود.
مراحل روش تجزیه وتحلیل آماری عبارتست از:
1- انتخاب حوزه کار
2- انتخاب واحد کاربرای اندازه گیری مقدار محصول هر یک از حوزه های کار
3- تهیه گزارشهای آماری صحیح در باره مقدار محصولی که در هر یک از حوزه های کار در فواصل معین به دست آمده و مدت زمان مصروفه.
4- انتخاب هنجار ( Norm ) برای اجرای عملیات در هر حوزه کار
5- پیش بینی تعداد کارکنان مورد لزوم و برآورد هزینه های پرسنلی.