شگفتی های نهج البلاغه
پیامبر اکرم (ص) از زبان علی (ع)
نهج البلاغه قسمتی از سخنان مولی الموحدین ا میر المومنین علی (ع ) است که چه به لحاظ صنعت و چه از جهت محتوا و بلاغت جایگاه رفیعی در فرهنگ اسلام و عرب دارد .
نهج الباغه کتابی است که از آن استشمام عطر محمدی می کنیم و علی (ع) را سر مست از جوشش چشمه سار تربیت نبوی می یابیم ؛ کتابی است شگفت که به فرموده یکی از اندیشمندان بنام شیعه ، معجزه قوی است ، و بر خلاف معجزه ی فعلی با دوام و خاص غیر عوام .
در این مقاله برآنم که حضرت خاتم النبیاء (ص) را از منظر علی مرتضی (ع بنگریم ؛ از دیدگاه کسی که همه حوادث تلخ و شیرین تاریخ بعثت با پیامبر(ص) بود و حضرتش هر چه را با احدی نگفت با او در میان گذاشت و بر هر کاری که لایق نمی یافت او را می گماشت تا انجا که در روز مبالغه او را نفس خویش انگاشت و هر دو فرقه این حادثه را یکسان نگاشت .
پیامبر شناسی امام (ع) وقتی چشم هار ا به خود خیره می کند که که با پیامبر شناسی بعضی از فرق اسلامی مقایسه شود .
حال ببینیم رسول خدا (ص) در نهج البلاغه چگونه است . در خطبه قاصعه که بلند ترین خطبه امیر المومنین (ع) در این کتاب است ، پیرامون کمالات و فضائل پیامبر بزرگ اسلام (ص) و توجه خاص خداوند به ایشان در طول مراحل تربیت و رشد ، چنین می خوانیم :
هنگامی که از شیر گرفته شد خداوند بزرگ ترین فرشته از فرشتگان را شب و روز همنشین او نمود تا راههای بزرگواری را پیمود و مکارم اخلاق جهان را کسب نمود .
در ادامه خطبه امام (ع) مباهات می کند که با فردی که این گونه برخوردار از تربیت الهی است ، ملازم و همراه بوده و این ملازمت را به ( رفتن بچه شتر از پی مادر خود ) تشبیه می نماید و ابراز می دارد که رسول خدا (ص ) هر روز شمه ای از این اخلاق کریمه را بر وی عرضه می داشت و او را به کسب آن فضائل می گماشت .
به فرموده امیر المومنین علی (ع) خداوند تمام آن که را چه لازمه ره یافتگی بشر است ، به نام قر آن کریم بر رسولش نازل فرمود و چیزی از دین خود را مخفی ننمود و تصریح می کند و شهادت می دهد که پیامبر (ص) نیز همه آنها را به مردم ابلاغ ننمود جانش گرفته نشد ، چنان که می فرماید :
خداوند متعال در حالی حضرتش را مبعوث نمود که مردم از راه حق بیرون شده بودند و در فطنه و فساد غوطه ور و سر گردان ؛ نفس اماره و کبره و نخوت آنان را فرا گرفته بود ، و از شدت جهل و نادانی خفت می کشیدند ؛ پریشان حال بودند و در کار خویش وامانده و نگران جای دیگر . برای آن که نقش زحمات پیامبر (ص) معلومشان گردد ؛ دوران جاهلیت قبل از بعثت را یاد آورشان می کند که در چه حالی بودند ؛ می فرماید : در آن زمان شما بدتری آئین را داشتید و بد ترین جایگاه ؛ در میان سنگلاخ ها و مارهای زهر آلود و بی باک می زیستید ، آب لجن شیاه می اشامیدید ، خو.راکهای خشن می خوردید ، خون یکدیگر را مباح می دانستید ؛ از خویشاوندان می گریختید ، بت ها را برافراشته بودید و به گناه اشتغال داشتید .
در چنین شرایطی او همچون پزشک دوره گردی راه افتاد ، مرهم های شفا بخش خود را بر زخم های چرکین خلق آماده کرد ، تا دلهای کور ، گوشهای نا شنوا و زبانهای بسته شان را درمان کند :
این طبیب قلوب و التیام بخش جراحات نفوس ، در میدان های رزم و نبرد علیه باطل هم یگانه دوران بود و نفس شریف خویش را برای نجات جسم و روح امت خود از تیر رس نامردمان و مشرکان به مهلکه انداخت ؛ او پیشاپیش لشکر و در خط مقدم جبهه ، برقلب دشمن می زد اصحاب به او پناه می بردند و تحت حمایتش به جنگ وارد می شدند .
بدینگونه 23 سال مرارت کشید و خود جراحت ها دید و خون دلها کشید ، تا اینکه درخت هدایت ، به دست مبارکش ، به ثمر رسید و تاریکی ها جای خود را به روشنایی داد. نهج البلاغه شرایط را بعد از این تلاشها چنین توصیف کرد : دلهای نیکو کاران شیفته او گشت ، چشم ها به صورت او خیره شد ؛ خداوند به وسیله آن حضرت ، کینه های دیرینه را بزدود و آتش دشمنی ها را خاموش کرد و میان برادران ایمانی الفت و دوستی انداخت ... ذلت و بیچارگی مومنین را به عزت و سروری مبدل ساخت و برتری کفار را به نکبت و بد بختی بدل نمود . از اینروست که علی (ع) دست قدرشناس خود را به دعا برای پیامبر خدا بلند کرده می گوید :
پروردگارا ! بهترین درودها و افزونترین برکاتت را بر پیامبرت قرار ده، چه او خاتم پیامبران پیشین بود ، همو که را بسته شده سعادت را بازگشود ، و حق را با برهان و علم آشکار نمود ... آنگاه حاجت خود آن می داند که خدایش در سرای جاوید با محمدش محشور کند و از نعمات برخوردار .
باز هم این علی (ع) است که در غم از دست دادن رهبر و مقتدای خود ، سوزناک ترین ناله ها را سر می دهد ، به دور از هیاهوی سقیفه و عطش قدرت ، با قلبی مطمئن و دلی قدر دان ؛ به غسل و کفن رسول خدا (ص) می پردازد و اینگونه به عزا می نشیند :