حق وتو
واژه "وتو" از نظر لغوی به معنای خودداری از تصویب امری می باشد.
این واژه از ریشه لاتین به معنی "من مخالفت می کنم" گرفته شده و در عرصه سیاست اعم از داخلی و خارجی از کاربرد زیادی برخوردار شده است.
از آنجا که وتو کنندگان اعم از داخلی یا بین المللی بر مبنای مقررات مصوب از این اختیار برخوردار شده اند معمولاً از آن به عنوان "حق وتو" یاد می شود.
اگرچه استفاده از حق وتو در بسیاری از نظام های سیاسی جهان برای برخی مقامات و نهادها در نظر گرفته شده است اما معروفترین عرصه کاربرد اختیار وتو نظام تصمیم گیری شورای امنیت سازمان ملل متحد است؛ به طوری که برای بسیاری از مردم جهان واژه وتو بلافاصله اقدام یک یا چند عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد را در خودداری از تصویب یک قطعنامه به ذهن متبادر می کند.
به رغم کاربرد گسترده وتو توسط اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد جالب است که بدانیم در منشور ملل متحد هرگز از واژه"وتو" استفاده نشده است. اختیار یا به نوعی حق وتوی اعضای دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد از مفهوم مخالف ماده 27 منشور ناشی شده که تأکید دارد قطعنامه های شورای امنیت با ۹ رأی موافق از مجموع ۱۵ رأی کشورهای عضو با این شرط که هر پنج عضو دایم موافق باشند به تصویب می رسد. بنابر این عدم موافقت هر کدام از اعضای دایم با یک قطعنامه به مثابه وتوی آن از سوی آن عضو است.
در این خصوص در ماده 27 منشور ملل متحد آمده است"هر عضو شورای امنیت یک رای دارد.تصمیمات شورای امنیت در مورد موضوعات رویه ای باید با رای مثیت 9 عضو به تصویب رسد.تصمیمات در باره سایر موضوعات با رای مثبت 9 عضو شامل آراء موافق تمام اعضای دائم به تصویب خواهد رسید به این شرط که در مورد تصمیماتی که به موجب مندرجات فصل ششم و بند سوم از ماده 52 اتخاذ می شود طرف دعوی از دادن رای خودداری نماید."
از زمان آغاز به کار سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ تاکنون در مجموع 261 مورد اعضای دایم شورای امنیت از حق وتو در موارد مختلف استفاده کرده اند که شوروی و بعداً روسیه با 123 مورد در رأس و سپس آمریکا با 82 مورد، انگلیس با ۳۲ مورد، فرانسه با ۱۸ مورد و چین با 6 مورد در مراتب بعدی قرار دارند.
بیشتر موارد استفاده از حق وتو در دوران جنگ سرد و رویارویی ابرقدرت های آمریکا و شوروی بود که شوروی سابق به دلیل مخالفت با سیاست های نظام سرمایه داری غربی به وتو قطعنامه های شورای امنیت اقدام می کرد؛ به طوری که "آندره گرمیکو"وزیر امور خارجه شوروی در سال های ۱۹۵۷ تا ۱۹۸۵ به آقای"نه"معروف شده بود.البته پس از فروپاشی شوری میزان استفاده روسیه از حق وتو در شورای امنیت به شدت کاهش یافته است.
همچنین از جمله مواردی که بیشترین موارد حق وتو از سوی آمریکا را به خود اختصاص داده قطعنامه های شورای امنیت علیه اسرائیل است. آمریکا در دفاع از اسرائیل و بی توجه به انتقادات جهانی علیه سیاست های این رژیم تاکنون 38 مورد از قطعنامه های شورای امنیت علیه اسرائیل را وتو کرده است. از دهه ۱۹۹۰ و با پایان یافتن جنگ سرد میزان استفاده کشورهای عضو دایم شورای امنیت از حق وتو نسبت به قبل از آن به شدت کاهش یافته است.
اعطای حق وتو به پنج کشور عضو دایم شورای امنیت سازمان ملل متحد از همان ابتدا تاکنون با انتقادات گسترده ای روبه رو بوده است. منتقدین براین باور هستند که اعطای این حق به پنج کشور اصلی پیروز در جنگ جهانی دوم با اصول عدالت و نیز واقعیت های سیاسی جغرافیایی جهان همخوانی ندارد.
محور بحث های کنونی اعضای سازمان ملل متحد در باره حق وتو اعضای شورای امنیت سازمان ملل بر این منطق استوار است که در حال حاضر،آنطور که در دوران پس از جنگ جهانی دوم مطرح شده بود، دیگر دارندگان حق وتو در این سازمان به عنوان مسئولیت پذیرترین دولت های جهان محسوب نمی شوند و استفاده از این حق توسط آنها بیشتر تحت تاثیر اهداف سیاسی قرار دارد.
بر همین اساس در چارچوب بحث های که از چند سال پیش در باره افزایش اعضای دائم شورای امنیت مطرح شده بحث اعطا یا عدم اعطای حق وتو به اعضای جدید این شورا نیز مطرح شده است.اعضای دائم کنونی شورای امنیت اگرچه از افزایش اعضای دائم شورای امنیت استقبال کرده اند اما آنها مخالف اعطای حق وتو به اعضای جدید هستند و می گویند این کار شورا را بی اثر خواهد کرد.
در طرف دیگر کشورهایی همچون هند ،برزیل،آلمان و ژاپن که خود را محق عضویت دائم در شورای امنیت می دانند معتقدند که ترکیب کنونی شورای امنیت بیانگر وضعیت جهان در سال 1946 و نه سال 2007 است.
زمانی که محمود عباس در مجمع عمومی سازمان ملل متحد درخواست تشکیل دولت مستقل فلسطینی را مطرح کرد، مردم فلسطینی خرسندی خود را در کوی و خیابان ابراز میکردند اما با آنکه بسیاری حتی پذیرش این درخواست را هم کافی نمیدانند، تحقق آن با موانع جدی روبهروست. آمریکا پیش از طرح این درخواست در مجمع عمومی، سخن از وتوی احتمالی آن رانده بود اما این تهدید دولت خودگران فلسطین را مأیوس نکرد چه اینکه پس از نطق او در سازمان ملل رایزنیهایشان ادامه یافت و عباس در قامت رئیس یک دولت به فرانسه یکی دیگر از کشورهای دارنده حق وتو نیز سفر کرد و به گفتوگو پرداخت اما هنوز روشن نیست پیش از بررسی در مجمع عمومی سازمان ملل، آیا درخواست تشکیلات خودگردان، از فیلتر شورای امنیت عبور خواهد کرد؟
حق وتو میراث بر جامانده از کنفرانس یالتا (در سال 1944) که با پیشنهاد ایالاتمتحده آمریکا و تأیید شوروی و انگلستان در ماده 27 منشور ملل متحد راه پیدا کرد، به 5 عضو دائم شورای امنیت این حق را داد تا از میان 9 عضو این شورا در تصمیماتِ مربوط به مسائل ماهوی، موافقت همه اعضاء دائم کسب شود به این معنا که در صورت مخالفت یکی از اعضاء دائم تصمیمی اتخاذ نخواهد شد. اعضای سازمان ملل متحد در مجمع عمومی و نیز شورای امنیت، هریک، دارای یک رأی هستند و منشور ملل متحد نیز از برابری اعضاء سخن رانده است.
بند یک ماده 2 منشور تصریح میکند: «سازمان بر مبنای اصل تساوی حاکمیت کلیه اعضاء بنا شده» اما حق وتو این تساوی حاکمیت را به وضوح به چالش میکشد با این حال، به نظر میرسد این چالش اتفاقی ناگزیر بوده است چه اینکه قدرتهای بزرگ در هنگامه تشکیل سازمان ملل متحد، عضویت خود را منوط به پذیرش این حق کرده بودند و عدم عضویت این قدرتها (ایالات متحده آمریکا، انگلستان، فرانسه، شوروی وچین) به معنای عدم تأسیس چنین سازمانی بود زیرا ناکارآمدی جامعه ملل منجر به تأسیس سازمان ملل شده بود و نبود این دولتها در سازمان جدید، عملاً به معنای عدم کارآمدی و تشکیل آن محسوب میشد. حق وتو بر مبنای واقعیات جهانی بنا شده بود.
در واقع ایدهآلیسمی که جامعه ملل بر آن بنا شده بود رنگ میباخت و این رئالیسم و واقعگرایی بود که مناسبات جهانی را شکل میداد. ایدهآلیسمی که برخی اندیشمندان و نیز وودرو ویلسون- بیست و هشتمین رئیسجمهور آمریکا که در شکلگیری جامعه ملل نقش ارزنده داشت و در گسترش مفهوم صلح و دموکراسی در میان مردم کوشید – طرح میکردند، نشان داد که برقراری صلح و امنیت جهانی بر مبنای آن ایده، نافرجام است و وقوع جنگ جهانی دوم رشتههای آنان را پنبه کرد و این بار متفکران نیمه اول قرن بیستم که در صدر آنان هانس مورگنتا بود رئالیسم سیاسی را علم کردند. مورگنتا معتقد بود در روابط بینالملل نمیتوان قدرت و منافع ملی را نادیده گرفت. او نیز به دنبال صلح بینالمللی بود اما آن را بدون توجه به واقعیات جهانی ناممکن میدانست.
او نافی آرمانها و ایدهآلها نبود اما گام برداشتن در مسیر رسیدن به آنها را جز از طریق شناخت واقعیات و تعریف سازوکارهایی مبتنی بر آن که در عین حفظ قدرت و منافع کشورها آنها را به رعایت حقوق یکدیگر و محدود کردن مداخله و قدرتنمایی وادارد، ممکن نمیدانست. تشکیلات سازمان ملل متحد به وضوح از این تفکر الهام گرفته است. در توجیه اعطای حق وتو به قدرتهای جهانی، آن را نوعی توازن قوا میدانند زیرا معتقدند به طور مثال، رأی برابر آمریکا با کشور بسیار کوچکی چون کومور خود، عین نابرابری است. گرچه در مجمع عمومی، کشورها از رأی برابر برخوردارند اما حق وتو در شورای امنیت این عدم توازن را جبران میکند. موافقان حق وتو دلایلی در حمایت از آن بر میشمردند و آن را مانع جنگ و درگیری بینالمللی نیز میدانند اما منتقدان همواره آن را نوعی نابرابری میان اعضاء سازمان ملل متحد تلقی کرده و معتقدند هرگونه نقضی که از سوی قدرتها یا دولتهای تحت حمایت آنان صورت گیرد میتواند با وتوی آنان مواجه شود چنانکه در موارد متعددی چنین بوده است.