مدیریت ریسک اعتباری
مدیریت ریسک اعتباری ساختار یافته مدلی است که برای ارزیابی ریسک اعتباریشرکتها کاربرد دارد. این مدل برخی مواقع مدل مرتون یا مدل ارزش دارایی نیز نامیده میشود. این مدل در مقاله اولیه بلک و شولز (1973) در خصوص قیمتگذاری اختیار معامله معرفی شد، و با جزئیات بیشتر در سال 1974 توسط مرتون میلر در یک مقاله ارائه گردید. مرتون، تحقیقات در این زمینه را از سال 1970 آغاز کرده بود. با توجه به تلاشهای مرتون در این حوزه، این مدل معمولا به نام مدل مرتون شناخته میشود. یک نمونه معروف از بهکارگیری این مدل، مدل تجاری KMV است. KMV یک شرکت نرمافزاری بود که در حال حاضر متعلق به شرکت مودیز است.
در این مدل فرض میشود که شرکت تنها از طریق یک نوع بدهی و انتشار یک نوع سهم، تامین مالی کرده است. بدهیهای شرکت از اوراق قرضه با کوپن صفر تشکیل شده است که در زمان *t=t به سررسید میرسند و در این زمان به سرمایهگذاران b دلار پرداخته میشود. همچنین این سهام فاقد سود تقسیمی هستند.
فرآیند غیر قابل مشاهده V ارزش شرکت 0=< Vtرا در هر نقطه زمانی t توصیف میکند. در این جا به ارزش بدهیهای منتشر شده و سهام مقادیر tF و tE تخصیص داده میشود. براین اساس در هر زمان t داریم:
در زمان *tبدهیهای شرکت به سررسید میرسند. در این زمان *Vtفراتر از مقدار پرداختی به اوراق قرضه (b) میشود یا نمیشود. اگر*Vtبزرگتر از مقدار پرداختی به اوراق قرضه (b) باشد، شرکت به دارندگان اوراق قرضه مبلغ مربوطه (b) را پرداخت میکند. و هر آنچه بعد از پرداخت به دارندگان اوراق قرضه باقی ماند به صاحبان سهام تعلق میگیرد، بنابراین:
در حالت دوم شرکت بدهیهایش را نکول میکند. دارندگان اوراق قرضه مالکیت شرکت را بر عهده میگیرند، و برای سهامداران چیزی باقی نمیماند:
با ترکیب کردن دو نتیجه فوق، میتوان یک معادله کلی برای ارزش سهام شرکت در زمان سررسید بدهیهایش به دست آورد:
در اینجا نگاه دقیقتری به این معادله انداخته میشود. روشن است که این معادله نشاندهنده دریافتی اختیار معامله خرید برروی یک شرکت با ارزش*Vt و قیمت b است. بر این اساس مدل ارزش دارایی، با حقوق صاحبان سهام به صورت یک اختیار معامله خرید رفتار میکند که بر روی ارزش شرکت بسته شده است و با ارزش*Vt به سررسید رسیده و قیمت توافق شده در این اختیار نیز معادل میزان پرداختی به بدهیها در سررسید (b) است. از طریق برابری اختیار خرید - فروش[8]، بدهی شرکت بهصورت اوراق قرضه بدون ریسکی است که دارای پرداخت تضمینشده b به علاوه یک موقعیت فروش اختیار فروش بروی ارزش شرکت با قیمت توافقی b است. براین اساس:
مدل ارزش دارایی، با Vt همانند بقیه داراییهای پایه اوراق مشتقه رفتار میکند. در این مدل فرض میشود که Vt از یک حرکت براونی هندسی[9] با نوسان σ تبعیت میکند. به علاوه، این مدل سایر فرضیات تسهیل کننده مدل قیمتگذاری اختیار معامله بلک - شولز را نیز بهکار برده است. بر این اساس، ارزش حقوق صاحبان سهام شرکت در هر نقطه زمانی t برابر است با:
در اینجا c، معادله بلک - شولز برای تعیین ارزش اختیار خرید است و r نرخ بازده بدون ریسک است. براساس معادله شماره 5 میتوان ارزش بدهیهای شرکت را نیز به طریقی مشابه به دست آورد:
در معادله فوق p معادله بلک و شولز برای تعیین ارزش اختیار فروش است. توجه داشته باشید که در اینجا به دلیل اینکه مبلغ پرداخت در معادله شماره 5 بدون ریسک است، پرداخت b با نرخ بهره بدون ریسک تنزیل میشود (ریسک اعتباری را به صورت یک اختیار فروش در نظر گرفتهایم).
در هر زمان t، فاصله تا نکول[10] برای بدهیهای یک شرکت به صورت زیر تعریف میشود:
این سنجهای است که نشان میدهد اختیار خرید حقوق صاحبان سهام به میزان چند انحراف معیار از نقطه نکول فاصله دارد. هر چه فاصله تا نکول کمتر باشد احتمال بیشتری وجود دارد که نکول رخ دهد.
مدل ارزش دارایی دارای سه نقطه ضعف است که به شرح زیر میباشد:
در این مدل فرض میشود که شرکت بدهیهای خود را از اوراق قرضه یک ساله بدون کوپن تامین مالی میکند، که برای بیشتر شرکتها این فرض بیش از حد سادهانگارانه است.
فرضهای ساده کننده بلک - شولز در ساختار بدهی شرکتی سوال برانگیز هستند.
ارزش شرکت قابل رویت نیست، و لذا تعیین ارزش شرکت و همچنین مشخص کردن میزان انحراف معیار آن، مشکلساز است.
با این حال هنوز این مدل ساختار مفیدی را برای ارزیابی و مدلسازی ریسک اعتباری فراهم میآورد. تاکنون استفادههای عملی مختلفی از این مدل توسط نهادهای مالی و سرمایهگذاران نهادی[11] صورت گرفته است.
ریسک حسابرسی:
ریسک حسابرسی یعنی نسبت مجموع اشتباهات یا تحریفهای کشف نشده به مجموع اشتباهات یا تحریفهای موجود در حسابها . با توجه به این تعریف میتوان رابطه زیر را نتیجه گرفت :
مجموع اشتباهات موجود در حسابها (تعداد حالات ممکن)/ مجموع اشتباهات کشف نشده ( تعداد حالت ناخواسته) = ریسک حسابرسی
میتوانیم به صورت دیگری نیز ریسک حسابرسی را تعریف کنیم :
احتمال اینکه حسابرس گزارش حسابرسی نادرستی را ارائه کند. در این حالت او میتواند مرتکب دو خطا گردد:
1- خطای الفا: یعنی اینکه حسابرس در مورد صورتهای مالی واحد مورد رسیدگی که به درستی ارائه شده است اظهار نظر نادرست نماید.
2- خطای بتا : یعنی اینکه حسابرس در مورد صورتهای مالی واحد مورد رسیدگی که نادرست ارائه شده است اظهار نظر مقبول کند.
مثال) اگر بگوییم ریسک حسابرسی برابر 5% است یعنی 5 درصد احتمال دارد که اشتباهات یا تحریفهای با اهمیت موجود در حسابها با استفاده از مجموع روشهای حسابرسی کشف نشود.
سطح اطمینان حسابرسی:
با توجه به تعریف ریسک حسابرسی سطح اطمینان حسابرسی با استفاده از رابطه زیر مشخص میشود:
مجموع اشتباهات موجود در حسابها (تعداد حالات ممکن)/ مجموع اشتباهات کشف نشده ( تعداد حالت ناخواسته) - 1 = سطح اطمینان حسابرسی
مثال) اگر ریسک حسابرسی 5% باشد سطح اطمینان مورد نیاز برابر 95% است و یا به بیان دیگر حسابرس باید با اطمینان 95% به صورتهای مالی اظهارنظر کند.
مدل ریاضی ریسک حسابرسی:
این مدل به صورت زیر ارائه میشود:
PDR = AAR / IR * CR
که در ان :
ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده PDR
ریسک قابل پذیرش حسابرسی AAR
ریسک ذاتی IR
ریسک کنترلی CR
عوامل فوق در قسمتهای بعدی بیا ن میشوند.
حسابرسان در مرحله برنامه ریزی جهت دستیابی به شواهد حسابرسی از مدل ریسک حسابرسی استفاده میکنند و به بیان دیگر از مدل مذکور جهت تصمیم گیری در خصوص میزان شواهد حسابرسی در مورد هر یک از حسابها و یا گروه معاملات استفاده میشود.
مثال) فرض کنید جهت رسیدگی به حساب بدهکاران تجاری شرکت الف اطلاعات زیر در دست است:
AR=5% IR=50% CR=100 در نتیجه:
PDR=5% /5%*100% = 10%
ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده :
ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده عبارت است از اینکه شواهد حسابرسی جمع اوری شده نتواند اشتباه یا تحریف با اهمیت موجود در مانده یک حساب یا طبقه ای از معاملات را کشف کند.
همانطور که در بالا توضیح داده شد ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده تحت تاثیر سه ریسک دیگر بوده و همچنین با میزان شواهد حسابرسی مورد لزوم رابطه معکوس دارد.یعنی اگر ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده کاهش یابد حسابرس باید شواهد حسابرسی بیشتری را جهت دست یابی به ریسک عدم کشف کاهش یافته جمع اوری کند.
باتوجه به قانون مکمل یا متمم در احتمالات اگر ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده برابر 10% شود این مطلب بدین معنی است که به سطح اطمینان 90% جهت دستیابی به شواهد کافی حسابرسی نیاز است و اگر ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده به 5درصد کاهش یابد در نتیجه سطح اطمینان به 95درصد افزایش می یابد . از انجا که دستیلبی به سطح اطمینان بالا تر نیازمند دستیابی به شواهد حسابرسی بیشتر است ملاحظه میشود که میزان شواهد حسابرسی با ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده رلبطه معکوس دارد.
چانچه ریسک عدم کشف تحت تاثیر ریسک دیگری قرار نگیرد و یا فرض شود هرگونه ریسک دیگری که موثر بر ریسک عدم کشف است بربر 100% باشد ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده برابر با ریسک قابل پذیرش حسابرسی خواهد شد و از این رو همان تعریف ریسک قابل پذیرش حسابرسی در این حالت خاص در مورد ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده نیز صادق است.بنابر این در این حالت خاص بیان شده رابطه زیر برقرار میشود:
AAR=PDR AAR=10% IR=100% CR=100%
PDR به شرح زیر محاسبه میشود:
CR IR* / AAR = PDR
و بنابر این PDR=AAR میشود.
ریسک ذاتی:
ریسک ذاتی عبارت است از مقیاس براورداحتمال وجود اشتباه یا تحریف با اهمیت در هر بخش قبل از بررسی اثر بخشی کنترلهای داخلی.
اگر حسابرس با نادیده گرفتن کنترلهای داخلی نتیجه بگیرد که احتمال خطر اشتباه یا تحریف با اهمیت در سطح بالایی قرار دارد ریسک ذاتی راغ در سطح بالایی ارزیابی خواهد کرد .
در تعیین ریسک ذاتی کنترلهای داخلی نادیده گرفته میشود.زیرا در مدل ریسک حسابرسی کنترلهای پیشگفته به طور جداگانه تحت عنوان ریسک کنترلی مورد بررسی قرار میگیرد. براورد ریسک ذاتی مبتنی بر گفتگو با مدیریت اگاهی از شرکت و نتایج حسابرسیهای قبلی است.
ارتباط ریسک ذاتی با ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده و شواهد حسابرسی به این ترتیب است که ریسک ذاتی با ریسک عدم کشف برنامه ریزی شد ه و شواهد حسابرسی بدین ترتیب است که ریسک ذاتی با ریسک عدم کشف رابطه معکوس داشته و درعین حال ریسک ذاتی با میزان شواهد حسابرسی رابطه مستقیم دارد.
درهر حال حسابرس به منظور برنامه ریزی عملیات حسابرسی ریسک ذاتی را در مورد مانده حسابهای با اهمیت و گروههای معاملات عمده براورد نموده و یا فرض کند که ریسک ذاتی مربوط را در سطح بالایی قرار دارد .یعنی ریسک ذاتی مربوط را 100% فرض کند.
مثال) فرض کنید IR=100% . CR=100% AAR=5%
در نتیجه : PDR=AAR/CR*IR =5%/100%*100%= 5%
حالا اگر خطر ذاتی را 50 درصد کاهش دهیم خواهیم داشت:
PDR=5%/100%*50%= 10%
بنابراین با کاهش ریسک ذاتی ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده اضافه شده است .
ریسک کنترل:
رسک کنترل عبارتست از مقیاس براورد احتمال اینکه استباات و تحریفهای با اهمیت توسط ساختار کنترل داخلی مشتری جلوگیری یا کشف نشود.
ریسک کنترلی بیانگر موارد زیر است:
الف) ارزیابی اینکه ساختارکنترل داخلی مستری جهت جلوکیری یا کشف اشتباهات و تحریفهای با اهمیت به طور کارا عمل میکند و
ب) اینکه ایا میتوان ریسک کنترل را کمتر از 100 درصد ارزیابی کرد؟
مثال) فرض کنید ساختار کنترلهای داخلی شرکت الف در مورد حساب فروش توسط حسابرس شناسایی و ارزیابی شده است و نهایتا نتایج به دست امده حاکی از ضعف شدید کنترلهای داخلی در این خصوص باشد . درچنین شرایطی به احتمال قوی حسابرس رسک کنترلی را 100درصد در نظر میگیرد.همنطور که درمورد ریسک ذاتی توضیح داده شد با توجه به مدل ریاضی ریسک حسابرس میتوان نتیجه گرفت که ریسک کنترل با ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده رابطه معکوس داشته و از طرف دیگر میزان شواهد حسابرسی با ریسک کنترلی رابطه مستقیم دارد .بنابراین حسابرس میتواند ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده را زمانی که سیستم کنترل داخلی به نحو کارا عمل میکند افزایش دهد .زیرا ساختار کنترلهای اخلی کارا باعث کاهش احتمال اشتباهات و یا تحریفهای بااهمیت در صورتهای مالی گردد.حسابرس در صورتی میتواند ریسک کنترلی را در سطحی کمتر از 100 درصد ارزیابی کند که علاوه برشناخت سیستم کنترلهای داخلی اقدامات لازم جهت ارزیابی ساختار کنترلهای داخلی و ازمون اثربخشی ساختار کنترلهای داخلی و ازمون اثربخشی ساختار کنترلهای داخلی به عمل اورد.
ریسک قابل پذیرش حسابرسی:
ریسک قابل پذیرش حسابرسی عبارت است از ان میزان از ریسک حسابرسی که حسابرس در عمل ان را میپذیرد.حسابرس در کلیه مراحل انجام عملیات حسابرسی از احتمال خطر حسابرسی اگاه است اما با استفاده از کلیه روشهای حسابرسی نیز قادر نیست احتمال خطر مذکور را به صفر برساند.بنابر این به ناچار با توجه به شرایط موجود سطحی از ریسک حسابرسی را به عنوان ریسک قابل پذیرش حسابرسی پذیرفته و اطهار نظر خود را مبتنی برسطح اطمینان حاصله کند. در نتیجه اظهار نظر حسابرس برمبنای اطمینان نسبی صورت میگیرد . البته این مطلب در گزارشهای حسابرسی با استفاده از واژه های مناسب منعکس میشود. مثلا در شرایطی که حسابرس ریسک قابل پذیرش حسابرسی را در سطح پایینی تعیین میکند به این معنی است که میخواهد با اطمینان بیشتری در مورد صورتهای مالی اظهار نظر کند و یا به بیان دیگر یقین بیشتری نسبت به عدم وجود اشتباهات و تحریفهای با اهمیت کشف نشده پیدا کند بنابر این ریسک صفر درصد در این خصوص به معنی اطمینان کامل و ریسک صد در صد در این خصوص به معنی عدم اطمینان به طور کامل است . تعیین ریسک صفر درصد در عمل نه تنها اقتصادی نیست بلکه همانطور که قبلا بیان شده دستیابی به چنین سطحی از ریسک غیرممکن است . به هر صورت اگر حسابرس تصمیم بگیرد ریسک قابل پذیرش حسابرسی را کاهش دهد ریسک عدم کشف برنامه ریزی شده نیز کاهش یافته و در نتیجه میزان شواهد حسابرسی باید افزایش یابد.