هرچند روسپیگری سابقهای در زمانها و ادوار گذشته دارد، اما امروزه موضوع خدمات جنسی به موضوعی پیچیده با ابعادی چندگانه تبدیل گردیده و نظریات مختلفی جهت توجیه آن طرح شده است. سودآوری صنعت گستردهی جنسی شامل انواع بهرهکشی جنسی، پورنوگرافی، لزبینیسم و سوء استفاده از زنان و کودکان، نظامهای قدرت و سلطه را به سوی توجیهات نظری و عملی سوق داده است از جمله شاخههایی از فمینیسم در لوای دفاع از حقوق زنان و به بهانه آزادی آنها و حق آنان در کنترل بدن خویش، موضعی موافق روسپیگری اتخاذ کردهاند. این نوشتار با تبیین نظرگاههای مختلف فمینیسم دربارهی روسپیگری زنان، به نقد و بررسی آنها پرداخته است.
واژگان کلیدی:فمینیسم، روسپیگری، قاچاق زنان، فمینیسم رادیکال، فحشا.
در دهههای اخیر علیرغم رشد گرایشهای اخلاقی، معنویت و دینداری، تمایلات دنیوی، مصرفی و مادیگرایانه و ضداخلاقی نیز در سراسر جهان توسعه یافته و از طریق تقویت و دستکاری مجاری حسی، ناهنجاریهای اجتماعی از جمله گسترش و اشاعه روسپیگری و انواع تظلمات و بهرهکشیهای جنسی را در دوران معاصر ایجاد نموده است؛ زیرا پیشبرد نظام سرمایهداری و بازار آزاد وابسته به تقویت روحیه لذت طلبی، مصرف گرایی، تنوع طلبی و انحرافات اخلاقی است و ارضای این نیازهای فردی و اجتماعی کاذب و نوین، نیازمند تولید و توسعه تکنولوژیهای جدید نظیر ماهواره، اینترنت و شبکههای تلویزیونی ... است. نظامهای استثماری همچنین با سرگرم نمودن جوامع در لذات کاذب جسمانی و جنسی، اذهان و افکار عمومی را از مسائل مهم و اساسی جوامع دور میکنند و میکوشند با ایجاد شبکههای بین المللی جنسی و طرح نظریات مختلف در حوزههای جامعه شناسی، روانشناسی و سایر علوم به توجیه ضرورت وجود تشکیلات و صنعت جنسی بپردازند، به طور نمونه موفقیت شاخهای از فمینیسم علیرغم ادعای کاذب تئوریسینهای آن، در باطن، درخصوص دفاع از حقوق زن و حفظ کرامت انسانی آن با تناقضات اساسی دست به گریبان است. در ادامه به اجمال نظرگاه فمینیسم در موضوع روسپیگری و تناقضات آن تبیین میشود.
1 سابقهی روسپیگری
فحشا سابقهای در زمانها و ادوار قبل داشته است. در تمدن یونان قدیم فاحشهها معرف بخشی از بافت فرهنگی بودند، در فرانسه نیز (دورهی ناپلئون) فاحشهها، زنان هنرمند و تحصیلکردهای بودند که خیلی از مردان آنها را تمجیدکرده و مشتاق بودند آنان را به عنوان همسر انتخاب کنند. در جوامع دیگر زنان روسپی «محافظ» خانواده بودند، بدین معنا که به منظور جلوگیری از «تجاوز» به زنان خانواده و حفظ تمایلات جنسی زنان عفیف، آنان را تحمل میکردند. خانم لرنر عبارت «قدیمیترین شغل» را شاملترین و مقبولترین تعریف برای روسپیگری میداند و مینویسد: «در منطقه بینالنهرین قدیم[i] و تمدن بابلی، کارگران و نگهبانان در معابد خدمات جنسی به خدایان ارائه میدادند که اغلب برای تولید مثل بوده است.... به نظر میرسد که فعالیت جنسی برای مردم، از جانب خدایان مؤنث و مذکر، مقدس و سودمند بوده است، این عمل بنا به نوع خدایان، محل، مکان و زمان، به صورتهای مختلف انجام میشد و به همین صورت در دورههای بعد، روسپیگری تجاری در نزدیکی یا در درون معابد روی میداد» (Lerner, 1986: 125).
برای شناخت کامل از تاریخچه روسپیگری باید اهداف، ساختارهای اجتماعی هر دوره و نقش روابط و تنظیمات جنسی زنان و مردان را در دولتهای کهن مورد بررسی قرار داد. «به نظر میرسد روسپیگری تجاری به طور مستقیم از برده کردن زنان و شکل گیری طبقات اجتماعی ناشی شده است. فتوحات نظامی در هزاره سوم قبل از میلاد به بردهداری و استفاده ناهنجار از زنان اسیر منجر شد. بعدها بردهداری سازمانیافته گردید و صاحبان برده، زنان برده را به عنوان فاحشه اجاره دادند. برخی از این بردهداران هم خانههای فحشا دایر کردند که توسط همان بردهها اداره میشد» (Ibid, 133).
از نظر لرنر ریشهی فحشای مدرن در مظالم تاریخی اجتماعی است. وی بهرهکشی از زنان و برخورد با زنان غیربرده را بهعنوان دارایی جنسی قابل تبادل در داخل و خارج ازدواج در نظر میگیرد و به جای «روسپیگری تجاری» قائل به «بردهداری و شکلگیری طبقات اجتماعی» است. برعکس نظریه لرنر که تحت نفوذ دیدگاه مالکیت خصوصی «انگلس» شکل گرفته است، گیلروبین[ii] تحت تأثیر دیدگاه «استراوس» شکلگیری روسپیگری را به دلیل قومیت و نظام ازدواج میداند. وی منشأ فاحشگی را در طول تاریخ، سیستمهای قومی میداند که زنان را جهت تثبیت حلقههای اجتماعی بین خانوادهها مبادله میکردند. به نظر وی «اگر به زنان به عنوان هدیه نگاه شود، مردان، طرف دوّم این تبادل بوده و در جایگاه شرکای معامله قرار میگیرند (نه خود هدایا) که تبادل دو جانبه برآن مؤثر است. در این سیستم، روابط چنان تنظیم شده است که تأمین کنندهی منافع مردان بوده و در این جریان نفعی به زنان نمیرسد و آنان کماکان تحقیر میشوند» (Rubin, 1975: 174).
لرنر و روبین معتقدند فاحشگی (فعالیت جنسی زنان برای دریافت پاداش و دستمزد) و قاچاق زنان (کنترل جنسی زنان توسط سایرین) موضوع و پدیدهای فراتاریخی و فرافرهنگی است که در طول تاریخ به شکلها و محتواهای مختلف عرضه شده است. در مجموع دو دیدگاه اصلی در مورد ریشه روسپیگری مطرح شده که دو عامل متفاوت «تاریخی طبیعی» و «اجتماعی فرهنگی» را مؤثر میداند. تلاش برای توجیه فحشا و مبادلات جنسی در زمان معاصر برمبنای عوامل تاریخی یا توسعه فرهنگی، موجب نادیده گرفتن تفاوتهای مهم در بازارهای جنسی و در فرهنگها و بافتهای تاریخی شده است، در حالی که مطالعهی سابقهی پیدایش فحشا و تجارت جنسی در دو بافت جداگانه و بدون توجه به تفاوتها، تمایزات و تنوعات فرهنگی، سیاسی و اقتصادی امکانپذیر نیست.
2 ابعاد روسپیگری
موضوع روسپیگری از سه بُعد ذیل بررسی شده است:
در بُعد سیاسی- اجتماعی، موضوع تحقیر و به انزوا کشیدن زنان به مفهوم عدم حضور آنان به طور عام درگروهها و سازمانهای تصمیمساز و خلاصه نمودن جایگاه زنان درحدّ کالای مصرفی مد نظر میباشد. در بُعد فرهنگی، توسعه و گسترش موضوع فحشا به آثار فرهنگی با نمود بارز آن یعنی محصولات دیداری و شنیداری جنسی و هرزه نگاری مطرح میشود و در بُعد اقتصادی نیز، قاچاق زنان و کودکان به عنوان یک امر تجاری سازمان یافته با سودآوریهای کلان اقتصادی طرح میگردد.
1-2) بُعد سیاسی- اجتماعی
کلیه موضوعات مرتبط با روسپیگری و فحشا که هدف اولیه آن ارائه تعریف نازلی از جایگاه زن به عنوان جنس دوم و ابزار استفاده مردان میباشد، جزء بخش سیاسی است و به عنوان آثار نامطلوب فحشا محسوب میشود. به عبارت دیگر، منظور از آثار و عوارض سیاسی اجتماعی فحشا، نحوهی نگرش به زنان به عنوان انسان است. حاصل روسپیگری و فحشا «تحقیر اجتماعی» است که در طولانی مدت به «عرف اجتماعی» تبدیل میشود، به گونهای که زنان فاحشه منزلت پایینتری را برای خود در نظر میگیرند. این امر علاوه بر تأثیر نامطلوب بر قشر خاصی از زنان، موجب بروز عکسالعملهای افراطی در مقابل نگاه تحقیرآمیز جامعه میشود. از جمله این عکسالعملها مبارزه برای دستیابی به برابری مطلق زن و مرد است، از سوی دیگر تسلیم شدن زنان در برابر منزلت نامتوازن و نامطلوب، میتواند موجب گسترش تبعیض، ظلم، خشونت، نگاه ابزارگونه و سوء استفاده از خصوصیت زنانه در جوامع معاصر گردد. چنین نگرشی، ریشهی سیاسی داشته و مبنای پیدایش آثار سوء فرهنگی و اقتصادی فحشا میباشد.
نتایج تحقیقات در مورد نگرش تحقیرآمیز به زنان نشان میدهد که علت گرایش آنان به روسپیگری و پذیرش حاکمیت دلالهای جنسی، عدم توجه به تواناییهای خویش و تحقیر نیروی بالقوهی خود میباشد که زیربنای پیدایش بسیاری از ناهنجاریها و تظلمات نسبت به زنان، در تمامی سطوح جامعه است. چنانچه زنان میتوانستند منزلت مطلوب و متناسبی را در جامعه احراز نمایند، احتمالاً به پذیرش چنین فعالیتی تن نمیدادند.
امروزه بازارهای جنسی یکی از موضوعات مورد توجه سازمانها، جنبشها و مکاتب مربوط به زنان از جمله فمینیسم است. فمینیستها در پاسخ به این سوال که آیا بازارهای مواد و ابزار خدمات جنسی خطری برای زنان به حساب میآیند، به دو دسته تقسیم میشوند: برخی اذعان میکنند اینکه زنی برای انجام امور جنسی دستمزد دریافت میکند، در واقع آزادی و جنسیت خویش را طی قراردادی به دیگری واگذار میکند. گروه دوّم معتقدند فروش جنسی فقط از این جهت به زنان صدمه میزند که نشانهای از دوگانگی بین اخلاق جنسی و نگرش منفی نسبت به روابط جنسی است. نظریهپردازان فمینیست از موضوعات مربوط به فحشا، بیشتر به موضوع روسپیگری و هرزهنگاری تأکید دارند و بقیه فعالیتها را زیر مجموعه این دو به حساب میآورند.
بازارهای جنسی جهانی نشاندهندهی خصوصیات اجتماعی افراد خاصی است که به این تجارت وارد شدهاند. بارزترین آنها خصوصیت بیعدالتی است که به نابرابری در قدرت و فرصت منجر شده و شکلدهندهی تمامی بازارهای خدمات وکالا در دنیای معاصر است. یعنی نابرابری سیاسی و اقتصادی، به ایجاد فرصتها و شرایط کاری استثماری در بسیاری از تجارت خانهها، کارخانهها و معاملات منجر میشود. برای رفع این مشکل، گروهی از فمینیستها فحشا را موضوعی مستقل نمیدانند و بیشتر بر موضوعات جانبی چالش برانگیز جهانی همچون نابرابری قدرت و ثروت (که از طریق فقر و آسیبپذیری نیمی از جمعیت جهان، زمینه پیدایش فحشا را فراهم میکند)، تمرکز مینمایند. (Sharge, 1996: 41-45)
برخی فمینیستها معتقدند که باید ارتباط اجتماعی و تخصصی خود را برای بازگرداندن قدرت زنان کارگر به خصوص کارگران جنسی به کار گیرند و آنان را درگیر کارهای محترمانهتر و هدفهای اصولیتری نمایند» (Kempadoo, 1999: 24).
گروه دیگری از فمینیستها، برعکس، آزادی فردی را اصل دانسته و ادعا میکنند که در خط مرزی قانون اساسی، یک «منطقه خصوصی» برای قانونی شدن فحشا وجود دارد که بر مبنای آن افراد بزرگسال باید مجاز باشند هر نوع عمل جنسی را که مایلند در خلوت خانه خویش انجام دهند. آزادی فردی، امری مطلق است و تا زمانی که فرد، بهشخص دیگر صدمه نمیزند، حق قانونی او است تا هر کاری را که میخواهد با بدن و ذهن خود انجام دهد. این نظریه به پیروی از نگرش افراطی «فلسفه سودگرایی» جان استوارت میل شکل گرفته است.
2-2) بُعد فرهنگی
کلیه موضوعات مرتبط با روسپیگری با هدف اولیه ایجاد تغییرات ذهنی و فکری در موضوع ارتباطات و تقویت تحریکات جنسی، در بخش فرهنگی قرار میگیرد. در شرایط امروز، آثار فرهنگی به واسطه گسترش تکنولوژی، اشکال متفاوت و تأثیرگذاری را به خود گرفته است که عمدهترین آن در صنعت هرزهنگاری[iii] دیده میشود. هرزهنگاری در قرن نوزده به عنوان فعالیت فرهنگی همراه با تولیدات انبوه مکتوب آغاز شد. تاریخشناسان اروپایی اذعان میکنند که هرزهنگاری معاصر از دوران شکلگیری دولتهای دمکراتیک مدرن و با رشد اقتصاد صنعتی و سرمایهداری در اروپا پدید آمد. (cf., Hunt, 1993)
هرچند اخلاقگرایان از سکولار تا مذهبی، هرزهنگاری را به دلیل آثار مضر آن بر اخلاق جنسی کودکان و عفت عمومی محکوم کرده و آن را فاقد یک ادبیات هنری، سیاسی و دارای ارزش علمی میدانند. (cf., Miller, 1973) اما امروزه هرزهنگاری با کمک تکنولوژی، توسعه و گسترش زیادی یافته است، به گونهای که کنترل آن تقریباً از عهدهی یک سازمان یا نهاد خارج شده است. در اواسط دهه 1990 اینترنت پذیراترین محل برای ارائه تبلیغات پورنو بود. در اوائل سپتامبر 1995، در شبکه اینترنت تعداد
101908 مرکز تبلیغاتی وجود داشت که 26055 مورد پیش از اواخر ژوئیه (دو ماه قبل از آن) و 72706 مورد پیش از اواخر سال 1994 (9 ماه قبل از آن) موجود بود، در این مراکز، تبلیغ صنعت جنسی از هر موضوع دیگری بیشتر دیده شده است. (cf., Strangelove, 1995)
همچنین بهای مجلات، ویدئو، سی دی رام و سایر ابزارهای تولید و توسعه فعالیتهای صنعت جنسی، به مراتب بالاتر از مشابه آن در موضوعات «غیرهرزهنگاری» است. قیمت بالا و سودهای جانبی در وسائل و ابزار هرزهنگاری تضمین کنندهی سود تجارت محصولات جنسی مکتوب، دیداری و شنیداری است.
در سال 1996، آمریکائیها بیش از 9 میلیارد دلار برای فیلمهای ویدئویی، نمایشهای زنده، برنامههای ماهوارهای، مجلات و نشریات و همچنین برنامههای کامپیوتری با موضوع هرزهنگاری پرداخت نمودهاند. این مبلغ به مراتب بیشتر از هر نوع تجارت تفریحی مانند فیلم، موسیقی و تئاتر است. بنابه گزارش سازمان غیردولتی «جنگ برای خواستهها»[iv] این مبلغ برابر با بازپرداخت وام 20 کشور فقیر جهان است. در پایان سال 1997 صنعت جنسی از طریق 000/10 سایت اینترنتی در یک سال، یک میلیارد دلار فقط برای آمریکا منفعت داشته است. (Inter@etine week magazin)
سایتهای اینترنتی برای تشویق کاربران به طرف صنعت جنسی سالانه بین50 تا80 درصد سود میبرند. یک سایت اینترنتی معمولی با روزی 000/50 مراجعه کننده و حدود 000/20 دلار درآمد ماهانه، در گزارشی عنوان میکند: «ما میدانیم (در آمریکا) حداقل سه سایت بیش از 100 میلیون دلار در سال درآمد دارند که البته صدها از این نوع سایتها وجود دارد» (cf., Forrester research, 1998).
علاوه بر بُعد سودآور این صنعت، اشاعه تأثیرات سوء آن بسیار فراگیر و عمومی شدهاست، به طوری که ازماه مارس تا سپتامبر 1998، (6ماه) «مرکز ملّی برای گمشدگان و اغفال شدهها» تعداد 118987 گزارش از هرزهنگاری کودکان در اینترنت دریافت نمود. (cf., The National center for missing and exploted children, 1998)
همچنین در گزارش سازمان «ائتلاف علیه قاچاق زنان در آسیا و پاسیفیک»[v] آمده است: «در جهان امروز ما در یک فرهنگ هرزهنگار زندگی میکنیم که فساد سراسری آن در دهههای اخیر در صنایع تولید، فروش و مصرف موضوع جنسی و بخشهایی از بدن زنان بیش از هر زمان دیگر نمایان است. به علاوه موضوع «جنس» در شکلهای مختلف هرزهنگاری (تفریح جنسی) و فحشا وجود دارد که تأثیر این موضوع برمنزلت زنان، نیاز به تحقیق و بررسی جدی دارد».
پورنو یا هرزهنگاری یکی از موضوعات متمرکز و اصلی فمینیستهای فعال (موج دوّم) است. آنها نسبت به اشکال متفاوت خشونت، تبعیض فرهنگی، تجاوز و خشونتهای خانگی علیه زنان معترض میباشند و معتقدند که فیلمها و مجلات هرزهنگاری، صدمات جنسی، شکنجه، توهین، سوء استفاده و بهرهکشی از زنان را تشدید میکند، البته گرایشات مختلف فمینیسم، در مورد اینکه هرزهنگاری صرفاً بازتابی از فرهنگ جنسی است یا عامل بروز خشونت جنسی علیه زنان میباشد، نظرات متفاوتی دارند. برخی تئوریسینهای فمینیست فعالیتهای هرزهنگاری را موجب اهانتهای جنسی به زنان میدانند، زیرا ابزاری برای اعمال خشونت و تحقیر آنهاست.