فصل اول
کلیات طرح
بیان مسأله :
خواننده در برخورد با اسطوره در صدد تعبیر آن بر خواهد آمد.زیرا اسطوره به عنوان یکی از ابزارهای زیبایی آفرین در شعر معاصر کم و بیش مورد توجه همه قشرهای جامعه (از افراد عامه تا شاعران) قرار گرفته قابل تامل و بررسی می باشد.
معنای اسطوره در وهله نخست سخن باطل یا قصه و افسانه را به ذهن متبادر می کند و شاید عامه مردم از اسطوره به این معنای آن اکتفا کنند اما به دلیل اینکه اسطوره امروزه مورد توجه بسیاری از شاعران و نویسندگان بوده است می توان به این نکته پی برد که معنای اسطوره در آن حد باقی نمانده است بلکه راه پیشرفت خود را پیمود و امروزه نه تنها به معنی افسانه و قصه مورد توجه قرار نگرفته که به عنوان یکی از ابزارهای زیبایی آفرینی در شعر از آن یاد می شود.
در این جا سعی شد تا این تفاوت بین آراء قدیم و جدید و تاثیر آراء جدید در اشعار شاملو و فروغ (که به صورت تطبیقی صورت گرفته) مورد بررسی واقع شود.
1-2 هدفهای تحقیق :
هریک از انسانها ، در مسیر زندگی خود چه آگاه و چه ناآگاه در زبان گفتار با نوشتار از اساطیر استفاده می کنند و همه غم درک معانی پنهان هرچیز را به دل دارند و سعی در جستجوی معنای آن می باشند.جامعه نیز بدون اسطوره به جامعه ای فقیر مایه تبدیل می شود.بنابراین با ادارک و شناخت اسطوره در دنیای جدیدی به روی همگان گشوده خواهد شد.از طرفی آثار جدید هنری و ادبی و کاربرد اسطوره در آنها بخصوص اساطیر مدرن که روز به روز بیشتر می شوند نشان دهنده ی قوه خیال آدمی و توجه انسان به گذشته است و بدون شناخت و آگاهی از اساطیر بخصوص اساطیر سایر ملل، درک ها از آثارهنری ناقص خواهد بود.
1-3 اهمیت موضوع تحقیق و انگیزش انتخاب آن
توجه و شناخت انسان به اساطیر ملی وقومی خود از جمله مواردی است که اهمیت پرداختن به اسطوره رابه خوبی آشکار می کند هیچ یک از ما انسانها در طول حیات خود بی نیاز را از اساطیر ملی و قومی خود نیستیم نه تنها اساطیر ملی که از اساطیر سایر ملل نیز زیرا در هر جامعه ای اثار ادبی و هنری زیادی پا به عرصه گذاشته اند که بوجود آورنده آنها توجه خود را به موضوعی یا اسطوره ای خاص معطوف داشته است و بدون شناخت وآگاهی از آن درک آن اثر مشکل خواهد بود.
من به دلیل علاقه خاصی که به اسطوره بخصوص در شعر معاصر داشتم این موضوع را انتخاب کردم تا بتوانم توجه به اسطوره را در شعر دو شاعر که تقریبا در یک برهه از زمان هم دوره بودند را مورد بررسی وتطبیق قرار دهم.
1-4 سوالات و فرضیه های تحقیق
- سوالات تحقیق
نخستین سوال که درباره اسطوره به ذهن می رسد این است که اگر ما اسطوره را به معنای گذشته افسانه و قصه و سخن پریشان بدانیم پس آیا به کار بردن آن در آثار هنری و ادبی شایسته است و آیا شاعر و نویسنده را در اوج قرار می دهد یا نه؟
دومین سوالی که با توجه به عنوان پایان نامه به ذهن متبادر می شود این است که آیا می توان اشعار فروغ و شاملو را که معاصر هم بودند در کنار هم قرار داد و محورهای کاربردی اسطوره را در آن دو تطبیق و مورد بررسی قرار داد؟
- فرضیه های تحقیق:
ممکن است این فرض در اذهان بوجود آید که واژه « اسطوره» با «تلمیح» مترادف نیست و دو معنای متفاوت را به ما القا می کند.
1-5 روش تحقیق
از آنجا که این تحقیق بررسی تطبیقی اشعار شاملو و فروغ را به دنبال دارد بدین جهت به طور کلی به 4 فصل تقسیم شده است بخش اول آن که شامل مباحث نظری از جمله تعاریف اسطوره در آراء گذشته و جدید وبررسی دیدگاههای گوناگون درباره ی آن، بیان تفاوت آن با قصه وتاریخ و ارتباط و پیوند آن با دین وانواع هنرها از جمله موسیقی، هنرهای دیداری و ادبیات و بیان دو مبحث بسیار مهم و البته جدید تحت عنوان اسطوره زدایی و اسطوره آفرینی می باشد در فصل دوم که محور کار ما نیز هست محورهای کاربردی اسطوره است که سه محور آن یعنی آنیمیسم (جاندارانگاری) تلمیحات اسطوره ای و کهن الگوها مورد بررسی قرار گرفته است و ضمن تعاریف هر کدام از دیدگاههای مختلف نمونه هایی از شعر شاملو و فروغ مورد بررسی واقع شده و نمونه هایی از اسطوره زدایی و اسطوره آفرینی در شعر این دو شاعر مطرح گردیده است در فصل چهارم که می توان نتیجه گیری این مبحث نامید محورهای کاربردی اسطوره که در فصل های پیشین بیان شده به صورت مقایسه ای و تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است.
1-6 پیشینه ی تحقیق
بدین سبب که اسطوره همواره در آثار شاعران وهنرمندان نمود پیدا می کند بنابراین این تحقیق و پژوهش در اسطوره همواره وجود داشته است زیرا اسطوره با دنیای ادبیات پیوندی محکم و قوی دارد و هر دو از لحاظ ساختار مشترک اند لذا توجه به اسطوره در ادبیات (شعر و نثر) اهمیت پژوهش و تحقیق آن را به طور واضح نمایان می سازد.
در این پژوهش با راهنمائیهای دکتر سلاجقه بررسی اسطوره از دیدگاههای مدرن وکاربرد آن در شعر دو شاعر معاصر(شاملو و فروغ) در حوزه زیبایی شناسی که از مباحث مدرن و جدید است بیان شد و همچنین مقالاتی که دکتر خمسه در اختیار من گذاشتند و در جهت پیشبرد اهمیت این پایان نامه مرا یاری کردند.
فصل دوم
مطالعات نظری
مقدمه :
انسان از بدو تولد و در طول دوران حیات خود برای پاسخگویی به حوادث و نیازهایی که در حوزه زندگی وی واقع می شدند و برای شناخت حوادث خارق العاده به جستجوی خصوصیات ایزدان ،مطلقها ، ابدیت ، لامکانی و لازمانی می پرداخت و باید چنین تفسیر و تعبیر نمود که اسطوره زاده ی باورها و تفکر خلاق انسان است.انسان در هر زمان و مکانی بی نیاز از اسطوره و کاربرد آن در زندگی نیستند و همین امر بررسی اسطوره را مهم و با اهمیت جلوه می دهد.اگر روند توجه به اساطیر را در زندگی روزمره مورد توجه قرار دهیم به این نتیجه خواهیم رسید که جامعه بدون وجود اساطیر جامعه ای فقیر محسوب می شوند.
«امروزه بحث اسطوره (Myth) یکی از مهمترین مباحثی است که در آراء نظریه پردازان علوم انسانی به طور گسترده به آن پرداخته شده است.از تاریخ اسطوره پژوهی بر می آید که در گذشته ، این بحث ، بطور جداگانه ،چندان مورد توجه نبوده و بیشتر در روایت تاریخ زندگی بشری و چگونگی تسلط او بر جهان ، در قالب افسانه یا حکایت بیان می شده ولی هنوز امروزه ، این بحث از جهان متعددی قابل تامل است و هرکدام ا زشاخه های علوم انسانی با توجه به عملکرد خود از بحث اساطیر بهره می گیرند.»([i])
«در طول تاریخ اسطوره ها به طور گسترده ادبیات را تغذیه نموده اند»([ii]) اگر اسطوره امروزه بعد مذهبی خود را از دست داده است اما توجه اسطوره شناسانی چون میرچا الیاده ،ارنست کاسیرر ، رولان بارت و همچنین روانشناسی چون فروید و یونگ و ساختار گرایانی چون لوی استروس را به خود جلب کرده است.
اسطوره و ادبیات به گونه ای به هم پیوسته اند تا آنجا که «نورتروپ فرای» در کتاب تحلیل نقد می نویسد : «اسطوره و ادبیات یکسان اند» به طور کلی می توان گفت که اسطوره از جمله مباحثی است که با علوم مختلف از جمله موسیقی ،هنرهای دیداری مانند معماری و مینیاتور و... ادبیات که از جمله هنرهای زیبا که زاده ی تخیل انسان است ارتباط دارد.«اسطوره شناسی (Mythologie) شاخه ای از مطالعات ادبیات تطبیقی تلقی می شود. در ادبیات مطالعه اسطوره از سه جهت اهمیت دارد:
الف) این نوع مطالعات به ما امکان می دهند تا ادبیات را تکیه گاه اسطوره ها قرار دهیم.
ب) این نوع مطالعات به ما امکان می دهند تا توانمندی خاص ادبیات را در پرداختن به اسطوره بررسی کنیم.
ج) همچنین به ما امکان می دهد تا به حد و مرزهای تفکر اسطوره ای پی ببریم».([iii])
کارکردن به طور تطبیقی در ادبیات از مباحث و محورهای اصلی آن به شمار می رود زیرا ادبیات (شعر و نثر) از جمله هنرهایی است که در دوره های مختلف با بیانها و شیوه های گوناگون پا به عرصه می گزارد.بنابراین تطبیق آن ها از جمله موارد است که در این زمینه مهم و با اهمیت می باشد.بنابراین در این جا سعی شده است که محورهای اسطوره ای را به صورت تطبیقی در شعر دو شاعر (شاملو وفروغ) معاصر بودند مورد بررسی قرار گیرد و نتایج آن در این زمینه مشخص گردد.
دانستن و شناخت اساطیر دوران جدید نیاز به پژوهش در آثار ادبی گذشته دارد.از آنجا که شاعران امروزی (مدرن) سعی در بیان اساطیر مدرن و جدید دارند لذا درک آنها مستلزم بررسی آثار و اساطیر جهان خواهد بود به گونه ای که «سلینگ» می نویسد : «اساطیر بر اساس حقیقت خود شناخته می شوند.بنابراین فقط هنگامی حقیقتاً شناخته می گردند که در فراگرد شناخته می شوند و فراگردی که به طریقی خاص در اساطیر تکرار می شوند همان فراگرد کلی است یعنی فراگرد امر مطلق است.از این رو علم حقیقی اساطیر علمی است فراگرد امر مطلق را در اساطیر آشکار کند.اما نشان دادن این فراگرد کار فلسفه است.بنابراین علم حقیقی اساطیر، فلسفه اسطوره شناسی است».([iv])
در پایان می توان به این نتیجه رسید که با بررسی محورهای اسطوره در شعر شاملو و فروغ اسطوره به طور کلی در ادبیات حضور دارد و می توان آن را لمس کرد چرا اسطوره های کهن و چه اسطوره های کهن و چه اسطوره های مدرن.
پانوشت های مقدمه:
سلاجقه، از این باغ شرقی ،ص 249.
جواری، مقاله اسطوره در ادبیات تطبیقی، اسطوره و ادبیات، ص 40.
همان ، ص 41.
کاسیرر، فلسفه صورتهای سمبلیک، ج دوم، اندیشه اسطوره ای، ص 56.
2-1 اسطوره چیست؟
«واژه "اسطوره" در زبان فارسی وامواژهای است برگرفته از زبان عربی». "اسطوره" و "الاسطیره" در زبان عربی به معنای هدایت و حدیثی است که اصلی ندارد.
اما این واژه عربی خود وامواژهای است از اصل یونانی historia به معنای استفسار، تحقیق، اطلاع، شرح و تاریخ؛ و از دو جزء ترکیب یافته است: «یکی واژه history یا history- به معنای داور و دیگری پسوند ia- .»(1) البته در باب اشتقاق اسطوره نظریات متفاوتی است که این یکی از آنها می باشد.
« در فرهنگهای فارسی که اسطوره «اسطوره، (اسطوره، اسطاره) را معرب historia ( البته نه به معنای تاریخ و سرگذشت، بلکه به معنای دوم لغت که قصه و یاوه و ... اباطیل و ترهّات است) میدانند، اسطوره طبیعتاً «افسانه و قصه و سخن پریشان و بیهوده و باطل» تعریف شده است.»(2)
«در فرهنگ انگلیسی آکسفورد (The oxford English Dictionary) یا آکسفورد بزرگ، چاپ بریتانیا، در زیر مدخل myth گذشته از سوابق تاریخی کلمه و شواهد مثال، دو تعریف دارد، به قرار زیر:
«روایت ساختگی محض که معمولاً حاوی اشخاص یا اعمال یا وقایع فوق طبیعی است و نوعی تصور رایج را درباره پدیدههای طبیعی تا تاریخی دربردارد.
«شخص یا شیء ساختگی یا خیالی.»(3)
«اسطوره و به زبان یونانی (Muthos) عموماً، داستانی است که حقیقی نیست و به طور معمول با هستیهای فوق طبیعی یا مخلوقات فوق انسانی درگیر میشود. اسطوره اغلب با آفرینش ارتباط مییابد و توضیح میدهد که چگونه چیزی به وجود میآید. اسطوره بیانگر یک احساس یا ایده است...»(4)
اسطوره واقعیت فرهنگی به غایت پیچیدهایست که از دیدگاههای مختلف و مکمل یکدیگر ممکن است مورد بررسی و تفسیر قرار گیرد: تعریفی که به نظر الیاده از دیگر تعریفها کمتر نقص دارد، زیرا گستردهتر از بقیه آنهاست این است: «اسطوره نقلکننده سرگذشتی قدسی و مینوی است، راوی واقعهایست که در زمان اولین، زمان شگرد بدایت همه چیز رخ داده است... اساطیر ورود و دخولهای گوناگون ناگهانی و گاه فاجعهآمیز عنصر مینوی (یا فوق طبیعی) را در عالم وصف میکند.»(5)
به عقیده رولان بارت «اسطوره یک گفتار است». او میگوید:« از آنجا که اسطوره یک گفتار است هر چه که به کمک شیوه بیان آن پیام مشخص میشود. برای اسطوره حدود صوری وجود دارد ولی در مورد آن عناصر ذاتی مطرح نیست. پس آیا هر چیزی میتواند اسطوره باشد؟ به نظر رولان بارت بله. زیرا جهان بیاندازه الهامبخش است. هر موضوعی در دنیا میتواند از موجودیتی بسته و خاموش به وضعیتی گویا و گشوده به تعلق اجتماعی، گذر کند.(6)
«اسطورهها آینههایی هستند که تصویرهایی را از ورای هزارهها منعکس میکنند و آنجا که تاریخ و باستانشناسی خاموش میمانند اسطورهها به سخن درمیآیند و فرهنگ آدمیان را از دوردستها به زمان ما میآورند و افکار بلند و منطق گسترده مردمانی ناشناخته ولی اندیشمند را در دسترس ما میگذارند.»(7)
«اسطوره به لحاظ روایت عبارت است از تقلید اعمالی که نزدیک به آرزو یا در محدودههای به تصور آمده آرزو قرار دارد... عرصه عمل اسطوره در بالاترین مرتبه آرزوی انسانی به این معنی نیست که دنیای آن الزاماً به نحوی عرضه میشود که انسانها بتوانند بر آن دست یابند یا آن را قابل دسترسی بدانند. اسطوره به لحاظ معنی همان دنیایی است که عرصه یا میدان فعالیت است البته با در نظر گرفتن این اصل که معنا یا الگوی شعر عبارت از ساختار تصاویری است که دلالتهای مفهومی دارد.»(8)
«به عقیده ماکس مولر اسطوره نه تبدیل شکل تاریخ به صورت یک داستان افسانهای است و افسانهای است که به عنوان تاریخ پذیرفته شده باشد... آنچه را که ما اسطوره میخوانیم برای او چیزی است موکول و مشروط به وساطت زبان» (9)
به عقیده دکتر عبدالحسین زرینکوب «اسطوره قصهگونهای است که طی توالی نسلهای انسانی در افواه نقل میشود، منشأ پدیدههای طبیعت و همچنین آیینها و عقاید موروث را به نحوی غالباً ساده لوحانه تبیین میکند، دخالت قوای مافوق طبیعت را در امور طبیعی و انسانی همراه با اسباب پیدایش دگرگونیهایی که بر اثر دخالتها در احوال عالم حاصل میآید به بیان میآورد.»(10)
در پایان میتوان گفت با توجه به تعاریف و نظریاتی که در باب اسطوره بررسی شد تعاریف الیاده مبنی بر اینکه «اسطوره نقل کننده سرگذشتی قدسی و مینوی است...» و رولان بارت که میگوید:« اسطوره یک گفتار است» از تعاریف دیگر کاملتر و در عین حال قاطعتر به نظر میآید. زیرا اساطیر بررسی شده در اشعار دو شاعر معاصر (احمد شاملو و فروغ فرخزاد) مصداق کامل این دو تعریف میباشد.
2-2 اسطوره و تاریخ:
«اسطوره با تاریخ پیوندی تنگاتنگ و ناگسستنی دارد.»(11) بطوری که زرینکوب در کتاب تاریخ و ترازو میگوید:« هیچ خط و مرزی نمیتواند دنیای تاریخ را بکلی از دنیای اسطوره دنیای شعر جدا کند.»(12)
«تاریخ منطقی و خردپسند به نظر میآید و اسطوره باورناپذیر و خردآشوب و مایه شگفتگی و سرگشتگی است. دوگانگی میان اسطوره و تاریخ، باعث شده است که زبان اسطوره نمادین گردد و به خاطر نمادینگی اسطوره، دو بنیاد استوار زمان و مکان که بناکننده تاریخ است از هم پاشیده شود. هر پدیده تاریخی الزاماً پدیدهای است با زمان و مکان روشن و شناخته شده.
از بنیادیترین تلاشهای تاریخ نگار یافتن زمان و جایگاه پدیدههاست. در حالی که در پدیدههای اسطورهای، زمان و مکان گم شده است.
روند اسطورهای شدن تاریخ روندی است تدریجی که اندک اندک به انجام میرسد. اگر پدیدهای به یکبارگی از تاریخ به اسطوره برسد گویای گسیختگی و آشوب شگرف تاریخی میتواند بود.