عبادت واقعى در قرآن
عبادت صحیح در قرآن مجید به دو صورت مطرح شده است : عبادت ظاهرى ، عبادت باطنى .
1 ( هَلْ أَتَاکَ حَدِیثُ الْغَاشِیَه ِ * وُجُوهٌ یَوْمَئِذ خَاشِعَه ٌ * عَامِلَه ٌ نَاصِبَه ٌ * تَصْلَى نَاراً حَامِیَه ً * تُسْقَى مِنْ عَیْن آنِیَه * لَیْسَ لَهُمْ طَعَامٌ إِلاَّ مِن ضَرِیع * لاَ یُسْمِنُ وَلاَ یُغْنِى مِن جُوع ) [ غاشیه (88) :
2 ( وُجُوهٌ یَوْمَئِذ نَاعِمَه ٌ * لِسَعْیِهَا رَاضِیَه ٌ * فِى جَنَّه عَالِیَه * لاَ تَسْمَعُ فِیهَا لاَغِیَه ً * فِیهَا عَیْنٌ جَارِیَه ٌ * فِیهَا سُرُرٌ مَرْفُوعَه ٌ * وَأَکْوَابٌ مَّوْضُوعَه ٌ * وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَه ٌ * وَزَرَابِىُّ مَبْثُوثَه ٌ ) غاشیه (88) : 8 16 ] .
اول : عبادت ظاهرى ، که البته باید نیت خالص باطن ، آن را همراهى کند ، تا مورد قبول قرار گیرد ، و شامل تکالیف اعضاى ظاهر انسان است که خداى متعال در قرآن به آن امر کرده است :
( أَقِمِ الصَّلاَه َ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ )(1) .
« نماز را از ابتداى تمایل خورشید به جانب مغرب [ که شروعِ ظهرِ شرعى است ] تا نهایت تاریکى شب بر پا دار ، و [ نیز ] نماز صبح را [ اقامه کن ] » .
( وَأَقِیمُوا الْصَّلاَه َ وَآتُوا الْزَّکَاه َ وَارْکَعُوا مَعَ الْرَّاکِعِینَ )(2) .
« و نماز را بر پا دارید ، و زکات بپردازید ، و همراه رکوع کنندگان رکوع کنید [ که نماز خواندن با جماعت محبوب خداست ] » .
( وَللهِِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً )(3) .
« و خدا را حقّى ثابت و لازم بر عهده مردم است که [ براى اداى مناسک حج ]آهنگ آن خانه کنند ، [ البته ] کسانى که [ از جهت سلامت جسمى و توانمندى مالى و باز بودن مسیر ] بتوانند به سوى آن راه یابند » .
( کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ )(4) .
« اى اهل ایمان ! روزه بر شما مقرّر و لازم شده ، همان گونه که بر پیشینیان شما مقرّر و لازم شد ، تا پرهیزکار شوید » .
( اتَّقُوا اللهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَه َ وَجَاهِدُوا فِى سَبِیلِهِ )(5) .
« اى اهل ایمان ! از خدا پروا کنید و دست آویز و وسیله اى [ از ایمان ، عمل صالح و آبروى مقرّبان درگاهش ] براى تقرّب به سوى او بجویید ; و در راه او جهاد کنید تا رستگار شوید » .
1 اسراء (17) : 78 .
2 بقره (2) : 43 .
3 آل عمران (3) : 97 .
4 بقره (2) : 183 .
5 مائده (5) : 35 .
( جَاهِدُوا بِأَمْوَالِکُمْ وَأَنْفُسِکُمْ فِى سَبِیلِ اللهِ )(1) .
« با اموال و جان هایتان در راه خدا جهاد کنید که اگر دانا [ ىِ به حقایق ] باشید این براى شما بهتر است » .
و نمونه هاى دیگرى از این اوامر که مربوط به اعضا و جوارح و موضوع علم فقه و یا علم شریعت است که در صورت رعایت تقوا، این اوامر به اجرا گذاشته خواهد شد . اگر اعضاى انسان میدان بازیگرى هاى شیطان و طاغوت ، هواى نفس و غرائز و شهوات سرکش باشند، تسلیم اوامر حق نخواهند شد .
علم شریعت معمولاً نزدیک به هشتاد و چند کتاب از قبیل کتاب نماز ، طهارت ، زکات ، اعتکاف ، مزارعه ، مضاربه ، مساقات ، ازدواج ، طلاق ، رضاع ، لقطه ( گمشده ) سبق ورمایه ، شفعه ، صید و ذباحه ، وکالت، ضمان ، حواله ، جعاله ، حدود ، دیات ، قصاص و . . . را تشکیل مى دهد .
دوم : عبادت باطن یا عبادت سرّ است که مربوط به نفس ، روان ، روح و جان انسان است و منشأ قبول آن تقواى قلب ، یا تقواى باطن است .
صبر ، توکل ، حلم ، فتوّت ، بصیرت ، تواضع ، جود ، سخا ، اخلاص ، معرفت و . . . عبادت هاى باطنى است و نسبت به همه آنها در قرآن مجید و روایات با امر تأکید شده و هر انسان مکلفى به این گونه عبادت ، که بدون شک ضامن حفظ عبادات ظاهرى است ، مکلف است ، و این خط نورانى است که انسان را در میدان تزکیه قرار داده و از انسان موجودى والا و خدایى مى سازد .
1 توبه (9) : 41 .
عهده دار بیان خطوط این عبادت ، علم سرّ یا علم اخلاق است و ریشه این علم، و عمل به آن نیز تقوا است .
امیر مؤمنان حضرت على (علیه السلام) مى فرماید :
اَلتُّقى رِئیسُ الاَْخْلاقِ(1) .
« نیروى خود نگهدارى رأس اخلاق است » .
چون معرفت حاصل شود ، خوف آید و چون خوف آمد نیروى تقوا و خود نگهدارى مى آید و چون تقوا آمد زمینه قبول حسنات اخلاقى که بهترین عبادت است در انسان آماده مى گردد .
فضایل اخلاقى در قرآن
( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ )(2) .
« اى اهل ایمان ! [ در برابر حوادث ]شکیبایى کنید ، و دیگران را هم به شکیبایى وادارید ، و با یکدیگر [ چه در حال آسایش چه در بلا و گرفتارى ]پیوند و ارتباط برقرار کنید و از خدا پروا نمایید تا رستگار شوید » .
( قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللهِ وَاصْبِرُوا )(3) .
« موسى به قومش گفت : از خدا یارى بخواهید ، و شکیبایى ورزید » .
( وَاصْبِرْ فإِنَّ اللهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ )(4) .
« و شکیبایى کن که یقیناً خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمى کند » .
1 بحار الانوار : 67/284 ، باب 56 ، حدیث 6 ; شرح نهج البلاغه : 20/47/418 .
2 آل عمران (3) : 200 .
3 اعراف (7) : 128 .
4 هود (11) : 115 .
( وَعَلَیهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُتَوَکِّلُونَ )(1) .
« و [ همه ] توکل کنندگان باید به خدا توکل کنند » .
( فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللهِ إِنَّ اللهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ )(2) .
« و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن ; زیرا خدا توکل کنندگان را دوست دارد » .
( وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ )(3) .
« و خشم خود را فرو مى برند ، و از [ خطاهاىِ ] مردم در مى گذرند ; و خدا نیکوکاران را دوست دارد » .
1 یوسف (12) : 67 .
2 آل عمران (3) : 159 .
3 آل عمران (3) : 134 .
اخلاق و زیبایى هایش
اخلاق در فرهنگ الهى ، از موقعیت بسیار مهمى برخوردار است ، قواعد عالى اخلاق ، بهترین راهنما براى تزکیه نفس از آلودگى ها است .
مایه هاى مهمى که براى رشد و کمال انسان ، در اعماق وجود قرار دارد ، به وسیله حسنات اخلاقى شکوفا مى گردد . حرکت و سیر این خط پر برکت است که آدمى را آراسته به ارزش ها نموده و از انسان موجودى والا و وجودى برتر به وجود مى آورد .
قرآن مجید در باب اخلاق داراى آیات زیادى است که در آن آیات به ارزش هایى که از طریق اخلاق نصیب انسان مى گردد اشاره شده است .
قرآن کریم براى حسنات اخلاقى ، که تنها راه تزکیه نفس از آلودگى هاست اهمیت زیادى قائل شده و معصومین بزرگوار ، نزدیک ترین مسلمان را در قیامت به خود ، خوش اخلاق ترین آنان معرفى کرده اند :
قال رسول الله (صلى الله علیه وآله) :
اَقْرَبُکُمْ غَداً مِنّى فِى الْمَوْقَفِ اَصْدَقَکُمْ لِلْحَدِیْثِ وَ اَداکُمْ لِلْاَمانَه ِ وَ اَوْفاکُم بِالْعَهْدِ وَ اَحْسَنُکُمْ خُلْقَاً وَاَقْرَبُکُمْ مِنَ النّاسِ(1) .
1 بحار الانوار : 7/302 ، باب 15 ، حدیث 65 ; امالى طوسى : 229 ، مجلس 8 ، حدیث 403 53 .
« نزدیک ترین شما به من در روز قیامت ، راستگوترین شما و اداء کننده امانت ، و وفاداترین شما و به پیمان و خوش اخلاق ترین شما ،نزدیک ترین شما به مردم است » .
خیال باطل
عده اى تصور مى کنند خوش اخلاق بودن ، خوش رو بودن به هنگام برخورد با دیگران است ، اما این تصور بدون شک تصور بى جایى است ; زیرا خنده رویى یک جزء بسیار کوچک از مسئله خوش خلقى است ، اخلاق در اصطلاح بزرگان ، آراسته بودن به تمام حسنات اخلاقى و دور ماندن از رذایل است .
هنگامى که رذایل از قبیل : کبر ، ریا ، بخل ، حسد ، نفاق ، نمامى ، دروغگویى ، غرور ، عجب و . . . از صفحه روان زدوده شد و نفس به سخا ، مروت ، مردانگى ، فتوت ، شرف ، غیرت ، خشوع ، خضوع و . . . آراسته گشت ، انسان ، خوش اخلاق شده و به اخلاق پاک آراسته گشته است .
منابع
www.mazhabinews.com
قرآن مجید ، حسنات اخلاقى را « نور » دانسته ، و آراسته به آن حسنات را منور به نور حق قلمداد کرده است :
( أَوَمَن کَانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُوراً یَمْشِى بِهِ فِى النَّاسِ کَمَن مَثَلُهُ فِى الظُّلُمَاتِ لَیْسَ بِخَارِج مِنْهَا کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْکَافِرِینَ مَاکَانُوا یَعْمَلُونَ )(1) .
« آیا کسى که [ از نظر عقلى و روحى ]مرده بود و ما او را [ به وسیله هدایت و ایمان ] زنده کردیم ، و براى وى نورى قرار دادیم تا در پرتو آن در میان مردم به درستى و سلامت ] حرکت کند ، مانند کسى است که در تاریکى ها [ ىِ جهل و گمراهى ] است و از آن بیرون شدنى نیست ؟ ! این گونه براى کافران
1 انعام (6) : 122 .
] به خاطر لجاجت و عنادشان [ آنچه انجام مى دادند ، آراسته شد [ تا گمان کنند اعمالى را که انجام مى دهند نیکوست » .
معیار و میزان الهى
آرى! به فرموده قرآن ، که معیار و میزان الهى براى تشخیص حق از باطل است ، حسنات اخلاقى در زندگى بشر ، همچون چراغ فروزان ، فرا راه آدمى است ، و دارندگان این نور ، براى مردم منبعى از خیر و موجودى پربرکت اند .
فاقدین اخلاق حسنه ، در حقیقت محروم از روشنایى لازم اند ، و از کسى که محروم از نور است جز شر و پلیدى ، ظلم و تجاوز ، خیانت و ناجوانمردى توقع نمى رود .
برکات اخلاق
تنها برنامه اى که روابط انسان را با سایر انسان ها ، بر اساس حق و عدل بر پا مى کند « اخلاق » است ، و کسى که از حسنات اخلاقى دور مانده ، دچار ظلمت و تاریکى است و هرگز نخواهد توانست با مردم به نیکى زندگى کند .
شما از روان آلوده به رذایل و انسان دچار ظلمت و از مردم فرورفته در جهل ، جز زیان و ضرر چه توقعى دارید ؟.
نمى توان باور کرد که انسان فاقد اخلاق ، شر و زیان نداشته باشد . تجربه نشان داده که بیشترین درصد مظالم بشر و تجاوزات و جنایاتش ، معلول نبود حسنات اخلاقى در وجود اوست .
چگونه مى توان قبول کرد کسى که خود را از آلودگى ها پاک نکرده در روابط و برخوردهایش جانب حق را رعایت کند ؟
همچنان که انسان فاقد ایمان ، متجاوز به حق است ، انسان فاقد اخلاق هم متجاوز به حقوق خلق است . گرچه مى توان گفت فاقد ایمان ، به حقوق خلق هم تجاوز مى کند ، و فاقد اخلاق ، حقوق حق را پایمال مى نماید .
امام سجاد (علیه السلام) از خداى بزرگ تقاضا مى کند : «برایم نورى قرار ده تا در پرتو آن در بین مردم سرافراز باشم»(1) . نورى که حضرت از خدا مى خواهد ، همان چراغ پر نور حسنات روحى است .
در اینجا تذکر یک نکته لازم است که : هر مسلمانى براى قبول حسنات اخلاقى و شستشوى روان از رذایل ، نیازمند به ایجاد زمینه در صفحه با عظمت نفس است .
بدون شک ، بدون ایجاد زمینه لازم ، دور کردن رذایل ، مشکل ، و آراسته شدن به حسنات اخلاقى غیر ممکن به نظر مى رسد .
گریز از دنیاگرایى
از آثار گرانبهاى اسلامى چنین برمى آید که : برقرار کردن رابطه با دنیا ، به عنوان وسیله رسیدن به حق ، علل ایجاد زمینه براى قبول حسنات و معالجه روان از پلیدى هاست .
باید بدون اراده و نظر کردن به دنیا به عنوان هدف ، و تکبر ورزیدن در برابر حق ، روان گرفتار سوء خلق ، معالجه گردد ، و مشکل است انسان دنیایىِ تاریک نفس ، به نور اخلاق منور شود .
کسى که از موقعیت دنیا ، یعنى مجموع برنامه هاى مادى و جسمى بى خبر باشد ، کسى که از شناخت دنیا به معناى حقیقى اش دور مانده است ، کسى که تصور کند ابتدا تا انتهاى حیات ، روابط مادى و رسیدن به لذت هاى جسمى است ، چگونه مى تواند خود را تبدیل به انسانى الهى و موجودى والا کند ؟
1 صحیفه سجادیه : 106 دعاى شماره 22 ( دعائه (علیه السلام) لشده والجهد . . . ) .
آنان که به دنیا به عنوان اولین و آخرین منزل نگریستند ، و به خیال خام خود ، فقط امروز را صحنه زندگى حساب کردند ، از هیچ رذیلتى در امان نماندند .
چنین مردمى با این گونه رابطه چنان سست اراده شدند که در برابر مقام مادى ، مراحل شهوانى ، و برخورد با درهم و دینار پاک باخته گشته و براى رسیدن به هر یک از این برنامه ها دامن به هر رذیلتى آلوده کردند و در تمام زمینه ها از تواضع در برابر حق اباء نمودند .