مقدمه
امروز ه به هزار و یک دلیل وضع جوامع دگرگون شده و کار مربیان و معلمان نیز ماهیتی تکینکی و مهارتی پیدا کرده است در دنیای امروز که ذهن و زبان کودکان ما تحت سیطره و سالطه ماشین بزرگ فرهنگی یعنی تلویزیون قرار گرفته است کار و رسالت مدرسه ها به مراتب سخت تر و حساس تر شده است در بحبوحه ی این رقابت تا برابر ، اغلب والدین نیز کودکانشان را از سنین سه ، چهار سالگی به مهدهای کودک و آمادگی ها می سپارند و لذا بچه ها چون گذشته از ارتباط زبانی و چهره به چهره با مادر ، بهره و استفاده ی لازم را نمی برند در صورتی که بنابر تحقیات روان شناختی ، بچه ها نباید زیاد طعم تلخ تنهایی را بچشند و لازم است زندگی در جمع را تجربه کنند در این آشفته بازار سانه ها وهجوم اطلاعات از طرفی و سختی کار مدرسه ها در زمینه ی آموزش علوم و مهارت های اجتماعی از سوی دیگر طبیعی است که وجود یک برنامه ی جنبی و کمکی چه بسیارمی تواند باری از دوش آموزشگاه ها بردارد . از این رو هم چنان که بعد از این خواهیم گفت قصه گویی و قصه خوانی به سبب ماهیت و کارگردتر بیتی خاصی که دارد می تواند و باید حضور و نفوذ شایسته ی خویش را در قلب نظام آموزشی حفظ کند و با تشکیل جمع های دوستانه و سرشار از شادمانی و روحیه ی عقلانی به رشد و اعتلای برنامه ها و دستیابی به اهداف آموزش و پرورش کمک نماید نوشتار حاضر با این پیش فرض ، جنبه های مختلف نقش و جایگاه قصه گویی و قصه خوانی را در ساختار آموزش و پرورش رسمی بررسی کرده است .
تاثیر قصه گویی
فصه گویی ، فرایندی است که اگر چه ممکن است در میان همه ی قشرها انجام گیرد . اما مخاطبان اصلی آن کودکان و نوجوانان اند. در مقابل ، تعلیم و تربیت بچه ها نیز هدف و برنامه ی اصلی نظام آموزش و پرورش است . به بیانی دیگر ، نقش و تاثیر قصه چه به صورت گفتن از حفظ و چه خواندن از روی متن و تصویر، کاملا بدیهی و روشن است استفاده از این شیوه در دوره های پیش دبستانی و دبستانی ، ضروری واز برنامه های کاری معلمان و مربیان است ودر دوره های بالاتر جزء فعالیت های ضمنی و ابتکاری بعضی معلمان به شمارمی رود . قصه ها به جهت سادگی ، روانی و برخوداری از عنصر خیال ، معمولا بهتر شنیده می شوند تا خوانده شوند . به این خاطر است که می بینیم هنر قصه گویی ها عمری به بلندی تاریخ دارد ، شاید از همان زمان که حضرت آدم (ع) قصه ی رانده شدن خودش وزنش را از بهشت با حسرت واندوه تمام برای فرزندانش روایت کرد. ما اغلب به قصه گویی رنگ وبوی ذوقی و شهودی داده ایم آن را هنری فرض کرده ایم که تنها در حیطه و حوصله ی معدود مربیان و معلمان دلسوز و عاشق می باشد همین طرز تلقی در مواجهه با کار معلم نیز وجود داشته است ودارد متاسفانه استفاده ی معمول از صه در نظام آموزشی ، بیش تر به صورت خواندن آن از روی متن ( قصه خوانی ) توسط معلم است و تنها در دوره ی پیش دبستانی و آن هم به خاطرناتوانی بچه ها در خواندن ، مربیان ناگزیر از قصه گویی اند. اگر چه تاثیر قصه گویی به مراتب بیش از قصه خوانی ایت با این همه با عنایت به ضرورت تداوم استفاده از قصه در نظام آموزشی شد .
قصه گویی به مثابه ی روش
الف ) قصه گویی یک شیوه ی تدریس است
امروزه از آموزش و یادگیری در صورتی به عنوان یک فرایند منظم و هر فهمند یاد می شود که نوعی مشارکت فعال بین مربی و متربیان ایجاد شده باشد . اکنون براساس تجربیات و آزمایش های انجام شده ، تدریس را به شیوه های مختلف می توان انجام داد ، شیوه هایی که فعال سازی ودر گیر کردن فراگیران در آن ها یکی از اصول کار است .در میان چندین شیوه ی موجودی ، شیوه ی قصه گویی ، نقش و جایگاه ویژه ای دارد ( فضلی خانی ، 1382 ص 206 ) از این شیوه حتی می توان در دیگر شیوه های تدریس نظیر : سخنرانی ایفای نقش ، گردش علمی ، اردوی آموزشی ، تحلیل شده ، بازی های تدریس و آموزشی ، به ویژه در سنین پیش از دبستان ، دبستان و دوره ی راهنمایی ، به هت وجود حس کنجکاوی و هم صبحتی در کودکان بیش تر است .
ب) قصه گویی ، آموزشی غیر مستقیم است .
پیاژه روان شناس معروف ، گفته است : « هرگاه چیزی را به کودک آموزشی می دهیم ، مانع شده ایم تا او ستخصا آن را کشف کند ( کریمی ، 1382 ص18 ) واقعیت این است که راز ناکامی نظام آموزشی در دستیابی به اهداف شیرین خویش در همین وارونگی روش های آموزشی است مادر مدرسه معمولا فرایند تفکر را یاد نمی دهیم ، بلکه نوعی یا انواعی از افکار را آموزش می دهیم و به همین جهت قدرت تامل و اندیشه دربارهی مسائل را از دانش آموز می گیریم یکی از تاثیرات قصه گویی در همین وادارسازی دانش آموز به تفکر و تامل است که در پایان یک قصه و به طور نا خود آگاه گریبان ذهن او را می گیرد .
ج) قصه گویی ، مهارت یابی در گفت و گوست
به طور معمول فرایند شنیدن با گوش دادن یکی پنداشته می شود در حالیکه همیشه گوش دادن به معنی شنیدن نیست در کلاس های درسی بچه ها همه گوش می دهند بدون آنکه همهی آنها واقعا بشنوند . اما در یک کلاس قصه گویی ، بچه ها ضمن آنکه گوش می دهند ، واقعا هم می شنوند طبیعی است که فهمیدن میز در نتیجه ی خوب شنیدن حاصل می شود بچه ها زمانی که قصه ای گفته می شود ، تمرکز حواس ، دقت و آرامشی خاص دارند که در عادت دادن آن ها به همواره خوب شنیدن بی تاثیر نیست بچه ها با شنیدن هر قصه ، این نکته را نیز احساس می کنند که شایسته تر آن است که بیش از آنچه می گویند ، بشوند و قبل از گفتن کمی بیندشنید ادامه ی این وضعیت ، به آن ها کمک خواهد کرد تا به نظریات احترام بگذارند و همهی آنها را بشنوند و آن گاه بهتر نیشان را برگزینند
نتیجه گیری
این همه گفتیم و نگفتیم که همهی تاثیرات تربیتی و آموزشی قصه در نظام آموزشی را نمی توانیتیم و نمی توانیم در این نوشتار مختصر باز کو کنیم شاید شایسته تر آن باشد که در ارتباط بین این دو اصلا از «چرا یی » موضوع صیحت نشود و تنها برسر « چگونگی » کار تامل بشود . وگدنه نقش تربیتی و حتی آموزشی قصه در پرورش بچه ها ، در طول تاریخ ودر میان همه ی فرهنگ ها مشاهده شده است ، افلاطون در گذشته ارزش و اهمیت داستان ها را در تربیت کودک در یافته و گفته است : « سپس باید پرستاران و مادران را وادار کنیم که فقط حکایاتی را که پذیرفته ایم ، برای کودکان نقل کنند و متوجه باشند که پرورش که روح اطفال به وسیله ی حکایات حاصل می کند ، به مراتب بیش از تربیتی است که جم آن ها به وسیله ی ورزش پیدا می کند » ختم کلام اینکه هر کدوک از آنجا که فرزند آدمی است حتما سلیقه ها ، علاقه ها و انتظارات مشابهی با سایر همسالان خود دارد. کودکان باید بیش تر بازی کنند ، بدوند ، جست و خیز و جست و جو کنند و بالاخره در کنار کلاس های درسی ، کلاسی های قصه گویی و قصه خوانی داشته باشند حاصل غیر مستیم این وضعیت ، شاید آن باشد که به کودکان اجاره نمی دهد به زودی از بچه ی انسان بودن خویش پیشمان کردند .