انقلاب
مقدمه :
رضاخان بعد از به سلطنت رسیدن دست به اقدامات وسیعی برای تحکیم پایه های قدرت خود زد. افرادی که او را در این کار یاری داده بودند نخست بسوی خود جلب کرد ولی بعد از مدتی به دلایل مختلف آنها را از خود طرد کرد. روشها و قبایل ایلات و عشایر را که در نخستین سالهای سلطنت اش نیازمند آنها بود بر سر کارها آورد ولی بعد از مدتی آنها را بخاطر اینکه قدرت باید یکپارچه شود از بین برد و اموالشان را مصادره یا به قیمت پائین تصاحب کرد. به بهانه نوگرایی و مدرنیزاسیون اصلاحات فراوانی انجام داد که بعضی از آنها ماند قوانین قضائی و ایجاد دانشگاهها و مراکز قدرت و پادگانهای نظامی سودمند بودند ولی بعضی از اقدامات ضربه مهلکی به فرهنگ و سنن کهن ابران کرد . اصلاح البسه و کشف حجاب و صدور قوانین ضداسلامی و جلوگیری ازانجام بعضی از مظاهر اسلامی از کارهای ناشایست وی است.
ظهور دولت مطلقه مدرن ایران دولت پهلوی اولبا تکیه بر باز خانی استدلالی روند تحولات ایران در فاصله سالهای 1304-1285 بررسی نمایید( 16 سال سلطنت پهلوی).
رضا خان بعد از به سلطنت رسیدن برای تحکیم پایه های قدرت خود و دست یافتن به قدرت مطلق دست به اقداماتی زد: 1- کوشش های دولت رضا خان در زمینه رفع موانع تاسیس دولت مطلقه.
الف: سرکوب و کنترل ایلات و عشایر : به گزارش منابع تاریخی ، مقارن سلطنت رضا شاه قریب یک چهارم جمعیت کشور را ایلات و عشایر تشکیل می دادند . زندگی ایلی و عشایری از دو نظر با برنامه های نوسازی در تعارض داشت. یکی سبک زندگی اقتصادی مبنی بر دامداری سنتی و دوم ساختار اجتماعی و سیاسی عشایر که نقش محلی در ساختار قدرت سیاسی به آنان بخشیده بود.[1]
سیاست عشایری رضا شاه از نحوه رفتار او با ایل بختیاری نمایان است. هنگامی که رضا شاه شورشهای مختلف کشور را توسط و سردار اسعد و برادرش خاموش کرد و دیگر نیازی به وجود آنها نداشت درصدد از بین بردن آن ایل برآمد بدین ترتیب که در دو خانواده ایلخانی و حاجی ایلخانی را به جان هم انداخت و نیز دو شاخه هفت لنگ و چهار لنگ را با حمایت از چهار لنگ آن دو را تضیعیف کرد و در نهایت از بین برد. سیاستی که در برابر عشایر اتخاذ شد با هدف بلند تبدیل امپراتوری کثیر المله به دولتی یکپارچه با مردمان واحد، ملت واحد، زبان واحد، فرهنگ واحد، اقتدار سیاسی واحد ارتباط نزدیک داشت.[2]
ب : ایجاد محدودیت های گسترده برای حضور روحانیون در امور دولتی و اجتماعی: روحانیان از گذشته های دور سهم قابل ملاحظه ای در قدرت و پراکندگی آن داشتند . خاصه جنبش مشروطیت و حوادث پس از آن بر منزلت اجتماعی آنان افزود و موقیعت شان را در هرم قدرت افزایش داد. دولت رضا شاه از دو سو خود را رویای روحانیون می دانست یکی پروژه نوسازی و تجدد و دیگر تجمع و تمرکز در ساختار دولت جنگ مذهب زدایانه در جبهه های زیادی جریان داشت. داور حقوقدانان دارای تحصیلات جدید را جانشین قضائی کرد که تعلیمات سنتی داشتند. داور امتیاز پرسود ثبت اسناد رسمی را از روحانیون گرفت و به دفاتر و محاضر غیر مذهبی سپرد . در این میان رضا شاه از حضور روحانیون در مجلس ملی به شدت کاست ، تعداد آنان را از بیست و چهار نفر به چهار نفر در مجلس پنجم به شش نفر در مجلس دهم کاهش یافت در نتیجه این کارها روحانیون نفوذ خود را نه تنها در سیاست بلکه در امور حقوقی ، اجتماعی و اقتصادی از دست دادند.
ج: سلب امتیازات حقوقی و اجتماعی اعیان و اشراف: طبقه اشراف در جامعه ایرانی یکی دیگر از پایه های ساخت پراکنده قدرت بود. به عبارت دیگر اشراف با تکیه بر موقیعت اجتماعی و برخوردار از مزایای اقتصادی امکان دستیابی بر مراکز و منابع قدرت را مستقل از ساز و کارهای رسمی حکومت داشت. این خصیصه مانعی بر سر اتحاد یکپارچگی نظام سیاسی و تجمع منابع قدرت در دست دولت بود.[3] رضا شاه در عین که برخی خانواده های اشرافی را به خود جلب می کرد. آنان را هم از نظام زعامت محلی- موقیعتی که در سراسر قرن سیزدهم داشتند- و هم از نقشی که بعنوان طبقه حاکمه کشور از اواخر انقلاب مشروطه بر عهده داشتند عزل کرد بسیاری را خلع کرد بعضی را مجبور به فروش زمینها به قیمت ناچیز و بقیه را نه فقط از قدرت را اموالشان محروم کرد بلکه آزادی ، حیثیت و حتی جانشان را نیز گرفت. سپهدار به ترس از حسابرسی مالیاتی خودکشی کرد . احمد قوام متهم به توطئه علیه شاه به اروپا گریخت. مصدق پس از حبسی کوتاه مدت به املاکش در نزدیکی تهران رفت. شیخ خزعل و سمیتقو و آخرین ایلخان قشقایی در حال که در خانشان بازداشت بودند بطور مشکوکی درگذشتند.[4]
2- اقدامات ایجابی دولت رضا خان برای تاسیس دولت مطلقه
الف: ایجاد ارتش متمرکز و سراسری : قشون ایران عمدتاً از نیروهای ایلیاتی و روستایی تشکیل شده بود که به هنگام نیاز از سوی حکومت مرکزی فراخوانده می شدند و پس پایان ماموریت دوباره به کار و زندگی خویش باز می گشتند ساختار ایلی و غیره ای حکومت بهره گیری از نیروی نظامی ایل و ایلات هم پیمان را به مشابه قشون دولتی اجتناب ناپذیر می کرد . رضا شاه ارتش نوین را رکن اصلی نظم نوین خود قرارداد با بیش از پنج برابر افزایش بودجه سالانه دفاعی از سال 1305 تا 1320 و امکان سرباز گیری از مردم کشور به واسطه قانون نظام وظیفه نخست از روستاها سپس از شهرها و سرانجام از عشایر نیروهای مسلح ار پنج لشکر با 40000 نفر به هجده لشکر با 127000 نفر رسید. نیروی هوایی کوچک و جنگ مکانیزه ای با 100 تانک و چند ناوجه در خلیج فارس نیز بدان ضمیمه شد. سطح زندگی افسران ارتش را بالا برد . اراضی دولتی را با قیمت ارزان به آنها فروخت فارغ التحصیلان ممتاز دانشکده افسرس را به سن سیر فرانسه فرستاد.
ب: گسترش دستگاه اداری متمرکز: رضا شاه به تدریج عناصر بی سازمان دیوان سالاری سنتی یعنی مستوفیان . میرزاهای سنتی و وزیران ناکار آمد و مراتب آشفته ایرانی را به حکومتی با حدود0000 9 کارمند تمام وقت مستقر در ده وزارتخانه داخله ، خارجه ، عدلیه ، مالیه ، معارف ، تجارت ، پست ،تلگراف ، کشاورزی و راه و صنعت تبدیل کرد. وزارت کشور که شهربانی ، اموراجرایی داخلی ، خدمات بهداشتی ، انتخابات و نظام وظیفه را زیر نظر داشت یکسره بازرسی شد . تقسیمات قدیم مناطق بزرگ و مناطق کوچک بیشمار از بین رفت و جای آن کشور به یازده استان ، چهل و نه شهرستان و بخشها و دهستان به انجمن های رسمی که وزارت کشور منصوب می کرد سپرده شد . برای اولین بار در عصر جدید دولت می توانست از پایتخت به استانها ، شهرستانها و بخشها و حتی به روستاهای بزرگ دسترسی داشته باشد.
ج: نظام حقوقی و تشکیلات جدید دادگستری : علی اکبر خان داور ، طراح و پایه گذار نظام حقوقی جدید و تشکیلات وزارت عدلیه [دادگستری] بود. وی در روز 27 بهمن 1305 در جلسه علنی مجلس شورای ملی لایحه اختیاات خود را برای مدت چهار ماه تقدیم کرد . این لایحه بلافاصله تصویب شد و داور مجاز گردید با استفاده از این اختیارات قوانین و تشکیلات قضایی را اصلاح کند . در این لایحه اختیارات داور همه قشون کشور را شامل می شد . داور امتیاز پرسود ثبت اسناد رسمی را از روحانیون گرفت و به دفاتر و محاضره غیر مذهبی سپرده سلسله مراتبی از دادگاههای کشوری به شکل دادگاه شهرستان ، دادگاه منطقه ای ، دادگاه استان و دیوان عالی کشور ایجاد کرد و بنیادی تر از همه اختیار تصمیم گیری در این خصوص را که کدام موارد باید در محاکم شرع و کدام در دادگاههای مدنی رسیدگی شود به حقوقدانان جدید تفویض کرد.
د: نظام جدید آموزش کشور : اسناد و مدارک تاریخی نشان می دهد که نظام آموزش جدید ایران بطور جدی و همه جانبه طی سالهای 1309-1340 شمسی پایه گذاری شد در برنامه ریزی های جدید آموزش رسمی زیر نظارت دولت و بصورت یک نظام هماهنگ در آمد. تحصیلات عای ترقی رد . در سال 1304 کمتر از 600 دانشجو در شش موسسه تحصیلات عالی جدید: دانشکده های طب : کشاورزی ، تربیت معلم ، حقوق ، ادبیات و علوم سیاسی وجود داشت . در سال 1313 این شش دانشکده یکجا دانشگاه تهران را تشکیل دادند. اکثریت قاطع فارغ التحصیلان دبیرستانها و دانشگاه بعنوان کارمند تکنسین ماهر ، مدیر عمومی ، معلم ، قاضی ، پزشک یا استاد دانشگاه وارد خدمات دولتی شدند.