زنان حدود نیمی از جمعیت کشور را به خود اختصاص داده اند و نسبت آنان در جامعه تحصیل کرده هم چنان رو به تزاید است . اما هنوز سهم شایسته ای در اقتصاد ملی به دست نیاورده اند .
جوان بودن ترکیب سنی ، افزایش سهم حضور زنان در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و از طرفی پایین بودن نسبت نرخ فعالیت زنان ، کمبود شغل و افزایش بیکاری تصاویری را پیش رو قرار می دهد که دیگران نمی توان در سطح شعار و اندرز محدود شد . شرط بقاء در دنیای پرشتاب کنونی استفاده از همه ی منابع موجود و توان افزای کلیه ظرفیتها ی در اختیار است . انتخاب این مسیر مستلزم فراهم ساختن بستری است که امکان بروز و ظهور ابتکارات و تدابیر خلاقانه و فعالیتهای کار آفرینانه را فراهم سازد . در این میان شناخت توانمندیهای زنان و هدایت استعدادهای خلاقانه آنان می تواند در بهره برداری از ظرفیتهای این قشر عظیم اجتماعی مؤثر واقع شود . به عبارتی شناسایی الگوهای موفق می تواند در ایجاد فضای مناسب برای شکل گیری فعالیتهای کارآفرینانه توسط زنان علیرغم محدودیت های فردی و گروهی مفید باشد .
از این طریق می توان ضمن شناخت موانع و محدودیت های گوناگون زنان کارآفرین ، تدابیر و امکانات تجربه شده موجود را در جهت رفع موانع مورد مطالعه قرار داد . نتایج این شناخت امکان مناسبی را برای برنامه ریزی در جهت بکارگیری ظرفیتهای کار آفرینی و توسعه آن در سطح ملی فراهم خواهد ساخت . و نیز این امکان را به عناصر مؤثر در امر اشتغال خواهد داد تا در جهت اقدامات عملی و مؤثر نسبت به جذب و پرورش استعدادهای بالقوه زنان کشور در زمینه ایجاد کسب و کارهای جدید با دید عملی برخورد کنند و در جستجوی راههایی برای توسعه کار آفرینی زنان همت گمارند .
نقش کار آفرینان زن
* عامل نوآوری
* عامل تعادل در اقتصاد
* عامل اشتغال زایی
* عامل انتقال تکنولوژی
* عامل سرمایه گذاری
* عامل شناخت فرصت ها
* عامل ایجاد وگسترش بازارهای جدید
*عامل استفاده مناسب ازامکانات ومنابع ملی
* عامل بسیج منابع انسانی
* عامل بهبود کیفیت زندگی
* عامل تولید
*عامل توزیع متناسب در آمد
به طوری که هشت وظیفه برای زنان کارآفرین وجود دارد
1 – از موقعیت های محیط آگاه می شود
2 – برای استفاده از این موقعیتها خود را در خطر می اندازد
3 – برای کار سرمایه گذاری می کند
4 – نو آوریها را معرفی می کند
5 – کار و تولید را نظم می بخشد
6 – تصمیم می گیرد
7 – برای آینده برنامه ریزی می کند
8 – محصولات خود را با سود می فروشد
ضرورت کار آفرینی زنان
رشد تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی زن
افزایش نرخ بیکاری به ویژه در جامعه فارغ التحصیل زن
کمبود شغل در بخش عمومی
جهت گیری نسبی سیاستهای کلان کشور در راستای رشد بخش خصوصی
رشد تمایلات خویش فرمائی
کار آفرینی ابزار توانا سازی زنان
I want to do + I can do +I will do
من این کار را انجام خواهم داد + من می توانم این کار را انجام دهم + من میخواهم این کار را انجام دهم .
توانا سازی + احساس توانایی + انگیزه توانایی
توانا شدن یعنی :
1 – احساس قوی از توانستن برای انجام یک کار مشخص
2 – احساس کنترل و تسلط بر زندگی شخصی
3 – آگاه شدن از نقاط قوت و ضعف خود
4 – آگاه شدن از ارزشها و نگرش های شخصی
5 – اطمینان از توان خود برای رسیدن به هدف
6 – هدایت یک فعالیت و رضایت از زندگی
تصویر مثبت از خود = اعتماد به خود + احترام به خود
Selfrespect + selfconfidence = positive selfesteem
تفاوتهای زنان کار آفرین با مردان کارآفرین
در محیطی که توسط M.namaki و G.Erritsen انجام شده ، نتایج زیر بدست آمده است .
1 – اعتماد به نفس : زنان کارآفرین نسبت به مردان اعتماد به نفس کمتری دارند .
2 – موفقیت طلبی : علیرغم اعتقاد قبلی که زنان بیشتر به وابستگی احتیاج دارند تا به پیشرفت ، این تحقیق نشان می دهد که نیاز به پیشرفت مدیران زن همطراز مدیران مرد است ولی نیاز به پیشرفت زنان کار آفرین بیشتر از زنان مدیر است .
3 – رهبری : رهبری مردان و زنان کمی با هم فرق دارند ولی نه در همه موارد بلکه در سبک رهبری .
4 – مردم گرایی : زنان بر عکس مردان به مردم به چشم وسیله ای برای رسیدن به هدف نگاه نمی کنند و نیز بر عکس مردان نمی توانند نقش خودشان را به عنوان یک شخصیت و یک کارمند به روشنی تقسیم و مجزا کنند . بنابراین نسبت به باز خوردها ی منفی آن طور که مردان به راحتی واکنش نشان می دهند ، زنان از خود عکس العملی بروز نمی دهند .
5 – آینده نگری : مردان بیش از رنان آینده نگر هستند .
6 – ریسک پذیری : مردان بیش از زنان ریسک پذیر هستند و زنان نسبت به ریسک انفعالی عمل می کنند .
7 – ترس از موفقیت : ترس از موفقیت نه تنها در مورد همه زنان صدق می کند بلکه در بعضی از مردان نیز ترس از موفقیت وجود دارد .
تشکیل زنان مبتکر دنیا (wowi)
تشکیل زنان مبتکر دنیا از جمله خدماتی را که ارائه می کند ، مربیگری است . علاوه بر آن فرصتی را ایجاد می کند که زنان فارغ التحصیل یا در حال تحصیل در سراسر دنیا با این تشکیل ارتباط برقرار کرده بتوانند به برنامه های ایشان در بوستون بپیوندند .
Wowi با انجمن زنان کارآفرین دانشگاه بوستون همکاری مشترک دارد . دانشجویان مستقیما می توانند برای مشاوره شغلی به این شبکه بین المللی دسترسی داشته باشند . wowi در سطح جهان از زنان علاقمند مصاحبه می کند آنها را پرورش می دهد و با مربی یا مربیها ی مناسب آشنا می کند . به منظور هماهنگ شدن دانشجویان wowi شرایط حضور دانشجویان را در سخنرانی ها ، ملاقات ها ، و غیره فراهم می آورد . برخی از کشورهایی که عضو این تشکیل هستند عبارتند از : آرژانتین ، چین ، بنگلادش ، کامرون و بلغارستان
دانشجویان دانشگاه بوستون می توانند بدون پرداخت شهریه به اینگونه خدمات wowi دست یابند . تنها انتظاری که wowi در قبال ارائه این خدمات دارد این است که زنانی که توسط مربیها آموزش دیده اند در آینده خود به عنوان مربی عمل نموده به دیگر بانوان متقاضی آموزش دهند .
محیط و محدودیتهای کارآفرین زنان
سازمان بین المللی در یک دسته بندی موانع زنان را به صورت زیر دسته بندی کرده است :
موانع رفتاری : زنان اعتماد به نفس کمتر و تصوری منفی از خود دارند .
موانع ایفای نقش : تعارض بین وظایف مختلف ( از جمله وظایف خانوادگی ) با محدودیتهای زمانی
موانع اجتماعی و فرهنگی : این باور که زنان بایستی وظایف دیگری به عهده داشته باشند ، محدودیتهای بر حسب نوع شغل انتخابی ، کمبود حمایت خانوادگی ، کمبود تغییر پذیری و غیره به وجود می آورد .
موانع تحصیل : زنان به طور نسبی از سطوح تحصیلی پائین تری نسبت به مردان برخورد دارند و اغلب دسترسی محدود به فرصت های آموزش شغلی دارند .
موانع شغلی : زنان فرصتهای کمتری در بخش رسمی و اقتصادی برای ترقی مهارت هایشان دارند .
موانع زیربنائی : دسترسی به اعتبار ، فن آوری ، خدمات حمایتی ، زمین و اطلاعات به طور اصولی برای زنان مشکل تر است .
موانع قانونی : فعالیت قانونی مستقل برای زنان محدود است .
راههای توسعه کار آفرینی زنان
موانع گذشته و موجود زنان کارآفرین ، صاحب نظران و سیاست گزاران دولتی و نیز سازمانهای غیر دولتی را به فکر چاره جویی برای ایجاد راههایی جهت و یا کاهش آنها انداخت ، بر اساس این تامل اقدامات مثبتی به ویژه در کشورهایی که کار آفرینی را در برنامه های اقتصادی – اجتماعی فرد جای داده اند ، اجرا گردید .
اهم فعالیت های انجام شده در سطح جهانی توسعه کار آفرینی زنان عبارتند از:
محو و یا کاهش تبعیضهای جنسیتی و پذیرش هر چه بیشتر زنان در صحنه های اقتصادی و اجتماعی
آموزش زنان برای اعتماد آنها به توانائی های خود و به طور کلی ارتقا آگاهی عمومی از نقش اقتصادی زنان
ایجاد تسهیلات لازم دسترسی زنان به تحصیلات و کسب دانش و مهارت های مدرن فنی و مدیریتی
معرفی الگوهای موفق زنان کار آفرین به اجتماع
بالا بردن سطح دسترسی زنان به منابع و احاطه آنان به منابع تولید
شناسائی فرصتهای شغلی بادوام و انجام خدمات حمایتی در این مورد
فراهم کردن زمینه های دسترسی به طرحهای قابل دوام
کاهش مراحل اداری تاسیس و اداره شرکت ها
معرفی و تقویت کانال های مناسب برای توزع خدمات مالی و غیره مالی به شرکتهای مختلف
ایجاد شبکه ها و تضمین همکاری مناسب بین تمامی بخشها و مؤسسات دولتی و غیر دولتی در امر پیشبرد توسعه کسب و کار به ویژه در زمینه های :
تعلیم دانش مدیریت و مهارتهای فنی
انتخاب فن آوری
اطلاعات
مشورت های قانونی
خرید و فروش در بازار
مدیریت
تقویت کسب اطلاعات مربوط به زمینه های مختلف مشارکت زنان
انتشار وسیع و گسترده اطلاعات در مورد فرصتهای شغلی موجود و خدمات حمایتی
بدست آوردن جلب همکاری مردان در برنامه های مرتبط با زنان کارآفرین
تقویت نهادهای مشاوره ای جهت خدمات رسانی به زنان کارآفرین
به طور کلی موثرترین حمایتهای دولتی و غیره دولتی از کارآفرین زنان که به کسب توسعه و تقویت زنان کارآفرین بوده و آثار مشهودی در جوامع مختلف از خود به جای گذاشته می توان به چهار دسته تقسیم کرد :
1 – ایجاد فرصت های شغلی
2 – ایجاد تسهیلات مالی و اعتباری
3 – قابلیت کارآفرینی
4 – ایجاد شبکه های محلی و منطقه ای و جهانی
کارآفرینی زنان در جامعه
توسعه پایدار جوامع و به تبع آن توسعه منابع انسانی وابسته به آنست که دولت ها به عنوان قدرتمندترین عامل اقتصادی و اجتماعی بتوانند ضمن بستر مناسب و ایجاد فضای لازم جهت رشد و شکوفایی استعدادهای انسانی ، از توان کل جمعیت فعال اقتصادی اعم از زن و مرد بهره جسته و آن توان را اثر بخش نمایند .
ترکیب جمعیت در جهان کنونی نشان دهنده آن است که نیمی از آن را زنان تشکیل می دهند . به این لحاظ توجه به استعداد و نقش زنان در چرخه اقتصادی و اجتماعی کشورها ، به عنوان نیروی کار ضرورت دارد . به همین دلیل بسیاری از دولت ها در شرایط سخت اقتصادی خود توانسته اند با اتخاذ تدابیر و سیاستهای ویژه نسبت به بهره مندی از نیروی کار زنان بر بحرانهای اقتصادی فایق آیند و یا در مسیر توسعه با گامهای سریعتری حرکت کنند . تاثیر اقدامات دولتها نشان دهنده دگرگونی نقش اجتماعی و اقتصادی زنان می باشد . نقش زن در محیط کار جهانی در فاصله 50 سال گذشته تغییرات بر جسته ای پیدا کرده است . در سال 1940 کل نیروی کار زنان به نسبت کل زنان 26 درصد بود که اغلب در مشاغلی مانند پرستاری ، منشی گری یا معلمی مشغول بودند . (Hisrich ، 1985 ص 61 ) جنگ جهانی دوم زنان را وارد بازار کار کرد . اما ارزش های پذیرفته شده از قبیل این که « مرد رئیس خانواده است » و « زن باید به خانه داری بپردازد » ، فرصت مناسبی چندانی برای کار در اختیار زنها قرار نمی داد مگر در صورت ضرورت ، کار زنان نسبت به مردان از اهمیت کمتری برخوردار بود و اغلب نیمه وقت بوده ودستمزدهای کمتری نیز دریافت می کردند . این هنجارهای اجتماعی قالب های شغلی کلیشه ای شده ای را ساخت و در نتیجه فرصت های بسیار محدودی برای زنان در زمینه های مانند امور مالی و تجاری ، بنگاهداری یا تحقیق و توسعه فراهم کرد . انگیزه زنان برای راه اندازی کار مشخص بسیار پایین بود . با گذشت سالیان متمادی زنان کوشیدند که این باورهای اجتماعی را تغییر دهند . از طرفی دولتها نیز به منظور فعال کردن نقش زنان در اقتقاد جوامع ، نسبت به اتخاذ سیاستهایی جهت توسعه اشتغال و به ویژه توسعه کارآفرینی زنان همت گماشتند بحث کارآفرینی زنان از دهه 70 مطرح گردید . نگاهی به سهم کار آفرین زنان در اقتصاد برخی از کشورها نشان می دهد که آنها توانسته اند مسیر توسعه کارآفرینی را به خوبی طی کنند .
آمریکا – در ایالات متحده در سالها ی قبل از 1970 زنان تنها 5 درصد از کل مشاغل امریکی را در دست داشتند . در 25 اکتبر 1988 رونالد ریگان رئیس جمهور وقت ، قانون مالکیت مشاغل زنان را در جهت برنامه ریزی و کوششهای نوین برای حمایت از مشاغل کار آفرینی زنان به تصویب رساند . این قانون جدید شناخت مؤثری از زنان کار آفرین به همراه آورد . در زمانی که آمریکا از کسری بودجه رنج می برد سیاست بهره مندی از استعدادها و انرژی زنان در اقتصاد امریکا حیاتی گردید و روند بهبود را تسریع بخشید . کسب و کار متعلق به زنان بخشی است که سریع ترین رشد را در میان مشاغل با افزایش معادل 6/2 میلیون از سال به 5 میلیون سال 1990 داشته است . طبق آمارهای سال 1995 که از سوی دولت آمریکا منتشر شده است ، حدود 64% از زنان آمریکایی در سنین 15 تا 69 (سنین اشتغال ) سال قرار داشتند و از مجموع این زنان 60% شاغل می باشند که یکی ار بالا ترین نسبتها در کل جهان است . در حال حاضر تقریبا 58 درصد از زنان کار آفرین در بخش خدمات هستند . این امکان وجود دارد که زنان کارآفرین به حضور ممتاز خود در صنایع خدماتی ادامه دهتد . دلایل آن عبارت است از :
1 – صنایع خدماتی در مقایسه با سایر صنایع احتیاج به سرمایه گذاری کمتری دارند.