آثار تاریخی معماری
دیباچه :
با آنکه معماری این سرزمین چند هزار ساله دارد، تلاشهایی که برای شناسایی و معرفی آثار آن صورت گرفته است ساقه چندانی ندارد. تنها از چند دهه پیش محققان و پژوهشگران به بازنگری این آثار هنری پرداخته و کوشیده اند گرد و غبار گذشتِ قرون را از این گوهرهای تابناک بزدایند و تلألو چشم نواز آنها را دوباره آشکار سازند.
علل و عوامل آن بی توجهی طولانی و نیز این التفات ناگهانی به آثار تاریخی معماری بحثی مفصل می طلبد که حوصله این مختصر نمی گنجد. همین قدر باید اشاره کرد آن بی توجهی در واقع محصول توجه کامل و این التفات نتیجه بی التفاتی است؛ چه آن زمان که این آثار جزئی از زندگی مردم ما بود، لزومی به شناخت و معرفی آنها احساس نمی شد؛ اما آن گاه که بر اثر انقطاع فرهنگی رشته های اصالت دیرین گسسته شد و نشانه های بی ریشگی در همه چیز ظاهر گشت، تمایل به بازگشت به خود و یافتن هویت خودی نیز فزونی گرفت؛ و به این ترتیب، آثار معماری گذشته هم – مانند هر آنچه از اصالت گذشته نشانی داشت – محتاج بازشناسی و معرفی شد. ناگفته پیداست که راه این بازشناسی و ادارکِ دوباره سخت ناهموار و پرمخاطره است؛ و بزرگترین سنگ این راه نیز همان بریدگی فرهنگی و بیگانگی از خود است که راستها را کج می نمایاند و بیراهه ها را راه. به هر حال، امروز در وضعی قرار گرفته ایک که لزوم شناسایی و درکِ آثارِ معماریِ گذشته بر هیچ کس پوشیده نیست. این حقیقت این امید را پدید می آورد که ان شاء الله روزی، تک تک این آثار گران بها و میراث غنی گذشتگانِ ما، که در سرتاسر این سرزمین پهناور پراکنده است، به نحوی شایسته و صحیح بازشناخته شود تا برای رسیدن هنرمندان و معماران آینده به استقلالِ شخصیت هنری و فرهنگی چراغ راهی فراهم آید.
مجموعه حاضر را باید یکی از بلندترین گامهایی دانست که تاکنون در راه معرفی آثار ناشناخته این معماری برداشته شده است. این مجموعه را گنجنامه نامیده ایم؛ چون بر این باوریم که نشانه های گنجی را ارائه می دهد – گنجی که دست یابی به آن سرافرازی و استقلال در پی دارد. اهمیت این مجموعه از آنجا آشکار می شود که بدانیم نقشه هایی که تاکنون از بناهای ما، و اغلب به همت خارجیان، منتشر شده است از چند ده عدد تجاوز نمی کند و عکسهایی که تاکنون از این بناها انتشار یافته فقط تعداد اندکی از آنها را دربر می گیرد. به علاوه، کیفیتِ نازل اغلب این مدارکِ محدود از ارزش و کارایی آنها بسیار کاسته است. گذشته از اینها، پراکندگی مدارک منتشر شده در کتب و مقالات مختلف خود از موانع استفاده کامل از آنهاست. در مطالعه تاریخچه بناها نیز برای دست یابی به اطلاعاتی اندک باید راههای طولانی پیمود. به این ترتیب، بی سبب نیست که شناسایی و بررسی آثار تاریخی و تحقیق و تتبع در این زمینه سخت دشوار و حتی گاه ناممکن می نماید.
*****
Preface
Although a past of several millennia lies behind the architecture of this land, it was only quite recently that efforts aimed at identifying and introducing its extant achievements were undertaken. Only a few decades have passed since scholars and researchers first began reviewing these works in order to wipe the dust from the face of these resplendent jewels and once again reveal their charming, familiar radiance.
The factors involved in this long – standing neglect and the sudden interest in historic relics call for a more thorough discussion that falls beyond the scope of this brief exposition. It suffices to note that the neglect in question in fact resulted from total interest and that the newly emerged interest was the outcome of utter neglect, because, as long at these works were part of our people's life, no need for introducing them was felt, but when, owing to a cultural rift, time – honored roots were severed and the signs of rootless ness became ubiquitous, an inclination toward rediscovering and reverting to our own identity increased, and the need for recognizing and introducing past architecture al achievements – just like everything else that bore signs of past originality – became perceptible. But, needless to say, the path of this recognition and renewed understanding is arduous and fraught with dangers, the greatest obstacle being the very cultural rift and alienation which makes the straight path seem crooked and causes detours to appear as the main path. In any case, the present condition are such that the necessity of identifying and understanding past architectural achievements has become obvious to all. This truth creates the hope that, God willing, every one of these valuable works of art and the rich heritage of our ancestors scattered throughout this vast land will be adequately recognized, illuminating the path leading our future artists and architects toward artistic and cultural independence.
*****
خانه تهرانیها :
گفته می شود که این خانه را در حدود صد تا صد و پنجاه سال پیش آقا شیخ مهدی عرب بنیان گذاشته است. خانواده او بعدها لقب «تهرانی » گرفتند و از آن زمان، این خانه به «خانه تهرانیها» شهرت یافت.
بنا از یک بخش اصلی و یک بخش خدماتی تشکیل شده است. بخش اصلی آن عبارت است از حیاطی مستطیل شکل که با فضاهای بسته با ارتفاع معادل دو طبقه محصور شده است. حیاط تقریباً در امتداد شمال – جنوب قرار گرفته است؛ و دستگاه ورودی، متشکل از سردر و هشتی و دالان، در گوشه شمال غربی بنا قرار دارد. بخش خدماتیِ واقع در جنوب خانه ورودی مجزا دارد. این بخش در پسِ فضاهای مجاور حیاط میانی جای گرفته و در نتیجه، از بازی اصلی فضاهای مجموعه به کنار است.
در انتظام فضایی بنا، ایوان و تالار و سه دریها، که همگی فضاهای اصلی بسته و نیم باز بنایند، در میانه جبهه های حیاط قرار گرفته و با آن پیوند محکمی برقرار کرده اند؛ در مرتبه بعد، اتاقهای کوچک تر در کناره های هر جبهه از حیاط واقع اند و از منظره آن بهره می برند؛ فضاهای گوشه های حیاط نیز مکانهایی سرپوشیده و مستقل اند که فقط از نور سقف استفاده می کنند و از طریق راهروها، به حیاط خانه مرتبط می شوند. به این ترتیب، روشن است که فضاهای مجموعه به میزان ارتباط و پیوندشان با حیاط اعتبار می یابند و فضاهای دور از منظر حیاط کم اهمیت ترند.
در هر جبهه از حیاط، فضاهای میانی ارتفاعی به اندازه دو طبقه پیدا کرده و به همراه فضاهای طرفین خود، که دو طبقه اند، حصاری یک اندازه به گرد حیاط پدید آورده اند. در این میان، فقط جبهه جنوبی حیاط اندکی مرتفع تر شده و این، بعلاوه وجود بادگیری بر فراز ایوانِ این جبهه، آن را از دیگر جببه های حیاط تا حدی متمایز کرده است.
دو نمای شمالی و جنوبی حیاط با یکدیگر تفاوت دارند، اما در تقسیمات کلی مشابه اند : هر یک عنصری در میانه و دو قاب بلند در طرفین دارند؛ اما تفاوت آنها در استقرار ایوان (فضای نیم باز) در میانه یکی و سه دری (فضای بسته) در مرکز دیگری است. تشابه دو نمای شرقی و غربی نیز تفاوت دو نمای مذکور را برجسته ساخته است.
نکته قابل توجه در نماهای شرقی و غربی این است که این دو، علی رغم نماهای کاملاً مشابهشان، در انتظام افقی متفاوت اند : در جبهه شرقی، اتاقی سه دری در مرکز واقع شده و دو کفش کن در دو جانب آن قرار گرفته است؛ اما در مرکز جبهه غربی، یک تالار چلیپا شکل نمای روبه رو دارد. به علاوه، جبهه غربی عمیق تر از جبهه شرقی است و بخشی از آن از دو لایه فضا تشکیل شده است.
در بررسی نماهای حیاط، تفاوت بخش مرکزی هر نما با عناصر طرفین آن شایسته تأمل است : عناصر مرکزی نماها قابی بلند به ارتفاعی معادل دو طبقه دارند ؛ اما نمای راهروهای طرفین و سه دریهای کناری آنها به دو بخش بالا و پایین تقسیم شده و خبر از دو طبقه مجزا می دهد که با انتظام فضایی پس این نماها کاملاً مطابقت دارد.
علاوه بر نماهای حیاط، آرایش آن نیز جالب توجه است :
آب نما، به جای مرکز، در مقابل ایوان نشسته و در عوض، فضای سبز در مرکز قرار گرفته است. حجم سبز و بی شکل درختان و بوته ها در مرکز این حیاطِ منظم و باقاعده فضای آن را تقسیم کرده و به آن تنوع خاصی بخشیده است. این تفاوت ( در میان حجم سبز و هندسه نما ) در عین حال کیفیت نماهای حیاط را نمودار ساخته و به نظم و هندسه و تقارن آن وضوح بخشیده است.
چنان که گذشت، آب نما در مقابل ایوان قرار گرفته است یا، به تعبیر دیگر، ایوان در پای نما نشسته و به آن می نگرد. در این ترکیب، ایوان و آب نما با یکدیگر پیوند یافته اند و گفتگوی آنها به حکایت اصلی حیاط بدل شده است. این حالت ایوان را از دیگر عناصر متمایزتر کرده است تا آنجا که به اعتباری می توان حیاط این خانه را حاصل تجمع ایوان و آب نما (بازیگران اصلی) در یک سو و سه نمای دیگر، در سوی مخالف، دانست.
بخش دیگر فضاهای خانه سردابهایی است که در مرکز جبهه های شرقی و جنوبی و گوشه جنوبی جبهه غربی واقع است. سرداب شرقی با پلکان به فضایی راه دارد که نهر آب زیرزمینی در آن جاری است و سرداب جنوبی در انتها به اتاق دیگر باز می شود. این فضاها همگی اشکال کامل و منظم دارند؛ و این حاکی از اعتبار و اهمیت آنها در چشم طراح خانه است.