مقدمه
ستایش آفریدگاری را سزد که انوار ارواح را قبل از خلقت اجساد به عرصه ظهور درآورده و صدق ربوبیت خویش با افراد بشر عهد و میثاق را استوار فرموده است.
مسئله حجاب بی شک یکی ازمهمترین آوردگاههای تقابل میان انسانها در باره ماهیت و چرایی هستی است که در طول تاریخ بویژه در تاریخ اسلام همواره بروز و ظهور داشته است. و همواره میدان تاخت و تاز آرزومندان ماندن و سکون در لذت های دنیا، و دفاع و ترویج عاشقان رسیدن به معبود بوده است. تاخت و تازی که در دوران معاصر نیز از کشف حجاب رضاخانی تا اخراج دختران و زنان محجبه از دبیرستان ها و دانشگاهها و مراکز اداری و ... همچنان شاهد آن هستیم.
مقام زن در جهان بینی اسلامی
مقام زن در جهان بینی اسلامی بسیار با ارزش و با اهمیت است. قرآن زن را مایه شر و بدی ها نمی داند بلکه مایه خیر و صلاح برای جامعه می شناسد، اسلام زن را مایه تسکین مرد می داند و برای زن مقامی بلند مرتبه در نظر گرفته که در صورت عمل به دستورات اسلام و قرآن به آن مقام و مرتبه خواهد رسید.
"در قرآن از آنچه در بعضی از کتب مذهبی هست که زن از مایه ای پست تر از مایه مرد آفریده شده یا اینکه به زن جنبه طفیلی و چپی داده اند و گفته اند که همسر آدم اول از عضوی از اعضاء طرف چپ او آفریده شد، اثر و خبری نیست. علیهذا در اسلام نظریه تحقیرآمیزی نسبت به زن از لحاظ سرشت و طینت وجود ندارد. اسلام می گوید که وجود زن برای مرد خیر است، مایه سکوت و آرامش قلب او است. و نیز می گوید هر یک از زن و مرد برای یکدیگر آفریده شده اند. زنان زینت و پوشش مرد هستند و مردان نیز زینت و پوشش زن" (1) و نیازمندی هر دو را نسنت به هم تذکر داده است که لازم و ملزوم یکدیگرند در واقع زن و مرد از نظر اسلام مکمل یکدیگرند تا در کنار هم و مانند دو بال یک پرنده به پرواز درآمده و در قله رفیع انسانیت به هدف نهایی یعنی "قرب الی الله" فرود آیند.
منزلت زن در قرآن
در قرآن به منزلت و ارزش زیاد زنان تاکید زیادی شده است و به مردم بویه به فرزندان در احترام به مادران سفارش های مؤکدی شده است. قرآن کریم به سختی ها و مشقت هایی که مادران در قبال فرزندان خود متحمل می شوند اشارات زیادی کرده است. خداوند درقرآن کریم می فرماید :
"حملته امه کرها و وضعته و حمله و فصاله تلاثون شهرا" (2) مادرش او را با ناراحتی حمل می کند، و با ناراحتی بر زمین می گذارد، و دوران حمل و از شیر بازگرفتنش سی ماه است.
قرآن کریم حقوق مردان و زنان را نسبت به هم تساوی می داند البته نه تشابه، لذا به مردان تاکید زیادی دررعایت حقوق زنان نموده است و به زنان نیز تاکید شده تا حقوق مردان را رعایت کنند و از این لحاظ تفاوتی را بین مردان و زنان قائل نشده است..
"و لا تتمنوا ما فضل الله به بعضکم علی بعض للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن" (3) مردها به اموال زنان و زنان به اموال شوهرانشان چشم نداشته باشند. مرد، هرچه را در اثر کسب و کار بدست آورده است، مال خودش می باشد و زن نیز هرچه را در اثر کسب و کار بدست آورده است، مال خودش است."
خداوند در قرآن به مردان سفارش کرده است که با زنان و همسران خود به خوبی و با مهربانی رفتار کنید. حضرت علی (ع) نیز در این زمینه سفارش زیادی به مردان نسبت به رعایت حقوق زنان کرده و در زمینه رفتار مردان با همسرانشان می فرماید :"فدارها کل حال و احس المصاحبه لها لیصفوا عیشک" (4) درهرحال، با همسرت مدارا کن و با او به نیکی معاشرت نما تا زندگی ات باصفا شود. خداوند زن را مایه ی آرامش بخش خانواده ها می داند که زنان با محبت و مهربانی های خود در کنار مردان و فرزندان موجب صمیمیت اعضای خانواده می شوند و همه آنها می توانند با امنیت خاطر و با آسودگی و آرامش در کنار هم زندگی کنند. خداوند در قرآن کریم می فرماید :"هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجهالیسکن الیها" (5) او خدایی است که "همه ی" شما را از نفس واحدی آفرید، و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا به واسطه ی آن آرامش یابد.
نقش سازنده زن در جامعه
در هر جامعه ای اگر زنان خوب تربیت شوند می توانند انسان واقعی را تحویل جامعه دهند. یادگیری های اولیه انسان در کودکی خیلی دیر فراموش می شوند و چون معلمین تربیت در چنین سنی مادران هستند لذا باید در اصلاح و سازندگی مادران کوشید. از دامن زنان مومن و با حجاب است که انسانهای مومن و نمونه تربیت می شوند. وقتی بچه های غربی می بینند که مادرانشان به سوی فحشا و فساد می روند آنان نیز همان راه مادر را با سرعت بیشتری در پیش می گیرند و به دره های منجلاب فساد سقوط می کنند.
"اگر زنان با حقیقت اسلام آشنا شوند و به شخصیت حقیقی خود دست یابند نه تنها قدرتهای پوشالی جهان هرگز نخواهند توانستآنان را در قالب های خشک مادی اسیر نموده و ماهت انسانیشان را دگرگون کنند بلکه دامان و افکارشان پدید آورنده هدایت گرائی خواهد شد که با قدرت اسلام برای نجات بشریت بر دنیا حکومت کنند" (6) "از دامن زن مرد به معراج می رود". این بهترین مصداق برای تایید مطالب فوق می تواند باشد.
حجاب
حجاب مسئله ایست که به لحاظ ارتباطش با خصوصیات مختلف فردی و اجتماعی انسان، با روشهای متعدد و از زاویه های مختلف (فرهنگی، روانشناسی، جامعه شناسی، اقتصاد، اخلاق، مذهب، سیاست و ...) مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته است.
برخی از متفکرین پس از طرح تاریخچه حجاب در میان اقوام مختلف و نقد و بررسی اقوام گذشته در زمینه های پیدایش آن، به بیان دلیل و حدود و فلسفه حجاب (هم از جنبه نقل و هم به لحاظ فلسفه اجتماعی) پرداخته و در نهایت به پاسخ ایرادها و اشکال ها می پردازند.(7)
برخی دیگر به مسئله پوشیدگی از دیدگاه روانشناسی پرداخته و با طرح انسان و نیازهای روانی او، حجاب را ضرورتی برای رشد انسان و تمرینی برای تعالی او می دانند.(8)
برخی دیگر از نظرگاه فرهنگ به حجاب پرداخته اند و نشان می دهند که در هر جامعه نوع و کیفیت لباس زنان و مردان قویا تابع جهان بینی و ارزش های حاکم بر فرهنگ آن جامعه و حتی مبین و آینه آن است. از این رو پوشیدگی در اسلام و برهنگی در غرب را باید در جهان بینی آنان و تلقی و تعریفی که از انسان دارند جستجو کرد.
و در نهایت کسانی هم هستند که حجاب را نه از دیدگاه مذهبی که به عنوان یک مقوله صرفا سیاسی ملی وضد استعماری می نگرند و معتقدند :"هر چادری که دور انداخته شود افق جدیدی بر روی استعمارگران گشوده می شود، افقی که تا پیش از آن بر آنها ممنوع بود."
واژه حجاب
معنای لغوی حجاب که در عصر ما این کلمه برای پوشش زن معروف شده است چیست؟
کلمه حجاب هم به معنی پوشیدن است و هم به معنی پرده و حاجب. بیشتر استعمالش به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می دهد که پرده وسیله پوشش است، و شاید بتوان گفت که به حسب اصل لغت هر پوششی حجاب نیست، آن پوشش حجاب نامیده می شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت گیرد. در قرآن کریم در داستان سلیمان، غروب خورشید را این طور توصیف می کند:"حتی تورات بالحجاب" یعنی تا آن وقتی که خورشید در پشت پرده مخفی شد. پرده حاجز میان قلب و شکم را "حجاب" می نامند.
استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است. در قدیم و مخصوصا در اصطلاح فقها کلمه "ستر" که به معنی پوشش است به کار رفته است. بهتر این بود که این کلمه عوض نمی شد و ما همیشه همان کلمه "پوشش" را به کار می بردیم. زیرا معنی شایع لغت حجاب پرده است، و اگر در مورد پوشش به کار برده می شود به اعتبار پشت پرده واقع شدن زن است و همین امر موجب شده که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود.
وظیفه پوشش که اسلام برای زن مقرر کرده است بدین معنی نیست که از خانه بیرون نرود. زندانی کردن و حبس زن در اسلام مطرح نیست، در برخی از کشورهای قدیم مثل ایران قدیم و هند چنین چیزهایی وجود داشته است ولی در اسلام وجود ندارد.
پوشش زن در اسلام اینست که زن در معاشرت خود با مردان بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد. آیات مربوطه همین معنی را ذکر می کند و فتوای فقها هم موید همین مطلب است و ما حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنت ذکر خواهیم کرد. در آیات مربوطه لغت حجاب به کار نرفته است. آیاتی که در این باره هست چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب حدود پوشش و تماس های زن و مرد را ذکر کرده است بدون آنکه کلمه حجاب را بکار برده باشد. آیه ای که در آن، کلمه حجاب به کار رفته است مربوط است به زنان پیغمبر اسلام (ص).
اولین آیه خطاب به زنان پیغمبر با این جمله آغاز می شود : یا نساء النبی لستن کاحد من النساء یهنی شما با سایر زنان فرق دارید. اسلام عنایت خاصی داشته است که زنان پیغمبر چه در زمان حیات آن حضرت و چه بعد از وفات ایشان، در خانه های خود بمانند، و در این جهت بیشتر منظورهای اجتماعی و سیاسی در کار بوده است. قرآن کریم صریحا به زنان پیغمبر می گوید :و قرن فی بیوتکن یعنی در خانه های خود بمانید. اسلام می خواسته است "امهات المومنین" که خواه ناخواه احترام زیادی در میان مسلمانان داشتند از احترام خود سوءاستفاده نکنند، و احیانا ابزار عناصر خودخواه و ماجراجو در مسائل سیاسی و اجتماعی واقع نشود. و چنانکه می دانیم یکی از "امهات المومنین" (عایشه) که از این دستور تخلف کرد، ماجراهای سیاسی ناگواری برای جهان اسلام بوجود آورد. خود او همیشه اظهار تاسف می کرد و می گفت دوست داشتم فرزندان زیادی از پیغمبر می داشتم و می مردند اما به چنین ماجرائی دست نمی زدم.
حکم حجاب و دلیل و حدود آن و رهایی از اشکالها
در قرآن آیه هایی است که حکم حجاب را مطرح می کند: به مردها و زنهائی که مومن هستند یعنی هدف و جهتی پیدا کرده اند و به آن هدف گرایش و عشقی دارند دستور می رسد. چون تا مادامی که انسان به این هدف نرسیده باشد نمی توان به او دستور داد.
حجاب در مدینه مطرح می شود، هنگامی که زیربناها و زمینه ها مطرح شده آن هم برای کسانی که جهت دارند.
بدون اینکه مغزها به شناخت و دلها به عشق رسیده باشند، عوض شدن لباس سودی نخواهد داشت و تا در سر شناختی، و در وجود حرکتی و عمقی نباشد کوشش ظاهری به فرض تحقق جز سنگینی و نفرت نتیجه ای ببار نمی اورد.
"قل للمومنین یغضوا من ابصارهم ... و قل للمومنات یغضض من ابصارهن ..."
ای پیامبر به مردها و زنهای با ایمان بگو در نگاههایشان توجه کنند، و آن را کوتاه کرده و کاهش دهند. نگاهها، کوتاه و محدود، و خالی از شهوت، و چشمها پایین انداخته و مهمتر اینکه، دامن ها هم از آلودگی محفوظ بماند.
"و یحفظوا فروجهم ... و یحفظن فروجهن ..."
و برای زن شرطی دیگر:
"و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها" و زینت و آرایش خود را جز آنچه قهرا ظاهر می شود،بر بیگانه آشکار نسازند. و در ادامه آیه کیفیت و حدود پوشش کاملا مشخ می شود"
"ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن ..." باید سینه و گریبان خود را با مقنعه هایشان بپوشانند.
ازاین آیه ها حکم حجاب و مقدار حجاب مشخص می شود. و روشن می شود که باید حجاب به اندازه ای باشد که خلقی را جذب نکند، سنگ راهی نشود و بتی را بزرگ نکند.
حجاب حکم اولش اینست که نگاهها محفوظ و پاسداری شده باشد و در زنها زینتها پنهان شود و برجستگی های بدن پوشیده شود.
با این توضیحات روشن می شود که مقدار حجاب و پوشش همیشه یک شکل و یک مقدار ندارد. تو در برابر آتش سوزانی که حتی کفش ها و دم پایی ها تحریکش می کنند و تمام وجودش را می سوزانند وضعی خواهی داشت که در برابر سلمان و یا وجود سامان گرفته دیگری نداری، در برابر آنها که در دلشان مرض ها و آتش هاست، حتی صدای تو و رفت و آمد تو کنترل می شود و پوشیده می گردد.
این دید وسیع است که می تواند روایات مختلف را بیابد و بفهمد، روایاتی که از حرکت فاطمه (س) و زینب (س) و برخورد زنهای مسلمان سخن می گوید، و روایاتی که سعادت زن را در این می داند که با مرد برخوردی نداشته باشد.
زن به خاطر اینکه استعدادهای انسان را به خود جذب نکند، و خودش را ضایع نکند خود را می پوشاند. و حرکت و صدایش را کنترل می کند. همان زن، هنگامی که می بیند باید حرف بزند و بیرون بیاید، حرف می زند، و بیرون می آید و همانطور که فاطمه (س) معتقد است سعادت زن در این است که کسی او را نبیند، و او هم کسی را نبیند، وقتی می بیند، حق در خطر است، بیرون می آید و فریاد می زند. و آنگاه که از علی (ع) و از اسلام دفاع می کند، کسی را به خودش جذب نمی کند که به حق دعوت می کند.
زمانی که سکوت فاطمه (س) حق را از بین می برد، فاطمه (س) حق ندارد ساکت باشد، و وقتی حرف زدنش، دلی را می لرزاند، فاطمه (س) حق ندارد بلند حرف بزند. که دستور است: "حرفهایتان را نرم بیرون نریزید، تا آن دلی که بیمار است نلرزد."
وقتی چادر زینب (س) را برمی دارند و او را در مسیر می آورند زینب (س) زنی نیست که دیگران را مجذوب کند. اینها هنگامیکه پوشش هایشان به غارت رفته بود هیچکسی را به خود جذب نمی کردند. اما کسانی هستند که حجاب برایشان زینت است. زینتی که پستی و بلندیهایشان را نمی پوشاند و زیبایی هایشان را بیرون می اندازد. خود پوشش برایشان زینت شده، و حال آنکه دستور این بود که زینت هایتان را بپوشانید. "و لا یبدین زینتهن"