داستان هایی از زندگانی امام هادی (ع)
تسلیم نشدن امام در برابر هوسهاى طاغوت
(متوکل سعى وافر داشت تا امام هادى (ع ) را جزء اطرافیان خود کند، تا آن حضرت همکاسه و همدمش گردد و بدین وسیله آبرو و شخصیت امام هادى (ع ) را از نظرها ساقط نماید، متوکل در این مورد، پافشارى و ترفندهاى بسیارى نمود، ولى در برابر مقاومت آن حضرت ، درمانده گردید) به گونه اى که به اطرافیان گفت :
(ویحکم قد اعیانى امر ابن الرضا، ابى ان یشرب معى اویناد منى او اجد فیه فرصه فى هذا:
واى بر شما! موضوع پسر رضا(ع ) (یعنى امام هادى علیه السلام ) مرا عاجز و درمانده ساخت ، او از میگسارى و همدمى با من دورى میکند، و من هر کارى مى کنم قادر نیستم ، فرصتى براى وارد کردن او به بزم خود بیابم ). (348)
(آرى مقاومت هاى خلل ناپذیر امام هادى (ع ) در برابر هوسهاى طاغوت قلدرى مانند متوکل ، درس بزرگ مقاومت در برابر هوسها را به انسانهاى آزاده پیرو خط امامان (ع ) مى آموزد، که آنان هرگز تسلیم هوسها و زرق و برقهاى زودگذر زراندوزان دین به دنیا فروش نگردند)
داستانهاى اصول کافى جلدهاى 1 و 2 مؤ لف : محمد محمدى اشتهاردى
نامه هاى امام هادى (ع ) براى حفظ شیعیان
على بن محمد نوفل مى گوید: محمد بن فرج (یکى از اصحاب موثق امام جواد و امام هادى ) به من نامه نوشت : (اى محمد! کارهایت را سر و سامان بده و مراقب خودت باش )
من کارهایم را جمع و جور کردم ، ولى ندانستم منظور امام چیست ؟، طولى نکشید، ماءمون (طاغوت عصر) نزد من آمد و دستهایم را بست و مرا به سوى زندان حرکت داد، همه دارائى مرا مصادره کرد، هشت سال در زندان بودم ، سپس نامه اى از امام هادى (ع ) به من که در زندان بودم رسید، نوشته بود: (اى محمد! در سمت بغداد براى خود خانه تهیه نکن )
پس از خواندن نامه ، با خود گفتم : (من در زندان هستم و او برایم چنین نامه نوشته است ، براستى عجیب است )
چندان نگذشت که خدا را شکر مرا از زندان آزاد کردند.
محمد بن فرج پس از آزادى ، براى امام هادى (ع ) نامه نوشت و درباره استرداد اموالش که از طرف حکومت به ناحق تصرف شده بودند، استمداد نمود.
امام هادى براى او در ضمن نامه نوشت : (بزودى اموالت را به تو باز مى گردانند و اگر به تو نرسد، زیانى به تو نمى رسد).
هنگامى که (محمد بن فرج ) به شهر سامره رفت ، نامه اى برایش آمد که اموالت به تو برگردانده شد، ولى او قبل از دریافت نامه از دنیا رفت .
داستانهاى اصول کافى جلدهاى 1 و 2 مؤ لف : محمد محمدى اشتهاردى