ایران، جامعه ای است پیچیده و با سابقه تاریخی و فرهنگی دیرینه که بیش از هر. در سه دهه آخر قرن بیستم این کشور رفت و برگشت های متعددی را در فرایند گذر از سنت به مدرنیسم تجربه کرده و به ویژه طی دو دهه بعد از انقلاب، با حاکمیت حکومت دینی، هر چند تکلیف خود را در بسیاری از مباحث بنیادین معاصر از جمله دموکراسی، آزادی، رابطه تجاری و سیاسی با جهان و توسعه اقتصادی و امثال آن تا حدی روشن ساخته ولی برای مثال، هنوز در زمینه مباحث کلیدی چون مبانی ارزشی برنامه ریزی توسعه دچار چالش است. برای مثال، هنوز نمی داند با ماهواره و یا اینترنت چه بکند.
از بعد رتبه بندی جهانی، متأسفانه ایران به دلیل درگیر بودن در بحث مبانی و مفاهیم و کشمکش های سیاسی حاصل از آن و درگیر بودن برخی مسئولان و مدیران عالی در بازی های قدرت به رغم وجود امکانات پیشرفت (منابع سرشار انرژی و مواد خام، نیروی انسانی توسعه خواه و تحول جو و...) وضعیت درخشانی ندارد.
شاخص HDI
سال
۵۵۶%
۱۹۷۵
۵۶۳%
۱۹۸۰
۶۰۷%
۱۹۸۵
۶۴۵%
۱۹۹۰
۶۸۸%
۱۹۹۵
۷۲۱%
۲۰۰۰
از نظر تکنولوژیک، جفری سکس، در دانشگاه هاروارد مطالعه ای انجام داده است و بر اساس دو معیار تعداد حق امتیاز اختراعات به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت و سهم صادرات تکنولوژی پیشرفته از GDP، جهان را به سه منطقه تکنولوژیکی زیر تقسیم کرده است.
نوآوران تکنولوژی: کشورهایی هستند که به ازای هر یک میلیون نفر جمعیت ۱۰ حق امتیاز (اختراع ثبت شده) یا بیشتر دارند و صادرات تکنولوژی پیشرفته در این کشورها حداقل ۲ درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) آنان را تشکیل می دهد.
کاربران تکنولوژی: این کشورها توانایی بالایی در جذب دانایی ها و تکنولوژی های پیشرفته دارند و زیرساخت لازم را برای این کار فراهم آورده اند.
حذف شدگان (Technologically Excluded)
این کشورها در تولید و در جذب و مصرف تکنولوژی پیشرفته سهمی ندارند و یا سهم آنان ناچیز است.
در نقشه ای که بر این اساس تهیه شده ، گروه اول با رنگ زرد، گروه دوم با رنگ سبز روشن و گروه سوم با رنگ سبز تیره مشخص شده اند. ایران در گروه سوم قرار دارد. شاید گفته شود چون مدل و ارقام این طبقه بندی در دست نیست، نمی توان اعتبار این طبقه بندی را تأیید کرد. ولی شکی نیست که سهم ایران از صادرات تکنولوژی پیشرفته و حق امتیاز که معرف تولید تکنولوژی نوین است بسیار ناچیز است. ایران در سال ۲۰۰۱، تنها ۱ حق امتیاز داشته است. این در حالی است که در سال ۱۹۹۷، این رقم برای آمریکا ۱۱۱۹۰۶ بوده است.
در ارتباط با ISI ( (Information Society Index نیز ایران در گروه پنجم کشورها قرار دارد. ISI شاخص جامعه اطلاعاتی است که بر اساس ۲۳ متغیر در ۴زیر ساخت (زیر ساخت های کامپیوتر، اینترنت، ارتباطات و اجتماعی) کشورها را به ۵ گروه تقسیم کرده است. ۴ گروه اول وارد عصر اطلاعات شده اند که شامل ۵۵ کشور می شود، ولی ۱۵۰ کشور دیگر- از جمله ایران- تازه واردان این جریان هستند. در این کشورها، هنوز زیرساخت لازم برای بهره برداری از عصر دیجیتال ایجاد نشده است. این گروه ۴۰ درصد از جمعیت جهان و ۴ درصد از GDP جهانی را تشکیل می دهند و سهم آنان از مخارج جهانی فناوری اطلاعات و ارتباطات ICT)) کمتر از ۱ درصد است. فاصله این گروه با ۴ گروه دیگر است که شکاف دیجیتال را پدید آورده است. ۵۵ کشور ۴ گروه اول، ۹۷ درصد GDP جهانی و ۹۹ درصد مخارج ICT را دارند. نکته جالب آن که امارات متحده در سال های اخیر با نرخ رشد ۲۰ درصد در زمینه ICT از همه کشورها از نظر رشد جلو افتاده است.
شاید معتبرترین اطلاعات موجود در مورد سنجش وضعیت ایران در مقایسه با کشورهای جهان پروژه توسعه انسانی باشد که توسط برنامه توسعه ملل متحد (UNDP) اجرا می شود و بر حسب شاخص توسعه انسانی HDI)) کشورها را رتبه بندی می کند. البته این شاخص به طور مستقیم وضعیت دیجیتالی را نمی سنجد. ولی مؤلفه های آن معرف زیرساخت های مهمی است که برای استفاده از دستاوردهای انقلاب دیجیتال در فرایند توسعه ضرورت حیاتی دارند. بد نیست به نتایج گزارش ۲۰۰۲ در مورد ایران نگاهی بیفکنیم.
در این گزارش، ایران در میان ۱۷۳ کشور، با رتبه ۹۸ در گروه میانه قرار دارد و ارزش شاخص HDI برای آن ۷۲۱/۰ محاسبه شده است. از سال ۱۹۷۵ وضع ایران در این شاخص به شرح جدول شماره ۱ بوده است.
ارزش
مؤلفه های HDI
۹/۶۸ سال
امید به زندگی هنگام تولد
۳/۷۶ درصد
نرخ با سوادی بزرگسالان
۷۳ درصد
افراد واجد شرایطی که در مدرسه هستند
۵۸۸۴ دلار
GDP سرانه
۵/۳۳ میلیون نفر
جمعیت سال ۱۹۷۵
۳/۷۰ میلیون نفر
جمعیت سال ۲۰۰۰
۳ درصد
نرخ رشد جمعیت سال ۱۹۷۵
۴/۱ درصد
نرخ رشد جمعیت سال ۲۰۰۰
۸/۴۵ درصد
جمعیت شهرنشین سال ۱۹۷۵
۶۴ درصد
جمعیت شهرنشین سال ۲۰۰۰
۴۰ دستگاه
تعداد تلفن به ازای هر هزار نفر، سال ۱۹۹۰
۱۴۹ دستگاه
تعداد تلفن به ازای هر هزار نفر، سال ۲۰۰۰
صفر
مشترکان تلفن سیار به ازای هر هزار نفر، سال ۱۹۹۰
۱۵ نفر
مشترکان تلفن سیار به ازای هر هزار نفر، ۲۰۰۰
۱ عدد
تعداد حق امتیاز اختراعات
۵۹۰ نفر
دانشمندان و مهندسان R&D به ازای میلیون نفر
۷/۳ درصد
سهم مخارج عمومی از GNP در آموزش؛ ۸۵-۱۹۸۷
۴ درصد
سهم مخارج عمومی از GNP در آ موزش، ۹۵-۱۹۹۷
۵/۱ درصد
سهم مخارج عمومی از GDP در بهداشت، ۱۹۹۰
۷/۱ درصد
سهم مخارج عمومی از GDP در بهداشت، ۱۹۹۸
۷/۲ درصد
سهم مخارج عمومی GDP در حوزه نظامی، ۱۹۹۰
۸/۳ درصد
سهم مخارج عمومی از GDP در حوزه نظامی، ۲۰۰۰
اگر بپذیریم که آمار مربوط به مؤلفه ها واقعی است یعنی آمار واقعی انتقال یافته است، شکی نیست که طبق این آمار وضعیت توسعه انسانی در ایران به طور مستمر روبه بهبود بوده است که جای امیدواری است. اما، در مورد مؤلفه های HDI در ایران طبق گزارش ۲۰۰۲ وضعیت این گونه است.( جدول شماره ۲ )
برای درک بهتر وضعیت ایران در زمینه توسعه انسانی اگر بپذیریم که نروژ در تمام شاخص های مربوط به کیفیت زندگی وضع مطلوبی دارد، از جمله در HDI دو سال پی در پی (۲۰۰۱ و ۲۰۰۲) رتبه اول را داشته و در ISI سال ۲۰۰۱ رتبه سوم را و طبق نظرخواهی CNN در سال ۲۰۰۲ به عنوان بهترین مکان برای زندگی معرفی شده است. بد نیست در چند مؤلفه HDI، وضعیت ایران را با نروژ مقایسه کنیم.( جدول شماره ۳ )
این جدول بسیار گویاست و نیازی به شرح ندارد. در مورد عملکرد ایران در عرصه های دیجیتال، تا کنون دولت برنامه وسیاست مشخصی برای دیجیتالی شدن نداشته است. تا آن که در تاریخ ۲۸/۳/۸۱ در قانون بودجه ۱۳۸۱ کل کشور اجرای طرح ملی «توسعه و کاربری فن آوری ارتباطات و اطلاعات»(تکفا) تصویب شد و چارچوب اجرایی آن برای تمام سازمان ها ابلاغ شده است. دبیرخانه شورای عالی اطلاع رسانی مکلف شده با همکاری و هماهنگی کلیه دستگاه های اجرایی در راه تکمیل و تصویب برنامه جامع آن اقدام نماید. در گزارش این طرح بخش های اصلی به شرح زیر تعریف شد ه اند:
توسعه منابع انسانی و آموزش الکترونیک فرهنگ در محیط رایانه ای:
* دولت الکترونیک
* خدمات الکترونیک
* تجارت الکترونیک
* اقتصاد الکترونیک
* شبکه زیرساخت اطلاع رسانی ملی ایران (NII-IR) و امنیت
* بستر قوانین
* شرکت های کوچک و متوسط
* بخش صنعت
نقد این برنامه در چارچوب مقاله حاضر نمی گنجد، ولی باید اذعان داشت که این طرح به هر حال حرکتی است که هر چند دیر شروع شده، ولی گامی است مثبت در جهت همگام سازی با تحولات دیجیتال در جهان. در این طرح الزامات و اهمیت دیجیتالی شدن در حوزه های مختلف برای ایران تشریح شده است. اما، تجربه نشان داده است که برنامه ها و طرح های ملی به دلیل بی توجهی به الزامات اجرایی در عمل با شکست مواجه شده اند. در مورد این طرح نیز این نگرانی وجود دارد. از جمله این الزامات، فرهنگ سازی و ایجاد زیر ساخت ها و ظرفیت های مناسب است. که باید در سازمان ها به وجود آید و مهم ترین آن تشکیل سرمایه انسانی و اجتماعی مناسب است.
شکی نیست که ایران بدون داشتن زیرساخت پیشرفته دیجیتال، حتی اگر منابع طبیعی از جمله نفت ارزش خود را حفظ کند، باز نمی تواند نیازهای جمعیت ۷۰ میلیونی خود را که بیشتر آن جوان است، تأمین کند. آن هم در شرایطی که به دلایل زیاد بهره وری و کارایی منابع و سیستم ها در آن بسیار پایین بوده است.
مطالعات انکتاد نشان داده است که ICT می تواند به بهبود بهره وری کمک کند و نیز طبق برآورده ها با هر ۱ درصد رشد بهره وری در بخش خدمات در آسیا می توان مزایای رفاهی در حد ۱۲ میلیارد دلار آمریکا و رشد GDP در حد ۴/۰ درصد و رشد صادرات در خدمات در حد ۲ تا ۳ درصد پدید آورد. در همین مطالعات، تأثیر تکنولوژی های دیجیتال بر کاهش هزینه، افزایش کارایی و بهره وری، افزایش سرعت و بهبود رقابت پذیری جهانی در تجارت و حمل و نقل و خدمات مالی انکار ناپذیر ذکر شده است.
از سوی دیگر، تجربه کشورهایی چون ایرلند حاکی از آن است که برنامه ریزی سنجیده و خردمندانه و دوراندیشانه در زمینه ICT می تواند نتایج اقتصادی- فرهنگی چشمگیری به بار آورد، حتی در شرایطی که در جامعه ثبات و آرامش سیاسی کامل حکمفرما نباشد. ایران می تواند با درس گرفتن از این مطالعات و تجربه ها جهت گیری استراتژیک خود را در زمینه ICT طراحی کند. تجربه جهانی توجه ما را به نکات زیر جلب می کند:
۱- تکنولوژی های دیجیتال باید ارزان و آسان در اختیار مردم قرار گیرند. بدون این دسترسی، فرصت ها از دست می رود.
۲- تکنولوژی های دیجیتال و به بیانی دیگر ایجاد زیرساخت دیجیتال و یا شبکه عصبی دیجیتال که بعد سخت افزاری قضیه است، به تنهایی کافی نیست نباید هدف قرار گیرد. زیرا به خودی خود نمی تواند به بهبود اوضاع کمک کند. البته دسترسی مردم به ابزار دیجیتال، فرصت های با ارزشی برای رشد و شکوفایی قابلیت ها در اختیار می گذارد ولی کار به این جا ختم نمی شود.
۳- تکنولوژی های دیجیتال در سازمان ها و کشورهایی به عامل توسعه و بهبود بهره وری و کارایی و کیفیت و رقابت پذیری تبدیل شده اند که زیرساخت های مناسب وجود داشته یا ایجاد شده است.
۴- در سطح خرد تکنولوژی های دیجیتال در صورتی می توانند تحول توسعه ای بیافرینند که ساختار سازمانی سازمان ها در جهت ساختارهای منعطف، ارگانیک، مسطح وتیمی و مشارکت جو و دموکراتیک متحول شوند، به ویژه ساختارهایی که بوروکراتیک، اقتدارطلب، بسته، سلسله مراتبی و بدون انعطاف اند.
ایران
نروژ
مؤلفه های HDI
۱۴۹ دستگاه
۵۳۲ دستگاه
تلفن به ازای هر هزار نفر سال ۲۰۰۰
۱۵ نفر
۷۵۱ نفر
مشترکان تلفن سیار سال ۲۰۰۰ به ازای هر هزار نفر
۱ عدد
۱۰۳ عدد
حق امتیاز اختراعات (Patent)
۴ درصد
۷/۷ درصد
سهم مخارج عمومی از GNP در آموزش، ۹۵-۱۹۹۷
۷/۱ درصد
۷ درصد
سهم مخارج عمومی از GDP در بهداشت، ۱۹۹۸
۸/۳ درصد
۸/۱ درصد
سهم مخارج عمومی از GDP در حوزه نظامی، ۲۰۰۰
* فرایندها از نو مهندسی شوند و سیستم های مدیریت فرایند محور وIT محور حاکم شود.
* سرمایه انسانی مناسبی تشکیل شود و نیروی انسانی از دانش و مهارت و تخصص مورد نیاز ICTبرخوردار شود و برای ایجاد این سرمایه و توسعه مستمر آن، وقت و هزینه لازم صرف شود.
* فرهنگ سازمانی ، تحول جو، دانایی محور و نوآور شود. بدون تحول فرهنگی، دیجیتالی شدن به سرانجام نمی رسد و یا اثربخش نخواهد بود.
سیستم های عملیاتی، اطلاعاتی و پرسنلی دیجیتالی شده و از نو طراحی شوند و نوسازی آنها همگام با تحولات IT پیش می رود.
انقلاب دیجیتال و عرصه عمومی
در حوزه فرهنگ ایران فرصتی درخشان پیدا خواهد کرد برای مبادله کالاهای فرهنگی خود و یافتن سهمی در خور، در بازار کالاهای فرهنگی و ایفای نقش در عرصه میراث پربار معرفتی فرهنگی و ادبی خود در جامعه جهانی
۶- دیجیتالی شدن فرایندها و سیستم ها با هدف بهبود بهره وری، کیفیت و رقابت پذیری طراحی و اجرا و هدایت شود. دیجیتالی شدن بدون هدف، و صرفاً با انگیزه همگامی با جهان پیشرفته پرهزینه و بی ثمر خواهد بود
نمودار زیر، مدلی ارائه می دهد که می تواند راهنمای تدوین برنامه های اجرایی طرح های ملی مانند تکفا باشد.
با توجه به این نکات و نیز وضع موجود سازمان ها و ساختارها در ایران است که به نظر می رسد طرح های ملی چون تکفا در ایران به مدیریت و رهبری پیچیده و ویژه ای نیاز داشته باشند. این طرح باید خود را به عنوان طرح تحول استراتژیک تلقی کند و تیم هایی مرکب از صاحب نظران مجرب دارای دانش و تجربه نوین مدیریت تحول استراتژیک اجرای آن را رهبری کنند. این تیم ها باید بتوانند هم زمان با ایجاد زیرساخت سخت افزاری و راه اندازی شبکه دیجیتال، ظرفیت و توانمندی لازم را در ساختار سازمانی ، فرآیندها، سیستم ها، نیروی انسانی و فرهنگ سازمانی پدید آورند و نهادها و سازمان ها را برای مواجهه با این تحول آماده سازند. بدون این ظرفیت سازی و توانمندسازی، طرح با صرف هزینه بسیار از نظر مالی و وقت، و اثربخشی نه چندان مطلوب، اجرا خواهد شد و به سرنوشت سایر طرح های ملی دچار می شود. به هر حال باید توجه داشت که دیجیتالی شدن جوامع تحت فشار دو دسته نیرو جریان دارد:
* جبر زمانه و آهنگ طبیعی تحولات ،اجبار طبیعی افراد، سازمان ها و جوامع به همگامی با نیروهای پر فشار تکنولوژیکی که از درون بسته ترین مرزها راه خود را به درون کشورها باز می کنند و اقبال طبیعی مردم به ویژه جوانان، راه را برای استفاده و جذب نوآوری های زمانه به ویژه این تکنولوژی ها در زندگی هموار می سازد.
* برنامه ریزی سنجیده و مدبرانه و دوراندیشانه رهبران جامعه در سطح کلان و رهبران سازمان ها در سطح خرد برای جذب این تکنولوژی ها و استفاده سنجیده از فرصت های باارزشی که ارائه می دهند و کاهش آثار تهدیدآمیز آنها.