اوّل دفتر به نام ایزد دانا صانع و پروردگار حیّ توانا
سپاس و ستایش خداوندی را سزاست که به واسطه ی ارسال رُسل و ابلاغ کتب دل های رمیده را آرمیده ساخت. خداوندی را ستایش کنیم و نیایش نماییم که عفوش خطاپوش است.
پاکا ! ملکا ! مُلکِ جان ها از آن توست و جمله دل ها به فرمان تو.
سر پادشاهان گردن فراز به درگاه تو بر زمین نیاز
ملکا ! ما را از دام هوارهایی ده و راه هُدی راهنمایی کن.
یا الهی و ربّی و سیّدی ! همه را چشم امید به درگاه تو باز است و دست نیاز به رحمت تو دراز. [1]
خدایا، آنان که نمی دانند، بیاموز که بدانند و به آنان که می دانند، بیاموز که عمل کنند. ای حلاّل مشکلات پنهان، درمان آن دردها که به هیچ کس نمی توان گفت، در دست های توست ! ما را محتاج دست های درد ناشناس مکن.
خدایا، امان از دست های پنهان شیطان ! روح و جان ما را از سلطه ی پنهان شیطان برهان.[2]
بسم الله معراج القلوب الاولیاء ، بسم الله نور سرّ الاصفیاء ، بسم الله شفاء صدور الاتقیاء بسم الله کلمه التقوی و راحه الثکلی و شفاء المرضی، بسم الله نور دل دوستان است، آئینه ی جان عارفان است، چراغ سینه ی موحدان است، آسایش رنجوران و مرهم خستگان، شفای درد و طبیب دلان است.
در هجر تو کار بی نظام است مرا شیرین همه تلخ و پخته خام است مرا
در عالم اگر هزار کام است مرا بی نام تو این بسی حرام است مرا [3]
«بسم الله الرحمن الرحیم» اول بار در کجا آمده است؟ پاسخ این پرسش در بحارالأنوار نقل شده، آنجا که می گوید : القرآن – مبتدؤه بسم الله الرحمن الرحیم. [4]
و در معنای بسم الله در کتب احادیث آمده است که :
بسم الله ای استعین – بالله [5] و نیز : اِنَّ بسم الله الرحمن الرحیم امانَ [6] و بسم الله خیر الاسماء و اکرم الاسماء. [7]
در تفسیر کشف الأسرار در باب معنای بسم الله آمده است :
بسم الله معناۀ بَدأتُ بسم الله فابدَؤا می گوید، در گفتم به نام خویش، در پیوستم به نام خویش و آغاز کردم به نام خویش. در گیرید به نام من، در پیوند به نام من، آغاز کنید به نام من. اسم – اینجا به معنی ذات است.
و در جایی دیگر مولّف کشف الاسرار می نویسد :
«بسم الله الرحمن الرحیم» اشتقاقِ «اسم» از سمّو است و معنی سمُّو ارتفاع است، یعنی که نام سماء نامورست و نشان ارتفاع او.
خالق جل ثناؤه بی عیب و با عزّت و با جلال است و با لطف و با جمال است. وجود او دل ها را کرامت است ! شهود او جان ها را ولایت است ! نادر یافته در عیان، و شیرین در حکایت است! یک نظر به عنایت اگر کند، همه را کفایت است.
اگر روزی بیندازد کمند از برج ایوانش بسا دل ها که اندر حضرت او در شکار آرد [8]
چرا کارها را با نام و یاد خدا و با ذکر بسم الله آغاز می کنیم؟ نظامی شاعر توانای پارسای پارسی در پاسخ این پرسش در یک بیت بیان می دارد.
بسم الله الرحمن الرحیم هست کلید در گنج حکیم
و تمامی بزرگانی که به خصوص در ادب فارسی آثار گران سنگی از خویش به یادگار نهاده اند در دیباچه و یا مقدمه ی آنچه که آفریده اند از آفریدگارشان یاد می کند.
ای نام تو بهترین سرآغاز بی نام تو نامه کی کنم باز
ای یاد تو مونس روانم جز نام تو نیست بر زبانم
فردوسی والا فرماید :
به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای
و مولانای عاشق، مثنوی شریف خویش را با حرف «ب» که به عقیده ی بسیاری برگرفته از «بای» بسم الله الرحمن الرحیم است، آغاز می کند و با الهام از کتاب الهی «قرآن عظیم» که با «بای» بسم الله آغاز شده است می سراید که :
بشنو از نی چون حکایت می کند از جدایی ها شکایت می کند
و سعدی در آغاز بوستانش گوید :
به نام خداوند جان آفرین حکیم سخن در زبان آفرین
و عطاّر عارف در آغاز مقامات الطیّور یا منطق الطّیر ندا سر می دهد که :
آفرین، جان آفرین پاک را آن که جان بخشید و ایمان خاک را
و در نهایت همه ی شیفتگان ادب پارسی و عاشقان حضرت حق هر کدام با زبانی صفت حمد او سروده اند و نوشته اند.
برای پاینده و جاوید ماندن و مبارک و پر برکت بودن، و مواجه نشدن با شکست و نافرجامی هر چیز و هر عملی لازم است آن را با آفریدگار جهان ارتباط دهیم، و آنها را با نام او شروع کنیم، نه تنها از نظر اسم و صورت بلکه از نظر واقعیت و معنی نیز با او پیوسته باشد؛ زیرا ارتباط با او آن را پربرکت و مبارک و جاوید نگاه می دارد، و به همین مناسبت است که خداوند بزرگ به پیامبرش دستور می دهد در ابتدای شروع تبلیغ، و نخستین قدم، آن وظیفه ی خطیر و بزرگ نام خداوند را به زبان آورد (اقرأ باسم ربک، سوره علق ، آیه ی 1 ) به نام خدای خویش شروع کن و می بینیم باز حضرت نوح (ع) در آن طوفان عجیب، هنگام سوار شدن به کشتی که روح امواج کوه پیکر آب در حرکت است و با خطرات فراوان رو به رو می شود، برای مواجه نشدن با شکست و رسیدن به پیروزی کامل، به یاران خود دستور می دهد : «هنگام حرکت و ساعت توقف کشتی، نام خدای را بر زبان جاری سازند» (بسم الله هجریها و مرسیها؛ سوره ی هود : آیه ی 41)
رسول بزرگ اسلام (ص) می فرمایند : «کُلُّ أَمرٍ ذی بالٍ لم یُبدأ فیه بسم الله فَهُوَ اَبتَر؛ هر عمل مهم و ارزنده یی که بدون گفتن نام خدا شروع شود، بی فرجام و ناپایدار خواهد بود.»
شاعران و نویسندگان پارسی زبان با بهره گیری از این سخن پیامبر بزرگ اسلام (ص) از دیرباز سروده ها و نوشته های خود را با نام پروردگار جهان آغاز کرده اند و بزرگی، بخشندگی و بخشایندگی او را ستوده و سرنیاز بر آستان او نهاده اند.
خداوند بزرگ دستور می دهد، قرآن و هر سوره یی از آن را با بسم الله یعنی نام او شروع کنیم تا هدف از مجموع قرآن که همان هدایت و سوق دادن بشر به سوی تکامل است با موفقیت و پیروزی بدون شکست انجام شود و این قرآن که با نام خدا آغاز می شود، جاوید بماند.
تنها در سوره ی «توبه» بسم الله نیست به جهت اینکه سوره ی مزبور به عنوان اعلان جنگ با پیمان شکنان و جنایتکاران مکّه، آغاز می شود و با توصیف خداوند به رحمان و رحیم سازگار نیست. امام باقر (ع) می فرماید : «سزاوار است هنگامی که کاری را شروع می کنیم چه کوچک و چه بزرگ بسم الله بگوییم تا نبارک و با میمنت گردد. » و بدانیم که : الله جامع ترین نام های خداست و نام های دیگر واجد یک بخش از کمالات او بیشتر نیستند. [9]
هنگام آغاز کار مهمّی که انسان، هم به نام خداوند شروع می کند و هم به اعانت و کمک او نیاز دارد، لازم است نام خدا را با یکی از برجسته ترین صفاتش همراه آورد. شاید به همین جهت باشد که خداوند برای تعلیم پیامبر (ص) و بندگانش دستور می دهد : پس از نام او «رحمان و رحیم» بگوید که شامل تمام جنبه های رحمت او گردد، و برای پیشرفت کار بهترین صفت از صفات خدا همین (رحمان و رحیم) است.
آوردن صفت «رحمان و رحیم» پس از «بسم الله» روشنگر ارتباط ناگسستنی بین خدا و بندگان است. [10]
می دانیم که «بِسمِ الله الرَّحمن الرّحیم» 114 بار در قرآن تکرار شده است و تشکیل یافته از حرف «ب» به اضافه کلمات اسم – الله – الرحمن – الرحیم (یعنی یک حرف آغازین و چهار واژه و کلمه) تعداد حروف این آیه نوزده حرف است. واژه اسم به صورت مفرد بیست و دو بار و به صورت جمع اسماء نه بار و به شکل اسمائهِ یک بار و اسمائِهم دو بار و در مجموع سی و چهار بار در قرآن کریم به کار رفته است.
کلمه الله نیز 2822 بار و به صورت اللَّهمَّ پنج بار و جمعاً 2827 مرتبه در قرآن به کار رفته است.
کلمه ی «الرحمن» 51 بار و واژه «الرحیم» 95 بار به همین صورت و 20 مرتبه به شکل «رحیماً» و جمعاً 115 بار در آیه شریفه به کار آمده اند.
الله اشارت است به کمال قدرت، رحمن اشارت است به عموم رحمت، رحیم اشارت است به خصوص مغفرت. الله است که بیافرید به قدرت فراخ بی حیلت، رحمن است که روزی داد از خزینه ی فراخ بی مؤنت، رحیم است که عیب ها فرا پوشیده به کرم و فراخ بی شفاعت، در لغتنامه دهخدا تحت «بسم الله الرحمن الرحیم» آمده است که این عبارت جمله ایست مذهبی که در آغاز کارها برای دور کردن دیوان و شیاطین برای تیمّن و تبرّک، برای اجرای مراسم مذهبی به کار برند. این جمله در اثر کثرت موارد استعمال مذهبی آن، به صورت یک کلمه ی مرکب در آمده و در کتب مذهبی آن را به کلمه ی «بسمله» تعبیر کرده اند، همچنان که «لا حول و لا قوّه الاّ بالله» را کلمه ی «حو قله» خوانند و جمله ی «الحمدلله ربّ العالمین» را «حَمَدله» گویند.
در تداول شعرای فارسی زبان جمله ی «بسم الله الرحمن الرحیم» به صورت یک اسم درآمده و مسندالیه قرار گرفته است و در بسیاری از مثنوی های داستانی فارسی جای یک مصرع را گرفته است مؤلف تذکره ی هفت آسمان ابیات زیر را از مثنوی ها یاد کرده است که در آن جمله ی کامل «بسم الله الرحمن الرحیم» آمده است :
بسم الله الرحمن الرحیم حرف نخست است ز نظم حکیم
بسم الله الرحمن الرحیم گیسوی مشکین نگار قدیم
بسم الله الرحمن الرحیم زلف گره گیر عروس قدیم
بسم الله الرحمن الرحیم گوهر یکدانه ی دُرج قدیم
بسم الله الرحمن الرحیم نغمه ی مرغان ریاض نعیم
بسم الله الرحمن الرحیم مطلع انوار کلام قدیم
بسم الله الرحمن الرحیم و سمه ی ابروی عروس قدیم
بسم الله الرحمن الرحیم هست ز گلزار الهی شمیم
بسم الله الرحمن الرحیم مخزن الاسرار خدای کریم
بسم الله الرحمن الرحیم در غم و اندوه مصیبت ندیم
بسم الله الرحمن الرحیم غنچه ی سربسته راز حکیم
بسم الله الرحمن الرحیم خال و خط شاهد نظم قدیم
بسم الله الرحمن الرحیم مدّ تفاصیل حساب قدیم
بسم الله الرحمن الرحیم حاصل هرچار کتاب قدیم
[ مولوی ذوالفقار علی به نقل از تذکره ی هفت آسمان، ص 171]
و حافظ می فرماید :
مده به خاطر نازک ملالت از من زود که حافظ تو خود این لحظه گفت بسم الله
و جامی صاحب تحفه الابرار سروده است :
بسم الله الرحمن الرحیم هست صلای سرخوان کریم
و در غزل های شیوای صائب تبریزی می خوانیم :
اگر نه مدّ بسم الله بودی تاج عنوان ها نگشتی تا قیامت نو خط شیرازه دیوان ها
الهی
الهی جانب من کن نگاهی مرا بنما به سوی خویش راهی
نگاهی کن که رو آرم به سویت رهی بنما که جا گیرم به کویت
به ذکر خود بلند آوازه ام کن رفیق لطف بی اندازه ام کن
بیفشان از وضو بر رویم آن آب که از غفلت نماند در سرم خواب
به چشم مرحمت سویم نظر کن شفیع آخرت، خیر البشرکن [11]
الهی، زهی خداوند پاک که بنده گناه کند و تو را شرم، کرم بُوَد
الهی من غریبم و ذکر تو غریب و من با ذکر تو اِلف گرفته ام؛ زیرا که غریب با غریب اِلف گیرد. [12]
خدایا، چنان کن که سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار