چرایی حمایت جمهوری اسلامی ایران از سوریه
مقدمه
سوریه در 25 ماه گذشته با مجموعهای از چالش های سیاسی و امنیتی مواجه شده است که متعاقبا بر فرآیند اقتصادی و اجتماعی این کشور تاثیرگذار است. در کنار تحولات داخلی و نوع رفتارهای منطقهای و فرامنطقهای در قبال سوریه یک نکته در محافل رسانهای و سیاسی جهان مطرح است و آن اینکه چرا جمهوری اسلامی ایران در طول این ماهها به حمایت از سوریه پرداخته و تلاش دارد تا نقشی مهم در تحولات این کشور داشته باشد.؟ در این میان برخی از محافل رسانهای و سیاسی غربی و صهیونیستی تلاش گستردهای دارند تا چنان وانمود سازند که جمهوری اسلامی ایران برای منافع خود مردم سوریه را نادیده گرفته و به حمایت از نظام این کشور می پردازد. با توجه به فضاسازی های صورت گرفته در قبال روابط ایران و سوریه، این سوال مطرح است که چرا جمهوری اسلامی ایران تمام قد به حمایت از سوریه میپردازد و چه اهدافی را پیگیری میکند؟ آیا منافع شخصی را در نظر دارد یا اهدافی متعالیتر را پیگیری میکند که منافع آن برای کل منطقه و حتی کل جهان اسلام است؟
دلائل حمایت ایران از سوریه
در باب دلایل نقش فعال ایران در تحولات سوریه عوامل عدیدهای را میتوان نام برد که از آن جمله عبارتند از :
1- مشروعیت داخلی نظام سوریه
همراهی مردم و ارتش سوریه با نظام سیاسی این کشور و شخص رئیس جمهور، بشار اسد، یکی از دلائل تقویت کننده مواضع جمهوری اسلامی ایران در حمایت از نظام سیاسی و حاکمیت سوریه است. در ساختار سیاسی سوریه دو رکن ملت و ارتش اساس این کشور را تشکیل میدهند که در حقیقت پشتوانه واقعی نظام سیاسی سوریه هستند. حذف هر کدام از آنها به منزله تزلزل در ارکان نظام سوریه و متلاشی شدن این کشور است.
مردمی بودن نظام سوریه: 25 ماه از آغاز تحولات سوریه میگذرد هر چند که ملت سوریه خواستههای به حق خود در اجرای اصلاحات سیاسی و اقتصادی را مطرح نمودهاند اما در مواضع خود بر اصل حمایت از رئیس جمهور بشار اسد تاکید دارند و شعار سرنگونی نظام را سر نمیدهند. غربیها اذعان دارند که بشار اسد نه تنها در میان ساکنان سوریه بلکه در میان آوارگان سوری نیز جایگاه دارد و از وی حمایت میکنند چنانکه اردوگاه های آوارگان سوری در اردن و ترکیه در حمایت از وی دست به تظاهرات میزنند. نکته قابل توجه آنکه مشروعیت مردمی نظام سوریه صرفا منهتی به داخل این کشور نیست بلکه در سایر کشورها نیز این امر را میتوان مشاهده کرد. مردم کشورهای اروپایی نظیر انگلیس، فرانسه، آلمان و حتی در آمریکا در حمایت از نظام سوریه تظاهرات کردهاند. در نقطه مقابل جریان معارضه از جایگاه مردمی برخوردار نیست. آن هاهمواره به دنبال کسب مشروعیت از طریق نشست هایی بوده اند که با ادعای جعلی «دوستان سوریه» توسط کشورهای غربی برگزار شده است و صرفا متحدان آمریکا در آنها حضور داشتهاند. نکته مهم در عملکردهای جریان معارضه درگیریهای داخلی آنها بر سر تقسیم قدرت و حتی تقسیم اموالی است که از مردم سوریه به عنوان غنیمت جنگی به سرقت بردهاند. جالب توجه آنکه جریان معارضه سوری در بیانیههای خود از ملت سوریه درخواست کمک ندارند بلکه خواستار اعزام نیرو از خارج سوریه به این کشور برای مقابله با نظام و حامیان آن که همانا ارتش و مردم سوریه هستند، شدهاند که خود سندی دیگر بر ماهیت غیر مردمی آنها است.
در باب مشروعیت نظام سیاسی سوریه همان بس که همه مردم به عنوان کاندیدا و رای دهنده در همه پرسی اصلاح قانون اساسی و نیز انتخابات پارلمانی و شوراها که توسط دولت سوریه برگزار شده، مشارکت گسترده داشته بنحوی که حتی غرب نیز نتوانسته این مشارکت را انکار کند.
وفاداری ارتش به نظام حاکم: ارتش سوریه نیز کاملا در کنار نظام قرار دارد. به جز معدود افرادی، آن هم از رده های پایین ارتش که همان روزهای نخستین بحران سوریه از ارتش جدا شده و به گروههای معارض پیوستند بدنه و شاکله ارتش در کنار نظام سوریه همچنان قرار دارد. دستگاههای اطلاعاتی آمریکا رسما اعلام کردهاند که ارتش سوریه بسیار قوی تر از آن است که بتوان تصور کرد. آن ها تصور نمی کردند ارتش به نظام سوریه وفادار باشد و در برابر حملات همه جانبه ایستادگی کند.
2- عدم انطباق تحولات سوریه با مؤلفههای بیداری اسلامی
هر چند که مطالبات سیاسی و اقتصادی مردم سوریه امری انکار ناپذیر است و جمهوری اسلامی ایران نیز همواره بر لزوم توجه به مطالبات مردمی توجه دارد، اما ایران تاکید دارد که تحولات سوریه را نمی توان با تحولات کشورهایی مانند تونس، لیبی، بحرین و مصر مقایسه کرد، چرا که مؤلفههای بیداری اسلامی در آن مشاهده نمیشود. ملتها در کشورهای اسلامی مذکور سه اصل مردمی بودن، اسلامی بودن و مقابله با استکبار و صهیونیسم را محور قیامهای خود داشتهاند در حالی که در مورد سوریه چنین خواستههایی هرگز مشاهده نشده است. اولا اجرای شریعت اسلامی در سوریه از ارکان اصلی بوده و هست و هم مردم و هم نظام سوریه به آن پایبند هستند. ثانیا مردم سوریه در صحنه درگیری های سوریه نقشی نداشته و اکنون گروههای مسلح وارداتی تحت حمایت غرب در سوریه فعال هستند که به کشتار مردم میپردازند. ثالثا سوریه در جبهه مقاومت در برابر غرب و صهیونیستها ایستاده است و از افتخارات ملت سوریه نیز حضور کشورشان در این عرصه است. به عبارت دیگر مردم سوریه آنچه را که سایر ملتهای عربی و اسلامی آرزوی آن را دارند از داشتههای خود میدانند که نظام حاکم بر کشورشان برای آنها به ارمغان آورده است و آن مفابله با رژیه صهیونیستی است که در صف اول این عرصه قرار دارند. مطالبه مردم سوریه برخی اصلاحات سیاسی و اقتصادی بوده که نظام سوریه نیز در جهت آن گام برداشته است. اقدام دولت و نظام سیاسی سوریه در ارائه مطالبات مردم با استقبال مردمی و مخالفت دشمنان سوریه همراه بوده است. این وضعیت نشانه ای بر غیر مردمی بودن درگیریهای سوریه است.
3- حضور سوریه در خط مقدم جبهه مقاومت اسلامی- عربی
از مهمترین مؤلفههای سوریه حضور آن در جبهه مقاومت در مقابله با رژیم صهیونیستی است. آنچه جهان اسلام و حتی آزادیخواهان جهان بر آن تاکید دارند لزوم مقابله با رژیم صهیونیستی به عنوان تهدیدی اصلی بر علیه بشریت است. اصلی که هیچ شبههای در آن وجود ندارد و جهان اسلام بر آن وحدت نظر دارد. سوریه در چند دهه اخیر همواره نشان داده است که در صف اول مبارزه با رژیم صهیونیستی قرار دارد.حمایت دولت و نظام مردمی سوریه از جنگ 33 روزه لبنان، 22 روزه و 8 روزه غزه نمودی از این رویارویی سوریه با اشغالگران سرزمین فلسطین است. در باب اهمیت جایگاه سوریه در مقابله با صهیونیستها همان بس که سید حسن نصرالله، دبیر کل حزبالله در سخنرانیهای متعدد خود درباره جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه می گوید: «پیروزی مقاومت در این جنگهای شکل نمیگرفت اگر حضور سوریه نبود. غربی ها برای خارج ساختن سوریه از جبهه ضد صهیونیستی تحرکات گستردهای صورت دادهاند چنانکه حتی آمریکاییها به اسد پیشنهاد می کنند با خروج از جبهه مقاومت حکومت خود را حفظ کن اما وی تاکید میکند که تحت هیچ شرایطی دست از آرمان حمایت از فلسطین بر نخواهد داشت.»
از ریشههای اصلی حمایت ایران از سوریه برگرفته از ایستادگی و رشادتهای ملت و نظام این کشور در حمایت از ملت فلسطین و آرمان جهان اسلام در راه مبارزه با صهیونیستها است. آمریکاییها و صهیونیستها بارها اذعان کردهاند که سرنگونی نظام سوریه برابر با تضعیف مقاومت اسلامی و آسان شدن کار صهیونیستها برای اشغال کامل فلسطین و سلطه بر منطقه است. با توجه به این شرایط آیا کشور و ملتی پیدا میشود که دغدغه حمایت از فلسطین را داشته باشد و از سوریه در قبال توطئههای غرب حمایت نکند؟ آیا عدم حمایت از سوریه همانا همراهی با صهیونیستها و خیانت به فلسطین نمی باشد؟
4- بحران از پیش طراحی شده غربی ها
هر چند که غرب ادعا دارد که از سال 2011 با شتاب گرفتن حرکتهای مردمی در کشورهای عربی به سوریه معطوف شده است اما بررسی اسناد نشانگر طرحی از پیش طراح شده علیه این کشور است که ارتباطی به مطالبات مردمی ندارد.
مطابق یکی از اسناد «ویکی لیکس»، در نامه شماره 3732 ، مورخ 19 سپتامبر 2006 سفارت آمریکا، که از مبدأ تل آویو برای وزارت خارجه آمریکا ارسال شده، آمده است؛ «آردیتی»، مدیرکل مبارزه با تروریسم شورای امنیت اسرائیل در مذاکره با «پالمر»، معاون دفتر مبارزه با تروریسم وزارت خارجه آمریکا با اشاره به ارتباط ایران، حزب الله و سوریه، بر ضرورت جدا کردن سوریه از محور مقاومت تاکید کرده و درباره مذاکره با سوریه به عنوان یک راه کار می گوید «خیلی زود است بفهمیم چگونه می توان سوریه را از این مدار جدا کرد.»
- در سند شماره 4069، مورخ 16 اکتبر2006، از مبدأ تل آویو به وزارت خارجه آمریکا در واشنگتن- پیشنهاد «شاهاک»، رئیس ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی مطرح شده است که «برای جدا کردن سوریه از مقاومت حتی می توان روی بازپس دادن بلندی های جولان نیز حساب کرد.»
- در سند شماره 3040 مورخ 6 آگوست 2006 از مبدأ تل آویو بر نظریه وزارت دفاع رژیم اشغالگرقدس تاکید شده است که «برای حفظ موقعیت و امنیت اسرائیل باید حاکمیت بشاراسد را متوقف کرد و یا او را به یک معمر قذافی دیگر تبدیل کرد.»
در سند شماره 7405 مورخ 24 نوامبر 2006 از مقصد تل آویو و به نقل از بررسی های وزارت دفاع- بخوانید وزارت جنگ- رژیم صهیونیستی و مذاکره ژنرال اشکنازی با «تانسند»، دستیار ویژه رئیس جمهور آمریکا، پیشنهاد شده است با استفاده از اختلافات شیعه و سنی و سایر اقوام و گروه ها می توان رژیم بشار اسد را تضعیف و سوریه را از ایران و حلقه دشمنان اسرائیل جدا کرد».
در سند شماره 132 مورخ 24 ژانویه 2007 از مقصد آنکارا به گفت و گوی مقامات وزارت خارجه ترکیه با ویلیام برنز، معاون وزارت خارجه آمریکا اشاره شده و در آن ضمن تاکید بر ضرورت مقابله با حکومت بشار اسد برای حفظ امنیت صهیونیستها از قول وزارت خارجه ترکیه آمده است که این کشور تمامی تلاش خود را در همراهی با آمریکا برای مقابله با دولت سوریه و جدا کردن آن از ایران به کار خواهد بست. وزارت خارجه ترکیه ضمن تاکید بر حفظ تعهدات خود با اسرائیل، از نفوذ ایران در مدیترانه ابراز نگرانی می کند.
در سند شماره 4175 مورخ 11 ژوئن 2006 از مبدأ امان پایتخت اردن گزارشی از ملاقات «محمد ذهبی»، رئیس دستگاه اطلاعاتی اردن با «ولچ»، معاون وزیر خارجه آمریکا ارائه شده و در آن بر استفاده از گروه اخوان المسلمین سوریه و برخی گروه های دیگر سوری برای مقابله با حاکمیت بشار اسد تاکید شده و آمده است بشار اسد باید به این باور برسد که حمایت سوریه از گروه های مقاومت می تواند دولت وی را با خطر تروریسم روبرو کند.
در سند شماره 44 مورخ 17 ژانویه 2007 از مبدأ منامه پایتخت بحرین نتیجه مذاکرات دریاسالار فالون، رئیس ستاد فرماندهی مرکزی آمریکا با شیخ سلمان، ولیعهد بحرین با موضوع سوریه و ایران گزارش شده که در آن آمده است؛ اگر با مذاکره و تشویق موفق به تغییر رفتار بشار اسد و جدایی سوریه از ایران و حزب الله و حماس نشویم، باید به فشارهای دیگر علیه رژیم سوریه روی آوریم. در مذاکره دیگری میان ولیعهد بحرین و ژنرال «زاخیم» و ژنرال «اسکینز» از مقامات نیروی دریایی آمریکا، این طرح به اطلاع مقامات بحرینی می رسد که قرار است پرونده ترور رفیق حریری در قالبی مشابه ماجرای «لاکربی» استفاده شود و از این طریق، بشار اسد هم مانند معمر قذافی به همراهی با غرب وادار شود.
همانگونه که اشاره شد، تنها بخش اندک و کم شماری از اسناد «ویکی لیکس» درباره رایزنی ها و مذاکرات مقامات آمریکایی با مقامات و رؤسای کشورهای عرب منطقه که با دستور کار فشار بر دولت بشار اسد و جدا کردن آن از محور مقاومت صورت پذیرفته بود. اسناد مربوط به رایزنی مقامات آمریکایی با دولتمردان، فرماندهان نظامی و سرویس های اطلاعاتی کشورهای اروپایی نیز با همین دستور کار وجود دارد. با توجه به این اسناد میتوان گفت بحران کنونی سوریه کمترین رابطه ای با خواست مردم این کشور و یا در ادامه تحولات اخیر کشورهای منطقه ندارد، بلکه به همان اندازه که تحولات و انقلاب های اسلامی منطقه بیرون از خواست و اراده آمریکا و متحدانش صورت پذیرفته، بحران سوریه یک پروژه آمریکایی- صهیونیستی است که با هدف جدا کردن سوریه از محور مقاومت، طراحی و عملیاتی شده است